به دنبال جنگهای متعددی که از تاریخ ۷ اکتبر ۲۰۲۳ در خاورمیانه آغاز شدهاند، چشمانداز استراتژیک منطقه به طور قابل توجهی تغییر کرده است و احتمالاً تغییرات بیشتری در پی خواهد بود.
برای سالهای زیادی، اسرائیل و ایران در یک توازن نگرانکننده از بازدارندگی متقابل و خصومت محدود قرار داشتند. ایران استراتژی “دفاع پیشرو”یی از نیروهای شبهنظامی عرب متحد خود ساخته بود که میتوانست اسرائیل را از حمله بازداشته و امنیت سرزمین مادری ایران را تضمین کند. اسرائیل نگران این شبکه شبهنظامی، به ویژه حزبالله در لبنان بود، اما عمدتاً با وجود این تهدیدات همزیستی میکرد و تصور میکرد که هیچیک عملیات تهاجمی عمدهای را آغاز نخواهد کرد.
چه ایرانیها از پیش از حمله ۷ اکتبر آگاهی داشتند یا نه، یحیی سنوار، رهبر حماس، به طور دائمی این توازن نگرانکننده را برهم زد. حمله توسط یک متحد ایرانی، به دنبال گشایش جبهه دوم توسط حزبالله و سایر شبهنظامیان ایرانی در روز بعد، بفکر استفاده از شبکه شبهنظامی ایران به عنوان دفاع پیشرو پایان داد، زیرا این عملیات بزرگترین تهاجم علیه اسرائیل از سال ۱۹۷۳ بود. همچنین این حملات محاسبات اسرائیل در مورد این شبکه از همزیستی نگرانکننده به یک نگرانی وجودی شدید و تمایل به شکست دادن شبکه و حمایتکنندهاش تغییر داد.
تا سپتامبر ۲۰۲۴، ایران میتوانست مطمئن باشد که استراتژی شبهنظامیان پیشرویش در حال کار کردن است. حماس به اسرائیل ضربهای تاریخی زده بود و پس از یورش شدید یکساله زنده ماند و حزبالله نیز در شمال با نیروهای دفاعی اسرائیل به بنبست رسیده بود. اما پس از تشدید اسرائیلی ویرانگر علیه حزبالله، چشمانداز به طور عمیقی تغییر کرده است. ایران مهمترین عامل بازدارنده خود در برابر اسرائیل — حزبالله — را که بیش از چند دهه ساخته بود، از دست داده است. هیچیک از سایر متحدان شبهنظامی چنین بازدارندگی را فراهم نمیکنند. و جنگ اکنون از غزه و لبنان به خاک اصلی ایران منتقل شده است. کل استراتژی دفاع پیشرو که بعد از جنگ ایران و عراق ۱۹۸۰-۱۹۸۸ ایجاد شد، برای جلوگیری از چنین احتمالی طراحی شده بود. هم غزه و هم لبنان از نظر استراتژیک اهمیت کمتری پیدا کردهاند زیرا جنگ بین اسرائیل و ایران وارد فاز مستقیمی شده است.
از دست دادن بازدارندگی ایرانی به دلایل چندگانهای نسبت داده میشود. یکی از این دلایل، البته ضربه شدیدی است که حزبالله دریافت کرده است — هم به رهبری و هم به توانمندیهایش. اما دلیل دیگر به تغییری که حمله حماس در ۷ اکتبر در اسرائیل ایجاد کرده، ربط دارد. بازدارندگی عمدتاً یکی از عوامل روانشناختی است که یک ساختار انگیزشی ایجاد میکند تا دشمن تصمیم به حمله یا تشدید نگیرد. حمله حماس انگیزه اکثر اسرائیلیها را برای رفتن به جنگ و همچنین تحمل و استقامتشان را تغییر داد.
پیش از ۷ اکتبر، حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله، مطمئن بود که در حالیکه جنگجویانش برای هدفشان حاضر بودند جان بدهند، اسرائیلیها نرم و محصور امور استارتآپهایشان و زندگی آرامشان بودند. پس از حمله ناگهانی، این وضعیت بهطور بنیادی تغییر کرده است، به طوری که اکثر اسرائیلیها اکنون متعهد به جنگهای تهاجمی و مایل به تحمل و خطر برای تغییر معادله استراتژیک هستند. حرکت سنوار نه تنها جناح راست در اسرائیل را تقویت کرد، بلکه پس از ضربه اولیه، اسرائیل را بسیار مشتاقتر و مایلتر به جنگ کرده است. دشوار است که چنین دشمنی را بازدارندگی کند.
