خلاصه اجرایی
این یک گزارش مسئله درباره ثبات راهبردی جهانی در دهههای ۲۰۲۰ و ۲۰۳۰ است. این گزارش به شدت مبتنی بر گزارش نهایی ۲۰۲۳ کمیسیون کنگرهای ایالات متحده در مورد وضعیت راهبردی ایالات متحده میباشد. این گزارش استدلال میکند که جهان وارد سومین دوره بزرگ خود در تاریخ هستهای میشود که بیشتر شبیه جنگ سرد خواهد بود تا دوره پس از جنگ سرد از ۱۹۸۹ تا ۲۰۲۲. ثبات راهبردی در این دوره جدید کمتر به گفتگوها، کنترل تسلیحات، و اقدامات کاهش خطر وابسته خواهد بود و بیشتر بر این اساس استوار خواهد بود که ایالات متحده و ناتو یک بازدارنده راهبردی موثر را برای مقابله با تهدیدهای رو به افزایش کشورهایی مستبد و مسلح به سلاح هستهای که تجدید نظرطلب هستند، حفظ کنند. این امر نیازمند تقویت وضعیت راهبردی ایالات متحده و ناتو است، از جمله وضعیت نیروی متعارف، نیروهای هستهای راهبردی ایالات متحده، نیروهای هستهای غیرراهبردی و دفاع هوایی و موشکی یکپارچه. احتمال دارد که برای آینده قابل پیشبینی، توافقنامههای الزامآور کنترل تسلیحات بین قدرتهای بزرگ وجود نداشته باشد و ایالات متحده و همپیمانانش باید به جای آن بر روی سایر اقدامات کاهش خطر تمرکز کنند. شاید مهمترین کمکی که اکثر همپیمانان ناتو میتوانند به ثبات راهبردی انجام دهند، آمادهسازی دولتها و عموم مردم برای این دوره هستهای سوم است.
تعریف ثبات راهبردی
ثبات راهبردی وضعیتی است که در آن دولتهای مسلح به سلاح هستهای انگیزهای برای انجام یک حمله هستهای نخست نمیبینند. ثبات راهبردی با قابلیتهای امن و دومی قابل اعتماد که به دولتها این اطمینان را میدهد که میتوانند دشمنان خود را با تهدید به جذب یک حمله هستهای نخست از دشمن و پاسخ به آن با یک حمله دوم ویرانگر بازدارنده کنند، تقویت میشود. تا زمانی که هر دو دولت این موضوع را درک کنند که نمیتوانند با حمله نخست بهرهمند شوند، بازدارندگی هستهای باید بر جای بماند.
ثبات راهبردی میتواند با توافقنامههای کنترل تسلیحات نیز تقویت شود. کنترل تسلیحات میتواند محدودیتهای عددی دقیقی بر اندازه آرشیو هستهای کشورها اعمال کند و از رقابتهای تسلیحاتی هستهای جلوگیری کند. آنها میتوانند تلاش کنند تا سیستمهای تسلیحاتی هستهای خاصی که ممکن است مشوقهای حمله نخست هستهای را ایجاد کنند، محدود کنند. در نهایت، کنترل تسلیحات میتواند شامل تدابیر شفافسازی شود که میتواند اعتماد و اطمینان را افزایش دهد، مانند رژیمهای بازرسی و اعلام پرتاب موشک.
ژئوپلیتیک نیز بر ثبات راهبردی تأثیر میگذارد. اهداف ژئوپلیتیکی و استراتژیهای هستهای قدرتهای هستهای بزرگ چیست؟ آیا در جهتگیری ژئوپلیتیکی خود تجدید نظرطلب هستند یا وضع موجود را حفظ میکنند؟ آیا سلاحهای هستهای را در مرکز دکترین و استراتژیهای دفاعی و نظامی خود قرار دادهاند، یا به کاهش وابستگی به سلاحهای هستهای تمایل دارند؟ قدرتهای تجدید نظرطلبی که تهدیدهای هستهای را در استراتژیهای خود برجسته میکنند، چالشی خاص برای ثبات راهبردی ایجاد میکنند.
با توجه به بازگشت اخیر رقابت قدرتهای بزرگ در نظام بینالمللی و قدرتهای تجدید نظرطلب متعددی که بیشتر به سلاحهای هستهای وابستهاند، ملاحظات ژئوپلیتیکی ممکن است امروز و در آیندهای قابل پیشبینی مهمترین عامل در تأثیرگذاری بر ثبات راهبردی باشد.
