رئیسجمهور اوکراین، ولودیمیر زلنسکی، قرار است این هفته برنامه مورد انتظار خود برای پیروزی را به جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده، ارائه دهد. با اینکه جزئیات برنامه زلنسکی هنوز علنی نشده است، واضح است که هر پیشنهاد صلح جدی باید شامل افزایش چشمگیر حمایتهای نظامی کنونی برای اوکراین باشد، همراه با تعهدات بلندمدت امنیتی معتبر که میتواند کشور را در برابر حملات بیشتر روسیه ایمن سازد. در غیاب چنین شرایطی، برای کییف منطقی نیست که با توقف موقت درگیریها موافقت کند، زیرا این کار تجاوز روسیه را مشروعیت میبخشد و به تضعیف بیشتر موقعیت نامساعد اوکراین منجر میشود.
بیش از دو و نیم سال از آغاز تهاجم تمامعیار روسیه میگذرد و در حال حاضر نشانه کمی از علاقه ولادیمیر پوتین به صلح وجود دارد. در عوض، حاکم روسیه علناً به تعهد خود در تخریب دولت اوکراین ادامه میدهد.
در حالی که کرملین مرتباً آمادگی خود برای مذاکرات صلح را اعلام میکند، شرایطی که مسکو در نظر دارد، عملاً امکان ادامه دولتمندی اوکراین را غیرممکن میسازد. پوتین اغلب به مذاکرات صلحی که در مرحله اولیه جنگ در استانبول برگزار شد به عنوان پایهای برای توافق آینده اشاره میکند. اما خواستههای روسیه در بهار ۲۰۲۲ شامل کاهش شدید ارتش اوکراین تا حدود ده درصد از توان کنونیاش، به همراه تعهد به بیطرفی اوکراین و حق وتوی روسیه در حمایتهای نظامی بینالمللی آینده بود. به عبارت دیگر، مسکو به دنبال این است که اوکراین به ظاهر مستقل باشد اما کاملاً در اختیار روسیه قرار گیرد.
این فشار بیامان برای تسلیم اوکراین بازتابی از وسواس پوتین است که به خوبی مستند شده است. سالها پیش از تهاجم تمامعیار کنونی، پوتین مرتباً تحقیر خود را نسبت به استقلال اوکراین نشان میداد و اصرار داشت اوکراینیها در واقع روس هستند (“یک ملت”). از سال ۲۰۲۲، او آشکارا تهاجم خود را با فتحهای امپراتوری قرن هجدهم تزار پتر کبیر مقایسه کرده است و استدلال میکند که او به جای تصرف قلمرو اوکراین، در حال بازپسگیری “سرزمینهای تاریخی روسیه” است. اگر او در اوکراین موفق شود، تصور اینکه پوتین به کشورهای دیگر منطقه که طبق تعریف او به دلیل وضعیت سابق خود در امپراتوری روسیه “تاریخی روسی” هستند حمله نکند، سادهلوحانه است.
در حالی که جهان نظارهگر تهاجم روسیه به اوکراین است، اوکراینآلرت هر هفته به طور مستقیم بهترین تحلیلگران و کارشناسان شورای آتلانتیک در مورد اوکراین را به صندوق پستی شما ارسال میکند.
نوع توافقنامههای زمین در برابر صلح که برخی سیاستمداران و نظریهپردازان غربی از آنها حمایت میکنند۸۶۳رئیسجمهور اوکراین، ولودیمیر زلنسکی، قرار است این هفته برنامه گسترده پیروزی خود را به رئیسجمهور ایالات متحده، جو بایدن، ارائه دهد. جزئیات این برنامه هنوز به صورت عمومی اعلام نشده است، اما آشکار است که هر پیشنهاد صلح جدی باید شامل افزایش قابل توجهی در حمایت نظامی فعلی از اوکراین باشد، به همراه تعهدات امنیتی بلندمدت معتبر که بتواند این کشور را در برابر حملات بیشتر روسیه محافظت کند. در نبود چنین شرایطی، منطقی به نظر نمیرسد که کییف وقفهای موقت در خصومتها را بپذیرد، زیرا چنین توافقی باعث مشروعیتبخشی به تجاوز روسیه و تضعیف بیشتر موقعیت ناپایدار اوکراین خواهد شد.
