امروز: جمعه ۲۱ دی ۱۴۰۳

رصد اندیشکده های فرانیوز

یک تغییر تکتونیکی در خاورمیانه

شهادت حسن نصرالله، دبیرکل حزب‌الله، به همراه تضعیف سریع قدرت حزب‌الله در دو هفته اخیر نشان‌دهنده یک تغییر تکتونیکی در خاورمیانه است.

از سال ۲۰۰۰ تا دو هفته پیش، ایران از طریق حزب‌الله به نظر می‌رسید که توازن قدرت و بازدارندگی را با اسرائیل برقرار کرده بود. حزب‌الله در سال ۲۰۰۰ اسرائیل را از لبنان بیرون کرد، در سال ۲۰۰۶ آن را به بن‌بست کشاند، بین سال‌های ۲۰۰۶ تا ۲۰۲۳ توازن بازدارندگی را حفظ کرد، و در یک سال گذشته، از ۷ اکتبر، آن را به نتیجه مساوی رساند. با این حال، در دو هفته گذشته، این گروه لبنانی رهبر کاریزماتیک خود، بیشتر رهبری خود، صدها جنگجو، بسیاری از ارتباطات داخلی و صدها مرکز تامین، پرتاب و فرماندهی خود را از دست داده است؛ حملات اسرائیلی‌ها به شدت ادامه دارد و ممکن است به زودی با یک حمله زمینی نیز همراه شود. به گفته مقامات محلی، این تشدید باعث کشته شدن بیش از ۱۰۰۰ نفر، زخمی شدن هزاران نفر دیگر و آوارگی تا یک پنجم جمعیت لبنان شده است.

حزب‌الله دیگر نمی‌تواند اسرائیل را بازدارد، زیرا اسرائیل هر چه که می‌خواهد انجام می‌دهد؛ این گروه توان دفاعی در برابر هیچ یک از این حملات اسرائیلی را ندارد، گرچه همچنان می‌تواند در برابر یک تهاجم زمینی مبارزه کند. حزب‌الله همچنین توانایی تهاجمی در هیچ مقیاسی که با اسرائیل مقایسه یا آن را منصرف کند، نشان نداده است: یا به دلیل اینکه اطلاعات و سپر دفاع هوایی اسرائیل توان موشکی و پهپادی حزب‌الله را به حداقل رسانده یا به دلیل این که حزب‌الله از حمله شدید به اسرائیل و تحمل عواقب آن می‌ترسد. امکان دیگر این است که ایران نمی‌خواهد این گروه تمام زرادخانه‌اش را مصرف کند تا در صورت حمله مستقیم به جمهوری اسلامی، برای نیازهای ایران آماده باشد.

علاوه بر این، از سال ۲۰۰۰، حزب‌الله مشروعیت داخلی خود را نسبت به پایگاهش بر این مبنا بنا کرده بود که تنها این گروه می‌تواند از مردم جنوب و سایر نقاط لبنان در برابر هر گونه تهدید اسرائیلی حفاظت کند؛ اما در دو هفته گذشته، اکثریت جمعیت جنوب لبنان، حومه جنوبی بیروت و دره بقاع شمالی آواره شده‌اند.

ترور سید حسن نصرالله شباهت‌هایی به ترورهای مهم دیگری دارد، مانند کمال جنبلاط، رهبر دروزی‌ها در سال ۱۹۷۷، بشیر جمیل، رهبر مارونی‌ها در سال ۱۹۸۲، و رفیق حریری، رهبر سنی‌ها در سال ۲۰۰۵. هر یک از این ترورها عواقب طولانی و منفی بر همبستگی و تأثیر داخلی جوامع مرتبط خود داشت. همچنین، شکست قاطع حزب‌الله در دو هفته گذشته، شباهت‌هایی به شکست اعراب در سال ۱۹۶۷ دارد، با پیامدهای احتمالی منطقه‌ای به‌همان اندازه چشمگیر.