سه دوره هستهای
جهان وارد سومین دوره هستهای میشود. اولین دوره هستهای جنگ سرد بود. سلاحهای هستهای در رقابتهای ژئوپلیتیکی و نظامی مرکزی بودند. ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در چندین بحران هستهای با ریسک بالا درگیر شدند. رئیسجمهور جان اف. کندی خود تخمین زده بود که بحران موشک کوبا احتمال پنجاه درصدی جنگ هستهای را به همراه داشت. واشنگتن و مسکو همچنین در یک رقابت شدید تسلیحات هستهای شرکت کردند. رقابت تسلیحاتی تنها پس از یک رقابت تسلیحاتی چند دههای تثبیت شد که دو طرف را با دهها هزار سلاح هستهای مواجه کرد. جنگ سرد بخشی به دلیل افزایش توان دفاعی دولت ریگان در دهه ۱۹۸۰ و ترس مسکو از اینکه نتواند در یک رقابت تسلیحاتی جدید ادامه دهد، پایان یافت. ثبات راهبردی در جنگ سرد بیشتر با اطمینان از اینکه ایالات متحده یک وضعیت هستهای قوی برای بازدارندگی از تجاوزات شوروی داشت، حفظ شد.
دومین دوره هستهای دوره پس از جنگ سرد بود. در این دوره، رقابت قدرتهای بزرگ به پسزمینه سیاست بینالمللی منتقل شد. امیدواری وجود داشت که قدرتهای بزرگ بتوانند در چالشهای مشترک همکاری کنند و تهدیدهای بزرگ به واسطه کشورهایی سرکش، تروریستها و تهدیدهای فرامرزی دیگر ایجاد شد. سلاحهای هستهای به عنوان مرکزیترین ابزار در این چالشها تلقی نمیشدند و کاهش وابستگی به سلاحهای هستهای به عنوان هدفی از سیاست هستهای ایالات متحده اعلام شد. در این محیط، کنترل تسلیحاتی و کاهش تسلیحات به نسبت آسان بود. واشنگتن و مسکو مجموعهای از توافقنامههای کنترل تسلیحات رسمی را امضا کردند و اندازه آرشیوهای خود را از دهها هزار سلاح هستهای به ۱۵۵۰ کلاهک راهبردی مستقر هر یک کاهش دادند. تحت ریاست جمهوری باراک اوباما، ایالات متحده حتی یک چشمانداز از حذف کامل سلاحهای هستهای را تأکید کرد. در این دوره، ثبات راهبردی با اطمینان از اینکه ایالات متحده و ناتو یک نیروی هستهای ایمن، قابل اعتماد و مؤثر داشتند، اما همچنین با تضمینهای قوی به مسکو، از طریق کنترل تسلیحات، گفتگوهای ثبات راهبردی و اقدامات دیگر که غرب به دنبال تضعیف قدرت بازدارندگی فدراسیون روسیه نبود.
دومین دوره هستهای به پایان رسیده است و درسهایی که ما در مورد ثبات راهبردی از ۱۹۸۹ تا ۲۰۲۱ یاد گرفتیم کمتر به دورهای که اکنون وارد آن میشویم ربط دارند. سومین دوره هستهای با احتمال بیشتری به جنگ سرد شباهت خواهد داشت، اگرچه از بسیاری جهات چالشبرانگیزتر خواهد بود.
سومین دوره هستهای
این بخش دوره هستهای سوم آتی را توصیف میکند، از جمله محیط تهدید، استراتژی هستهای ایالات متحده و ناتو و توصیههایی برای وضعیت راهبردی ایالات متحده و ناتو و ثبات راهبردی.
محیط امنیتی
محیط امنیت هستهای که ایالات متحده و ناتو با آن روبرو هستند از بسیاری جهات چالشبرانگیزتر از زمان جنگ سرد است.
روسیه یک سیاست خارجی تجدیدنظرطالبانه دنبال میکند که شامل استفاده از نیرو علیه کشورهای همسایه برای بازسازی حوزه نفوذ روسیه در نزدیکی خود است. در سالهای اخیر، رئیسجمهور روسیه، ولادیمیر پوتین، به کشورهایی نظیر اوکراین، گرجستان، بلاروس، مولدووا، قزاقستان و آذربایجان تجاوز کرده یا از نیروهای نظامی استفاده کرده است.
روسیه سلاحهای هستهای را در مرکز استراتژی دفاعی خود قرار داده است. استراتژی «تنشافزایی برای کاهش تنش» آن، استفاده از حملات هستهای نخست محدود را در یک جنگ عمده با ناتو در تلاش برای مجبور کردن رهبران غربی به عقبنشینی و سازش بر اساس شرایطی که به نفع مسکو است، بازنگری میکند. این دکترین حتی احتمال استفاده هستهای نخست را در یک جنگی که روسیه آغاز کند، شامل میشود. در جنگ در اوکراین، ما شاهد صدور تعدادی تهدید هستهای صریح از سوی پوتین بودهایم. وقتی اوکراین در اواخر تابستان ۲۰۲۲ موفق به ضدحمله موفق شد، بسیاری از تحلیلگران معتقد بودند که خطر استفاده هستهای توسط روسیه قابل توجه بود.
