امروز: جمعه ۲۱ دی ۱۴۰۳

رصد اندیشکده های فرانیوز

سقوط اسد همانند سال ۱۹۸۹ خاورمیانه است.

متن به تحلیل وضعیت سیاسی خاورمیانه و نقش ایران، سوریه، و کشورهای دخیل در تحولات منطقه پرداخته شده است به سقوط رژیم بشار اسد و تاثیر آن بر تضعیف شبکه نیابتی ایران در خاورمیانه اشاره می‌کند. این سقوط به معنی پایان نفوذ ایران در منطقه و تغییر نظم منطقه‌ای به سوی تسلط اسرائیل و شرکای غربی‌اش محسوب می‌شود. بر ورود روسیه به عنوان یک بازیگر اصلی و روابط متزلزل آن با ایران اشاره دارد. با خروج روسیه و فروپاشی رژیم اسد، ایران با چالش‌های مهمی مواجه می‌شود که می‌تواند بقای جمهوری اسلامی را تهدید کند و فرصت‌های جدیدی برای کشورهای عرب خلیج فارس و اسرائیل به وجود آورد.

همان‌طور که سال ۱۹۸۹ پایان کمونیسم در اروپا را نشان داد، فرار اسد به مسکو نیز نشانگر افول ایدئولوژی مقاومت ضد غربی و ضد اسرائیلی در خاورمیانه است. برای بیش از نیم قرن، خانواده اسد ستون فقرات یک نظم سیاسی در خاورمیانه بودند که در آن دسته‌ای از کشورها خود را به عنوان مقاومت در برابر آنچه امپریالیسم غربی و صهیونیسم می‌نامیدند، معرفی کردند. بهره‌برداری از درگیری اسرائیلی-فلسطینی به ابزاری قدرتمند برای بسیج توده‌های مردم در سراسر منطقه که به دنبال عدالت برای فلسطینیان بودند، تبدیل شد — احساساتی که رژیم سوریه و هم‌پیمانانش آن را برای منحرف کردن توجه از شکست‌های داخلی خود، سرکوب مردم خود و گسترش نفوذ منطقه‌ای رژیم‌های خود مورد بهره‌برداری قرار دادند. در واقع، این رژیم‌ها به فلسطینیان اهمیت زیادی نمی‌دادند.

سقوط سریع و چشمگیر بشار اسد و رژیم او در سوریه به مثابه سال ۱۹۸۹ خاورمیانه است. همانند سقوط دیوار برلین، پایان حکومت ۵۴ ساله خانواده اسد یک زلزله در نظم منطقه‌ای را نشان می‌دهد — زلزله‌ای که لرزه‌های آن برای دهه‌ها احساس خواهند شد. همان‌طور که سال ۱۹۸۹ با یک سلسله از دومینوهای فرو ریخته در لهستان، مجارستان، آلمان شرقی و جاهای دیگر مشخص شد، فروپاشی رژیم سوریه بخشی از یک زنجیره حوادث است، از جمله نابودی حزب‌الله توسط اسرائیل، از دست دادن نیروهای نیابتی قدرتمندترین ایران، و تضعیف روسیه به دلیل جنگی که در اوکراین شروع کرده است.

در درون این بلوک، سوریه و ایران معتقد بودند که وارد یک اتحاد پایدار و سودمند متقابل شده‌اند — و هر کدام فکر می‌کردند که برتری دارند. سوریه برای ایران حیاتی بود زیرا قلب پل زمینی ایران و پراکسی‌های با ارزش‌ترین آن یعنی حزب‌الله در لبنان بود، در حالی که سوریه همسویی با ایران را به منزله افزایش مقام خود در برابر اسرائیل و تقویت نفوذ خود بر لبنان می‌دانست.

برای ایران، ایدئولوژی مقاومت یک ابزار ضروری برای جلب حمایت از اعراب و سنی‌ها بود زیرا تهران برای تسلط بر خاورمیانه مبارزه می‌کرد. به‌عنوان رهبران یک محور خودخوانده مقاومت، روحانیون در تهران توانستند ایدئولوژی قدیمی ناسیونالیسم پان‌عربی را که توسط حزب بعث سوریه و دیگران مطرح می‌شد را جایگزین کنند و در نهایت چندین کشور عرب را از طریق نیروهای نیابتی مجهز به تسلط درآورند. رژیم اسد این چالش را نادیده گرفت، حتی در حالی که ایران حزب بعث را برای دستیابی به هدف خود یعنی تسلط منطقه‌ای به خدمت گرفت. به عنوان مثال، ایران حزب‌الله را به عنوان متحدی به سوریه معرفی کرد در حالی که هدف اصلی حزب‌الله حمایت از صدور انقلاب اسلامی بود.