بیش از دو سال و نیم از آغاز تهاجم وسیع روسیه میگذرد و در حال حاضر نشانه کمی وجود دارد که ولادیمیر پوتین علاقهای به صلح داشته باشد. در عوض، حاکم روسیه به وضوح تمایل خود به نابودی دولت اوکراین را اعلام کرده است.
در حالی که کرملین اغلب آمادگی خود را برای مذاکرات صلح اعلام میکند، شرایطی که مسکو در نظر دارد، حاکمیت اوکراین را به طور عملی غیرممکن میکند. پوتین اغلب به مذاکرات صلح برگزار شده در استانبول در فاز ابتدایی جنگ به عنوان پایهای برای توافق آینده اشاره میکند. اما خواستههای روسیه در بهار ۲۰۲۲ شامل کاهش شدید قدرت ارتش اوکراین به حدود ده درصد از توان فعلی آن، همراه با تعهد به بیطرفی اوکراین و حق وتوی روسیه بر هرگونه حمایت نظامی بینالمللی آینده بود. به عبارت دیگر، مسکو میخواهد اوکراین بهصورت اسمی مستقل باقی بماند، اما کاملاً در اختیار روسیه باشد.
این اصرار سختگیرانه برای تسلیم شدن اوکراین، بیانگر وسواس مستند پوتین نسبت به این کشور است. او مدتها پیش از تهاجم کنونی، به طور منظم از استقلال اوکراین ابراز نفرت میکرده و اصرار داشته که اوکراینیها در واقع همان روسها هستند (یک ملت). از سال ۲۰۲۲، او تهاجم خود را با تسخیرهای امپراتوری قرن هجدهم توسط تزار روسیه، پتر کبیر، مقایسه کرده و ادعا کرده که او به جای تصرف سرزمین اوکراین، در حال بازپسگیری «اراضی تاریخی روسیه» است. اگر اجازه یابد در اوکراین موفق شود، سادهلوحی است که تصور کنیم پوتین کشورهای دیگر منطقه را که به تعریف او از «تاریخی روسیه» میخورند، هدف قرار نخواهد داد.
نوعی از توافقات زمین در برابر صلح که توسط برخی سیاستمداران و کارشناسان غربی تأیید میشود، به احتمال زیاد نمیتواند صلح پایداری به ارمغان آورد. هرگونه تلاش برای تثبیت خط مقدم کنونی، به پوتین پاداشی به ازای تصمیم او برای آغاز بزرگترین تهاجم اروپایی پس از جنگ جهانی دوم میدهد، در حالی که اشغال روسیه بر تقریباً یک پنجم اوکراین را مشروعیت میبخشد. مسکو، تحت تأثیر این موفقیت، از هر آتشبسی برای تجدید تسلیحات خود استفاده خواهد کرد. کرملین همچنین برای آمادهسازی برای مرحله بعدی تهاجم، تلاش خواهد کرد تا بقیه دولت اوکراین را بیثبات کند.
اولین گام برای هر توافق عملی، متقاعد کردن روسیه است که نمیتواند در میدان جنگ اوکراین پیروز شود. در حال حاضر، روسیه بر این فرض پیش میرود که از طریق قدرت نظامی فراوان میتواند به تثبیت اوضاع در زمین ادامه دهد. باوجود تحمل خسارات بسیار سنگین، ارتش روسیه در حال حاضر به آرامی اما به صورت پیوسته در شرق اوکراین پیشروی میکند. این دستاوردها به مسکو امکان میدهد تا روحیه اوکراین و همچنین شرکای آن را تضعیف کند، و زمینههای موفقیت سیاسی نهایی را فراهم نماید. برای متوقف کردن ماشین جنگ پوتین، غرب باید بهطور قابلتوجهی کمکهای نظامی به کییف را افزایش دهد و محدودیتها بر توانایی اوکراین برای ضربه زدن به داخل روسیه را بردارد.