روسیه در حال ساخت یک نیروی هستهای جدید برای پشتیبانی از استراتژی هستهای خود است. مسکو به تازگی تمام سه پایه نیروهای هستهای خود را بهروزکردهاست. همچنین به انبار خود که شامل بیش از دو هزار سلاح هستهای نیستراتژیک میشود، میافزاید. این سلاحهای هستهای نیستراتژیک برای استفاده در میدان جنگ طراحی شدهاند و شامل سلاحهای با قدرت کم بر روی طیف گستردهای از وسایل حمل نظیر مینها، اژدرها، بارهای عمیق، توپخانه، موشکهای کوتاهبرد، رهگیرهای دفاع هوایی و موشکی و بیشتر هستند. روسیه همچنین در حال ساخت نسل جدیدی از سلاحهای هستهای «عجیب» است که شامل پهپادهای زیردریایی مسلح به هستهای، موشکهای کروز مسلح و نیرو گرفته از هستهای و موشکهای پرسرعت مسلح به هستهای میشود.
روسیه همچنین ساختار کنترل تسلیحات پس از جنگ سرد با غرب را تحت تاثیر قرار داده است، با تقلب یا انصراف از تقریباً هر پیمان کنترل تسلیحات مهم. پیمان نیواستارت باقی مانده است اما در وضعیت بحرانی قرار دارد. روسیه اعلام کرده است که از پایبندی به پیمان معلق کرده است، اگرچه هیچ نشانهای وجود ندارد که تسلیحات هستهای آن از محدودیتهای عددی پیمان فراتر رفتهاند. وقتی نیواستارت در ژانویه ۲۰۲۶ منقضی شود، احتمال دارد که برای اولین بار از دهه ۱۹۷۰ هیچ توافقنامه بزرگ کنترل تسلیحاتی بین قدرتهای بزرگ وجود نداشته باشد.
چین بزرگترین تغییر در محیط تهدید هستهای ایالات متحده و ناتو را نمایندگی میکند و بزرگترین تهدید دولتیمحور برای نظم جهانی را ایجاد میکند. تهدید در چندین حوزه از جمله اقتصادی، فناوری، دیپلماتیک، حکومت و حقوق بشر و نظامی متجاوز است. جمهوری خلق چین با تقریباً همه همسایگان خود در مناقشات مرزی و دریایی دست دارد و قول داده است که تایوان را با نیروی نظامی تصرف کند اگر لازم باشد.
چین در حال انجام سریعترین فرآیند ایجاد نیروهای راهبردی است که جهان از دهه ۱۹۶۰ به این سو دیده است. برای دههها چین یک آرشیو «محدود و مؤثر» حدود ۲۰۰ سلاح هستهای داشت، اما پکن در حال حاضر در مسیری برای در اختیار داشتن ۱۰۰۰ سلاح هستهای تا سال ۲۰۳۰ و ۱۵۰۰ سلاح تا سال ۲۰۳۵ قرار دارد، که این کشور را یک همتا هستهای با ایالات متحده و روسیه میسازد. این به این معناست که برای اولین بار در تاریخ، ایالات متحده و ناتو باید با دو قدرت هستهای همتای نزدیک، چین و روسیه، به طور همزمان روبرو شوند.
چین به طور سنتی یک سیاست «عدم استفاده نخست» از هستهای را حفظ کرده است، اما وزارت دفاع آمریکا این سیاست را به عنوان یک نمایش ظاهری رد میکند. چین ممکن است در یک درگیری با ریسک بالا، بدون توجه به سیاست اعلامی خود، سلاحهای هستهای را نخست استفاده کند. علاوه بر این، چین از جنگ در اوکراین آموخته است که تهدیدات افزایش هستهای برای جلوگیری از مداخله رهبران غربی در یک درگیری با یک قدرت هستهای موثر هستند.
انگیزههای پشت این افزایش هستهای چین نامشخص هستند. سه امکان وجود دارد که نه به صورت مجزا بلکه ممکن است همزمان وجود داشته باشند. اولاً، این افزایش ممکن است به طور عمده سیاسی و نمادین باشد. رئیسجمهور چین، شی جینپینگ، گفته است که او میخواهد تا سال ۲۰۳۵ یک نیروی نظامی درجه یک بسازد و داشتن یک نیروی راهبردی درجه یک با این هدف سازگار خواهد بود. ممکن است به همین دلیل او دستور داشته که یک نیروی هستهای همتراز با دیگر قدرتهای بزرگ بسازد و چین در حال ایجاد چنین نیرویی است حتی اگر ارتش آزادیبخش خلق چین (PLA) کاملاً مطمئن نباشد که چه باید با آن بکند.