برای ایران، حزب‌الله اصلی‌ترین و در بسیاری از جهات تنها بازدارنده در برابر اسرائیل و حامی اصلی آن، ایالات متحده، بود. دیگر میلیشیاهای متحد یا نیابتی ایران در غزه، یمن، سوریه و عراق می‌توانستند نقش‌های پشتیبانی را بازی کنند، اما هیچ‌کدام به‌عنوان ناو هواپیمابر استراتژیکی که در مرز اسرائیل مستقر باشد، طراحی نشده بودند. خود ایران، با توانایی‌های متعارف به مراتب پایین‌تر از اسرائیل یا ایالات متحده و فاصله بسیاری از اسرائیل، توانایی بازدارنده یا تدافعی محدودی در برابر حملات احتمالی اسرائیلی دارد. در واقع، در سال‌های اخیر، زمانی که برنامه‌ریزان جنگ اسرائیلی حملاتی به ایران را در نظر داشتند، نگرانی اصلی آن‌ها پاسخ گسترده‌ای بود که حزب‌الله می‌توانست از لبنان به راه بیندازد. همچنین، در گذشته نزدیک، ایران می‌توانست تهدید به جنگ و آشوب در خلیج فارس کند، که دست‌کم برای ایالات متحده یک بازدارنده قوی بود، زیرا جنگ در این منطقه بحرانی مهم به شدت بر قیمت‌های جهانی انرژی تأثیر می‌گذاشت و می‌توانست اقتصاد جهانی و ایالات متحده را به رکود بکشاند. اما اکنون ایران با عربستان سعودی و تقریباً همه همسایگان خود در خلیج فارس روابط عادی و دوستانه‌ای دارد و از این روابط بهره‌برداری زیادی می‌برد.

شکست کنونی حزب‌الله، ایران را به شدت آسیب‌پذیر می‌کند. افزایش ظرفیت اطلاعاتی و حمله اسرائیل ـ و تمایل آن‌ها به ریسک‌ها و تلافی‌جویانه اقدامات ـ چیزی را نشان داده که نه حزب‌الله و نه ایران پیش‌بینی نکرده بودند.

بسیاری از مسائل به این بستگی دارد که ایران و اسرائیل چه اقداماتی انجام خواهند داد. برای ایرانی‌ها، بنظر می‌رسد گزینه اصلی و محدود آن‌ها این است که راهی پیدا کنند برای کاهش تنش، کند یا متوقف کردن حمله اسرائیلی، و در اثر بسیاری از زمان خریداری کنند – برای بازبینی و اصلاح استراتژی کلی خود، و بازسازی رهبری و ظرفیت‌های حزب‌الله.

گزینه دیگر ممکن است ساختن یک بازدارنده قوی‌تر باشد، که یک سلاح هسته‌ای خواهد بود؛ اما ممکن است برای آن دیر شده باشد. بنجامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل، تمایل به تشدید مبارزه دارد. اگر ایران اکنون بخواهد به سمتش برود، اسرائیل – با حمایت ایالات متحده – حملات هوایی را به بیشترین تعداد possible تأسیسات امنیتی ایرانی، هسته‌ای و غیره، که می‌تواند انجام دهد، آغاز خواهد کرد. تا حدی که ایران می‌تواند بسیاری از ضربه‌ها را تحمل کند، و چنین مجموعه‌ای از حملات میتواند برنامه هسته‌ای ایران را کند کند، نه متوقف؛ اما مهم‌تر از همه، رهبری جمهوری اسلامی – آگاه از سطح بالای مخالفت با آن در بسیاری از بخش‌های جمعیت خود – در ابتدا و بیشتر نگران ثبات و امنیت خود رژیم خواهد بود، اگر اینقدر آسیب‌پذیر به نظر بیاید.

تغییر تکتونیک در خاورمیانه ممکن است بر سایر صحنه‌ها نیز تأثیر بگذارد. رئیس‌جمهور سوریه، بشار الاسد و حکومت او، ظاهراً متحد حزب‌الله و محور مقاومت، در طول سال گذشته به طرز قابل ملاحظه‌ای ساکت مانده‌اند، احتمالاً آگاه هستند از تهدید برای بقایای رژیم اگر موضع مشابهی بگیرند. در ۲۴ ساعت گذشته، گزارش‌های تاکنون تایید نشده اعلام کرده‌اند که اسرائیل برادر اسد، ماهر، مرد شماره دو در رژیم، یک شخصیت کلیدی در ارتش سوریه، پل ارتباطی با ایرانی‌ها و حزب‌الله، و ناظر اصلی بر صنعت بزرگ تولید مواد مخدر کاپتاگون، را کشته است. در یمن، اسرائیلی‌ها به یک حمله حوثی به تل‌آویو با یک حمله گسترده به بندر الحدیده – گره لجستیکی مهم برای گروه شبه‌نظامی یمنی – پاسخ داده‌اند. حمله به یمن نیز به ایران نشان داد که اسرائیل قادر و مایل به انجام حملات هوایی برد بلند است.

