امروز: جمعه ۲۱ دی ۱۴۰۳

رصد اندیشکده های فرانیوز

چگونه ایران سوریه را از دست داد

سقوط بشار اسد در سوریه ضعف‌های استراتژیک ایران را نمایان ساخت و چالش‌هایی مانند قطع خطوط تأمین به حزب‌الله و کاهش نفوذ منطقه‌ای را ایجاد کرد. شکاف‌های ایدئولوژیک میان متحدان ایران افزایش یافته و اعتبار ایران نزد همپیمانانش در منطقه مورد تردید قرار گرفته است. ترکیه نیز جایگاه برتری در سوریه به دست آورده و نفوذ ایران را محدود کرده است. در پاسخ، ایران با تغییر راهبرد و همکاری با گروه‌های مختلف تلاش دارد نفوذ خود را بازیابد. ایالات متحده می‌تواند با تشویق گفتگوی سیاسی فراگیر در سوریه و تعامل دیپلماتیک با ایران، به ایجاد ثبات در منطقه کمک کند.

سیزده سال پس از آغاز شورش در سوریه، سقوط سریع و ناگهانی بشار اسد، تصورات مربوط به وضعیت پایدار و هرچند سرکوبگر در این کشور را در هم شکست. بخش عمده‌ای از دهه گذشته، رژیم اسد که با حمایت‌های بی‌دریغ ایران و روسیه تقویت شده بود، به طور بی‌رحمانه‌ای نارضایتی‌ها را سرکوب کرد. آنچه به عنوان یک شورش در سال ۲۰۱۱ آغاز شد، به یک جنگ داخلی ویرانگر تبدیل شد که در نهایت به یک بن‌بست ناخوشایند رسید. با وجود چالش‌های مستمر، قدرت اسد به نظر می‌رسید که ثابت و پایدار است. اما رژیم او در عرض چند روز از آغاز تهاجم هماهنگ شورشیان فروپاشید.

تأثیر ایران در سوریه نیز که به‌دقت و از طریق سال‌ها مداخله پرهزینه و حمایت مستمر ایجاد شده بود، از جمله دیگر آسیب‌ها بود. تهران، وفادارترین متحد اسد در طول منازعه بود. طی سال‌ها، ایران منابع و کمک‌های نظامی عظیمی را برای تضمین بقا وی سرمایه‌گذاری کرد. با این حال، همزمان با فروپاشی سریع ارتش سوریه، حضور ایران به‌ شکل قابل توجهی به چشم نیامد. در پی این اتفاقات، رهبر عالی ایران، آیت‌الله علی خامنه‌ای، سقوط اسد را به عنوان توطئه‌ای خارجی محکوم کرد؛ تفسیری که نشان‌دهنده تلاش تهران برای حفظ تصویر خود به عنوان یک قدرت منطقه‌ای مقاوم است. با این حال، در داخل ایران، مقامات و ناظران به نظر می‌رسد که دچار تفرقه هستند. سرعت سریع رویدادها و کاهش منابع نظامی و سیاسی تهران در مدت زمان گذشته، به ویژه در برابر مواجهات نظامی مستقیم و غیرمستقیم با اسرائیل، رهبری ایران را در تلاش برای یافتن یک پاسخ منسجم قرار داده است.

شکست استراتژیک ایران، برای ایالات متحده یک فرصت منحصربه‌فرد فراهم می‌آورد تا از امکان تجدید منازعات جلوگیری کند و پایه‌های ثبات پایدار در سوریه را بنا نهد. با ادامه حمایت از نیروهای کرد سوریه، ترویج گفت‌وگو میان سهامداران کلیدی سوریه و ترغیب اسرائیل به خودداری در سوریه، واشنگتن می‌تواند در شکل‌دهی به واقعیت پس از اسد به‌گونه‌ای که منجر به صلح و امنیت بلندمدت منطقه شود، نقش داشته باشد. با این حال، تثبیت منطقه احتمالاً منوط به درگیر شدن ایران در مذاکرات پیرامون آینده سوریه نیز خواهد بود. اگر واشنگتن و تهران با یکدیگر همکاری نکنند، سوریه به رنج خود ادامه خواهد داد.