قیام سوریه در سال ۲۰۱۱ و جنگی که پس از آن به وقوع پیوست تعادل قوا را به سمت ایران تغییر داد، که برای حمایت از رژیم اسد مداخله کرد. مهم‌ترین مسئله این بود که تهران حزب‌الله را برای حمایت از رژیم اسد در برابر شورشیان سوری احضار کرد.

در روند جنگ سوریه، این کشور از یک شریک به یک مراجعۀ ایران تبدیل شد. یک رژیم اسد به شدت تضعیف شده اکنون برای بقا به ایران و نیروهای نیابتی‌اش، از جمله حزب‌الله و میلیشیاهای تحت کنترل تهران از کشورهای مختلف وابسته بود. در دیگر کشورهای خاورمیانه، از جمله عراق، لبنان، و یمن، نیروهای نیابتی ایران وضعیت خود به عنوان بازیگران سیاسی و نظامی غالب را تثبیت کردند. ایران سرمایه‌گذاری خود را در آنها به عنوان خطوط دفاعی بیرونی و ابزار نفوذ ژئوپولیتیکی افزایش داد.

قدرت گرفتن و تسلط ایران به عنوان یک قدرت منطقه‌ای یک دوره کامل از سیاست‌های خاورمیانه را تعریف کرد. در سراسر منطقه، بیشتر کشورها یا تحت نفوذ مستقیم ایران از طریق نیروهای نیابتی آن بودند و یا مجبور به تنظیم سیاست‌های خارجی خود در اطراف تهدیدات ناشی از ایران بودند. به عنوان مثال، کشورهای عرب خلیج فارس به دنبال کاهش تنش با ایران برای جلوگیری از بی‌ثباتی ناشی از فعالیت‌های آن بودند.

ایالات متحده، دیگر کشورهای غربی و اسرائیل این نظم تحت سلطه ایران را نمی‌پسندیدند، اما آن را تحمل می‌کردند. آنها این وضعیت را با ریسک کمتری در مقایسه با نیروهای ناشناخته‌ای که تغییرات سیاسی ناگهانی در ایران یا سوریه ممکن بود به وجود بیاورد، می‌دیدند. این ترتیب شبیه به جنگ سرد با وضع موجودی تقابلی باعث می‌کرد که دمشق و تهران نسبت به قدرتشان در مقابل غرب و متحدانش اطمینان داشته باشند.

خروج ایالات متحده از خاورمیانه در دوران ریاست جمهوری اوباما راه را برای ورود روسیه به نظم منطقه‌ای باز کرد. هنگامی که ایران و نیروهای نیابتی‌اش نتوانستند به تنهایی از رژیم اسد حمایت کنند، مسکو جنگ سوریه را به‌عنوان فرصتی کم‌هزینه برای بازیابی جایگاه خود به‌عنوان یک قدرت جهانی و داور منطقه دید. پایگاه‌های بزرگ دریایی و هوایی روسیه در سوریه نیز به عنوان مراکز لجستیکی حیاتی برای عملیات‌های نظامی در حال گسترش مسکو در آفریقا خدمت می‌کردند.

بدین ترتیب، روسیه به مدت نزدیک به یک دهه به بازیگر مهمی در جنگ سرد خاورمیانه تبدیل شد. روسیه، ایران و بقیه محور مقاومت یک بلوک به نظر می‌رسیدند، در حالی که متحدان غربی مانند اسرائیل و کشورهای عرب خلیج فارس بلوک دیگری را تشکیل می‌دادند. اما حمایت روسی از اسد چیزی بیشتر از یک شراکت معاملاتی نبود و روابط روسیه و ایران هرگز بدون تنش نبودند. از ابتدای مداخله نظامی روسیه در سوریه، این کشور درصدد تضعیف نفوذ ایران در این کشور بود تا روسیه بازیگر غالب باقی بماند.

رژیم ایرانی به نوبه خود نسبت به چالشی که روسیه به نفوذ آن در سوریه ارائه می‌داد، نگران بود. اما تهران چاره‌ای جز باقی ماندن در مدار مسکو نداشت و نفوذ خود بر سوریه را به عنوان قیمتی کوچک برای به دست آوردن حمایتی قدرتمند برای محور مقاومت خود در نظر می‌گرفت.

تهران حزب‌الله و رژیم اسد را به مردم ایران به‌عنوان سرمایه‌گذاری ارزشمندی معرفی می‌کرد: خط مقدم مقاومت در برابر اسرائیل و جواهرات تاج نفوذ منطقه‌ای ایران. تهران نیاز داشت ایرانیان را متقاعد کند که قربانی‌های اقتصادی و انزوای سیاسی ناشی از حمایت از حزب‌الله و اسد بی‌فایده نبوده است. در غیر این صورت، تهران استدلال می‌کرد که ایران با تهدید از بین رفتن توسط اسرائیل و ایالات متحده مواجه خواهد شد.

