امروز: جمعه ۲۱ دی ۱۴۰۳

رصد اندیشکده های فرانیوز

شوک انرژی جدید: خودپسندی در بازارهای نفت می‌تواند بحران جهانی را شعله‌ور کند

بازارهای نفت به طرز نگران‌کننده‌ای نسبت به ریسک‌های ژئوپلیتیک، به ویژه تنش‌های خاورمیانه، بی‌تفاوت هستند. بسته شدن احتمالی تنگه هرمز می‌تواند قیمت نفت را به شدت افزایش داده و اقتصاد جهانی را که در حال حاضر با چالش‌های تورمی مواجه است، تحت فشار قرار دهد. این اطمینان کاذب ناشی از پیشرفت‌های تکنولوژیک و تکیه بر نفت شیل آمریکا، کافی نیست. تنش‌های ژئوپلیتیک، مانند برنامه هسته‌ای ایران، می‌تواند عواقب جدی‌تری به همراه داشته باشد. برای مقابله با این وضعیت، سرمایه‌گذاری در امنیت انرژی و انرژی‌های تجدیدپذیر ضروری است. این مسئله بار دیگر اهمیت انعطاف‌پذیری و آمادگی در برابر ریسک‌های غیرقابل پیش‌بینی را برجسته می‌کند.

بازارها در مواجهه با ریسک‌های ژئوپلیتیک به طرز پیش‌بینی‌پذیری بی‌تفاوت عمل می‌کنند. قیمت نفت نزدیک به پایین‌ترین میزان خود در ۵۲ هفته گذشته است، حتی در حالی‌که تنش‌ها در خاورمیانه به نقطه اوج نزدیک می‌شود. برای هرکسی که از زمان تحریم نفتی عرب در دهه ۱۹۷۰ تاکنون بازارهای انرژی را دنبال کرده است، این بی‌تفاوتی نه‌تنها ناپسند بلکه به شکل ناراحت‌کننده‌ای ساده‌لوحانه به نظر می‌رسد.

اعداد را در نظر بگیرید. حدود ۲۰ درصد از تامین روزانه نفت دنیا – که برابر ۲۰ میلیون بشکه و حدود ۳۰ درصد از تجارت جهانی نفت است – از تنگه هرمز عبور می‌کند؛ نقطه تنگی که ایران را از شبه‌جزیره عربی جدا می‌سازد. در سال ۱۹۷۳، کاهش ۱۴ درصدی عرضه جهانی در جریان تحریم نفتی عرب موجب افزایش چهار برابری قیمت‌ها و هرج و مرج اقتصادی در سراسر غرب شد. امروزه، بسته شدن تنگه به طور کامل این شوک را به طور چشمگیری افزایش خواهد داد. قیمت نفت خام می‌تواند به ۳۰۰ دلار در هر بشکه یا بیشتر برسد و ضربه‌ای وارد کند که اقتصادهای جهانی، که پیش از این هم درگیر تورم و کندی رشد هستند، به هیچ وجه آماده جذب آن نیستند.

چرا بازاها چنین ریسک بنیادین و جدی را دست کم می‌گیرند؟ پاسخ را می‌توان در ترکیبی از اعتماد بیش از حد به تکنولوژی و اعتماد نادرست به سیستم‌های معاصر یافت. لجستیک و مدیریت موجودی از دهه ۱۹۷۰ شاهد پیشرفت‌های چشمگیری بوده‌اند. توانایی تغییر مسیر نفتکش‌ها در هنگام سفر و وجود ذخایر نفت استراتژیک قابل توجه حسی از انعطاف‌پذیری را ایجاد می‌کند. با این حال، مانند هر توهمی، این حس امنیت با نگاهی دقیق‌تر کاهش می‌یابد.