اگر این اتفاق نیفتد، پوتین دلیلی برای پایان دادن به تهاجم خود نخواهد داشت. سطح استخدام نظامی روسیه در حال حاضر به اندازهای است که بتواند از پس نرخ بالای تلفات در اوکراین برآید، با مبالغ زیادی از پول که برای جذب نیروی جدید ارائه میشود. بهرغم تحریمهای بیسابقه، اقتصاد روسیه نشانهای از فروپاشی نشان نمیدهد و بهجای آن به موفقیت به حالت جنگی منتقل شده است. بدون جنبش ضد جنگ جدی در روسیه، پوتین به احتمال زیاد با چالشهای داخلی روبرو نخواهد شد. مسکو همچنین میتواند بر تحویل اسلحه از متحدان کره شمالی و ایرانی خود متکی باشد. در چنین شرایطی، چرا پوتین باید به صلح در شرایطی غیر از شرایط خودش موافقت کند؟ شکست دادن روسیه در میدان جنگ تنها اولین بخش از این چالش است. صلح پایدار تنها زمانی ممکن خواهد شد که اوکراین دیگر در هیچکجا از نظر جغرافیایی بیطرف نباشد و به طور کامل در چارچوب امنیتی جهان غرب قرار گیرد. این به معنای عضویت در ناتو یا سطح معادل تعهد امنیتی از طریق توافقات دوجانبه مؤثر است. گریان است که در اوکراین هیچ اشتهایی برای تکرار تجربه بحران امنیتی یادآوری ۱۹۹۴ بوداپست و تضمینهای امنیتی ناکام آن وجود ندارد. پیمانهای امنیتی اخیر که توسط کییف و دهها کشور شریک امضا شدهاند، گامی خوشایند هستند، اما به تعهدات لازم برای بازدارندگی از مسکو نمیرسند.
در حال حاضر، پوتین مطمئن است که میتواند با پشت سر گذاشتن غرب در اوکراین به اهدافش دست یابد. برای خلق شرایط لازم برای یک صلح پایدار، بنابراین باید دیکتاتور روسی را متقاعد کرد که جهان دموکراتیک به اوکراین برای بلندمدت متعهد است و هر گونه تجاوز آینده با هزینههای غیرقابل قبول برای کرملین مواجه خواهد شد.
رهبران غربی میتوانند بدون هزینههای مالی عمده، پیامی واضح به مسکو ارسال کنند. در حقیقت، دلایل اقتصادی قوی برای این امر وجود دارد، زیرا حمایت از اوکراین امروز بسیار ارزانتر از هزینه احتمالی تجدید تسلیحات برای مواجهه با یک روسیه پیروز فردا است. محاسبات اخیر نشان میدهد که تعهد فقط ۰.۲۵ درصد از تولید ناخالص داخلی از هر یک از شرکای اوکراین میتواند تفاوت عمدهای ایجاد کند.
تهاجم روسیه به اوکراین اکنون وارد مرحله بحرانی شده است. تصمیمات اتخاذ شده در پایتختهای غربی در هفتههای آینده احتمالاً تأثیر عمدهای بر دوره آینده جنگ و شکل هر توافق صلح نهایی خواهد داشت. در حال حاضر، اوکراینیها چیز زیادی از آتشبسی که روسیه را تقویت کند و کشورشان را بیش از هر زمان دیگری آسیبپذیر رها کند، نخواهند داشت. در عوض، آنها به دنبال تأمین نوعی کمک نظامی و تعهدات امنیتی هستند که میتوانند به اوکراین اجازه دهند کنترل میدان نبرد را دوباره بهدست آورند و زمینههای یک صلح پایدار را فراهم کنند.
اگر دیدگاه اوکراین برای پیروزی حمایت کافی دریافت کند، هنوز شانس خوبی برای دستیابی به یک صلح پایدار در اروپا وجود دارد. اما اگر کشورهای غربی به دنبال راضی کردن روسیه برای دستیابی به توقف موقت در خصومتها باشند، آنها اوکراین را به فاجعه محکوم خواهند کرد و زمینه برای یک جنگ بسیار بزرگتر را فراهم خواهند کرد.
میکولا بیلیسکوف پژوهشگر در مؤسسه مطالعات استراتژیک ملی و تحلیلگر ارشد در سازمان غیردولتی اوکراینی “زنده برگرد” است. نظرات بیان شده در این مقاله، موضع شخصی نویسنده است و دیدگاهها یا مواضع NISS یا “زنده برگرد” را منعکس نمیکند.
نویسنده: Mykola Bielieskov
اندیشکده :Atlantic Council