برنامه دفاع موشکی برای رئیسجمهور بعدی
کره شمالی، روسیه و چین – و شاید بهزودی ایران – به توسعه قابلیتهای موشکی بلندبرد خود ادامه خواهند داد تا قلمروی ایالات متحده را تهدید کنند. رئیسجمهور بعدی نباید زمانی را در بازگرداندن اعتبار به دفاع موشکی از دست بدهد.
نویسنده: پپینو آ. دیبیازو و رابرت ام. سوفِر
رویکردی بلندمدتتر
توصیههایی که در بالا توصیف شد، بر اساس برنامهها یا طرحهای موجودی است که در سالهای اخیر توسط وزارت دفاع بررسی شدهاند و در صورت تأمین بودجه، میتوانند مسیر سریعی برای تقویت دفاع موشکی در قلمروی ایالات متحده ارائه دهند. اما این اقدامات به تنهایی کافی نیستند تا بتوانند از تواناییهای مسکو و پکن در استفاده از تهدیدهای هستهای جلوگیری کنند. برای مقابله با این چالش، باید به سمت رویکردی نوآورانهتر در قابلیتهای دفاع موشکی، فناوریها و سرمایهگذاریها حرکت کنیم.
پایه هر دفاعی که پاسخگوی پیشرفتهای تهدیدهای موشکی تهاجمی باشد با حسگرها آغاز میشود، به ویژه حسگرهایی که در فضا مستقر هستند. این تنها حوزهای است که امکان ردیابی مستمر و جهانی موشکها را از لحظه پرتاب تا بازگشت به فضای زمین ارائه میدهد. تلاشهای اولیهای برای حرکت در این جهت انجام شده است. برای مثال، نیروهای فضایی ایالات متحده و آژانس دفاع موشکی در حال توسعه سیستمهای فضایی مکملی هستند که دادههای دقیق ردیابی موشکهای دشمن، از جمله سلاحهای مافوق صوت، را فراهم میکنند. این دادهها به بازدارندهها انتقال مییابند تا بتوانند کلاهکهای جنگی ورودی را نابود کنند. علاوه بر این، ایالات متحده باید با پیشبرد برنامهای قویتر برای تحقیق و توسعه به منظور توسعه حسگر فضایی تمایز، که توانایی تمیز دادن کلاهکهای واقعی از فریبها را دارد، ادامه دهد. این پیشرفت باید تعداد بازدارندههای مورد نیاز برای نابودی موشک تهدیدآمیز را کاهش دهد، که تغییردهندهای بزرگ در دفاع به حساب میآید. تلاشهای تمایزیابی حسگر فضایی در دهه گذشته از کمبود بودجه و عدم تمایل به نگاه به تمایز به عنوان مأموریت اساسی در دفاع موشکی رنج بردهاند. هم تلاشهای ردیابی دقیق و تمایزیابی فضایی باید به عنوان عناصر اساسی یک دفاع لایهلایه جامعتر مورد اولویت قرار گیرند و بهطور کافی تأمین مالی شوند.
به همان اندازه مهم است که واشنگتن به شکلی گستردهتر در مورد چارچوبی برای دفاع موشکی فکر کند که ترکیبی از سیستمها و فناوریهای بازدارنده را که در حوزههای مختلف – زمین، دریا، هوا و فضا – فعالیت میکنند، شامل شود. این موضوع مرکزی است اگر ایالات متحده بخواهد از مزایای لایهبندی که در بالا بحث شد بهرهمند شود.
در حال حاضر تلاش وزارت دفاع برای مدرنیزه کردن حالت دفاع از قلمرو کشور متکی بر توسعه یک بازدارنده زمینی جدید است – بازدارنده نسل بعدی. برنامه این است که تا اوایل دهه ۲۰۳۰ تقریبا بیست فروند از آن در میدان باشد، هرچند این تعداد میتواند با پیشرفت سیستمهای پیشرفتهتر افزایش یابد. با این حال، بازدارنده زمینی جدید باید به عنوان یک “پلی” نگریسته شود برای انتقال به یک معماری دفاعی که شامل لایههای متعدد و ترکیبی از بازدارندهها خواهد بود که برای مقابله با هر دو حمله گستردهتر موشکهای کشورهای خودسر آینده و همچنین پرتابهای محدود موشکهای هستهای از روسیه و چین ضروری است.
