سربازان کشتهشده، که خون و خاک بر بدنشان خشکیده است، زمین را پوشاندهاند. زرههایشان پاره شده و تفنگهایشان در جاده پراکنده است. در پسزمینه میتوان شنید که جهادیها بهطور مکرر فریاد “خدا بزرگ است” سر میدهند.
فیلم موبایلی لرزان، صحنه پس از کمین کنار جادهای در مرکز مالی در نوامبر را نشان میدهد. فارین پالیسی نتوانسته بود به طور مستقل صحت ویدیو را تایید کند، اما بر اساس گزارشها، دستکم هفت سرباز روس توسط کتیبه ماسینا، گروهی اسلامگرا متحد با القاعده، در این حادثه کشته شدند.
اینها تصاویری هستند که کرملین نمیخواهد آفریقاییها ببینند. ماشین تبلیغاتی عظیم مسکو در قاره، روسیه را بهعنوان قدرت بزرگی که برای آزادی آفریقاییها و حاکمیت کشورهایشان ایستادگی میکند به تصویر میکشد. روسیه برای تقویت روایت خود میتواند از خاطرات حمایت شوروی از شورشهای ضد استعماری که برای برچیدن نفوذ غرب مبارزه کردند، بهره ببرد.
واقعیت کمتر جذاب است. مسکو صرفاً یک تأمینکننده فرصتطلب حفاظت از رژیمها در قبال قراردادهای غارتگرانه معادن است که به تأمین مالی جنگ روسیه در اوکراین کمک میکند. برای این منظور، روسیه مزدورانی عرضه میکند که تجهیزاتشان ناکافی و وظایفشان بیش از اندازه بزرگ است. و با توجه به اینکه خود روسیه نیز گرفتار شده است – نیروهایش بهشدت در اوکراین درگیرند که نمیتوانند رژیم مشتری ارزشمندی را در سوریه حمایت کنند – روایت کرملین بهعنوان قدرت در حال ظهور آفریقا در حال فروپاشی است.
در هر کشوری که روسیه بهصورت جدی در آفریقا درگیر شدهاست – مالی، بورکینافاسو، نیجر، سودان، و جمهوری آفریقای مرکزی – وضعیت برای غیرنظامیان بهطور اساسی بدتر شده است و کشتارها بهطور قابل توجهی افزایش یافته است. پس از فعالیتهای شدید در چند سال گذشته، دست مسکو ضعیفتر میشود زیرا بسیاری از دولتها شروع به درک محدودیتهای اجتنابناپذیر آنچه رئیسجمهور ولادیمیر پوتین میتواند ارائه دهد، کردهاند. اکنون، در حالی که گزارش شده است نیروهای روسیه شروع به تخلیه پایگاه هوایی و مرکز لجستیکی نظامی خود در سوریه، در شهر لاذقیه کردهاند، حضور روسیه در آفریقا به نظر میرسد که ضعیفتر از همیشه باشد.
مالی، ستون استراتژی روسیه در غرب آفریقا را در نظر بگیرید. مسکو بازی خیرهکنندهای داشت وقتی که بهطور اولیه در مالی مداخله کرد. مسکو کمپینهای اطلاعات نادرست را حمایت کرد که توانستند احساسات ضد نخبگانی، ضد فرانسوی و ضد سازمان ملل را به اوج خود برسانند. در ۲۰۲۰، مسکو پشت کودتایی توسط گروهی از افسران نظامی مالی ایستاد. وقتی کودتاهای نظامی مشابهی که روسیه از آنها پشتیبانی کرد در بورکینافاسو در ۲۰۲۱ و نیجر در ۲۰۲۳ رخ داد، این اتفاقات باعث جابجایی یک کمپین گسترده ضد تروریسم به رهبری غرب و برهم زدن تمام معماری امنیتی تضمین شده توسط فرانسه در منطقه شد.
