پس از حمله هولناک حماس به اسرائیل در تاریخ ۷ اکتبر ۲۰۲۳، ایران با هماهنگسازی حملاتی از سوی دیگر متحدان محور مقاومت خود – حزبالله در لبنان، شبهنظامیان شیعه در عراق، و حوثیها در یمن – از این گروه حمایت کرده است. حملات علیه اسرائیل در طول سال گذشته، مرحله جدیدی از استراتژی جنگ فرسایشی طولانیمدت ایران علیه دولت یهودی است که هدف آن نابودی اسرائیل است. جنگ حماس با اسرائیل در نوار غزه و حملات تقریباً مداوم علیه اسرائیل از سوی دیگر نمایندگان ایران، اثربخشی استراتژی تهران در مسلحسازی و آموزش شبهنظامیان همفکر را نشان میدهد. این تواناییهای نظامی به جمهوری اسلامی عمق استراتژیک میبخشد و تا حد زیادی به آن اجازه داده تا از رویارویی مستقیم نظامی با اسرائیل اجتناب کند.
نمایندگان ایران با ایجاد یک «حلقه آتش» اسرائیل را تهدید میکنند که هدف آن کشیدن منابع دولت یهودی و تضعیف روحیه آن با مجبور کردن آن به جنگیدن در چندین جبهه بهطور همزمان است. حملات روزانه موشکی و پهپادی حزبالله به شمال اسرائیل، که از ۸ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد، منجر به تخلیه حدود ۷۰,۰۰۰ اسرائیلی از خانههایشان در شمال کشور و مجبور کردن اسرائیل به حفظ تعداد قابل توجهی از نیروها در مرز شمالی برای مقابله با تهدید شد. حملات موشکی حوثیها به اسرائیل اساساً بندر ایلات اسرائیل در دریای سرخ را تعطیل کرده، در حالی که حملات آنها به کشتیرانی بینالمللی در دریای سرخ منجر به کاهش بیش از ۵۰ درصدی تردد کشتیها از کانال سوئز شده است و شرکتهای کشتیرانی را به سفر طولانیتر و گرانقیمتتری از طریق دماغه امید نیک مجبور کرده است. شبهنظامیان شیعه عراق نیز اسرائیل را با موشکها و پهپادها هدف گرفتهاند و امیدوارند ایالات متحده را، که این گروهها حمایت آن را کلیدی برای بقای اسرائیل میدانند، از منطقه بیرون کنند و حدود ۱۷۰ حمله علیه نیروهای آمریکایی در عراق و سوریه انجام دادهاند. ایران همچنین سعی کرده مقادیر زیادی سلاح به کرانه باختری بفرستد تا از سوی مبارزان فلسطینی نیروهای اسرائیلی را مورد حمله قرار دهد.
تسلط تاکتیکی نظامی اسرائیل، اما نیاز به استراتژی سیاسی
اسرائیل توانمندی زیادی در کار برای نابودی قابلیتهای نظامی حماس در غزه نشان داده است، و همچنین در پاسخ به حملات مداوم از سوی دیگر متحدان محور مقاومت ایران، در حالی که اسرائیل به دنبال تضعیف حضور منطقهای ایران و بازسازی بازدارندگی است. اسرائیل بخش بزرگی از نیروی جنگی، تسلیحات و زیرساختهای حماس را نابود کرده و رهبران ارشد نظامی را در غزه کشته است، که توانایی حماس را در انجام عملیات نظامی سازمانیافته محدود کرده است. اسرائیل همچنین حملات خود را به کاروانهای تسلیحاتی ایران و حزبالله، انبارهای اسلحه و کارخانجات موشکی در سوریه افزایش داده و به صورت فزایندهای افسران ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی (IRGC) را که در سوریه فعالیت میکنند هدف قرار داده است. یک حمله هوایی اسرائیلی معاون دوم حزبالله، فؤاد شکر، را در بیروت در ۳۱ ژوئیه کشت و روز بعد بمبی در خانهاش رهبر سیاسی حماس، اسماعیل هنیه، را در تهران به قتل رساند، زیرا اسرائیل سعی داشت گستره نفوذ و توانایی خود را بر میدان نبرد نشان دهد.