فروپاشی رژیم اسد این پویایی را به‌طور ناگهانی متوقف کرده است. ترک روسیه از اسد، و به تبع آن پروژه ایران در سوریه، شکاف‌های بیشتری در شبکه در حال کوچک شدن نیروهای نیابتی ایران ایجاد می‌کند. رهبری ایران در تلاش خواهد بود تا دهه‌ها سرمایه‌گذاری در سوریه را که در عرض چند روز به هدر رفته است، به مردم خود توجیه کند.

با ایستادن به تنهایی و بدون سوریه و روسیه در مواجهه با بلوک همچنان قوی پشتیبانی‌شده از غرب، رژیم تهران به مردم خود به‌عنوان اعمال‌کننده یک قربانی بیهوده آشکار خواهد شد که حتی برنامه هسته‌ای‌اش نیز نمی‌تواند آن را بازگرداند. این امر خطری جدی برای بقای جمهوری اسلامی ایجاد می‌کند — شاید بزرگ‌ترین پیامد رویدادهای هفته گذشته.

پیامدهای فروپاشی اسد همچنین در سراسر لبنان، عراق و یمن احساس خواهد شد، زیرا نیروهای نیابتی ایران خود را بدون یک خط حیاتی مهم خواهند دید. در لبنان به‌طور خاص، پویایی‌های سیاسی که اسرائیل با نابودی حزب‌الله به راه انداخت به احتمال زیاد با از دست دادن پل زمینی حیاتی برای تأمین تجهیزات نظامی از ایران تسریع خواهد شد. آسیب‌پذیری ناگهانی ایران که قبلاً تضعیف شده نیز به این معنی است که نیروهای نیابتی باقی‌مانده تهران ممکن است به اعتبار حامی خود شک کنند.

اثر دومینویی فروپاشی رژیم اسد به‌طور حتم به معنای پایان نظام منطقه‌ای تحت سلطه ایران خواهد بود. جایگزین آن نظمی منطقه‌ای خواهد بود که تحت سلطه اسرائیل و شرکایش است. اسرائیل دیدگاه خود را از تحمل ناخواسته نفوذ ایران در خاورمیانه به‌سمت تلاش فعال برای پایان این وضع موجود تغییر داده و عملاً تهدید بزرگ به امنیت خود، یعنی ایران، را خنثی کرده است. اسرائیل از یک کشور محاصره شده توسط دشمنان و تلاش‌کننده برای به‌دست آوردن مشروعیت منطقه‌ای به تنظیم‌کننده دستورکار خاورمیانه تغییر نقش خواهد داد. داشتن روابط خوب با هر دو کشور ایالات متحده و روسیه نیز اسرائیل را به یک بازیگر کلیدی در پایان دادن به جنگ سرد در خاورمیانه تبدیل می‌کند.

برای کشورهای عرب خلیج فارس، کاهش ایران به عنوان یک بازیگر بی‌ثبات‌کننده همچنین اجرای چشم‌اندازهای اقتصادی آن‌ها را تقویت می‌کند. شکست پروژه انقلابی ایران راه را برای گسترده‌تر کردن دامنه عادی‌سازی روابط بین کشورهای عربی و اسرائیل بر اساس منافع مشترک تجاری، سیاسی و امنیتی هموار خواهد کرد. این تغییر به احتمال زیاد ترکیه را به سمت عمل‌گرایی بیشتر در نحوه تعامل با منطقه سوق خواهد داد.

ایدئولوژی ضد غربی که توسط حزب بعث سوریه به‌مدت ۵۴ سال پرورش یافت و به‌طور موفقیت‌آمیزی توسط ایران به‌کار گرفته شد، با وجود شکوفایی طی چند دهه اکنون به‌سرعت در حال پژمرده شدن است. همان‌طور که جنگ سرد با شکست کمونیسم به پایان رسید، دهه‌ها تقابل در خاورمیانه نیز با شکست ایدئولوژی مقاومت به پایان خواهد رسید.

Share on facebook
Share on twitter
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on print

لینک کوتاه خبر:

https://fara.news/?p=15248

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

اخبارمرتبط

کاربران انقلابی فضای مجازی ذیل این هشتگ اقدام به احصا و برجسته سازی ویژگی‌های مطلوب عملکردی و شخصیتی شهید آیت الله رییسی پرداخته‌اند و خط الگودهی به نامزدهای انتخاباتی براساس منش این شهید را دنبال می‌کنند. مضمون پست‌های مرتبط با این هشتگ درصدد ترویج فرهنگ خدمت‌رسانی به مردم، اخلاق مداری انتخاباتی و پرهیز از سیاست‌زدگی در قبال رییس جمهوررآینده است