یوگنی پریگوژین، رئیس گروه شبهنظامی واگنر روسیه، حدود ۱۵۰۰ مزدور روسی به مالی فرستاد. این نیروها بهطور غیررسمی در برخی از بدترین قتلعامها در منطقه در سالهای اخیر، از جمله در روستای مورا در ۲۰۲۲ که سازمان ملل تخمین زد ۵۰۰ مرد، زن و کودک توسط نیروهای واگنر و مالی کشته شدهاند، شرکت داشتهاند. گزارش سازمان ملل منتشر شده در تابستان ۲۰۲۳ نیز تجاوزهای سیستماتیک به زنان مالی توسط سربازان روسی را مستند کرده است.
در اواخر ۲۰۲۳، واگنر به نیروهای مالی کمک کرد تا شهر شمالی کیدال را که یکی از اولین جاها بود که در ۲۰۱۲ به دست شورشیان سلفی افتاد، تصرف کنند. ارتش مالی از مدتها تلاش کرده بود تا کنترل این منطقه را بازپس گیرد، اما با ورود روسها، به نظر میرسید نیروهای شورشی تحت حملات پهپادی عقبنشینی کردهاند.
واگنر در پایتخت مالی، باماکو، و سایر پایتختهای غرب آفریقا بهطور گسترده ستایش شد. بسیاری از مقامات منطقهای تحتتأثیر توانایی روسیه در دستیابی به هدف سیاسی ظاهراً غیرممکن برای شریک آفریقاییاش قرار گرفتند. اما در واقع، کیدال یک پیروزی بیهوده بود. مقامات اطلاعاتی غربی در گفتگوهایی بدون ذکر نام به فارین پالیسی گفتند که روسها بهطور فزایندهای تحت فشار قرار گرفتهاند، زیرا در شمال، شرق و مرکز کشوری دو برابر اندازه فرانسه مبارزه میکنند.
در ژوئیه ۲۰۲۴، آنچه که اکنون به نظر میرسد اجتنابناپذیر بود رخ داد: در یک طوفان شن گرفتار شده، مزدوران واگنر شکست چشمگیری را در شمال مالی متحمل شدند، و تخمین زده میشود که حدود ۸۰ روس توسط مبارزان تئواریق با سابقه کشته شدند. هوای شکستناپذیری که مسکو با وسواس پرورانده بود شکست.
اکنون حکومت مالی به نظر میرسد که درصدد تنوع بخشیدن به روابط خود دور از روسیه است. این بهطور جزئی به دلیل سردرگمی از زمان کودتای ناکام پریگوژین در ژوئن ۲۰۲۳ و مرگ او دو ماه بعد، و همچنین انتقال مزدوران او به گروهی جدید به نام کورپوس آفریقا است. دلیل دیگر برای خنک شدن روابط با نیروهای مسکو ایناست که رئیس حکومت و رئیسجمهور موقت، اسیمی گوئیتا، خواهان تضعیف پایگاه قدرت وزیر دفاع مالی، سادیو کامارا، که کلیدیترین رابط روسیه در کشور است، میباشد.
بهنظر میرسد ترکیه، نه فرانسه یا هر کشور غربی دیگر، تاکنون بهرهمند اصلی از تلاشهای تنوعبخشی باشد. در نوامبر، ویدئویی منتشر شد که بهگفته بعضی مربیان ترک در باماکو در حال تمرین با نیروهای مالی، احتمالاً گارد ریاستجمهوری گوئیتا را نشان میداد. سپس در دسامبر، رژیم از یک پهپاد بایراقتار ترکیهای استفاده کرد تا چندین رهبر شورشی را در شمال کشور بکشد.
در بورکینافاسو همسایه، طبق گفته لوموند، احتمالاً حدود ۲۰۰ روسیان عمدتاً در عملیاتهای اطلاعات نادرست فعالیت میکنند. در نیجر، احتمالاً فقط تعداد اندکی روسیان مستقر در اطراف پایگاه هوایی ۱۰۱ در پایتخت نیامی هستند. بهطور کلی، کورپوس آفریقا به نظر میرسد در جذب پرسنل برای خدمت در آفریقا موفق نبوده و احتمالاً تعداد بیشتری نیرو برای جنگ در اوکراین بهکار گرفتهاست تا در ساحل. مقامات غربی و دیگر منابع منطقهای که با فارین پالیسی گفتگو کردند اشاره کردند که روسها در حال تلاش برای پر کردن شکافها با مزدوران محلی آفریقایی هستند، گرچه این کار بهطور مؤثری انجام نمیشود.