ثانیاً، این ممکن است بخشی از استراتژی چین برای تصرف تایوان باشد. شی از PLA خواسته است که تا سال ۲۰۲۷ به او توانایی تصرف تایوان را بدهد. با تقویت توانایی خود برای به خطر انداختن خاک ایالات متحده با تهدید جنگ هستهای، چین ممکن است امیدوار باشد که مداخله آمریکا در یک بحران تنگه تایوان را منصرف کند. در نهایت، این افزایش ممکن است بخشی از تغییر استراتژی هستهای چین باشد. چین ممکن است به سمت یک استراتژی هدفگذاری هستهای «ضد قدرت» حرکت کند که به آن امکان میدهد تا نیروهای هستهای آمریکا یا روسیه را با یک حمله هستهای نخست در مقیاس بزرگ خنثی کند.
یک چهارمین احتمال مطرح شده، یعنی اینکه این افزایش تلاش میکند تا یک قابلیت دومی قابلاعتماد و امن را حفظ کند، همانطور که ایالات متحده نیروهای هستهای و دفاع موشکی خود را بهروز میکند، به دلایل مختلف نامحتمل است. اگر چین به دنبال ساخت یک توانایی دومی قابلاعتماد و امن بود، برای مثال، به تعداد زیادی سلاحهای ساکن مبتنی بر سیلو که اهداف آسانی برای دشمن هستند، سرمایهگذاری نمیکرد.
کره شمالی، ایران و تروریسم هستهای همچنان نگرانیها را مطرح میکنند. علاوه بر دو قدرت هستهای بزرگ، ایالات متحده و ناتو باید با کشورهایی سرکش مقابله کنند. کره شمالی اکنون دهها کلاهک هستهای و موشکهای بالستیک بینقارهای (ICBM) دارد که قادر است به خاک ایالات متحده برسد. این کشور همچنین در حال کار بر روی ساخت نیروی پیچیدهتری است که شامل موشکهای قابلپرتاب از زیردریایی، موشکهای سوخت جامد و سلاحهای هستهای نیستراتژیک میشود.
ایران قابلیت پیشرفتهای در تولید سوخت هستهای حفظ کرده است و وزارت دفاع آمریکا تخمین میزند که زمان «شکستن» ایران برای به دست آوردن مقدار کافی مواد هستهای برای ساخت یک بمب حدود دوازده روز است. این به این معناست که ایران ممکن است در آینده نزدیک یک قدرت هستهای شود.
در نهایت، هرچند کمتر از دو دهه پیش به لحاظ نسبی و مطلق تهدید است، اما احتمال وجود دارد که گروههای تروریستی یا عوامل غیر دولتی دست به تروریسم هستهای بزنند.
دیگر قدرتهای هستهای نیز باید در بحثها درباره ثبات راهبردی جهانی در نظر گرفته شوند. تواناییهای هستهای بریتانیا و فرانسه نیز به بازدارندگی هستهای ناتو کمک میکنند. در طول جنگ سرد، برنامهریزیکنندگان راهبردی نتیجهگیری کردند که بازدارندگی راهبردی در نهایت بر تعادل راهبردی بین قدرتهای بزرگ هستهای استوار است و این نتیجهگیری امروز نیز صادق است. باور بر این است که اسرائیل دارای سلاحهای هستهای است، اما سیاست «ابهام راهبردی» را حفظ کرده و نه وجود و نه عدم وجود تواناییهای هستهای خود را تأیید یا تکذیب نمیکند. اگر ایران سلاحهای هستهای بسازد، اما، اسرائیل ممکن است به تبدیل به یک قدرت هستهای معمولی شود. هند و پاکستان درگیر رقابتی طولانی مدت بودهاند و هر دو دارای تواناییهای هستهای رو به افزایشی هستند. بسیاری در این حوزه معتقدند که یک درگیری در جنوب آسیا ممکن است بزرگترین خطر برای تشدید هستهای جهان باشد. ایالات متحده و ناتو علاقمندند که رقابت تسلیحاتی را محدود کرده و از درگیری هستهای در جنوب آسیا جلوگیری کنند. اسرائیل، هند و پاکستان در برنامهریزی هستهای ایالات متحده و ناتو نقش بارزی ندارند زیرا نه اهداف بازدارندگی هستهای ایالات متحده و ناتو هستند و نه همپیمانان معاهدی رسمی که تحت چتر هستهای ایالات متحده یا ناتو قرار دارند.
