اوایل این ماه، پس از تقریباً چهار سال از ضعف دولت بایدن-هریس، آمریکاییها برای بازگشت رهبری قاطع رئیسجمهور پیشین دونالد ترامپ رأی دادند.
این رهبری در هیچ کجا بیش از خاورمیانه ضروری نیست. جایی که پسلرزههای حمله حماس در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ به اسرائیل همچنان در حال طنیناندازی است نه تنها در منطقه، بلکه در خانه نیز.
آقای ترامپ در سال ۲۰۲۱ از دفتر خارج شد، در حالی که به تازگی نخستین توافقات صلح را بین اسرائیل و کشورهای با اکثریت مسلمان در ۲۵ سال گذشته مهر و موم کرده بود. این موفقیت ناشی از سیاستی بود که حمایت بیقید و شرط از دولت یهود را با تعامل قاطع و سازنده با شرکای عرب و همپیمانان آمریکا تلفیق کرده بود.
نتیجه صلح بود. پس از آن که ایران به طور قابل توجهی اسپانسرهای تروریستی خود را که با توافق هستهای دوران اوباما تأمین مالی شده بودند، گسترش داد، خطرناکترین دشمن منطقهای آمریکا توسط سختترین رژیم تحریم اقتصادی یکجانبه تاریخ تحت فشار قرار گرفت.
چهار سال بعد، رئیسجمهور منتخب، دونالد ترامپ، یک خاورمیانه را به ارث میبرد که در آستانه جنگ منطقهای قرار دارد. اسرائیل زیر حملات مداوم توسط نیروهای نیابتی ایران، حزبالله، حماس و حوثیها و برای اولین بار توسط خود ایران قرار دارد. مداخله شرورانهاش همچنین کشورهایی شکستخورده از لبنان و سوریه تا عراق و یمن ایجاد کرده است. در همین حال، اقتصاد ایران توسط یک توافق ۲۵ ساله به ارزش ۴۰۰ میلیارد دلار با چین، حامی جدید آن، تقویت شده است.
تلاش اسرائیل برای دفاع از خود در برابر این تهدیدها، با رویکرد ترسو و دوگانه دولت بایدن-هریس تضعیف شده است. این کاخ سفید روی خودداری اصرار داشته و خواستار آتشبس مذاکرهای با گروههای تروریستی شده در حالی که تهدید به قطع تأمین مجدد نظامی حیاتی کرده است، اگر اسرائیل جنگ را همانطور که دستور داده شده دنبال نکند.
اما همانطور که رئیسجمهور رونالد ریگان در مقابله با تجاوز شوروی در خاورمیانه پس از انتخابات سال ۱۹۸۰ نشان داد، رهبری قاطع و اصولی آمریکا میتواند حتی روند نزولی شدید منطقهای را معکوس کند. این چیزی است که آمریکاییها به دنبال آن هستند و جهان از آقای ترامپ انتظار دارد.
اما صرفاً از نو اعمال سیاستهای موفقیتآمیز دوره اول او، هر چقدر که ممکن است برای بهبود رکورد بایدن-هریس باشد، برای تصحیح مسیر کافی نخواهد بود. بازسازی بازدارندگی علیه ایران، تقویت دفاع اسرائیل و بازگشت به مسیر توافقات صلح قابل توجهتر منطقهای نیازمند رویکردی تازه خواهد بود.
اولین مشکلی که ترامپ با آن مواجه خواهد شد این است که بحران خاورمیانه دیگر در آنجا باقی نمیماند—بلکه به ایالات متحده نیز رسیده است. بلافاصله پس از حمله ۷ اکتبر، شورشهای طرفدار حماس و ضدیهودی در خیابانها و دانشگاههای آمریکا شروع شد، که نفرت عمیقی از یهودیان و اسرائیل را نشان میدهد که نیاز به توجه رئیسجمهور جدید دارد.
با انتقال نماینده ویژه وزارت خارجه برای نظارت و مبارزه با یهودستیزی به کاخ سفید و دادن این انتصاب بحرانی به صورت داخلی و بینالمللی، آقای ترامپ میتواند اولین رئیسجمهوری باشد که مقام ارشد یهودستیزی خود را به هر دو شورای امنیت ملی و شورای سیاست داخلی متصل کند تا به این موضوع به صورت جامع رسیدگی کند.
با پرداختن به تأمین مالی و وضعیت حقوقی گروههای حامی این رفتار، این نماینده میتواند به طور بینظیری برای مبارزه مؤثر با این مشکل اجتماعی آمریکا قوی باشد.
مشکل جدید دوم که آقای ترامپ باید به آن بپردازد، پیشرفتی است که ایران در برنامه هستهای خود در دوران دولت بایدن-هریس داشته است. در چهار سال، تعداد سانتریفیوژهای آن از ۵۱۲ به بیش از ۱۰,۰۰۰ رسیده و اکنون اورانیم را با بیش از ۶۰ درصد غنیسازی میکند. طبق گفته وزیر خارجه، ایران تا دستیابی به آستانه هستهای فقط یک تا دو هفته فاصله دارد. ضروری است که با مشورت اسرائیل و دیگر متحدان منطقهای، گامهای لازم برای مهار ایران بدون ایجاد جنگ منطقهای تعیین شود.
هرچند این چالش بزرگ، همچنین فرصت بزرگی را به ارمغان میآورد. چرا؟ زیرا برای جلوگیری از یک ایران هستهای، آقای ترامپ نیاز به اجرای چیزی غیرقابل تصور در سال ۲۰۱۷ خواهد داشت: یک توافق صلح بین اسرائیل و عربستان سعودی.
تنها هشت سال پیش، چنین توافقی در ملاء عام قابل ذکر نبود. با این حال، با رئیسجمهوری که اعتماد محکم هر دو طرف را دارد، سابقهای از موفقیت در تأمین توافقنامه ابراهیم و استعدادی برای بستن معاملات، به نظر میرسد که فقط مسئله زمان است تا این توافق صورت گیرد.
آقای ترامپ بحرانهایی را که دولت بایدن-هریس در سراسر جهان ایجاد کرده است، به ارث خواهد برد، در اوکراین، دریای چین جنوبی، در مرز جنوبی آمریکا و در خاورمیانه. اما به لطف موفقیت بینظیر او در منطقه در دوره نخست خود، آقای ترامپ سابقه و دیدگاهی برای تبدیل یک چالش ژئوپلیتیکی خطرناک و انفجاری به یکی از بزرگترین موفقیتهای آمریکا دارد.
این مقاله در اصل در واشنگتن تایمز منتشر شده است.