قابلیتها و فناوریهای نوظهور
چندین حوزه از فناوریهای نوظهور جدید وجود دارد که میتوانند پایهای برای نسل بعدی دفاع موشکی ارائه دهند.
برای مثال، در چارچوب دفاع لایهای، یک رویکرد با بازدهی ممکن، رهگیری موشک در حالی است که در حال اوجگیری به فضاست، و بنابراین موشک، کلاهک و هرگونه اقدامات متقابلی که ممکن است حمل کند، در اوایل پرواز نابود میشود. در طول دهه گذشته، پیشرفتهایی در حوزههای مهم مانند سیستمهای پهپاد که لایه مرحله اوجگیری را جذابتر از گذشته میکنند، حاصل شده است.
نسل جدیدی از پهپادها وجود دارد که توانایی عمل با دامنه و استقامت طولانیمدت در مناطق مختلف و در ارتفاعهایی فراتر از دسترس دفاع هوایی دشمن دارند. در همان زمان، پیشرفتهایی در فناوری موشکهای مافوق صوت پرفشار (برای نقشهای تهاجمی و دفاعی) در حال رخ دادن است که میتواند نقشی در مقابله با موشکها در مرحله اوجگیری بازی کند. برای نمونه، ارتش و نیروی دریایی در حال آزمایش موشکهای مافوق صوت تهاجمی جدید با برد بلند هستند، در حالی که آژانس دفاع موشکی و آژانس پروژههای تحقیقاتی پیشرفته دفاعی (DARPA) در حال انجام تلاشهایی برای توسعه فناوری مربوط به بازدارندههای مافوق صوت دفاعی هستند. کاربرد نوآورانه سکوهای بدون سرنشین در ترکیب با بازدارندههای مافوق صوت بلندبرد، یک امکان جدید برای یک لایه دفاعی فراهم میکند که قادر به کاهش تعداد پرتابهای دشمن در مرحله اوجگیری است، بهویژه در مقابل کشورهایی که فاقد “عمق استراتژیک” جغرافیایی هستند، مانند کره شمالی و ایران.
لیزرهای کوچک با انرژی بالا برای دفاع هوایی و موشکهای کروز در داخل کشور حوزه دیگری هستند که پیشرفتهایی در آنها حاصل شده است. هر سه بخش نظامی در حال توسعه لیزرهای پرتوان موبایل برای ساقطکردن موشکهای کروز و سایر تسلیحات هوایی هستند. برای مثال، ارتش در حال آزمایش یک سیستم لیزری زمینی ۳۰۰ کیلوواتی بر روی سکوهای متحرک است، در حالی که وزارت دفاع در مراحل ابتدایی توسعه یک لیزر ۵۰۰ کیلوواتی است که ممکن است به سوی فناوری لیزرهای قویتر در کلاس مگاواتی که برای نابودی موشکهای بالستیک ورودی در آینده مورد نیاز است، سوق دهنده باشد.
حوزه سوم که باید توجه بیشتری به آن شود، دفاع مبتنی بر فضا است. طی دهه آینده توسعه دفاعهای مبتنی بر فضا، ممکن است نویدبخشترین مسیر را برای دستیابی به ترکیبی از بازدارندههای مؤثر به عنوان بخشی از یک دفاع چندلایه برای شکست حملات موشکی از یک یا چند دشمن ارائه دهد. از زمانی که ایالات متحده آخرین بار دفاعهای مبتنی بر فضا را مورد بررسی قرار داد، تغییرات زیادی رخ داده است. برای مثال، پیشرفت چشمگیری در حوزههای مهمی که به بازدارندههای انرژی جنبشی فضایی متکی هستند، بهدست آمده است، از جمله ردیابی حسگر دقیق، قابلیتهای میکروپردازشی، شبکههای ارتباطی فضایی، کوچکسازی اجزای ماهواره، هوش مصنوعی برای حمایت از فرماندهی و کنترل منظومههای بزرگ ماهوارهای و کاهش چشمگیر هزینههای پرتاب فضایی. بسیاری از این فناوریها در حال حاضر در بخش فضایی تجاری کار میکنند. برای ارزیابی بهتر وضعیت کنونی فناوری مربوط بهSBI، وزارت دفاع ملزم به انجام مطالعات جزئیات معمارانه و هزینهای دقیق و انجام تلاشهای تحقیق و توسعه برای افزایش بلوغ سیستمهای مختلف SBI است.
