«هدف دمشق است»، رئیس جمهور رجب طیب اردوغان اعلام کرد و بر تمایل آنکارا به پیشروی عملیاتها تأکید کرد. گروه هیئت تحریر الشام (HTS)، که منشاء آن القاعده است و به عنوان یک سازمان تروریستی توسط سازمان ملل متحد فهرست شده است، عملیاتی را از ادلب تحت کنترل مخالفان به همراه متحدان خود آغاز کرد. این عملیات تنها ظرف دو روز نیروهای دولت مرکزی سوریه را مجبور به عقبنشینی از حلب کرد.
سپس گروههای مخالف تحت حمایت ترکیه، بهویژه ارتش ملی سوریه (SNA)، عملیاتهایی را به سمت بخشهای شرقی حلب و منطقه تل رفعت تحت کنترل یپگ آغاز کردند. از دوم دسامبر نیز گزارشهایی از درگیریها در دیرالزور منتشر شد. جو پیچیده و چندوجهی شکل گرفته است که با درگیری در مناطق مختلف و بازیگران با اهداف و پویاییهای متفاوت ویژگی دارد و ترکیه یکی از بازیگران کلیدی است.
در حالی که ترکیه بهطور رسمی درگیری را رد میکند، تصور اینکه این حمله بدون تأیید آنکارا انجام شده باشد دشوار است. بهواقع، طبق گزارشی اطلاعاتی منتشر شده توسط مرکز صوفان، آنکارا برای تأخیر در شروع این حمله که ابتدا قرار بود در اواسط اکتبر انجام شود، مداخله کرده بود. اولویتهای استراتژیک ترکیه همچنان آشکار است: مقابله با گروههای کرد که بهعنوان تهدیدی برای امنیت ملی تلقی میشوند، حل بحران پناهجویان، و تبدیل شدن به یک بازیگر محوری در شکلدهی به نظام پساجنگ سوریه.
در حالی که جهان بر اوکراین و غزه متمرکز بود، حمله سریع مخالفان سوری بسیاری را شگفتزده کرد، حتی آنهایی را که از آغاز جنگ داخلی در سال ۲۰۱۱ این کشور جنگزده را دنبال میکردند. برای اولین بار، گروههایی مانند HTS، SNA و دیگر جناحها یکپارچگیای را نشان دادند که پیشتر دیده نشده بود، به ادعای عمر اوزکیزیلجی، یک همکار در شورای آتلانتیک. اوزکیزیلجی بیان داشت: «آنها [مخالفان] لحظه پیروزی دارند و از اشتباهات قبلی خود بسیار آموختهاند.»
در عین حال، استیون هایدمان، پژوهشگر مرکز ویلسون و استاد کالج اسمیت، اشاره کرد که رویکرد عملگرایانه HTS شامل تغییر نام و اتخاذ شیوههای حکمرانی برای کسب مشروعیت شده است. بر اساس تحلیل هایدمان، حکمرانی این گروه در ادلب، که با ثبات نسبی اداری مشخص میشد، نشان میداد که تلاش دارد خود را بهعنوان یک جایگزین معتبر برای رژیم اسد معرفی کند.
با این حال، وحدت مخالفان به چگونگی تغییر واقعیات میدانی وابسته خواهد بود. توانایی ترکیه در میانجیگری بین جناحها، بهویژه با توجه به رابطه پیچیدهاش با HTS (آنکارا این گروه را تروریستی میدانند)، حیاتی خواهد بود. رفتار HTS تا کنون—اجتناب از غارت در مناطق تصرف شده و تضمین ثبات—نشاندهنده آگاهی این گروه از نیاز به حفظ انسجام است. تلاشهای این گروه برای بازسازی هویتش ممکن است در کوتاهمدت مشروعیتش را تقویت کند، اما طبقهبندی آن بهعنوان یک سازمان تروریستی پذیرش بینالمللی آن بهعنوان یک بازیگر معتبر را پیچیده میسازد. با این وجود، تنش بین HTS و گروههای تحت حمایت ترکیه مانند SNA میتواند دوباره بروز کند، بهویژه اگر رقابت برای منابع تشدید شود در حالی که حمله سریع ادامه دارد.