سیاست‌گذاران، به‌ویژه در غرب، بر انقلاب نفت شیل ایالات متحده به عنوان یک حفاظ در برابر شوک‌های تامین خارجی تکیه زیادی دارند. استراتژی ژئوپلیتیک ایران نمونه‌ای از این پدیده است. تاکتیک‌های نامتقارن آن، حمایت از نیروهای نیابتی مانند حزب‌الله، تهدید خطوط حمل و نقل حیاتی، و استفاده از عدم آمادگی روانی غرب، برای ایجاد حداکثر اختلال با حداقل هزینه طراحی شده‌اند. رویکرد نظامی ایران نه بر جنگ متعارف بلکه بر بهره‌برداری از نقطه‌ضعف‌ها، به خصوص در حمل و نقل تجاری متمرکز است. با موشک‌هایی که حتی قادرند دفاعات نیروی دریایی ایالات متحده را تحت‌الشعاع قرار دهند، تهران می‌تواند بدون شلیک حتی یک گلوله به طور موثری ترافیک در تنگه هرمز را متوقف کند. وجود تهدیدی قابل اعتماد باعث می‌شود که تنگه عملاً غیرقابل عبور شود، زیرا بیمه‌گذاران پوشش بیمه‌ای خود را پس می‌گیرند و شرکت‌های حمل و نقل به سرعت از منطقه خارج می‌شوند.

زمینه ژئوپلیتیک این عدم اطمینان را بیشتر می‌کند. از سال ۲۰۲۴، ارزیابی‌های اطلاعاتی اسرائیل نشان می‌دهد که ایران ممکن است تنها دو سال با دستیابی به قابلیت هسته‌ای فاصله داشته باشد. مقامات اسرائیلی به صراحت اعلام کرده‌اند که قصد دارند به طور قاطع اقدام کنند تا از دست‌یابی تهران به این ابزار بازدارندگی نهایی جلوگیری کنند. چنین مداخله‌ای احتمالاً سلسله‌ای از اقدامات تلافی‌جویانه را آغاز خواهد کرد، که با تلاش ایران برای محاصره تنگه آغاز می‌شود. پیامدها می‌تواند شرایطی مشابه سال ۱۹۷۳ را به وجود آورد، اما در مقیاسی که فراتر از بازارهای نفت نیز طنین‌انداز خواهد شد.

وجود ذخایر نفت استراتژیک قابل توجه حسی از انعطاف‌پذیری را ایجاد می‌کند، اما مانند هر توهمی، این حس امنیت با نگاهی دقیق‌تر کاهش می‌یابد.

این امر تنها حدس و گمان نیست. باید به تأثیرات زنجیره‌ای حتی اختلالات کوچک توجه کرد. در سال ۲۰۰۸، قیمت نفت به ۱۴۷ دلار در هر بشکه رسید، زیرا تقاضا اندکی از عرضه پیشی گرفت. در حال حاضر، مصرف جهانی نفت حدود ۱۰۲ میلیون بشکه در روز است، با تقاضایی که به‌طور قابل‌توجهی انعطاف‌ناپذیر است. کاهش ناگهانی تنها پنج میلیون بشکه – یک چهارم حجم انتقالی از تنگه هرمز – شوک عرضه‌ای را به دنبال خواهد داشت که بازارها آشکارا آن را پیش‌بینی نکرده‌اند.

کم‌توجهی تنها محدود به معامله‌گران نفت نیست؛ بلکه سیاست‌گذاران، به‌ویژه در غرب، به شکل قابل توجهی بر انقلاب نفت شیل ایالات متحده به‌عنوان حفاظی علیه شوک‌های تامین خارجی تکیه دارند. هرچند صحیح است که تولید آمریکا به بالای ۱۳ میلیون بشکه در روز رسیده است، این افزایش نمی‌تواند اختلالات در عرضه خاورمیانه را جبران کند. حتی در شرایط ایده‌آل، ایالات متحده ممکن است تولید خود را طی یک سال، حداکثر ۱.۵ میلیون بشکه در روز افزایش دهد – که به هیچ وجه برای پوشش کسری ۲۰ میلیون بشکه‌ای کفایت نمی‌کند.