گامهای بعدی برای ایران
اگر واقعاً استراتژی دفاع پیشند جامعهای ایران فروپاشیده باشد، برای ایران و کل منطقه چه معنایی دارد؟
نخست، ایران باید بفهمد که چگونه از این نقطه به جلو حرکت کند. نه تنها ظرفیت بازدارندگی شبکه شبهنظامیان خود را از دست داده است، بلکه دشمن اسرائیلی خود را به حدی خشمگین کرده که اکنون فعالانه به سرزمین مادری ایران حمله میکند، چیزی که چند سال پیش به نظر غیرممکن میرسید.
ایران به شدت به دنبال یافتن راه جدیدی برای بازیابی بازدارندگی در برابر اسرائیل است. ابزار اصلی آن استفاده از زرادخانه موشک و پهپادهایش است. اما اسرائیل، با حمایت ایالات متحده، در مقابل این ابزار دفاعاتی دارد و ذخایر موشکی ایران محدود است، بنابراین قدرت بازدارنده آن با هر بار استفاده کاهش مییابد. همچنین، به نظر میرسد اسرائیل حاضر است که خسارات غیرنظامی و نظامی را بپذیرد، اگر تعداد کمی از این موشکها به هدف برسند و خسارت قابل توجهی وارد کنند، زیرا چنین خسارتی میتواند دقیقاً توجیه و انگیزهای باشد که نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو نیاز دارد تا حملات خود به ایران را به شدت افزایش دهد. تصور بازگرداندن بازدارندگی صرفاً از طریق وسایل نظامی دشوار است.
مسیر دیگر برای ایران میتواند یک مسیر دیپلماتیک باشد که با ارائه امتیازاتی در زمینههای مختلف فشار از روی تهران را کاهش دهد تا هجوم تشدیدی نتانیاهو را تضعیف کند و همزمان دولت جدید ایالات متحده را راضی کند. این امتیازات میتواند مربوط به داراییهای عربی ایران، مانند حزبالله و حماس، باشد، که ارزش استراتژیک آنها نیز به شدت کاهش یافته است، و شاید همچنین امتیازاتی مربوط به دیگر داراییهای عربی در یمن یا عراق. این بخشی از “درخشندگی” استراتژی دفاع پیشرواست: شکست یا تخریب چنین نیروهایی به هزینه ایران نیست بلکه به هزینه شبهنظامیان عرب مشتری است.
مجموعهای دیگر از امتیازات میتواند به ایالات متحده پیشنهاد شود و به موضوع هستهای مربوط شود. اگر این مورد باشد، ایالات متحده باید بر خلاف دور آخر مذاکرات، اصرار کند که هر سه موضوع اصلی — هستهای، موشکی و شبهنظامیان — باید روی میز مذاکره باشد. این به این دلیل است که حضور منطقهای ایران ثابت شده که تهاجمی است و نه دفاعی، و شبهنظامیان و موشکها در این عملیات تهاجمی استفاده شدهاند.
علاقه ایران اساساً این است که مسیر فعلی تشدید اسرائیل را کند و چند سالی زمان بخرد. ایران باید از این زمان برای بازسازی عناصر استراتژی دفاع پیشرویی که تحلیل رفته استفاده کند و استراتژی دفاع ملی خود را بازنگری کند، شاید از جمله گزینه هستهای، بهطوری که بازدارندگی را بازیابی کند.
ابتدا، پس از آخرین حمله اسرائیلی، ایران به نظر میرسید که در حال اجرای این رویکرد بلندمدت برای جلوگیری از تشدید است. در حقیقت، رهبران ایرانی بهطور مکرر از نخواستن سقوط به دام اسرائیل برای کشیده شدن به یک جنگ بزرگ صحبت میکردند. اما به نظر میرسد سیاست، بین تندروها و اصلاحطلبان در رژیم، اکنون به سود قوهقضاییها میباشد که بر یک پاسخ عمده اصرار میکنند.
