بخش عمدهای از بحثها درباره چگونگی واکنش اسرائیل به آخرین حمله موشکی ایران، به این نکته توجه نمیکند که ایران کشوری متعارف و متخاصم نیست که صرفاً بهدنبال تسلط بر همسایگان یا منطقه خود باشد.
ایران در واقع یک “جمهوری مذهبی” است که توسط یک رهبر دینی شیعه هدایت میشود، فردی که بهصورت مادامالعمر منصوب میگردد و تمامی تصمیمات مهم دولتی را اتخاذ مینماید. بنابراین، این کشور با هیچگونه تلاشی از سوی اسرائیل برای رسیدن به توافق آرام نمیشود؛ دشمنی ایران با وجود اسرائیل یک عنصر اساسی در نظام حکومتی کنونی آن است.
این موضوع با استمرار حمایت ایران از حضور حزبالله در لبنان—یک ارتش متخاصم که درست در مرز اسرائیل قرار دارد—با حدود ۱۰۰٬۰۰۰ موشک نشانهگیری شده بهسمت اسرائیل و همچنین نقض اکثر قوانین بینالمللی حقوق بشر توسط ایران نشان داده میشود. این کشور به شدت مجازاتهای سنگین برای “جرایم” مانند همجنسگرایی اعمال میکند، دخترانی که موهای خود را در ملا عام نمیپوشانند اعدام میکند و با مخالفان عمومی با شلیک به معترضان یا شکنجه تا حد مرگ برخورد میکند.
این رژیمی نیز است که مردم خود را از استفاده کامل از منابع کشورشان منع کرده تا بتواند ساختار نظامیای در سراسر خاورمیانه داشته باشد که آن را “دولت صهیونیستی” میخواند.
بهعبارت دیگر، وجود این حکومت بر اساس تمایل به نابودی اسرائیل استوار است، هر زمان که این امر امکانپذیر باشد.
بنابراین، در نظر گرفتن اینکه اسرائیل چگونه باید به حمله اخیر ایران پاسخ دهد، باید متفاوت از برخورد با یک کشور متعارف ولی متخاصم باشد. ایران بیش از یک دیکتاتوری تهاجمی است. از نظر نیت آن نسبت به یهودیان، جمعیت اصلی اسرائیل، ایران نازی آلمان دیگری است. چنانکه آلمان هیتلر آماده بود تا بهایی هرچند بزرگ بپردازد تا مردم یهود را نابود کند، ایران نیز چنین ارادهای دارد. این بهتنهایی به اسرائیل حق و همچنین انگیزهی قوی میدهد تا هر وسیلهای را که ممکن است ایران برای رسیدن به این هدف وحشتناک استفاده کند، نابود کند.
مهمترین واقعیت درباره ایران امروز این است که این کشور در طول سالها با تلاش و شتاب بهسمت توسعه سلاحهای هستهای حرکت کرده است. اسرائیل بهخوبی از این خطر آگاه است و تلاش کرده تا پیشرفت ایران بهسمت این هدف را با روشهای گوناگون متوقف یا به تأخیر بیندازد—از قتل دانشمندان ایرانی گرفته تا ممانعت فنی در عملکرد سانتریفیوژهای غنیسازی اورانیوم و سایر راهبردهای کمتر نمایشی—ولی هیچکدام از این تلاشها کار توسعهی هستهای مستمر در ایران را متوقف نکرده است. اخیراً، بیانیههایی از کارشناسان آمریکایی و اسرائیلی صادر شده که ایران فقط “چند روز یا هفته” از داشتن مقدار کافی اورانیوم غنیشده برای سه بمب فاصله دارد.
البته، این هنوز یک دستگاه هستهای نیست، ولی سوال برای اسرائیل این است که آیا میخواهد در جهانی زندگی کند که رقیب اصلی آن نهایتاً دارای سلاحهای هستهای شود—رقیبی که مملو از نفرت به چیزی است که آن را “دولت صهیونیستی” مینامد.
اسرائیل اکنون در موقعیتی است که باید تصمیم بگیرد که چگونه به حمله موشکی اخیر ایران پاسخ دهد. بیشتر ناظران خارجی—از جمله دولت بایدن—توصیه به اعتدال را کردهاند: حمله به چند سایت پرتاب موشک، حملهای به پایتخت ایران، یا اقدامات دیگر که قدرت معمول اسرائیل را نشان دهد.
ولی همانطور که این هفته والاستریت ژورنال اشاره کرده، رئیسجمهور بایدن به ارائه توصیههای بد به اسرائیل ادامه داده و این کشور را ترغیب کرده که به فعالیتهای توسعه هستهای ایران حمله نکند.
اگر اسرائیل از این توصیه پیروی کند، ممکن است فرصتی را که هرگز دوباره دست نمیدهد، از دست بدهد. در عوض، ایالات متحده باید بمبهای سنگرشکن به اسرائیل بدهد که تخریب تأسیسات زیرزمینی فردو را که ایران در آنجا توان هستهای خود را توسعه میدهد، تضمین کند.
اکنون جهان تشخیص داده که اسرائیل حق دارد برای حمله اخیر ایران تلافی کند، و انتظار میرود که چنین کند. برای اسرائیل همه دلایل وجود دارد تا یکبار برای همیشه از تهدید حمله هستهای ایران با غیر قابل استفاده کردن فردو خود را خلاص کند. در سال ۲۰۰۷، اسرائیل به سرعت برای نابود کردن یک تأسیسات هستهای نوپای در سوریه اقدام کرد. در آن زمان، ایالات متحده از اقدام اسرائیل حمایت کرد، و ایران بسیار خطرناکتر از سوریه است.
هر اقدامی کمتر از نابود کردن توان هستهای ایران، فرصت برای نجات اسرائیل و جهان از یکی از بزرگترین خطرات امروز یعنی تسلیحات هستهای در دست بدترین بلایای جهانی از زمان نازی آلمان را هدر میدهد.
🔴 اندیشکده: #The_American_Enterprise_Institute
🔵 تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۰۷/۱۶
🟠 نویسنده: Peter J.Wallison