تصمیم سیاسی
مخالفان میخواهند بگویند که تغییر در سیاست ایالات متحده در این جهت یا هزینه زیادی خواهد داشت، یا دور جدیدی از رقابت تسلیحاتی را تحریک میکند، یا هر دو.
آنچه ما بیان میکنیم مقرونبهصرفه است. امروز، MDA حدود ۳۰ درصد (~۳.۵ میلیارد دلار) از بودجه سالانه آژانس دفاع موشکی خود را به حمایت مستقیم از دفاع موشکی قلمرو کشور اختصاص میدهد. این کمتر از یک سوم یک درصد از درخواست بودجه وزارت دفاع در سال مالی ۲۰۲۵ به مبلغ ۸۵۰ میلیارد دلار است. منابع مورد نیاز برای فعالیتهای ذکر شده در بالا به کمتر از یک درصد بودجه وزارت دفاع یا حدود ۸ میلیارد دلار در سال خواهد رسید. ۵ میلیارد دلار اضافی سالانه باید به سمت تحقیق و توسعه لازم برای حرکت به سمت قابلیتهای نسل بعدی متمرکز شود و مابقی برای رفع کمبودهای عاجل در سیستم دفاع موشکی زمینی فعلی تخصیص یابد.
در مورد اینکه آیا گسترش دفاعهای موشکی ایالات متحده رشد بیشتری در تسلیحات هستهای روسیه و چین تحریک خواهد کرد یا نه، لازم است دید وسیعتری داشته باشیم. تعادل ایالات متحده در دفاع موشکی – که انتخاب کرده است فقط چهل و چهار بازدارنده را در طول بیست سال گذشته استقرار دهد – نتوانسته است هیچ تعادل مقابلهای از سوی برنامههای استراتژیک تسلیحات روسیه و چین که به افزایش حجم و کیفیت ادامه میدهند، ایجاد کند. بعلاوه، این بدون یک درجهای از نفاق نیست که هم روسیه و هم چین برنامهها و قابلیتهای استراتژیک دفاع هوایی و موشکی خود را بهخوبی توسعه دادهاند، بهطور مفروض برای مهار پرتابهای موشکی ایالات متحده علیه قلمروهای خود. روسیه در حال حاضر بیشتر از ایالات متحده بازدارندههای زمینی برای حفاظت از قلمروی خود مستقر کرده است — شصت و هشت بازدارنده با کلاهک هستهای — نسبت به ایالات متحده. توصیههای مربوط به دفاع موشکی ایالات متحده که در بالا توضیح داده شدهاند، چیزی جز پذیرش اهمیت حفاظت از قلمرو در برابر تهدیدات محدود نیست، موضعی که برای مدتها توسط روسیه و بهتازگی توسط چین درک شده است. حتی اگر روسیه و چین انتخاب کنند که به دفاعهای موشکی بهبود یافته و گسترشیافته خانگی ایالات متحده پاسخ دهند، که این در تاریخ به هیچ وجه داده نشده است، سود خالص به امنیت ایالات متحده برای مقابله با استراتژیهای قهری آنها بسیار فراتر از هر مقداری از موشکهای اضافی است که خواهند ساخت.
کره شمالی، روسیه و چین – و شاید به زودی ایران – به توسعه قابلیتهای موشکی بلندبرد خود ادامه خواهند داد تا قلمروی ایالات متحده را تهدید کنند. رئیسجمهور بعدی هیچ زمانی برای اتلاف ندارد. خوشبختانه، نیازی به تکرار بررسیهای گسترده دفاع موشکی که توسط دولتهای ترامپ و بایدن-هریس انجام شده اند، نیست، که بدون ابهام نقشهای ضروری دفاع موشکی در امنیت ملی ایالات متحده را تعیین میکنند. در عوض، رئیسجمهور باید در اقدمات اولیه برای تقویت دفاع موشکی ایالات متحده از قلمرو، با صدور دستورات واضح به تیم امنیت ملی خود برای ارائه مجموعهای از گزینهها در طی ۱۲۰ روز جهت توسعه برنامهای جامعتر و لایهای برای دفاع از مردم آمریکا در برابر تهدیدهای حمله موشکی هستهای، اقدام کند.