فرسودگی نمایان

درگیری گسترده ایران در جنگ داخلی سوریه نقش عمده‌ای در حفظ رژیم اسد ایفا کرد. از سال ۲۰۱۱، تهران بین ۳۰ تا ۵۰ میلیارد دلار در کمک‌های نظامی، انتقال نفت و حمایت‌های لجستیکی به سوریه هزینه کرده است. نیروی قدس، شاخه ویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، عملیات‌ها را از ابتدا هماهنگ کرد، با آموزش نیروهای شبه‌نظامی محلی برای تقویت ارتش سوریه و بسیج یک مجموعه گسترده از مبارزان شیعه خارجی، از جمله اعضای حزب‌الله لبنان، شبه‌نظامیان عراقی، و گروه‌های افغان و پاکستانی. پس از کاهش جنگ‌های گسترده در سال ۲۰۱۸، تهران به تمرکز بر تثبیت نفوذ خود در جنوب و جنوب شرقی سوریه، تسلط بر مناطق و ادغام شبه‌نظامیان در نیروهای مسلح سوریه معطوف شد. اما این تلاش‌ها برای جلوگیری از سقوط سریع اسد در اوایل دسامبر کافی نبود. به نظر می‌رسد ایران با توهم وجود یک دولت قدرتمند و باثبات در دمشق گمراه شده بود، هرچند خود تهران به اسد کمک کرد تا این توهم را ایجاد کند. دولت ایران برای فروپاشی سریع ارتش سوریه آماده نبود، زیرا خطوط دفاعی فرو ریخت و سربازان آماده یا قادر به جنگیدن نبودند. در عرض چند روز، شورشیان دومین شهر بزرگ سوریه، حلب، را تصرف کردند و به سمت جنوب پیشروی کردند و زمانی برای پاسخ‌گویی مؤثر به ایران ندادند. همان‌طور که حسین سلامی، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، اعتراف کرد: ایران “نمی‌توانست به جای ارتش سوریه بجنگد… وقتی که آنها بیکار نشسته بودند و تماشا می‌کردند.”

تضعیف حزب‌الله نیز چالش‌های ایران را افزایش داد. حزب‌الله در استراتژی ایران در سوریه مرکزیت داشت و هزاران نفر از نیروهایش در دهه گذشته برای حمایت از رژیم اسد به کار گرفته شده بودند. پس از مرگ قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس، در سال ۲۰۲۰، حزب‌الله به هماهنگ‌کننده اصلی شبه‌نظامیان تحت حمایت ایران در سوریه تبدیل شد. اما حملات اسرائیل علیه پرسنل و زیرساخت‌های حزب‌الله در طول سال گذشته، رهبران را از بین برد و مانع از ارائه هرگونه حمایت نظامی یا لجستیکی بیشتر به اسد شد.

اسرائیل همچنین حملات خود را به دارایی‌های ایرانی در سوریه تشدید کرد. در ابتدا هدف از این استراتژی جلوگیری از انتقال تسلیحات ایرانی به حزب‌الله از طریق سوریه بود، اما به بخشی از مواجهه گسترده‌تر اسرائیل با حزب‌الله و “محور مقاومت” تحت حمایت ایران تبدیل شد و تا اواخر سال ۲۰۲۳ به یک محاصره زمینی و هوایی دوفاکتو رسید که عملاً تحرکات نیروها و لجستیک ایران به سمت سوریه را مسدود کرد، به ویژه از طریق عراق. حتی خامنه‌ای در سخنرانی خود در اوایل دسامبر اعتراف کرد که ایران نتوانسته است به اسد کمک کند، زیرا هر نقطه دسترسی عملاً بسته شده بود.

در همین حال، تا زمانی که حمله شورشیان در سوریه در اواخر نوامبر آغاز شد، شبه‌نظامیان شیعه عراقی که در مراحل اولیه جنگ داخلی سوریه نقش عمده‌ای ایفا کرده بودند، تمایلی به ورود دوباره به این منازعه نداشتند و مشغول به اولویت‌های داخلی و آگاه از هزینه‌های بالای مداخله خارجی بودند. این فقدان حمایت متحدان قابل اطمینان، ایران را در مقابله مؤثر محدود کرد.

