قدرتهای در حال ظهور در آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین و خاورمیانه از زمان پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات، سیل تبریکات خود را روانه رئیسجمهوری منتخب ایالات متحده کردهاند. واکنش کلی این کشورها، با چند استثنای قابل توجه مانند برزیل و مکزیک، بسیار گرمتر از واکنش آنها پس از پیروزی جو بایدن در سال ۲۰۲۰ بوده است.
رئیسجمهور آرژانتین، خاویر میلی، هفته گذشته در تماسی با ترامپ اظهار داشت: «شما رئیسجمهور محبوب من هستید». رئیسجمهور اندونزی، پرابوو سوبیانتو، پیشنهاد داد برای تبریک حضوری به رئیسجمهور منتخب به ایالات متحده پرواز کند. در همین حال، وزیر امور خارجه هند، اس. جایشانکار، اخیراً گفت: «من میدانم که امروز بسیاری از کشورها نگران انتخابات ایالات متحده هستند، اما بیایید صادق باشیم، ما یکی از آنها نیستیم.»
قدرتهای در حال ظهور دیگری نیز نسبت به روابط آینده ابراز خوشبینی کردهاند. رئیسجمهور ترکیه، رجب طیب اردوغان، گفت: «ما امیدواریم که دوست عزیزمان ترامپ در دوره دوم خود سیاستهای اشتباه دولت قبلی را کنار بگذارد.» رئیسجمهور نیجریه، بولا تینوبو، اظهار داشت که باور دارد بازگشت ترامپ به کاخ سفید «عصر» همکاریهای اقتصادی سودمندی بین ایالات متحده و آفریقا را آغاز خواهد کرد.
این واکنشهای مثبت در تضاد با استقبال ترامپ در بسیاری از نقاط دیگر جهان، از جمله بخش زیادی از اروپا، است که رهبران آن مدتهاست نگرانیهایی درباره بازگشت او ابراز کردهاند. این موضوع در نظرسنجی اکونومیست قبل از انتخابات نیز منعکس شده بود که نشان داد برخلاف اکثر اروپاییها، بخش قابل توجهی از شهروندان آرژانتین، هند، اندونزی، نیجریه، عربستان سعودی و ترکیه خواهان پیروزی ترامپ بودند.
چه اتفاقی در حال وقوع است؟ این رهبران ممکن است به دنبال روابط ویژهای با ترامپ باشند، پس از آنکه از دوره اول او آموختند که وی به ارتباطات شخصی ارزش بالایی میگذارد. همچنین ممکن است همسویی ایدئولوژیک نقش داشته باشد – بسیاری از این رهبران، قدرتمندان هستند و شاید چیزی از خودشان را در سبک ترامپ ببینند. اما احتمالاً دلایل عمیقتری نیز وجود دارد.
یکی از دلایلی که میتوان اشاره کرد این است که قدرتهای در حال ظهور احتمالاً انتظار دارند که ترامپ آنها را در زمینه دموکراسی، مسائل اجتماعی و حقوق بشر تحت فشار نگذارد. تمرکز ترامپ بر اقتصاد و رویکرد معاملاتی او به سیاست خارجی برای بسیاری از این کشورها، بهویژه کشورهایی با سوابق ضعیف حقوق بشر، جذاب است.
بهعنوان مثال، وزیر بازرگانی تایلند، پیچای ناریپتافان، گفته است که پیروزی ترامپ «تجاریدوستانه» است و ادعا کرده است که جنگ تجاری عمیقتر بین ایالات متحده و چین، که ترامپ تهدید به انجام آن کرده، میتواند به نفع اقتصادی تایلند باشد. تایلند همچنین با آشفتگی سیاسی و عقبگرد دموکراتیک پس از انتقال قدرت پر هرجومرج امسال روبرو است. با ترامپ در قدرت، دولت تایلند ممکن است امیدوار باشد از نوع انتقاداتی که در دوران بایدن از واشنگتن دریافت میکرد، بگریزد.
ترامپ همچنین رویکرد متفاوتی به بحران آب و هوا و بهرهبرداری از منابع طبیعی در سراسر جهان خواهد داشت. بسیاری از قدرتهای در حال ظهور احساس میکنند که توسط تمرکز بایدن بر آب و هوا و پایداری محدود شدهاند. بهعنوان مثال، دولت بایدن با کشورهای غربی دیگر برای کاهش تأمین مالی پروژههای سوخت فسیلی در خارج از کشور اقدام کرده تا با گرمایش جهانی مقابله کند. این هدف ستودنی است، اما رهبران برخی کشورهای آفریقایی، بهویژه کشورهایی که به پروژههای نفت و گاز برای تأمین انرژی و رشد اقتصادی خود وابستهاند، دچار ناامیدی شدهاند.
در بلندمدت، قدرتهای در حال ظهور ممکن است از سیاستهای آب و هوایی ترامپ آسیب ببینند زیرا آنها در برابر بلایای مربوط به آب و هوا آسیبپذیر هستند. اما بسیاری بر کوتاهمدت متمرکز هستند. صادرکنندگان انرژی، مانند نیجریه و عربستان سعودی، ممکن است امیدوار باشند که از کاهش فشار بینالمللی بر استفاده از سوختهای فسیلی بهرهمند شوند. (آنها ممکن است شگفتزده شوند اگر ترامپ وعدهاش برای افزایش صادرات انرژی ایالات متحده به منظور کاهش قیمت گاز را عملی کند.)