موفقیت این حمله بهعنوان آزمونی حیاتی برای وحدت و هماهنگی مخالفان عمل خواهد کرد. تصرف حما پیامدهای گستردهای دارد. موقعیت استراتژیک این شهر راههایی را به سمت مناطق کلیدی مانند حمص و دمشق باز میکند. کنترل حما خطوط تدارکاتی رژیم را مختل کرده و انسجام سرزمینی دولت اسد را تضعیف میکند. افزون بر این، توانایی HTS در جلب بیطرفی اقلیتهای فرقهای محلی میتواند نشان از استراتژی در حال تکامل این گروه برای تحکیم قدرت بدون به حاشیه راندن جمعیتهای محلی باشد، حداقل تاکنون.
پیشروی احتمالی به سمت حمص نشانهای محوری در درگیری سوریه است. تسلط بر حمص نهتنها خطوط تدارکاتی لجستیکی رژیم اسد را مختل میکند بلکه ارتباطات فیزیکی و روانی حیاتی بین پایگاههایش در دمشق و لاذقیه را نیز قطع خواهد کرد. در تاریخ ۶ دسامبر، نیروهای مخالف با بهدست آوردن دستاوردهای سرزمینی چشمگیر، از جمله پیشروی به سمت شهر راهبردی حمص و تصرف مرز اردن در درعا، فعالیتهای خود را تشدید کردند. قدرت اسد بهنظر شکنندهتر از همیشه میآید، با وجود حضور محدود روسیه و ایران که قادر به یاری او نیستند، در حالیکه مسکو بر اوکراین و ایران بر اسرائیل تمرکز دارند.
اقدامات ترکیه در سوریه بهطور عمده تحت تأثیر سه پرسش کلیدی قرار دارد: پناهجویان، کردها و جاهطلبیهای ارضی. با میزبانی از تقریبا ۴ میلیون پناهجوی سوری، دولت اردوغان با فشارهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی رو به فزاینده مواجه است. رئیس جمهور اردوغان ایجاد منطقه حائل را بهعنوان راهحلی پیشنهاد داده است، اما اجرای بازگشتهای گسترده همچنان نامشخص باقی مانده است.
به گفته اوزکیزیلجی، احتمال بازگشت پناهجویان به مناطقی که تحت کنترل شورشیان سوری است بیشتر از مناطق تحت کنترل رژیم دیده میشود. ثبات پایدار در مناطق تحت کنترل مخالفان، مانند حلب، برای تسهیل بازگشت معنیدار بسیار حیاتی خواهد بود. اوزکیزیلجی معتقد است که جلوگیری از هرج و مرج امنیتی در این مناطق میتواند بسیاری از پناهجویان را تشویق به بازگشت کند. تلاش احتمالی آنکارا برای بازگشتهای گسترده با چالشهای اجرایی زیادی روبهرو خواهد شد و همچنین با پرسشهایی درباره داوطلبانه بودن و امنیت این حرکتها.
گونیول تول، رئیس برنامه ترکیه در مؤسسه خاورمیانه در واشنگتن دیسی، بیانگر ابعاد مهم دیگری است، تاکید میکند که بعید است که میلیونها پناهجو به منطقه جنگی بازگردانده شوند، به ویژه که بسیاری زندگی خود را در ترکیه بنا نهادهاند. حتی با وجود اینکه توافقی با رژیم اسد یا هر چه که جایگزین آن ممکن است باشد، و صلح برقرار شود، بازگشتهای گسترده ممکن است رخ ندهد، هرچند برخی ممکن است بهصورت داوطلبانه تمایل به بازگشت در شرایط بهبود یافته داشته باشند. افزون بر این، سوریها بخش جداییناپذیری از نیروی کار ترکیه شدهاند، که اغلب به عنوان منبع کار ارزان مورد بهرهبرداری قرار میگیرند، و احتمال دارد که برخی کسبوکارها با بازگشت سوریها به میهن خود مخالف باشند.
ایجاد منطقه حائل اهدافی فراتر از بازسازی پناهجویان سوری دارد: گامی است برای مقابله با نفوذ کردها در شمال سوریه. آنکارا از ابتدای امر (روز اول) PYD و SDF را تهدیدات بزرگی برای امنیت ملی خود میبیند و با پیشروی کردها در شمال سوریه مخالف بوده است. گونیول تول استدلال میکند که تضعیف نیروی شبهنظامی کردهای سوریه میتواند نفوذ رئیس جمهور اردوغان در مذاکرات با کردهای ترکیه را تقویت کند، به ویژه اگر ایالات متحده تحت رهبری ترامپ به تعهد خود برای خروج از سوریه عمل کند.