فناوریهای قرن بیست و یکم نوظهور نیز بر ثبات راهبردی تأثیر دارند. دههها پیش، اصطلاح نیروهای راهبردی مترادف با سلاحهای هستهای بود؛ اکنون به سلاحهایی با اثر راهبردی بالقوه نظیر دفاع موشکی، حملات متعارف پیشرفته از جمله موشکهای پرسرعت، تواناییهای سایبری و فضایی، هوش مصنوعی و بیشتر اشاره دارد. برخی از دانشگاهیان نگرانند که فناوریهای جدید ممکن است قابلیتهای دومی امن را تضعیف کرده و بنابراین ثبات راهبردی جهانی را به خطر بیاندازند. آنها میترسند که یک متجاوز بتواند، برای مثال، از حملات سایبری برای خاموش کردن سیستم فرماندهی و کنترل هستهای یک دشمن استفاده کند، حملات متعارف وسیعی انجام داده تا نیروهای هستهای دشمن را خنثی کند و سپس از دفاع موشکی پیشرفته برای جلوگیری از هر گونه تلافی هستهای استفاده کند. در مقابل، دیگر دانشگاهیان استدلال میکنند که سیاستها از فناوریها مهمترند. آنها معتقدند که ایالات متحده و همپیمانان دموکراتیک آن از فناوریهای جدید برای تقویت نظام مبتنی بر قوانین و ثبات راهبردی جهانی استفاده خواهند کرد، در حالی که حکومتهای مستبد تجدید نظرطلب از فناوریهای جدید برای ایجاد تغییراتی در نظام موجود بهرهبرداری خواهند کرد که ممکن است تهدیدی برای ثبات راهبردی باشند. هر دو دیدگاه ممکن است اهمیت این فناوریها را بیش از حد بیان کنند. کمیسیون کنگرهای در مورد وضعیت راهبردی ایالات متحده نتیجهگیری میکند که این فناوریها احتمالاً تنها تکمیلکننده نیروهای هستهای راهبردی خواهند بود، اما به هیچ وجه بهصورت معناداری جایگزین آنها نخواهند شد.
راهبرد هستهای ایالات متحده و ناتو
راهبرد بازدارندگی هستهای ایالات متحده نقش بنیادی در تأمین امنیت و صلح بینالمللی دارد. بر خلاف روسیه و دیگر قدرتهای هستهای که برای پیشبرد اهداف ملی محدود خود یک نیروی هستهای میسازند، سلاحهای هستهای ایالات متحده از همه جهان آزاد دفاع میکنند. واشنگتن بازدارندگی هستهای را به بیش از سی همپیمان معاهدی رسمی در اروپا و منطقهٔ اقیانوس آرام-آسیایی بسط میدهد. بیش از نیمی از تولید ناخالص داخلی جهانی تحت حمایت سلاحهای هستهای ایالات متحده است.
برای حفظ بازدارندگی در این محیط امنیتی چالشبرانگیز، ایالات متحده، ناتو و دیگر همپیمانان و مشارکان ایالات متحده به یک راهبردی نیاز دارند که توانایی بازدارندگی و در صورت لزوم شکست چین و روسیه به طور همزمان را داشته باشد. جهان آزاد منافع در حفظ صلح و ثبات در اروپا و منطقهٔ اقیانوس آرام-آسیایی دارد و نمیتواند اجازه دهد بازدارندگی راهبردی در هیچیک از این مناطق شکست بخورد.
برای حفظ بازدارندگی، ایالات متحده و همپیمانانش باید راهبرد بازدارندگی خود را که از مدتها دور موفق بوده است، حفظ کنند. اصول بازدارندگی تغییر نکرده است. سیاست ایالات متحده و ناتو باید تلاش کند تا دشمنان احتمالی را متقاعد کند که هزینه تجاوز از هرگونه منافع بالقوه بیشتر است، همانطور که دشمن آن را درک میکند. بازدارندگی درباره نگه داشتن در معرض خطر آنچه دشمن عزیز میداند است. همانطور که کمیسیون اسکوفکروفت در سال ۱۹۸۳ توضیح داد، «بازدارندگی مجموعهای از باورها در ذهن رهبران شوروی است، با توجه به ارزشها و نگرشهای خودشان، درباره تواناییها و اراده ما. این نیازمند این است که ما تا جایی که میتوانیم، تعیین کنیم که چه چیزی آنها را از تفکر در مورد تجاوز، حتی در یک بحران، باز میدارد – نه اینکه چه چیزی ما را باز میدارد.»
پوتین و شی هرکدام ارزش زندگی خود و نگهداری قدرت، حکومت مربوط به خود و نیروهای نظامی هستهای و متعارف کشورشان را حفظ میکنند. آنها به خصوص به زندگی شهروندان خود ارزشی نمیدهند، همانطور که از جنگ خونین پوتین علیه اوکراین میتوان دید.
رویکرد بازدارندگی ایالات متحده از مدتها پیش به دنبال آنچه که گاهی گفته میشود یک راهبرد هدفگیری «ضد قدرت» است. ایالات متحده یک نیروی هستهای ساخته است که میتواند عناصر کلیدی رهبری دشمن، ساختار امنیتی که رهبری را در قدرت نگه میدارد، نیروهای هستهای و متعارف و صنعتهای حامی جنگ را در معرض خطر قرار دهد. ایالات متحده استراتژی «ضد ارزش» را که جمعیت مراکز دشمن را به عمد هدف قرار میدهد، اجرا نمیکند.