آسیبپذیریهای ناشی از جنگ
از اواسط سپتامبر، اسرائیل عملیات خود را علیه قدرتمندترین متحد ایران، حزبالله، به شدت افزایش داده است – با دچار اختلال کردن سیستمهای ارتباطی گروه با انفجار دهها هزار دستگاه پیجر و واکیتاکی و انجام حملات هوایی که دهها فرمانده ارشد و میانرتبه حزبالله را کشت و صدها سایت پرتاب و انبار سلاح را نابود کرد. اسرائیل با انجام یک حمله هوایی در اوج این کمپین، که منجر به کشتهشدن رهبر حزبالله، حسن نصرالله، شد، که مرگ او یک ضربه بزرگ به این گروه شورشی است. نصرالله، که بیش از سه دهه این سازمان را رهبری کرد، به خاطر مدیریت صعود حزبالله به برتری سیاسی و نظامی در لبنان، و همچنین تحول آن به چالشی قوی برای اسرائیل و همپیمان مجازی ایران، شناخته میشود. نصرالله در بین صفوف حزبالله و در سراسر منطقه به خاطر رهبری مقاومت علیه اسرائیل به شدت مورد احترام است و روابط نزدیکی با رهبر عالیرتبه آیتالله علی خامنهای و دیگر رهبران ایرانی داشت.
توانمندیهای دفاعی و تهاجمی اسرائیل
اسرائیل تواناییهای خود را نهتنها در عملیاتهای تهاجمی بلکه در دفاع از حملات نیز نشان داده است. زمانی که کشتن مقامات ارشد سپاه پاسداران انقلاب در دمشق توسط اسرائیل در ۱ آوریل باعث حمله مستقیم بیسابقهای از سوی ایران دو هفته بعد شد، دفاع هوایی اسرائیل، با کمک ایالات متحده و چندین کشور عربی، تقریباً همه ۳۰۰ موشک و پهپادی را که از سوی ایران به دولت یهودی پرتاب شده بود، سرنگون کرد. هنگامی که ایران در ۱ اکتبر با شلیک حدود ۲۰۰ موشک برای انتقامگیری از اسرائیل پس از کشتهشدن هنیه و نصرالله واکنش نشان داد، دفاعهای اسرائیل، دوباره با حمایت ائتلافی بهرهبری آمریکا، موفقیتآمیز بود و نتیجه آن حداقل خسارت به اموال و تلفات جانی بود.
نیاز به استراتژی سیاسی
اسرائیل وعده داده است که به حمله اخیر ایران پاسخ دهد و اعلام کرده که اهداف آن ممکن است شامل تأسیسات هستهای و نفت ایران باشد. اسرائیل توانایی اجتناب از دفاع هوایی ایران را نشان داده و بدون شک میتواند به وعده نخستوزیر بنیامین نتانیاهو مبنی بر اینکه انتقاماش برای ایران “دردناک” خواهد بود، عمل کند. با این حال، رهبری اسرائیلی باید قدرت نظامی تاکتیکی خود را با اهداف سیاسی روشنی ترکیب کند تا در این تلاش پیروز شود. همانطور که استراتژیست نظامی چینی، سان تزو، اشاره کرده، “تاکتیک بدون استراتژی تنها سروصدای پیش از شکست است.”
