نویسنده: مایکل روبین
واشنگتن اگزمینر
۲۸ اکتبر ۲۰۲۴
یکی از بزرگترین ضعفهای سیاست ایالات متحده این است که سیاستمداران آمریکایی در طول دولتهای مختلف انتظار دارند که کشورهای سرکش به جغرافیای بوروکراتیک واشنگتن تن دهند، نه برعکس. پس از اولین سفرم به شاخ آفریقا، دفتر امور خاور نزدیک وزارت خارجه یک جلسه توجیهی درباره فهد یاسین، یک خبرنگار سابق الجزیره با روابط نزدیک با قطر و گروه تروریستی الشباب، ترتیب داد. به نظر میرسید او ناآرامی و تروریسم در سومالی را تأمین مالی میکرد در حالی که برای دستگاه اطلاعاتی سومالی که از سوی ایالات متحده حمایت میشد، کار میکرد. با این حال، برای دفتر امور آفریقا وزارت خارجه، نفوذ قطر در دستور کار نبود و با ادب به دلیل عدم علاقه از ادامه کار خودداری کرد.
این الگو همواره در دیگر خطوط بوروکراتیک نیز وجود داشته است: حمایت ترکیه از حماس، داعش و دیگر گروههای تروریستی مدت زیادی از زیرچشمان ناظران گذشت زیرا آنها که بیشترین نگرانی را درباره تروریسم در خاورمیانه داشتند در بوروکراسی متفاوتی کار میکردند. تلاش آذربایجان برای بیثبات کردن کالدونیای جدید، یک قلمرو فرانسوی در اقیانوس آرام، نیز به همین دلیل غافلگیر کننده بود.
هیچیک از این موارد، اما، با نقطهکور ایجاد شده توسط یک وزارت خارجه تقسیمبندی شده برای مقابله با جاهطلبیهای رژیمهای سرکش برای توسعه سلاحهای هستهای و سایر کالاهای تحریمشده قابل مقایسه نیست.
برنامه هستهای پنهان ایران در سال ۲۰۰۲ پس از افشای تأسیسات غنیسازی در نتنز، وارد دستور کار عمومی شد. سپس آژانس بینالمللی انرژی اتمی گزارشی منتشر کرد که به “ابعاد نظامی احتمالی” برنامه ایران اشاره داشت و فعالیتهایی را برجسته کرد که جایی در یک برنامه انرژی غیرنظامی نداشتند: پروژههای مربوط به طراحی کلاهک هستهای، دستگاههای انفجاری و مدلسازی ریاضی برای انفجارهای هستهای. آرشیوهای هستهای ایران که توسط مأموران اسرائیلی سرقت شدند، این فعالیتها را بهطور دقیقتری شرح دادند.
رئیسجمهور باراک اوباما و طرفدارانش دروغ میگفتند زمانی که گفتند توافقنامه هستهای ۲۰۱۵ آنها بینقص است. برنامه جامع اقدام مشترک عمدتاً با محدودیتهای غنیسازی روبرو بود. ایران به تعلیق فعالیتهای نظامی متعهد شد، اما دانش موجود باقی ماند. شاید به همین دلیل بود که اسرائیل احتمالاً شروع به ترور دانشمندان هستهای ایرانی کرد. امتیاز وزیر امور خارجه جان کری برای اجازه دادن به ایران جهت کار روی موشکهای بالستیک بهنام برنامه پرتاب ماهوارهای، به تهران اجازه داد تا به سیستمهای تحویل دست یابد.
با این حال، بزرگترین نقطهضعف این توافق، توانایی ایران برای انتقال کارهایش به خارج از کشور بود. آبشاری کردن سانتریفیوژها شاید دشوار باشد، هرچند جمهوری اسلامی برای سالیان این کار را انجام داده است، اما آزمایشگاههای تسلیحاتی میتوانند بهمراتب آسانتر پنهان شوند. مدلسازی ریاضی به بیشتر از یک کلاس درس نیاز ندارد و حتی ساخت کلاهک میتواند در یک انبار کوچک انجام شود. اگر دانشمندان ایرانی در کره شمالی یا روسیه کار کنند و کرهایها و روسها در پروژههای داخل ایران حضور داشته باشند و این پروژهها در کشورهای اصلی آنها تحت بازرسی قرار گیرند، میتوانند بهطور اساسی مانور ضدهتحریم “سهبرگ” را بازی کنند و کارهایشان را برای اجتناب از شناسایی دائماً جابهجا کنند.
اخیراً، رسانههای ایرانی اذعان کردند که ایران برخی از نانوکاتالیستها را به روسیه صادر خواهد کرد تا به کارخانههای روسی کمک کند که تحریمهای مرتبط با اوکراین بر فرآیندهای کلیدی صنعتی را دور بزنند.
اکنون بیش از ۲۲ سال از زمانی که رئیسجمهور جورج بوش از “محور شرارت” سخن گفت، گذشته است. در آن زمان، دیپلماتها و کارشناسان او را نکوهش کردند. اما امروز به نظر میرسد که او دوراندیش بوده است. اعضای این محور تغییر کردهاند، اما میل کشورهای سرکش برای همکاری و کار فرامرزی با هدف مشترک شکست نظام لیبرال فقط افزایش یافته است.
کمپینهای سیاسی قطبی میشوند، اما نباید هر مسئلهای به یک توپ سیاسی تبدیل شود. سرکشهای جهان استقامت هر که پیروز شود را آزمون خواهند کرد. این شاید چیز جدیدی نباشد، اما ماهیت و گستردگی این آزمون بزرگتر خواهد بود زیرا دشمنان آمریکا به گونههایی هماهنگ میشوند که از زمان جنگ جهانی دوم تاکنون دیده نشده است. در حالی که دولت و کنگره بعدی روی کار میآیند، ضروری است که به امنیت به شکل کنونی آن رسیدگی شود، نه با باور سهلانگارانهای که دشمنان آمریکا و استراتژیهای آنها نتوانستهاند تکامل پیدا کنند.