در طرف اسرائیلی، مشخص است که نتانیاهو به تدریج کردن تشدید علاقهمند نیست و همچنین به یک آتشبس و یا انجماد وضعیت فعلی علاقهای ندارد. او و بخش زیادی از رهبری اسرائیل فرصتی را حس میکنند. ایران در سالهای زیادی اینگونه آسیبپذیر نبوده؛ و اگر به آن زمان برای بهبودی داده شود و بخصوص اگر — بعد از آخرین دور حملات — تصمیم به ساخت یک سلاح هستهای بگیرد، دیگر این آسیبپذیری را نخواهد داشت.
ایران به نظر میرسد که وارد آن سناریو شده است. گزارشها حاکی از آن است که قصد دارد حملهای بزرگ انجام دهد، اما که احتمالاً عمدتاً از عراق شروع میشود. در واقع، ایران به نظر میرسد که نیروهای حشد عراق (Hashd) را برای تبدیل شدن به جایگزینی جزئی استراتژیک برای حزبالله آماده میکند. اولاً، این امر واقعیت رسواییآمیز را ضداند که ایران میتواند عملیاتهای نظامی در چندین کشور عربی را با بیتوجهی کامل نسبت به اراده دولتها یا مردم آن کشورها مدیریت کند. ثانیاً، مشکوک است که استفاده از یک کشور دیگر برای انجام حمله در این مرحله به کاهش احتمال پاسخ مستقیم اسرائیل به ایران کمک کند.
بدون گزینههای خوب
پس از دور بعدی حملات اسرائیل به ایران، ممکن است با چندین سناریو مواجه شویم.
اولین سناریو این است که ایران ضربه سختی دریافت کرده و تصمیم به مذاکره فوری و ارائه امتیازاتی برای متوقف کردن حملات میگیرد.
در سناریوی دوم، ایران ضربات را متحمل شده اما آنها را جذب میکند و به اسرائیل ضربه میزند، بدون هرگونه تغییر اساسی در سیاست—ادامه حمایت از حماس، حزبالله و سایر نمایندگان خود، و بر این باور که میتواند از طوفان عبور کند. در این سناریو، ایران میتواند همچنین در انتظار نشسته و گزینه سرعتبخشیدن به کسب سلاح هستهای را انتخاب کند.
سناریوی سوم این است که ایران جنگ را گسترش داده و بر حمل و نقل خلیجفارس و حتی ممکن است داراییهای نفتی کشورهای عربی متحد غرب تأثیر بگذارد. در این سناریو، ایران به وحشت امریکایی و بینالمللی در مورد افزایش قیمت انرژی و رکود اقتصادی برای اعمال فشار قوی به اسرائیل جهت متوقف کردن حملاتش، حساب میکند.
سناریوی چهارم این است که ایران و نمایندگانش برای زیرساختهای غیرنظامی و اقتصادی اسرائیل بیشتر درد ایجاد کنند تا حدی که دولت نتانیاهو قادر به تحمل آن نباشد و نتانیاهو تصمیم بگیرد از تشدید مستقیم با ایران خودداری کند.
در همه موارد، منطقه با یک حساب بزرگ مواجه است و زمان میگذرد. فرصت اصلی اسرائیل در دوران انتقال آمریکا است، زمانی که یک دولت خروجی قدرت نفوذ چندانی برای تأثیرگذاری بر اقدامات اسرائیل ندارد. با روی کار آمدن یک رئیسجمهور جدید در کاخ سفید و دوره چهار ساله سیاسی، مدیریت روابط ایالات متحده ممکن است پیچیدهتر شود.
پل سالم معاون رئیس MEI برای تعاملات بینالمللی است. او بر مسائل تغییرات سیاسی، انتقال، و درگیریها، همچنین روابط منطقهای و بینالمللی خاورمیانه تمرکز دارد.
عکس از Uriel Sinai/Getty Images
موسسه خاورمیانه (MEI) سازمانی مستقل، غیرحزبی و غیرانتفاعی است که به آموزش و پژوهش میپردازد. این موسسه در زمینه تبلیغاتی فعالیت نمیکند و نظرات نویسندگان آن خودشان هستند. MEI از کمکهای مالی استقبال میکند، اما کنترل تحریریهای بر کار خود را حفظ میکند و نشریاتش تنها دیدگاههای نویسندگان را منعکس میکند. برای مشاهده فهرست اهداکنندگان MEI، لطفاً اینجا را کلیک کنید.