امروز: شنبه ۲۲ دی ۱۴۰۳

رصد اندیشکده های فرانیوز

کارزار پیام‌رسانی هسته‌ای ایران

حمله موشکی ایران به اسرائیل در تاریخ ۱ اکتبر ۲۰۲۴، یک تشدید قابل توجه در تنش‌های منطقه‌ای بود. این حمله که گزارش شده شامل ۱۸۰ موشک بود، بزرگ‌ترین حمله جمهوری اسلامی ایران علیه اسرائیل تا آن زمان بود و سایت‌های نظامی و امنیتی را هدف قرار داد تا به ترورهای اسرائیل علیه رهبران حماس و حزب‌الله در تهران و بیروت پاسخ دهد. مقامات ایرانی این حمله را به‌عنوان یک عمل دفاعی عنوان کردند و هشدار دادند که اقدامات بیشتر اسرائیل می‌تواند به واکنش شدیدتری از سوی تهران منجر شود.

این حمله همراه با حمله موشکی و پهپادی در ۱۳ آوریل، سوالات مهمی درباره توان بازدارندگی ایران مطرح می‌کند. هرچند ایران توانایی خود را در انجام حملات موشکی گسترده نشان داد، سیستم‌های دفاع موشکی قوی اسرائیل که توسط دارایی‌های آمریکایی در منطقه پشتیبانی می‌شوند، تأثیر این حمله را کاهش دادند. این وضعیت یک تعادل بازدارندگی پیچیده را نشان می‌دهد: در حالی که ایران می‌تواند آسیب وارد کند، توانایی‌های دفاعی و بازدارنده اسرائیل — که از منابع عظیم ایالات متحده و متحدان غربی و منطقه‌ای پشتیبانی می‌شود — به نظر می‌رسد توانایی ایران در تغییر قاطعانه تعادل استراتژیک را محدود می‌کند.

بازدارندگی میان عقلانیت و محاسبه غلط

این درگیری تنها درباره ظرفیت‌های نظامی نیست بلکه درباره این است که کدام طرف کمتر دچار بازدارندگی و مصمم‌تر به نظر می‌رسد؛ جایی که ادراک از ضعف می‌تواند اهمیت زیادی داشته باشد. در این زمینه، توانایی‌های موشکی ایران نمایش قدرت است اما به طور قطعی دینامیک‌های بازدارندگی میان دو کشور را تغییر نمی‌دهد. هر دو طرف ظرفیت قابل توجهی برای تلافی، شامل گزینه‌های هسته‌ای، دارند. نظریه بازی‌ها نشان می‌دهد که بازیگری که آماده است بیشتر جلوبرود یا به شکل غیرعقلانی‌تری رفتار کند، برتری پیدا می‌کند؛ دینامیکی که در نظریه “دیوانه” مجسم می‌شود — جایی که بلوف زدن، مخاطره‌پذیری افزایش، یا رفتار غیرقابل پیش‌بینی به‌عنوان تاکتیک‌های محاسبه‌شده استفاده می‌شوند.

بنابراین، این درگیری با تعادلی حساس از بازدارندگی تعریف می‌شود. از منظر استراتژیک، هر دو ایران و اسرائیل در تلاش هستند تا تعیین کنند کدام طرف کمتر از خطرات افزایش بحران بازداشته می‌شود. به گفته آریل شارون، نخست‌وزیر پیشین اسرائیل: بازدارندگی “سلاح اصلی اسرائیل — ترس از ما” است. به وضوح، تهران هم از همان منطق پیروی می‌کند.

ایران ممکن است از تهدیدات یا اقداماتی که به نظر خطرناک یا غیرعقلانی می‌رسند — مانند حملات موشکی گسترده — به عنوان یک نوع بلوف استراتژیک برای فشار بر اسرائیل استفاده کند. عدم اطمینان درباره این که آیا ایران در حال بلوف زدن است یا واقعاً تمایل به افزایش دارد، پیش‌بینی حرکت بعدی تهران را برای اسرائیل دشوارتر می‌کند و موجب افزایش ریسک می‌شود. در همین حال، پاسخ‌های اسرائیل نشان می‌دهد که به راحتی تهدیدات را نمی‌پذیرد، اما رهبری آن نیز باید ریسک التزام بیش‌ازحد در شرایط غیرقابل پیش‌بینی را محاسبه کند. بنابراین، هر دو طرف درگیر یک بازی مداوم تعادلی میان ظاهر عقلانی و کنترل‌شده باقی ماندن در حالی که به اندازه کافی عدم قطعیت برای خارج از تعادل نگه داشتن طرف مقابل به وجود می‌آورند.