تعدادی از مزایا برای این راهبرد هدفگیری وجود دارد. اول، برای بازدارندگی مؤثرتر است زیرا چیزی را که دشمن عزیز میداند در معرض خطر میگذارد. دوم، با قانون درگیری مسلحانه همخوانی دارد، زیرا بین اهداف نظامی و غیرنظامی تمایز قائل میشود. سوم و در نهایت، این امکان را فراهم میکند که اگر بازدارندگی شکست خورد، آسیبها را محدود کنیم با خنثی کردن نیروی راهبردی دشمن.
ایالات متحده و ناتو همچنین در راهبرد بازدارندگی خود به دنبال «گزینههای انعطافپذیر» و «سفارشیشده» بودهاند. واشنگتن و همپیمانانش به دنبال گزینههایی بین خودکشی و تسلیم هستند. اگر بازدارندگی شکست بخورد و یک دشمن تجاوز گسترده متعارف انجام دهد یا یک حمله هستهای محدود اجرا کند، اتحاد گزینهای جز تلافی هستهای تمامعیار یا عقبنشینی ندارد.
به عنوان مثال، اتحاد همیشه توانایی بازگرداندن بازدارندگی در پایینترین سطح افزایش تنش را حفظ کرده است. این امر مستلزم توانایی انجام حملات هستهای محدود با حمایت از یک محدوده تسلیحات هستهای کمقدرت و۱۰۶۰خلاصه اجرایی
این متن درباره ثبات استراتژیک جهانی در دهههای ۲۰۲۰ و ۲۰۳۰ است و به شدت به گزارش نهایی کمیسیون کنگره درباره موقعیت استراتژیک ایالات متحده در سال ۲۰۲۳ تکیه دارد. این متن استدلال میکند که جهان وارد سومین دوره مهم در تاریخ هستهای خود میشود که بیشتر شبیه جنگ سرد خواهد بود تا دوران پس از جنگ سرد از سال ۱۹۸۹ تا ۲۰۲۲. ثبات استراتژیک در این دوره جدید کمتر به گفتگو، کنترل تسلیحات و اقداماتی برای کاهش خطر وابسته است و بهجای آن به تضمین اینکه ایالات متحده و ناتو یک بازدارندگی استراتژیک موثر برای مقابله با تهدیدات فزاینده از سوی دولتهای تجدید نظرطلب، خودکامه و مسلح به سلاح هستهای داشته باشند، بستگی دارد. این امر نیازمند تقویت موقعیت استراتژیک ایالات متحده و ناتو، شامل: موقعیت نیروی متعارف، نیروهای هستهای استراتژیک ایالات متحده، نیروهای غیر استراتژیک هستهای و دفاع هوایی و موشکی یکپارچه است. احتمالاً هیچ توافق کنترل تسلیحاتی ملزمی در آینده نزدیک بین قدرتهای بزرگ وجود نخواهد داشت و ایالات متحده و متحدانش باید به جای آن بر دیگر اقدامات کاهش خطر متمرکز شوند. شاید مهمترین اقدامی که اکثر متحدان ناتو میتوانند برای ثبات استراتژیک انجام دهند آمادهسازی دولتها و مردم خود برای این عصر سوم هستهای باشد.
تعریف ثبات استراتژیک
ثبات استراتژیک وضعیتی است که در آن دولتهای مسلح به سلاح هستهای انگیزهای برای اجرای یک حمله هستهای اول ندارند. ثبات استراتژیک با تواناییهای تدافعی قوی برای حملهی دوم تقویت میشود که به دولتها اطمینان میدهد که میتوانند با تهدید به جذب یک حمله هستهای اول دشمن و تلافی با یک حمله دوم ویرانگر، دشمنان خود را بازدارند. تا زمانی که هر دو دولت بفهمند که نمیتوانند از حملهی نخست سود ببرند، بازدارندگی هستهای باید برقرار بماند.
ثبات استراتژیک همچنین میتواند با توافقات کنترل تسلیحات تقویت شود. کنترل تسلیحات میتواند محدودیتهای عددی سختگیرانهای بر اندازه زرادخانههای هستهای دولتها قرار دهد و مانع از مسابقات تسلیحاتی هستهای شود. همچنین میتوانند به محدود کردن انواعی از سیستمهای تسلیحات هستهای که بهویژه بیثباتکننده هستند، یعنی آنهایی که ممکن است انگیزههایی برای حمله هستهای اول ایجاد کنند، بپردازند. نهایتاً، کنترل تسلیحات میتواند شامل اقداماتی برای شفافیت مانند رژیمهای بازرسی و اعلامیههای پرتاب موشکی باشد که میتوانند بیاعتمادی را کاهش دهند و اعتمادسازی کنند.
ژئوپلیتیک نیز بر ثبات استراتژیک تاثیر دارد. اهداف ژئوپلیتیک و استراتژیهای هستهای قدرتهای بزرگ هستهای چه هستند؟ آیا آنها در جهتگیری ژئوپلیتیک خود اصلاحطلب هستند یا وضعیت راکد را حفظ میکنند؟ آیا آنها سلاحهای هستهای را در مرکز استراتژیهای دفاعی و نظامی خود و دکترین قرار میدهند یا تلاش میکنند تا وابستگی به سلاحهای هستهای را کاهش دهند؟ قدرتهای تجدیدنظرطلب که در استراتژیهای خود بر تهدیدات هستهای تأکید دارند، چالش خاصی برای ثبات استراتژیک ایجاد میکنند.