در همین حال، هیچ شکی نیست که پیروزی اسرائیل بر حزب‌الله به توانایی و تمایل اسرائیل به تهدید یا حتی ضربه زدن به ایران به طور قابل ملاحظه‌ای افزایش داده است. این که نتانیاهو همچنان از جنگی به جنگ دیگری می‌رود – غزه، سپس لبنان، سپس ایران – یا اینکه منتظر نتیجه انتخابات ایالات متحده خواهد بود و گزینه‌های خود را در قبال جمهوری اسلامی در سال ۲۰۲۵ بررسی خواهد کرد، هنوز مشخص نیست. اما بدیهی است که زمینه‌ی یک رویارویی مستقیم اسرائیلی-ایرانی آماده می‌شود.

صرف نظر از اینکه چگونه به آن نزدیک شوند و صرف نظر از توافق‌های اخیر بین ایران و همسایگان عرب خلیجش، یک جنگ گسترده بین اسرائیل و ایران نمی‌تواند یک موضوع قابل پیش‌بینی و به راحتی قابل مهار باشد. این می‌تواند به سرعت کل منطقه را در یک درگیری نظامی فرو ببرد، باعث برهم‌ریختگی اقتصاد جهانی با قطع کامل جریان انرژی و مسیرهای دریایی بین‌المللی نزدیک شود.

هرچند ایالات متحده و جامعه بین‌المللی در سال گذشته تأثیر چندانی نداشته‌اند، اما همچنان فرصت دیپلماتیک مهمی وجود دارد. در لحظه‌ای از آسیب‌پذیری عمیق، زمان آن است که به طور شفاف به تهران اعلام کنیم که اگر نه تنها از برنامه سلاح‌های هسته‌ای بلکه از شبکه نیروی‌های نیابتی خود در سراسر جهان عرب ـ که نیمی از آن‌ها را در سال گذشته از دست داده ـ صرف‌نظر کند و موافق به این شود که به عنوان یک بازیگر معمولی بین‌المللی مطابق با حقوق بین‌الملل عمل کند، یک موقعیت ایمن و شکوفا را در نظم منطقه‌ای و جهانی خواهد داشت. این یک احتمال دور است، اما بسیاری از عموم ایرانی به چنین تغییری مثبت پاسخ خواهند داد اگر رهبری در تهران جسورانه به آن دست بزند.

بهطور جالبی، پیشنهاد مشابهی می‌تواند به اسرائیل داده شود. در لحظه‌ای از سلطنت نظامی و پیروزیش، آیا اسرائیل مایل است سلطه فعلی خود راباز سرمایه‌گذاری کند در دهه‌های زیادی از اشغال،با همه مقاومت، انتقام و جنگ‌های مکرری که به‌دنبال خواهد داشت،یا مایل است که این لحظه تاریخی را جذب کند، دست دراز شده از جهان عرب و مسلمان را بپذیرد و کمک کند تا یک راه‌حلی نهایی و پایدار برای بحران اسرائیل-فلسطین که در یک خاورمیانه دوستانه و نظم جهانی جاسازی شده است، به وجود آید؟ تنها گزینه دوم می‌تواند آینده‌ای امن و شکوفا را هم برای اسرائیلی‌ها و هم فلسطینی‌ها ـ و همینطور برای منطقه به‌طور کلی ـ تضمین کند.

Share on facebook
Share on twitter
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on print

لینک کوتاه خبر:

https://fara.news/?p=14030

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

اخبارمرتبط

کاربران انقلابی فضای مجازی ذیل این هشتگ اقدام به احصا و برجسته سازی ویژگی‌های مطلوب عملکردی و شخصیتی شهید آیت الله رییسی پرداخته‌اند و خط الگودهی به نامزدهای انتخاباتی براساس منش این شهید را دنبال می‌کنند. مضمون پست‌های مرتبط با این هشتگ درصدد ترویج فرهنگ خدمت‌رسانی به مردم، اخلاق مداری انتخاباتی و پرهیز از سیاست‌زدگی در قبال رییس جمهوررآینده است