اقتصاد جهانی اساساً وابسته به نفت است، اما همچنین به اعتماد نیز متکی است. پیامدها از افزایش قیمت نفت نیز فراتر رفته و شامل بافت ظریف ثبات جهانی می‌شود که بر آن تکیه دارد. هزینه‌های بالای انرژی بحران‌های موجود را تشدید می‌کنند، و ممکن است تورم که نگرانی مداوم بانک‌های مرکزی است به حالتی خارج از کنترل وارد شود. هزینه‌های مواد غذایی و حمل و نقل ممکن است به شدت افزایش پیدا کند، و ناآرامی‌ها را در کشورهایی که به واردات از مناطقی مانند آفریقای جنوب صحرا و آسیای جنوب شرقی وابسته‌اند تشدید کند. بازارهای توسعه یافته نیز به همان اندازه در معرض فشار هستند، و شرایط رکود تقریباً اجتناب‌ناپذیر در هر دو منطقه اروپا و ایالات متحده خواهد بود.

چه اقداماتی می‌توان انجام داد؟ برای سرمایه‌گذاران، اکنون زمان مناسبی برای ارزیابی مجدد بخش انرژی است که به شدت دست‌کم گرفته شده است. صنعت اکتشاف و تولید (E&P)، که در حال حاضر پایین‌ترین سطح تاریخی خود را نسبت به بازار گسترده‌تر معامله می‌کند، نه تنها استراتژی‌های دفاعی بلکه فرصت‌های نامتقارن را نیز ارائه می‌کند، در صورت وقوع اختلالات. برای دولت‌ها، تمرکز باید به سمت احیای ابتکارات امنیت انرژی معطوف شود، که باید شامل سرمایه‌گذاری در ذخایر استراتژیک، تنوع زنجیره تامین، و تاکید مجدد بر انرژی تجدیدپذیر به عنوان یک نیروی تثبیت کننده بلندمدت باشد.

در مقیاس کلی‌تر، غرب باید دیدگاه خود را نسبت به ریسک انرژی تنظیم کند. آماده شدن تنها برای اختلالات قابل پیش‌بینی چندان کافی نیست؛ ما باید همچنین در برابر ریسک‌های دنباله‌ای که احتمال وقوع آن‌ها ناچیز به نظر می‌رسد اما ممکن است به شکل ناگهانی ظاهر شوند، نیز آماده باشیم. تحریم نفتی عرب در سال ۱۹۷۳ جهان را غافلگیر کرد نه به دلیل غیرقابل پیش‌بینی بودن، بلکه به خاطر عدم باور همگانی به اینکه می‌تواند رخ دهد. اکنون، پنجاه سال بعد، ما خود را در آستانه شرایط مشابهی می‌بینیم اما با خطرات به مراتب بالاتر.

اقتصاد جهانی اساساً وابسته به نفت است، و همچنین به اعتماد – این انتظار که بازارها به راحتی عمل خواهند کرد، زنجیره‌های تامین دست نخورده باقی خواهند ماند، و تنش‌های ژئوپلیتیک مهار خواهند شد. این اعتماد، با این حال، نامطمئن است. اگر این اعتماد از بین برود، پیامدها فراتر از معیارهای مالی صرف خواهند بود؛ آن‌ها در زندگی‌های مختل شده، دولت‌های بی‌ثبات، و بازگشت در ده‌ها سال پیشرفت اقتصادی تجلی خواهند یافت.

زمان برای اقدام اکنون است، پیش از آنکه تصور از امنیت انرژی به بزرگ‌ترین نقطه ضعف آن تبدیل شود.

Share on facebook
Share on twitter
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on print

لینک کوتاه خبر:

https://fara.news/?p=15279

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

اخبارمرتبط

کاربران انقلابی فضای مجازی ذیل این هشتگ اقدام به احصا و برجسته سازی ویژگی‌های مطلوب عملکردی و شخصیتی شهید آیت الله رییسی پرداخته‌اند و خط الگودهی به نامزدهای انتخاباتی براساس منش این شهید را دنبال می‌کنند. مضمون پست‌های مرتبط با این هشتگ درصدد ترویج فرهنگ خدمت‌رسانی به مردم، اخلاق مداری انتخاباتی و پرهیز از سیاست‌زدگی در قبال رییس جمهوررآینده است