با توجه به بازگشت اخیر رقابت قدرتهای بزرگ در نظام بینالمللی و قدرتهای تجدیدنظرطلب متعدد که بیشتر بر سلاحهای هستهای تکیه دارند، ملاحظات ژئوپلیتیک ممکن است برجستهترین عامل تأثیرگذار بر ثبات استراتژیک امروز و در آینده قابل پیش بینی باشد.
سه عصر هستهای
جهان وارد سومین عصر هستهای میشود. اولین عصر هستهای جنگ سرد بود. سلاحهای هستهای در مرزهای ژئوپلیتیک و رقابتهای نظامی محوری بودند. ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی در چندین بحران هستهای با ریسک بالا درگیر بودند. رئیسجمهور جان اف. کندی خودش برآورد کرد که بحران موشکی کوبا شانس پنجاهپنجاه برای جنگ هستهای داشت. واشنگتن و مسکو همچنین در مسابقه تسلیحاتی هستهای شدیدی شرکت کردند. مسابقه تسلیحاتی تنها پس از رقابت تسلیحاتی دهسالهای که هر دو طرف را با دهها هزار سلاح هستهای باقی گذاشت، تثبیت شد. جنگ سرد تا حدی به دلیل افزایش دفاعی دولت ریگان در دهه ۱۹۸۰ و ترس مسکو از اینکه قادر به ادامه رقابت تسلیحات نخواهد بود، پایان یافت. ثبات استراتژیک در جنگ سرد عمدتاً با اطمینان از اینکه ایالات متحده دارای موضع هستهای قوی برای بازدارندگی در برابر تجاوزات شوروی است، حفظ شد.
عصر دوم هستهای دوره پس از جنگ سرد بود. در این دوره، رقابت قدرتهای بزرگ به پشتصحنه سیاستهای بینالمللی عقبنشینی کرد. امید بر آن بود که قدرتهای بزرگ بتوانند در چالشهای مشترک همکاری کنند، و بزرگترین تهدیدات از سوی دولتهای سرکش، تروریستها و تهدیدات فراملیتی دیگر ناشی شود. سلاحهای هستهای به عنوان بخش محوری این چالشها دیده نمیشدند و کاهش وابستگی به سلاحهای هستهای به هدف اعلامشدهٔ سیاست هستهای ایالات متحده تبدیل شد. در این محیط، کنترل تسلیحات و کاهش تسلیحات نسبتاً آسان بود. واشنگتن و مسکو یک سری توافقات کنترل تسلیحات رسمی امضا کردند و اندازه زرادخانه خود را از دهها هزار سلاح هستهای به ۱۵۵۰ کلاهک استراتژیک مستقر کاهش دادند. در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، ایالات متحده حتی بر چشماندازی برای حذف کامل سلاحهای هستهای تأکید کرد. در این دوره، ثبات استراتژیک با اطمینان از اینکه ایالات متحده و ناتو دارای نیروی هستهای امن، مطمئن و مؤثر هستند، حفظ شد، اما همچنین با تضمینهای قوی به مسکو – از طریق کنترل تسلیحات، مذاکرات ثبات استراتژیک و اقدامات دیگر – که غرب درصدد تضعیف بازدارندگی فدراسیون روسیه نیست، حفظ شد.
عصر دوم هستهای به پایان رسیده است، و درسهایی که درباره ثبات استراتژیک از سال ۱۹۸۹ تا ۲۰۲۱ یاد گرفتیم، کمتری در دورهای که اکنون وارد آن میشویم مرتبط هستند. عصر سوم هستهای احتمالا بیشتر شبیه جنگ سرد خواهد بود، اگرچه از جهات بسیاری چالشبرانگیزتر خواهد بود.
عصر سوم هستهای
این بخش عصر سوم هستهای را که در راه است، شامل محیط تهدید، استراتژی هستهای ایالات متحده و ناتو و توصیههایی برای موقعیت استراتژیک ایالات متحده و ناتو و ثبات استراتژیک توصیف میکند.
محیط امنیتی
محیط امنیتی هستهای که ایالات متحده و ناتو با آن مواجه هستند، از بسیاری جهات چالشبرانگیزتر از دوران جنگ سرد است.
روسیه به دنبال سیاست خارجی تجدیدنظرطلبانهای است که شامل استفاده از زور علیه کشورهای همسایه برای بازسازی حوزه نفوذ روسیه در نزدیکترین مناطق خود است. در سالهای اخیر، رئیسجمهور روسیه ولادیمیر پوتین به چندین کشور همسایه از جمله اوکراین، گرجستان، بلاروس، مولداوی، قزاقستان و آذربایجان حمله کرده یا از نیروی نظامی استفاده کرده است.