استراتژی سیاسی اسرائیل برای رویارویی با ایران میتواند با تأمین یک آتشبس در غزه، بازگشت گروگانها، و پس از پایان جنگ، طرحی برای انتقال حکمرانی فلسطینی تحت یک مقام فلسطینی اصلاح شده و بازسازی غزه آغاز شود. اشغال طولانیمدت اسرائیل یا هرج و مرج پس از خروج اسرائیل از غزه خطر بهرهبرداری مجدد حماس یا حفظ شورش و تقویت نفوذ ایران در منطقه را به همراه دارد. ایران قادر خواهد بود تا خشم خیابانهای عرب را نسبت به اسرائیل به خاطر تلفات سنگین فلسطینیان شعلهور کرده و به حفظ تنش در روابط دولتهای عربی با اسرائیل کمک کند. تنها یک تعهد اسرائیلی به حکمرانی مدنی فلسطینی و یک فرآیند بلندمدت منجر به تأسیس دولت فلسطینی میتواند مشارکت و تأمین مالی کشورهای عربی برای غزه پس از جنگ را تضمین کند، که میتواند جایگاه ایران را کاهش دهد و توانایی آن در دخالت در منطقه را کمرنگ کند.
همکاریهای منطقهای و بینالمللی
جلب موافقت کشورهای عرب برای راهی به جلوی غزه میتواند راه را برای مذاکرات جدید با عربستان سعودی در مورد عادیسازی روابط با اسرائیل باز کند. عادیسازی روابط با عربستان سعودی کلید ادغام اسرائیل در نظم سیاسی، اقتصادی و امنیتی منطقهای است که قادر به مقابله با ایران و مهار جذابیت و نفوذ منطقهای آن است. مشارکت چندین کشور عربی در کمک به خنثی کردن باران موشکها و پهپادهای ایران به اسرائیل در آوریل پیشبینیکنندهای از نحوه همکاری کشورهای عربی و اسرائیل برای مقابله با تهدیدات نظامی از سوی ایران ارائه میدهد.
برخورد دیپلماتیک در مقابل تشدید نظامی
تشدید اخیر حملات اسرائیل به حزبالله، بهویژه کشتن نصرالله، ضربه سنگینی به قابلیتهای نظامی حزبالله وارد کرده است—فرصتی برای اسرائیل بهمنظور رسیدن به هدف اعلام شدهاش که گروه را وادار به توقف حملات خود به شمال اسرائیل کرده و نیروهایش را از مرز به عقب ببرد، فراهم میکند و اجازه میدهد اسرائیلیها به خانههای خود در شمال بازگردند. اسرائیل به اعمال فشار خود با حملات هوایی مداوم به اهداف حزبالله و تهاجم زمینی به جنوب لبنان ادامه میدهد تا جنگجویان حزبالله را پاکسازی کند، زیرساختهای گروه را در نزدیکی مرز تخریب کرده و بهطور بیشتری قابلیتهای گروه را برای حمله به شمال اسرائیل تضعیف کند. با این حال، علیرغم موفقیت اسرائیل در حذف بسیاری از فرماندهان ارشد حزبالله و هدفگیری ذخایر تسلیحاتی آن، این گروه همچنان به عنوان یک دشمن خطرناک با ذخایر قابلتوجهی از موشکها و راکتها که هنوز در اختیار دارد و هزاران نیروی مسلحی که آموزش دیدهاند تا یک حمله زمینی اسرائیلی را دفع کنند، باقی میماند. یک حمله اسرائیلی احتمال تلفات بیشتر حزبالله را افزایش میدهد – اما خطر این را هم دارد که اسرائیل بتواند دچار عقبنشینی شود.
بهرهبرداری دیپلماتیک و تلاش برای راهحل سیاسی
بهجای تشدید بیشتر حملات خود، دستاوردهای نظامی اسرائیل فرصتی برای حمایت از تلاشهای دیپلماتیک در دستیابی به یک راه حل سیاسی فراهم میکند. فرستاده ایالات متحده، آموس هوخشتاین، و دیگر دیپلماتها ماههاست که سعی دارند به مذاکرات برای توقف جنگ که طی آن حزبالله نیروهای خود را به شمال رودخانه لیتانی، حدود پانزده مایل از مرز با اسرائیل، عقبنشینی کند، دست یابند. برای پایداری توافق، باید شامل یک طرحی برای تقویت نیروهای سازمان ملل باشد که منطقه جنوبی رودخانه را پلیس و تطابق را تضمین کند. توجه منحصر بهفرد اسرائیل به “کشتن تا پیروزی بر حزبالله” در برابر درخواستهای ایالات متحده و کشورهای اروپایی و خاورمیانه برای آتشبس خطر افزایش تنشها با ایالات متحده، انزوای بیشتر اسرائیل و دخالت ارتش اسرائیل در “یک تهاجم طولانی با اهداف مغشوش که مستعد انحراف مأموریت است” را به همراه دارد.