هایدمان افزود که هدف اصلی ترکیه خنثیسازی PYD و SDF بهعنوان بازیگران نظامی و سیاسی مؤثر است. این میتواند با روشهای مختلفی حاصل شود، از جمله بازگشت حاکمیت سوریه بر این مناطق، شکست نظامی SDF (که بعید است تا زمانی که نیروهای آمریکایی حضور دارند)، یا یک توافق مذاکره شده با مشارکت روسیه و دمشق. هایدمان همچنین تأکید میکند که روابط طولانیمدت ترکیه با گروههای مسلح مخالف، مانند گروههای وابسته به SNA، بخشی از استراتژی گستردهتر آن است، حتی با وجودی که روابط با گروههایی مانند HTS همچنان پرتنش باقی مانده است. حمله اخیر تعادل شکنندهای را بر هم زده و حملات به مناطق کردی را تشدید کرده و فرصتهای جدیدی برای ترکیه ایجاد کرده تا به اهداف خود بپردازد.
با این حال، حضور نیروهای آمریکایی در شمال شرق سوریه همچنان یک محدودیت بزرگ برای ترکیه است، زیرا توانایی آنکارا را برای هدف قرار دادن نیروهای کُرد محدود میکند. سیاستگذاران ترکیه به دنبال نشانههایی از احتمال خروج نیروهای آمریکایی هستند، زیرا چنین حرکتی میتواند خلأ استراتژیکی را ایجاد کند که نیروهای کردی را در برابر عملیات نظامی ترکیه آسیبپذیرتر کند. در دوره احتمالی دوم ترامپ، آنکارا به احتمال زیاد انتظارات مشخصتری از تعهد به خروج خواهد داشت.
در داخل کشور، سیاست سوریه ترکیه پیامدهای قابلتوجهی بر استراتژی سیاسی اردوغان داشته است. تضعیف نیروهای شبهنظامی کرد مواضع او را در مذاکرات با بازیگران کرد ترکیه تقویت میکند، بهویژه در بحبوحه چالشهای اقتصادی فزاینده و مخالفتهای سیاسی. اگر نیروهای کُرد در سوریه به اندازه کافی تضعیف شوند، اردوغان معتقد است که جایگاه او در مذاکرات داخلی تقویت خواهد شد. رهبر حزب عدالت و توسعه به دنبال ماندن در قدرت برای حداقل یک دوره دیگر است، با وجود محدودیتهای
قانون اساسی.
رویکرد او نسبت به کردها در سوریه بهنوعی تحت تأثیر تلاشهایش برای کسب حمایت کردها در داخل ترکیه برای یک اصلاح قانون اساسی احتمالی است که به او امکان تمدید حکومت را میدهد. حزب اصلی مخالف، حزب جمهوریخواه خلق (CHP)، عمدتا از تلاشها برای عادیسازی روابط با اسد حمایت کرده است، که نشاندهنده نقطه اتفاق نادری با اردوغان است، گونیول تول استدلال میکند. با این حال، مخالفان همچنین جنبههایی از سیاست سوریه آنکارا را به شدت نقد کردهاند، بهویژه در برخورد با بحران پناهجویان و دخالت در جنگ پیچیده سوریه که حملات تروریستی را در داخل ترکیه برانگیخته و جان بسیاری از شهروندان ترک را گرفته است.
سیاست سوریه ترکیه با تغییرات پویا به تکمیل خواهد رسید، اما بهطور فزاینده مشخص است که آنکارا همچنان یک بازیگر کلیدی در منطقه باقی خواهد ماند.
پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده باعث تغییرات ژئوپلیتیکی شده است. عملیات HTS در سوریه ممکن است روسیه را پیش از مذاکره احتمالی برای آتشبس اوکراین دچار حواسپرتی و تضعیف کند. سوریه نیز بر اهداف گستردهتر ایالات متحده متمرکز است، مانند قطع پل زمینی ایران به حزبالله در لبنان.
عواملی که باید به دقت پیگیری شوند شامل پایداری وحدت مخالفان سوری، توانایی آنان در حکمرانی بر مناطق تحت کنترلشان—بهویژه با ریشههای اسلامی و افراطیشان—، اثرگذاری تلاشهای بازگشت پناهجویان و تغییرات احتمالی در سیاستهای بازیگران عمده منطقهای است.
دیدگاههای بیان شده در این نوشتار مرتبط با نویسنده است و موقعیت رسمی مرکز ویلسون را بیان نمیکند.