روسیه سلاحهای هستهای را در مرکز استراتژی دفاعی خود قرار داده است. استراتژی “افزایش تا کاهش” آن شامل استفاده از حملات هستهای محدود در جنگی بزرگ با ناتو با هدف وادار کردن رهبران غربی به عقبنشینی و درخواست صلح به نفع مسکو است. این دکترین شامل احتمال استفاده نخست هستهای حتی در جنگی است که روسیه آغاز میکند. در جنگ اوکراین، ما شاهد تهدیدهای هستهای صریحی از سوی پوتین بودهایم. وقتی اوکراین در یک حمله متقابل موفق در اواخر تابستان ۲۰۲۲ موفق شد، بسیاری از تحلیلگران معتقد بودند که خطر قابل توجهی برای استفاده روسی از سلاح هستهای وجود دارد.
روسیه در حال ساخت نیروی هستهای جدیدی برای پشتیبانی از استراتژی هستهای خود است. مسکو به تازگی نوسازی همه سه پایه هستهای خود را به انجام رسانده است. همچنین برای افزایش ذخیره بیش از دو هزار سلاح هستهای غیر استراتژیک خود اقدام میکند. این سلاحهای هستهای غیر استراتژیک برای استفاده در میدان جنگ طراحی شدهاند و شامل سلاحهای کمقدرت بر روی طیف گستردهای از وسایل حمل و نقل میشوند، مانند: مینها، اژدرها، شارژهای عمقی، توپخانه، موشکهای کوتاهبرد، رهگیرهای دفاعی هوایی و موشکی و غیره. روسیه همچنین نسل جدیدی از سلاحهای هستهای “عجیب”، شامل هواپیماهای بدون سرنشین زیردریایی مسلح به سلاح هستهای، موشکهای کروز و پرتابههای ابرصوتی مسلح به سلاح هستهای را میسازد.
روسیه همچنین معماری کنترل تسلیحات پس از جنگ سرد با غرب را تضعیف کرده و تقریباً از هر معاهده کنترل تسلیحات مهم بیرون رفته یا به آنها خیانت کرده است. معاهده استارت جدید همچنان برقرار است اما در حالت نیمهوزیری است. روسیه اعلام کرده است که رعایت این معاهده را به حالت تعلیق درآورده است، اگرچه هیچ نشانهای وجود ندارد که سلاحهای هستهای آن فراتر از محدودههای عددی معاهده گسترش یافته باشد. هنگامی که استارت جدید در ژانویه ۲۰۲۶ منقضی شود، احتمالاً برای اولین بار از اوایل دهه ۱۹۷۰ هیچ توافق کنترل تسلیحاتی مهمی بین قدرتهای بزرگ وجود نخواهد داشت.
چین بزرگترین تغییر در محیط تهدید هستهای ایالات متحده و ناتو را نمایان میکند و بزرگترین تهدید بیانشدهی دولتی به نظم جهانی محسوب میشود. این تهدید چندین قلمرو را شامل میشود از جمله اقتصادی، فناوریکی، دیپلماتیک، حکومتی و حقوق بشر و نظامی. جمهوری خلق چین تقریباً با همه همسایگان خود مناقشات مرزی و دریایی دارد و اعلام کرده است که در صورت لزوم با نیروی نظامی تایوان را تصرف خواهد کرد.
چین درگیر سریعترین توسعه نیروهای استراتژیک که جهان از دهه ۱۹۶۰ به این سو دیده است، شده است. چین برای دههها یک زرادخانه “کوچک و مؤثر” از حدود ۲۰۰ سلاح هستهای نگه داشته بود، اما پکن در حال رشد بهسوی استقرار ۱,۰۰۰ سلاح هستهای تا سال ۲۰۳۰ و ۱۵۰۰ تا سال ۲۰۳۵ است و باعث میشود این کشور همرده هستهای ایالات متحده و روسیه شود. این بدین معناست که برای اولین بار در تاریخ، ایالات متحده و ناتو باید با دو قدرت هستهای همرده، چین و روسیه، بهطور همزمان مواجه شوند.
چین بهطور سنتی سیاست “عدم استفاده نخست هستهای” را حفظ کرده است، اما وزارت دفاع ایالات متحده بهطور عمومی این سیاست را ظاهرسازی میداند. چین ممکن است بهخوبی در یک درگیری با ریسک بالا، برخلاف سیاست اعلامیاش، ابتدا از سلاحهای هستهای استفاده کند. بعلاوه، چین از جنگ در اوکراین آموخته است که تهدید به تشدید هستهای در بازداشت رهبران غربی از مداخله در یک درگیری با یک قدرت هستهای مؤثر است.
🔴 اندیشکده: #Atlantic_Council
🔵 تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۰۷/۱۶
🟠 نویسنده: Matthew Kroenig