همکاری در مقابله با ایران و نمایندگان آن
حمله ویرانگر اسرائیل به حزبالله اهرم دیپلماتها را تقویت میکند تا به گروه و حامی ایرانیاش پیامدهای نپذیرفتن توافق را روشن کند. حتی اگر یک راه حل سیاسی پدیدار نشود، اسرائیل میتواند از یک دوره میانی بدون جنگ برای آمادهسازی خود برای درگیریهایی که ممکن است پیش آید استفاده کند و به تعمیر روابط منطقهای و بینالمللی بپردازد که بتواند در هر درگیری آینده به کار گیرد.
در کل، مقابله با تهدید از سوی ایران، شامل برنامه هستهای پیشرفتهاش و تهدید مداوم از سوی محور مقاومت آن، چیزی نیست که اسرائیل به تنهایی بتواند انجام دهد. اما پایان دادن به جنگ در غزه با برنامهای برای بازسازی، رهبری معتدل فلسطینی، و در نهایت تأسیس دولت فلسطینی میتواند به اسرائیل کمک کند تا حمایت منطقهای و بینالمللی مورد نیاز برای مقابله با این چالشها را بهدست آورد.چنین برنامهای میتواند راه را برای تعامل کشورهای عربی با اسرائیل باز کند که میتواند تعادل را برقرار کرده و ایران و متحدان تندروی آن را منزوی کند. این همچنین میتواند انتقاد از دولت یهودی از سوی ایالات متحده را کاهش داده و جایگاه آن را در جامعه بینالمللی احیا کند – که به دلیل تعداد بالای تلفات غیرنظامیان فلسطینی و تخریب گستردهای که توسط مبارزه نظامی اسرائیل علیه حماس بهوجود آمده به شدت کاهش یافته است. روابط اسرائیل با ایالات متحده بهخاطر این درک دولت بایدن که اسرائیل به اندازه کافی احتیاط نکرده تا از کشتن غیرنظامیان پرهیز کند و اینکه نخستوزیر نتانیاهو ممکن است جنگ را برای جلوگیری از فروپاشی اتحادش و از دست دادن قدرت طولانی کند، آسیب دیده است. هم کاندیدای ریاست جمهوری دموکرات، کاملا هریس، و هم کاندیدای ریاست جمهوری جمهوریخواه، دونالد ترامپ، اعلام کردهاند که خواستار پایان دادن اسرائیل به جنگ هستند.
ایران در حال پیگیری استراتژی درازمدتی است تا اسرائیل را تحت فشار نگه دارد، برای تحریک تهاجم اسرائیلی که موجب واکنش منفی منطقهای و بینالمللی میشود، و تضعیف اراده مردم اسرائیل برای مبارزه. اسرائیل در تضعیف “حلقه آتش” ایران و بازگرداندن بازدارندگی به دلیل موفقیتهای نظامی خود پیشرفت کرده است. اما کشور یهودی به یک برنامه درازمدت نیاز دارد که بتواند همکاری منطقهای را تأمین کند، تصویر بینالمللی خود را بازسازی کند، حمایت ایالات متحده را حفظ کند و به مردم اسرائیل امید به آیندهای بدون جنگ بیپایان بدهد.
آلان پینو به عنوان رئیس گروه در دفتر امور نزدیک شرق و آسیای جنوبی در سازمان مرکزی اطلاعات و به عنوان افسر شورای ملی اطلاعات برای نزدیک شرق خدمت کرده و در سال ۲۰۲۰ بازنشسته شده است.
نویسنده: Alan Pino
اندیشکده: atlantic council