عوامل داخلی نیز در تصمیم‌های تهران برای عدم درگیری مؤثر بودند. دو دور از اعمال تلافی‌جویانه با اسرائیل، به ویژه یک سری از حملات اسرائیل بر سایت‌ها و دفاع هوایی نظامی ایران در اکتبر گذشته، آسیب‌پذیری‌های جمهوری اسلامی را برجسته کرد. و اقتصاد ایران امروز به مراتب کمتر از زمانی که تهران اولین بار در سال ۲۰۱۱ در سوریه مداخله کرد، قوی است، و این امر ظرفیت ایران برای ادامه یک درگیری خارجی پرهزینه دیگر را محدود می‌کند. با توجه به احتمال تشدید بیشتر، تهران تمرکز خود را بر تقویت دفاعی قرار داد تا منحرف کردن منابع به سمت منازعات خارجی.

شکستن محور

سقوط اسد نه تنها ضعف‌های ایران را آشکار می‌کند، بلکه چالش‌های جدید بزرگی را برای تهران ایجاد کرده و هم قدرت نفوذ منطقه‌ای و هم ثبات رژیم را تهدید می‌کند. مهم‌ترین این چالش‌ها دشواری در احیای توان عملیاتی حزب‌الله است. سوریه برای مدت طولانی به عنوان یک هاب لجستیکی حیاتی در “کریدور زمینی” بود که ایران را به دریای مدیترانه متصل می‌کرد و انتقال تسلیحات پیشرفته و لجستیک به حزب‌الله را ممکن می‌ساخت. با فروپاشی اسد، این خط تأمین قطع شده، حزب‌الله را منزوی کرده و ارتباط جغرافیایی محور مقاومت را مختل کرده است. حزب‌الله که از جنگ چهارده ماهه با اسرائیل تضعیف شده بود، اکنون با وظیفه دشوار بازیابی با حمایت لجستیکی بسیار کمتر مستقیم از ایران روبروست.

سقوط اسد همچنین شکاف‌های ایدئولوژیکی و فرقه‌ای میان متحدان ایران را برجسته کرده که ممکن است همگرایی محور مقاومت را بیشتر دچار مشکل کند. ایران، حزب‌الله، شبه‌نظامیان عراقی و حوثی‌ها همگی این رویداد را یک عقب‌نشینی عمده دیدند. اما حماس و جهاد اسلامی فلسطین، گروه‌های سنی که ایران از آنها حمایت می‌کند، به شورشیان سوری هیات تحریر الشام (HTS)، یک گروه اسلامی سنی، برای پیروزی بر اسد تبریک گفتند.

از دیدگاه محور مقاومت، از دست دادن سوریه ممکن است اعتبار ایران را نزد همپیمانانش در عراق و یمن نیز تضعیف کند. ناتوانی ایران در مداخله قاطع در دفاع از اسد احتمالاً تردیدهایی در مورد تعهد و توانایی‌اش ایجاد خواهد کرد. نخست‌وزیر سابق عراق، نوری المالکی، که روابط نزدیکی با ایران داشت، در یک مصاحبه تلویزیونی بلافاصله پس از سقوط اسد از بی‌عملی تهران در سوریه ابراز شگفتی کرد. “از موضع کشورهایی که در کنار سوریه بودند، مانند روسیه و ایران شگفت‌زده شدم. چگونه موضع خود را تغییر دادند؟ پیامدهای این تغییر چیست؟” المالکی گفت. در آینده، گروه‌هایی که به حمایت تهران تکیه می‌کردند، ممکن است اکنون قابلیت اطمینان آن را زیر سوال ببرند.