با این حال، عدم توازن میان دو کشور نیز نقشی حیاتی در شکل‌دهی وضعیت استراتژیک‌شان ایفا می‌کند. اسرائیل، با وجود آسیب‌پذیری نسبت به حملات موشکی و تهدیدات نامتقارن دیگر، دسترسی گسترده و بالایی به پشتیانی‌های نظامی و مالی از سوی ایالات متحده که یک کشور هسته‌ای است (بازدارندگی نهایی)، دارد. این امر به طور قابل توجهی توان بازدارندگی اسرائیل را افزایش می‌دهد و تضمین می‌کند که این کشور قادر به تحمل یک دوره طولانی حملات رفت و برگشتی است. برعکس، دسترسی نظامی ایران به منابع بسیار محدودتر است و کشور همزمان باید با چالش‌های داخلی مختلف، از جمله مشکلات اقتصادی، مواجه شود. بنابراین، بعید است ایران مدت زیادی قبل از اقدام به مقابله با تهدید از سوی اسرائیل صبر کند.

این عدم توازن ما را به معضل بازدارندگی گسترده‌تر می‌رساند: وقتی یک طرف قادر به تحمل درد بیشتر در یک درگیری قاطع و طولانی مدت نباشد چه اتفاقی می‌افتد. به تنگنا رساندن ایران، در نهایت، ممکن است تهران را به درک تهدید وجودی برساند. چنین درکی ممکن است تهران را به تلاش برای بازسازی تعادل قوا رود، جایی که خطر نابودی متقابل تضمین‌شده از هر طرف از بهگیری کامل به جنگ تمام عیار با طرف دیگر جلوگیری کند.

به لبه پرتگاه: مسیر ایران به بازداری هسته‌ای

براساس گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA)، ایران، به عنوان یک کشور هسته‌ای نهفته، قادر است اورانیوم با سطح تسلیحاتی کافی برای مسلح کردن چند سلاح هسته‌ای در عرض چند هفته تولید کند. علاوه بر این، ایران نشان داده که موشک‌های پیشرفته‌اش می‌توانند به اسرائیل برسند. این توسعه‌ها نگرانی بیشتری را برای اسرائیل ایجاد می‌کند و اقدامات ساده‌ sabot** یا عملیات فنی علیه ایران برای مقابله با این تهدید مؤثر نیستند.

هرچند عملیات اطلاعاتی اخیر اسرائیل مانند انفجارهای پیجر و رادیوها در لبنان و ترور هدفمند رهبران در تهران و بیروت ممکن است تاثیر بر ظاهر گذاشته باشند، اما نتیجه معکوس داشته‌اند و ایران را به توسعه نزدیک‌تر به سلاح هسته‌ای رسانده‌اند.

در یک سخنرانی در کنگره ایالات متحده در سال ۲۰۱۵، نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، هشدار داد که یک توافق دیپلماتیک مانع از دستیابی ایران به سلاح‌های هسته‌ای نمی‌شود. با این وجود، دولت اوباما با چیزی که به عنوان توافق هسته‌ای ایران معروف شد — به طور رسمی، برنامه جامع اقدام مشترک (JCPOA) — پیش رفت. با این حال، خروج دولت ترامپ از برجام در سال ۲۰۱۸، که از سوی اسرائیل به‌طور کامل تشویق شد، باعث شد ایران غنی‌سازی اورانیوم خود را از ۳.۶۷٪ به ۲۰٪ افزایش دهد. و در پاسخ به ترور دانشمند هسته‌ای محسن فخری‌ زاده در سال ۲۰۲۰، ایران غنی‌سازی اورانیوم را به بیش از ۶۰٪ خلوص افزایش داد. تنش‌های کنونی منطقه‌ای نشان می‌دهد که ایران ذخایر هسته‌ای خود را افزایش می‌دهد و فشارها به طور فزاینده‌ای آن را به سمت دستیابی به سلاح هسته‌ای نزدیک کرده‌اند.

تهران تمام استفاده‌ها را از برنامه هسته‌ای خود به‌عنوان اهرمی برای مذاکرات با واشنگتن و غرب به کار گرفته اما بدون موفقیت قابل توجهی در رسیدن به هدف نهایی خود مبنی بر حذف تحریم‌ها. سقوط JCPOA درپی خروج یکجانبه آمریکا از توافق، باعث شد ایران توانایی‌های هسته‌ای خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهد تا به وضعیت یک کشور هسته‌ای نهفته برسد، یعنی کشوری با توانایی توسعه سریع یک زرادخانه هسته‌ای اگر با یک تهدید جدی به موجودیت خود روبرو شود. با حفظ ظرفیت برای ایجاد سریع سلاح‌های هسته‌ای بدون تولید واقعی آنها، ایران قادر به حفظ تأکید بر رعایت شرایط معاهده منع اشاعه سلاح‌های هسته‌ای است. اما اخیراً ایران با تهدیدات نظامی فزاینده از سوی اسرائیل و آمریکا روبرو شده است. در واقع، به نظر می‌رسد که استراتژی اسرائیل این است که ایالات متحده را مستقیم در جنگی علیه ایران درگیر کند. اگر تهران تحت فشار بیشتری قرار گیرد، استراتژی بازدارندگی‌اش ممکن است از یک وضعیت نهفته هسته‌ای به‌صورت آشکارتری به سمت تبدیل شدن به قدرت هسته‌ای تغییر کند.

