در سال ۱۹۷۹، زمانی که آیتالله روحالله خمینی انقلاب اسلامی را رهبری کرد، مخالفت با شاه بیشتر پیروان خمینی را متحد ساخت. در حالی که خمینی از دموکراسی اسلامی سخن میگفت و اطمینان میداد که علاقهای به قدرت شخصی ندارد، اما تصوری از آینده را در ذهن پیروان خود به جا گذاشت. زمانی که او و همپیمانان روحانیاش قدرت را تثبیت کردند، مقاومت در میان بسیاری از ایرانیان – بهویژه افراد سکولار و لیبرال – شدت گرفت. تفسیرهای سختگیرانهٔ خمینی از دین بهطور خاص بر زنان تأثیر گذاشت. در حالی که برخی زنان به دور خمینی گرد آمدند – معروفترین آنها معصومه ابتکار، سخنگوی اشغالگران سفارت آمریکا بود – بسیاری دیگر از حجاب اجباری و تلاشها برای محدود کردن حرفه و آموزش قابل دسترس برای زنان شوکه شدند. این یکی از دلایلی بود که استفن ارلانگر، ویراستار جوان بوستون گلوب در آن زمان (و اکنون خبرنگار ارشد دیپلماتیک اروپایی نیویورک تایمز) درست چند روز قبل از توقیف سفارت آمریکا نوشت که حکومت روحانی نباید تداوم یابد.
اما البته تداوم یافت. یکی از دلایل اصلی جنگ ایران و عراق بود. تهاجم سپتامبر ۱۹۸۰ توسط عراقِ صدام حسین بحرانی ایجاد کرد که ایرانیان را برای میهن بسیج کرد. تاریخ نظامی جنگ ۱۹۸۸-۱۹۸۰، تاریخ سیاسی این دوره، حتی هنر و طراحی گرافیکی ایرانی آن زمان بهخوبی بررسی شدهاند. فرزانه، استاد تاریخ در دانشگاه نورثایسترن ایلینوی و داوطلب در دوران جنگ، با مطالعهای عمیق و نگارش خوب خود دربارهٔ زنان در زمان جنگ قطعهٔ گمشدهای را به ادبیات اضافه میکند.
فرزانه اشاره میکند که میلیونها زن ایرانی در تلاشهای جنگی شرکت داشتند، برخی در کنار مردان میجنگیدند، و برخی دیگر اطلاعات جمعآوری میکردند، بهعنوان پزشکان درمانکننده مجروحان جنگی، رانندگان کامیون، خبرنگاران و اهداءکنندگان خون بودند. بسیاری از آنها طلا و پول برای تأمین منابع جنگ اهدا کردند. بیشتر زنان هدف خشونت جنسی و جسمی قرار گرفتند. اکثراً بهعنوان عاملی برای تشویق مردان خانواده به داوطلبی و جنگ خدمت میکردند. فرزانه معتقد است که اهمیت مشارکت زنان این بود که به آنها امکان داد تا از نقشهای جنسیتی و محدودیتهای اجتماعی-فرهنگی قرنها فرار کنند.
در حالی که فرزانه بر زنان در جنگ ایران و عراق تمرکز دارد، زمینهٔ کافی برای بینالمللی و به سیاسی قبل از حمله صدام و وضعیت زنان در دهههای قبل از انقلاب اسلامی فراهم میکند. او با دقت بین گروههای مختلف زنان – مذهبی و سکولار، شهری و روستایی، فارس و اقلیتهای قومی – تفاوت قائل میشود. این نوع نگرش و درک پیچیدگیهای ایران رویکرد تاریخی فرزانه را از نظریههای رایج در برنامههای مطالعات خاورمیانه و جنسیت در دنیای امروز متمایز میکند.
فصلهای جداگانهای به تمرکز جغرافیایی میپردازد، مثلاً درباره زنان خرمشهر و آبادان، دو شهری که در تهاجم اولیه عراق و جنگهای بعدی ضربه شدیدی دیدند، یا نقشهای مختلف را بررسی میکند – زنان در دولت و زنانی که سازمانهای مردمنهاد تأسیس کردند یا در آنها کار کردند. فصلی جداگانه بر اساس روایتهای اصلی خود زنان اسیر جنگی، دانش دربارهٔ این نزاع گسترده را گسترش میدهد. نویسندگان و فیلمسازان ایرانی بهتر به پوشش بیوههای جنگی پرداختهاند، شاید به این دلیل که تعدادشان زیاد بوده است، اما فرزانه در اینجا نیز کار فوقالعادهای انجام میدهد. در دو فصل نهایی، فرزانه به تاثیرات مداوم جنگ بر زنان، بهویژه برای زنانی که با کسانی که مفقود یا کشته شدند ازدواج کرده بودند مرتبط بودند و نقش زنان در جامعه امروزی ایران میپردازد. بسیاری از پروپاگاندایستهای ایرانی به پیشرفت زنان در جمهوری اسلامی افتخار میکنند. با این حال، فرزانه مدافع همچین دیدگاهی نیست و به طرز صادقانهای با مشکلاتی که زنان با آن مواجه میشوند برخورد میکند. او مینویسد: «یک فهرست طولانی از انتظارات برآوردهنشده توسط زنانی که در جنگ شرکت داشتند وجود دارد. با این حال، آموزش و مشارکت زنان در جنگ به آنها قدرت بیشتری برای ابراز نظر در مقابل تصمیمگیریهای مردسالاری عطا نکرده است.»
در حالی که فرزانه بعضی مواقع با معرفی انحرافات سیاسی بیربط، مثلاً بحث بر سر برنامه انتقال وجه فراتر از مرزهای آمریکا پس از ۱۱ سپتامبر، جدیت روایت خود را کاهش میدهد، این موارد به ندرت رخ میدهد و در کل از ارزش جامع و کلی ‘زنان ایرانی و نقشهای جنسیتی در جنگ ایران و عراق’ نمیکاهد.
مایکل روبین، مدیر تحلیل سیاست در انجمن خاورمیانه است.