از دست دادن هم‌پیمان خود در سوریه همچنین باعث ضعف ایران در رقابت خود با ترکیه خواهد شد. حمایت قوی آنکارا از شورشیان سوری توازن قدرت منطقه‌ای را به هم زده است. تحت رهبری اسد، حضور گسترده ایران در سوریه به تهران اجازه می‌داد تا با جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای ترکیه مقابله کند. اما از زمان سقوط اسد، آنکارا—که اکنون حامی اصلی شورشیان سوریه، به ویژه HTS است—تهران و مسکو را به عنوان قدرت خارجی برتر در سوریه جایگزین کرده و دامنه نفوذ ترکیه را گسترش داده و ایران را محدود کرده است. نگرانی‌هایی در ایران افزایش یافته که ترکیه، با بهره‌گیری از ضعف تهران، اکنون می‌تواند در تلاش برای افزایش نفوذ خود به ضرر ایران در عراق، لبنان و قفقاز جنوبی باشد. در عراق و لبنان، ترکیه ممکن است حمایت خود از جناح‌های سنی را علیه گروه‌های شیعه طرفدار ایران تقویت کند. در قفقاز جنوبی، فشار ترکیه برای ایجاد به‌اصطلاح کریدور زنگزور—یک مسیر ترانزیتی استراتژیک که ترکیه را از طریق قلمرو ارمنی به آذربایجان پیوند می‌دهد — تهدیدی برای قطع دسترسی زمینی ایران به ارمنستان، یک شریک استراتژیک که برای حفظ جای پای منطقه‌ای و مسیرهای تجاری تهران در قفقاز حیاتی است، به‌وجود می‌آورد.

به سوی چالش بعدی

با وجود بسیاری از چالش‌های پیش روی تهران، ایران اکنون استراتژی خود را تطبیق می‌دهد تا نفوذ خود در سوریه و منطقه شامات را از طریق تنظیمات تاکتیکی حفظ کند. ایران علاقه خود را به همکاری با گروه‌های کردی سوری نشان داده است که با وجود عدم چالش مستقیم به اسد، در طول جنگ از بازیگران کلیدی، به ویژه در مبارزه با گروه‌های تندرو سنی بودند و کنترل بخشی زیادی از شمال شرقی سوریه را حفظ کرده‌اند. در آستانه برکناری اسد، نیروهای تحت حمایت ایران از موقعیت‌های کلیدی در شرق سوریه، به‌ویژه در استان دیرالزور در نزدیکی مرز عراق، عقب‌نشینی کردند و کنترل را به نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) که کارکنان و ساختار فرماندهی آن عمدتاً کرد هستند، واگذار کردند. این اقدام نشان‌دهنده تلاش ایران برای قرار گرفتن به عنوان یک شریک بالقوه برای کردهای سوریه است، به‌ویژه با توجه به نگرانی‌های کردها که ممکن است حمایت ایالات متحده از SDF کاهش یابد، اگر دونالد ترامپ بار دیگر به کاخ سفید بازگردد. (بسیاری انتظار دارند ترامپ دخالت آمریکا در سوریه را کاهش داده و به دنبال روابط قوی‌تری با ترکیه باشد که SDF را یک گروه تروریستی می‌داند.)

ایران ممکن است به جستجوی فرصتی برای همکاری با HTS بپردازد، با بهره‌گیری از احساسات ضد اسرائیلی و طرفدار فلسطینی در میان شورشیان. هرچند رهبری HTS اعلام کرده‌اند که تمایلی به آغاز درگیری با اسرائیل ندارند، اما حملات و پیشرفت‌های پی در پی نظامی اسرائیلی‌ها در سوریه ممکن است موجب تغییر رویکرد آنها شود. تهران ممکن است به HTS در ازای امتیازات استراتژیک، مانند دسترسی دوباره به نیروهای حزب‌الله در لبنان، حمایت ارائه دهد.

در عوض، ایران می‌تواند به سوی ایجاد روابط جدید با اقلیت‌های شیعه و علوی در غرب سوریه، که نگرانی‌ از تبعیض و سرکوب توسط سنی‌های تندرو دارند، حرکت کند. با همسویی با این گروه‌ها، ایران می‌تواند شبکه‌ای از نیروها و نایبان وفادار برای حفظ نفوذ خود در سوریه حتی در غیاب یک رژیم مستبد حاکم بسازد. ایران حتی ممکن است صدها سرباز رژیم اسد که به عراق فرار کرده‌اند را به یک نیروی ضدانقلابی سازماندهی کند و به طور بالقوه به آن‌ها امکان دهد تا نفوذ خود را در سوریه دوباره به دست بیاورند.