در واقع، چندین مقام ایرانی اخیراً اشاره کرده‌اند که اگر تحت فشار بیشتری قرار گیرند، ممکن است سیاست‌های هسته‌ای خود را تغییر دهند. سی و نه نماینده مجلس ایران خواستار شورای عالی امنیت ملی ایران بررسی دکترین دفاعی ایران درباره تولید سلاح‌های هسته‌ای شده‌اند. علاوه بر این، سید حسن خمینی، نوه امام خمینی، در یک حضور نادر در تلویزیون ملی، بر نیاز به ارتقاء بازدارندگی نظامی ایران تاکید کرد. این بیان با توجه به اینکه او برای سال‌ها توسط محافظه‌کاران ایرانی به حاشیه رانده شده بود، به‌ویژه قابل توجه بود و موضع فعلی‌اش به نظر می‌رسد که بیانگر فراخوانی برای وحدت ملی است.

به تنگنا رساندن ایران: تغییر به سوی بقا

نه اسرائیل نه ایالات متحده یک استراتژی سیاسی روشن برای پرداختن به چنین معضل امنیتی ندارند. از سال ۲۰۱۸، تلاش‌های آمریکا و اسرائیل عمدتاً بر فشار اقتصادی، اقدامات تخریبی، و ترور دانشمندان یا مقامات هسته‌ای ایران متمرکز بوده است، اما هیچ‌کدام پیشرفت ایران بسوی سلاح هسته‌ای را متوقف نکرده‌اند.

فشار مداوم به منظور مهار ایران یا فروپاشی نظام سیاسی آن، تهران را در وضعیتی قرار داده که به‌جز تبدیل شدن به یک کشور هسته‌ای نهفته که به‌زودی ممکن است به‌طور آشکار هسته‌ای اعلام شود، گزینه دیگری ندارد. با توجه به آسیب‌پذیری‌های داخلی و خارجی ایران، تهران ممکن است دیدن هدف کامل توانایی هسته‌ای خود به عنوان تنها مسیر بقا. این به‌طور دائمی تعادل قدرت منطقه‌ای را تغییر داده، توسعه‌ای که نگرانی‌های جدی نه تنها برای اسرائیل و غرب بلکه برای کل منطقه ایجاد می‌کند.

تضعیف ایران با زور راهبردی قابل اجرا نیست. حمله به سایت‌های متعدد برنامه‌های هسته‌ای نخواهد توانست تهران را بازدارد، و بمباران‌ها به تغییر رژیم منجر نخواهد شد. تکنولوژی هسته‌ای و موشکی ایران برای از کار انداختن از طریق اقدام نظامی بیش از حد پیشرفته است. برخلاف ایالات متحده و اسرائیل، ایران این را به‌عنوان یک مبارزه برای بقا می‌بیند، که این وضعیت را مجبور می‌کند در صورت نیاز از تمام ابزارهای موجود استفاده کند اگر به پرتگاه کشیده شود. هر محاسبهٔ غلطی می‌تواند پیامدهای بلندمدت برای همه طرف‌های درگیر داشته باشد.

اسرائیل و ایالات متحده باید با احتیاط عمل کنند. محاسبات نادرست قبلی آن‌ها، مانند خروج از JCPOA، ترور‌ها، و خرابکاری، احتمالاً تأثیر غیرقصدی داشتند که ایران به یک کشور هسته‌ای نهفته تبدیل شود؛ اقدامات اضافی از این نوع می‌تواند آن را به یک قدرت هسته‌ای واقعی تبدیل کند. یک راه‌حل غیرنظامی هنوز گزینه‌ای است، و اگر به ایران اطمینان داده شود که بقای آن در خطر نیست، ممکن است انتخاب کند که به وضعیت فعلی پایبند بماند. اما اگر با فشارهای خارجی بیشتری به جلو رانده شود، ممکن است استراتژی خود را تغییر دهد و به‌طور کامل در پی سلاح هسته‌ای برود. چنین نتیجه‌ای تأثیرات عمیق و غیرقابل برگشتی بر ساختار امنیتی در حال تحول خاورمیانه خواهد داشت.

 

Share on facebook
Share on twitter
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on print

لینک کوتاه خبر:

https://fara.news/?p=14269

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

اخبارمرتبط

کاربران انقلابی فضای مجازی ذیل این هشتگ اقدام به احصا و برجسته سازی ویژگی‌های مطلوب عملکردی و شخصیتی شهید آیت الله رییسی پرداخته‌اند و خط الگودهی به نامزدهای انتخاباتی براساس منش این شهید را دنبال می‌کنند. مضمون پست‌های مرتبط با این هشتگ درصدد ترویج فرهنگ خدمت‌رسانی به مردم، اخلاق مداری انتخاباتی و پرهیز از سیاست‌زدگی در قبال رییس جمهوررآینده است