قدرتهای در حال ظهور که میخواهند از منابع طبیعی دیگر برای رشد اقتصادی استفاده کنند، ممکن است انتخاب ترامپ را بهعنوان فرصتی ببینند. بهعنوان مثال، در اندونزی، بررسیهای ایالات متحده از استانداردهای محیطزیستی در بخش نیکل این کشور در حال حاضر یکی از موانع توافق بالقوه اقتصادی مواد معدنی ارزشمند با ایالات متحده است.
در موارد دیگر، قدرتهای در حال ظهور ممکن است امیدوار باشند که روابط اقتصادی آنها با واشنگتن تحت ترامپ گسترش یابد. او تهدید کرده است که تعرفههایی تا ۶۰ درصد برای همه کالاهای وارداتی از چین وضع کند که میتواند تجارت را به سمت آنها منحرف کند. حتی با سیاست تجاری محافظهکارانهتر، دولت ترامپ ممکن است راههایی برای مذاکره در مورد توافقهای اقتصادی دوجانبه سودمند با قدرتهای در حال ظهور پیدا کند.
بهعنوان نمونه، هند در حال مذاکره برای توافقی محدود به چند بخش خاص با ترامپ در پایان دوره اول او بود. مذاکرات شکست خورده بود، اما هند احتمالاً میخواهد از جایی که متوقف شده بود، ادامه دهد. از زمان انتخابات، دهلی نو نیز اعلام کرده است که اگر واشنگتن رویکرد مشابهی اتخاذ کند، برای تسهیل دسترسی بازار برای شرکتهای آمریکایی آماده است.
علیرغم این امیدها، قدرتهای در حال ظهور دلایل زیادی برای نگرانی از آنچه در پیش است دارند.
اقتصاددانان پیشبینی میکنند که تعرفههای ترامپ بر چین به اقتصاد جهانی آسیب خواهند رساند. و اگر او به برنامهاش برای اعمال تعرفه جهانی تا ۲۰ درصد بر واردات ایالات متحده ادامه دهد، ممکن است هزینههای مستقیم جدی برای قدرتهای در حال ظهور داشته باشد – بهویژه آنهایی که اقتصادشان به شدت به صادرات به ایالات متحده وابسته است، مانند کشورهای جنوبشرقی آسیا. شرکت مشاوره آکسفورد اکونومیکس اخیراً برآورد کرده است که تعرفه جهانی ترامپ ممکن است باعث کاهش ۳ درصدی واردات ایالات متحده از همه کشورها در آسیا به جز چین و کاهش ۸ درصدی صادرات ایالات متحده به منطقه شود.
پیروزی ترامپ همچنین چالشهای خاصی برای چندین قدرت در حال ظهور ارائه میدهد. بهعنوان مثال، مکزیک. ترامپ تهدید کرده است که تعرفهای بین ۲۵ تا ۱۰۰ درصد بر کالاهای مکزیکی اعمال کند، در صورتی که این کشور اقدام بیشتری برای متوقف کردن جریان مهاجران و مواد مخدر به مرز ایالات متحده انجام ندهد – اقدامی که میتوانست بهشدت به اقتصاد مکزیک آسیب بزند. در پاسخ، مارسلئو ابرارد، وزیر اقتصاد مکزیک، تهدید به اعمال تعرفههای متقابل کرده و کلودیا شینبام، رئیسجمهور مکزیک، اعلام کرده است که مکزیک در برابر اجبار اقتصادی تسلیم نخواهد شد.
قدرتهای در حال ظهور در مجاورت چین، مانند تایلند و اندونزی، نیز ممکن است برای کنترل تنشهای نظامی بین ایالات متحده و چین، که به نظر میرسد تحت ترامپ افزایش خواهد یافت، دچار مشکلات شوند. این کشورها خواهان روابط مثبتی با پکن هستند، حتی در حالی که به دنبال کمک واشنگتن برای تقویت دفاع خود در برابر تجاوزات چینی هستند. روابط ایالات متحده با آنها اگر دولت جدید آنها را تحت فشار قرار دهد تا در صورت وقوع درگیری نظامی بین جناحها، طرفی را انتخاب کنند، پیچیدهتر خواهد شد.
با این وجود، قدرتهای در حال ظهور تمایل به همکاری با ایالات متحده، صرفنظر از اینکه چه کسی در قدرت است، دارند. تا کنون، واشنگتن رویکردی نامتجانس به این کشورها اتخاذ کرده است. گاهی اوقات به دنبال گسترش روابط دفاعی با آنها بوده ولی اخیراً از ارائه دسترسی به بازار که بهشدت خواهان آن هستند، هراس داشته است. این تردید، ایالات متحده را در رقابت برای نفوذ جهانی با چین و تا حدودی روسیه در موقعیت نامطلوبی قرار داده است.
دولت ترامپ باید تصمیم بگیرد که تا چه حد روابط با قدرتهای در حال ظهور را در اولویت قرار دهد. این قدرتها در مرکز توجه رویکرد ترامپ به جهان، که بهطور شدیدی بر ایران و چین متمرکز است، قرار نخواهند داشت. اما نادیده گرفتن آنها یا برخورد با آنها به عنوان مهرههای ساده، اشتباه خواهد بود. به هر حال، وزن ژئوپولیتیکی آنها تنها در حال رشد است. این ممکن است زمان مناسبی برای واشنگتن باشد تا روابط مثبتتری با کشورهایی که قرار است در دنیای چندقطبی ما نقش بیشتری ایفا کنند، پرورش دهد.