رئیسجمهور وعده داده بود که غزه و اوکراین را کنترل کند، اما هر دو درگیری به آرامی به سمت چیزی بسیار بزرگتر در حال حرکت بودهاند. جو بایدن، رئیسجمهور، آمریکا را “قدرت جهانی” خوانده و به “رهبری در جهان” اشاره کرده است. اگر بایدن واقعاً خود را یک یا تنها رهبر جهان میبیند، در وظیفه خود ناامید کننده عمل کرده و در مدیریت آن ناکام بوده است.
جهان امروز در آستانه درگیریهای بزرگتری قرار دارد، حتی احتمالاً جنگهای جهانی، در دو جلو بهطور همزمان. این احتمالاً موقعیت بیثباتتری نسبت به زمانی است که جهان در بیش از نیم قرن گذشته، از بحران موشکی کوبا، پیدا کرده و شاید حتی طولانیتر. آن زمان، خطر از یک جبهه واحد میآمد: امروز، خطر در دو یا حتی سه جبهه وجود دارد.
دولت بایدن ظاهراً به یک دکترین سیاست خارجی پایبند است که هدف آن پرورش جنگها در حین تلاش برای مدیریت آنها به شکلی است که در محدوده منافع سیاست خارجی آمریکا باقی بمانند و به جنگهای گستردهتری تبدیل نشوند. اما چنین تنظیمات دقیقی به راحتی انجام نمیشود. جنگ فرآیندی بینظم و غیرقابل پیشبینی است. هرچند برنامههای یک ملت ممکن است به خوبی توسط برنامهریزان آن درک شود، تنظیم اینکه چه عواملی ممکن است دشمن را بیش از حد تحریک کند و منجر به یک جنگ گستردهتر شود، به اندازه برنامههای دشمن شما، تنظیمات، احساسات و خطوط قرمز او نیز بستگی دارد: همه این موارد مشکلتر برای تشخیص یا درک است.
علاوه بر این، فرهنگ معاصر نهاد سیاست خارجی ایالات متحده به نظر میرسد که بهخصوص به حذف نوعی دانش و همدلی متعهد است که به فرد اجازه میدهد ذهن یک حریف را درک کند و در عوض تعصبی غیرواقعی و پر از نفرت را ترویج میدهد.
تنظیم میزان فشار نظامی یا سیاسی بدون عبور از مرز توازن و تحریک یک جنگ تمامعیار، بسیار خطرناکتر از آن است که بخواهیم با احتیاط درباره آن صحبت کنیم. حسن نصرالله، رهبر حزبالله، بهطور بدی محاسبه کرد که تنشهای نظامی و پاسخها با اسرائیل تا چه حد میتواند پیش برود قبل از اینکه یک درگیری کنترلشده به یک جنگ بزرگتر تبدیل شود. هزینهی این محاسبه نادرست جانش و جنگی در لبنان بود.
دولتهای متوالی ایالات متحده و اروپا، و دبیرخانه ناتو، محاسبه کردند که میتوانند از طریق یک سری گامها، ناتو را در فضای سابق شوروی گسترش دهند بدون اینکه پاسخی نظامی از روسیه برانگیزند. نتیجه این محاسبه نادرست جنگی بوده که برای اوکراین فاجعهبار و برای منافع غرب به شدت آسیبزا بوده و خطر پایان یافتن در تحقیر غرب یا جنگ مستقیم بین روسیه و غرب را به همراه دارد.
با وجود شکنندگی چنین تنظیماتی، به نظر میرسد که آنها به کانون سیاست آمریکا تبدیل شدهاند. در هر دو منطقه خاورمیانه و اوکراین، ایالات متحده با ارسال سلاحها و به تعویق انداختن دیپلماسی، جنگها را تقویت کرد. و در هر دو صحنه، ایالات متحده بر مهار جنگهایی که آنها را حمایت میکرد، متمرکز بود و از گسترش آنها جلوگیری میکرد.
در خاورمیانه، تمرکز بر تعادل حمایت از اسرائیل و حق دفاع از خود آن با جلوگیری از گسترش جنگ به یک جنگ منطقهای گستردهتر بوده است. بایدن اصرار دارد که “ما همه کارها را خواهیم کرد تا از بروز یک جنگ گستردهتر جلوگیری کنیم.” در اوکراین، تمرکز بر تأمین همهی نیازهای اوکراین بهمدت لازم برای بهدست آوردن قویترین موقعیت در میدان نبرد برای پیروزی در آزادی، حاکمیت و تمامیت ارضیشان بوده، در حالی که از گسترش جنگ به یک جنگ گستردهتر با روسیه جلوگیری میکند. “ما جنگی در اوکراین علیه روسیه نخواهیم داشت”، بایدن گفته است. “مواجهه مستقیم بین ناتو و روسیه جنگ جهانی سوم است، چیزی که باید تلاش کنیم از آن جلوگیری کنیم.”
اما استراتژی بایدن در آستانه شکست فاجعهآمیز در هر دو جبهه قرار دارد. در هر دو جبهه، تنظیمات خطرناک بهاشتباه رفتهاند. جنگ در غزه به لبنان گسترش یافته و بر لبه لرزانی در ایران قرار دارد. پس از حملات موشکی ایران به اسرائیل در ۱ اکتبر، دنیا نه تنها منتظر پاسخ اسرائیل، بلکه پاسخ ایران به آن است. خطر تنها جنگ ایران و اسرائیل نیست. با ارسال سیستم دفاع موشکی پیشرفته ارتفاع بالا (THAAD) و حدود ۱۰۰ نیروی آمریکایی برای انجام آن به اسرائیل، خطر کشیده شدن ایالات متحده به یک جنگ با ایران وجود دارد. اگر این کافی نیست که بد باشد، آن جنگ میتواند به طور فرضی روسیه را نیز درگیر کند.
در اوکراین نیز تنظیمات بر لبه یک جنگ گستردهتر قرار دارد. زلنسکی روزانه برای لغو تمام خطوط قرمز و سبز دادن به حملات عمیقتر به قلمرو روسیه با سیستمهای موشکی دوربرد اهدا شده توسط غرب، تلاش میکند که، مانند اسرائیل، به مشارکت آمریکا نیاز دارد.
رئیسجمهور روسیه، ولادیمیر پوتین هشدار میدهد که چنین چراغ سبزی بهطور چشمگیری “ماهیت و ذات درگیری را تغییر میدهد” زیرا “به معنای آن است که کشورهای ناتو — ایالات متحده و کشورهای اروپایی — با روسیه در حالت جنگ هستند.” اگر وزیر دفاع، لوید آستین، درست بگوید که ایالات متحده “مدرک” میبیند که اطلاعات کره جنوبی و اوکراین در ادعای خود مبنی بر اینکه کره شمالی ۳۰۰۰ نیرو به روسیه فرستاده است، صحیح هستند، آنگاه خطر یک جنگ گستردهتر وجود دارد.
سیاست دولت بایدن مبنی بر تنظیم اینکه تا چه اندازه شما میتوانید یک جنگ را تقویت کنید قبل از آن که آن را از آستانه تنش و تشنج عبور دهد، به شدت غلط بوده و ایالات متحده را به لبه دو جنگ گستردهتر کشانده است. اگر بایدن رهبر جهان است، آنگاه او بهطور بیباک خطرناک آن را نادرست مدیریت کرده است.