پر کردن خلأ

سقوط اسد و کاهش نفوذ ایران در سوریه فرصت بی‌نظیری برای تجدید نظر ارائه می‌دهد اما چالش‌های بزرگی نیز به همراه دارد که حل آن‌ها نیازمند مشارکت فعال ایالات متحده است. نخستین قدم، حمایت پایدار ایالات متحده از کردهای سوریه حیاتی است. SDF به رهبری کردها، یک هم‌پیمان کلیدی در مبارزه با دولت اسلامی موسوم به داعش و یک نیرو تثبیت‌کننده در شمال شرقی سوریه بوده است. اما درگیری‌های اخیر با گروه‌های شورشی مورد حمایت ترکیه، SDF را مجبور به توقف عملیات ضد داعش خود کرده است. ادامه حمایت آمریکا، شامل کمک‌های مالی، سیاسی و دیپلماتیک، مردم کرد را در برابر چنین تهدید‌هایی تقویت کرده و ایران را از بهره‌برداری از خلأهای قدرت در حال ظهور بازدارند.

واشنگتن همچنین باید اسرائیل را به محدود کردن و کاهش عملیات‌های خود در جنوب‌غربی سوریه تشویق کند. پس از سقوط اسد، اسرائیل حضور خود را فراتر از بلندی‌های جولان گسترش داده و مناطقی عمیق‌تر در داخل سوریه را اشغال کرد و این حرکت را به بهانه نگرانی‌های امنیتی توجیه کرد. اما هرگونه اشغال طولانی مدت اسرائیل خطر ایجاد بیگانگی نزد سوری‌ها را دارد و به ایران بهانه‌ای برای فعال کردن دوباره برنامه ضد اسرائیلی خود در سوریه می‌دهد.

ایالات متحده همچنین باید با متحدان خود در خاورمیانه و اروپا برای ترویج گفت‌وگوی سیاسی فراگیر میان تمام جناح‌های سوری همکاری کند. خلأ قدرت ناشی از خروج اسد خطر تشدید رقابت میان جناح‌های مختلف و بین بسیاری از اقلیت‌های قومی و مذهبی کشور را به همراه دارد. حمایتی که از گفت‌وگویی جامع می‌شود، کمک به ایجاد یک دولت نماینده می‌کند که یکپارچگی ارضی سوریه و حقوق اقلیت‌ها را حفظ کرده و احتمال این را که ایران یا دیگر بازیگران خارجی از گروه‌های اقلیتی برای به دست آوردن نفوذ سوء استفاده کنند کاهش می‌دهد.

اما برای اطمینان از امنیت در سوریه به همان اندازه لازم است اقدامات دیپلماتیک برای جلوگیری از بی‌ثباتی بیشتر در ایران صورت گیرد. حس ناامنی فزاینده تهران پس از سقوط اسد ممکن است باعث شود که رهبری کشور فعالیت‌هایی را که باعث بی‌ثباتی منطقه می‌شود، تشدید کند، مانند تلاش‌هایی برای تقویت militiaهای متحد در عراق و یمن یا تحریک تنش‌های فرقه‌ای در سوریه. ایالات متحده باید حقیقتاً به ایران بر سر میز مذاکره در مذاکرات منطقه‌ای درباره آینده سوریه جایگاه بدهد، به نگرانی‌های امنیتی تهران رسیدگی کند در حالی که از رهبری آن درخواست کاهش تنش در جبهه‌های دیگر کند. این استراتژی می‌تواند نفوذ مخرب ایران در سوریه و خاورمیانه بزرگ‌تر را محدود کند—و حتی ممکن است دروازه‌ای به سوی مذاکرات دیپلماتیک جامع‌تر بین واشنگتن و تهران بگشاید.

Share on facebook
Share on twitter
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on print

لینک کوتاه خبر:

https://fara.news/?p=15387

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

اخبارمرتبط

کاربران انقلابی فضای مجازی ذیل این هشتگ اقدام به احصا و برجسته سازی ویژگی‌های مطلوب عملکردی و شخصیتی شهید آیت الله رییسی پرداخته‌اند و خط الگودهی به نامزدهای انتخاباتی براساس منش این شهید را دنبال می‌کنند. مضمون پست‌های مرتبط با این هشتگ درصدد ترویج فرهنگ خدمت‌رسانی به مردم، اخلاق مداری انتخاباتی و پرهیز از سیاست‌زدگی در قبال رییس جمهوررآینده است