در سپتامبر، اطلاعاتی منتشر شد که نشان میدهد روسیه تا ۲۰۰ مربی نظامی، برخی از آنها توسط بلاروس، واسال کرملین، تهیه شدهاند، به کمک برای حفظ رژیم دیکتاتور مسن تئودورو اوبیانگ نگُما امباسوگو در گینه استوایی اعزام کردهاست. چیزی که در نگاه اول به نظر میرسد نمایشی دیگر از قدرت بزرگ روسی است، در واقع معاملهای کثیف و بیارزش است که به رژیمی بیمار و کلپتوکراتیک که دههها مردم خود را غارت کرده، بسته نجات بقا ارائه میدهد. اگر گینه استوایی با یک تغییر شدید مواجه شود، بعید است که چند صد مرد از مینسک یا اومسک بتوانند مقاومت کنند.
اکنون، نفوذ روسیه در آفریقا که در حال کاهش است ممکن است با چالشی بزرگتر مواجه شود: تاثیرات سقوط رژیم اسد، مشتری روسیه در خاورمیانه. تصویری که مسکو از خود بهعنوان حامی یک مشتری قدیمی و نزدیک ناتوان یا غافل میگیرد، بر تفکر افرادی که برای حفاظت از رژیم به مدار کرملین روی میآورند تاثیر میگذارد.
بهطور حتمیتر، عملیاتهای روسیه در آفریقا از سرنوشت پایگاه نیروی هوایی وسیع و مقر لجستیک آن در شهر سوری لاذقیه متاثر خواهد شد. با توجه به کمبود دسترسی مستمر مسکو به هر بندری در جنوب صحرای آفریقا، عملیاتهای آن به شدت به پلهای هوایی وابسته است. هواپیماهای باری عمدتاً ابتدا از روسیه به سوریه، سپس به لیبی پرواز کردهاند، از آنجا میتوانند در سراسر قاره پخش شوند.
با اینوجود، باید هنگام حدس و گمان درباره سرنوشت پایگاه هوایی خمیمیم روسیه و تاثیر آن بر لجستیک آفریقایی روسیه، احتیاط کرد. مذاکرات بین دولت جدید سوریه و مسکو همچنان در حال جریان است. برنامههای ردیابی پرواز نیز نشان میدهند که هواپیماهای دولتی روسیه از روسیه مستقیماً به لیبی میروند، که ظاهراً دسترسی از طریق حریم هوایی ترکیه را تامین کردهاست. مشخص نیست که این پروازها محمولههای سنگینی از تسلیحات حمل میکنند یا فقط پرسنل.
با اینحال، نمیتوان از خودداری از این واقعیت کرد که روسیه بهعنوان نیرویی کاهش یافته با کارتهای کمتری برای بازی، به شدت تلاش میکند تا برای پایگاه هوایی مهم خود با همان شورشیان که نیروی هوایی روسیه سالها به حمایت از یک رژیم قاتل بمباران کرده، مذاکره کند. این واقعیت که روسیه پایگاهی نزدیک به یک گور دستهجمعی که احتمالاً حاوی حدود ۱۵۰,۰۰۰ نفر کشتهشده است، دارد، بههیچوجه شروع خوبی برای مذاکرات نیست.
جدا از قدرت نظامی، تصویر برای مسکو از نظر تعامل اقتصادی نیز بهتر نیست. اقتصاد جنگی مورد تحریم روسیه نمیتواند امیدی به ارائه سطحی از سرمایهگذاری مالی، کمکهای بشردوستانه، یا حمایتهای توسعهای داشته باشد که کشورهایی غربی که مورد تضعیف قرار میدهد، قادر به ارائه آن هستند. تجارت کلی روسیه با آفریقا در سال ۲۰۲۲ حدود ۱۸.۴ میلیارد دلار بوده، که کمتر از تجارت هلند با این قاره است.
حتی در زمینه امنیت غذایی و تحویل غلات، جایی که مسکو میتوانست تاثیری قابل توجه داشته باشد، سطح کمک به طور مضحکی کوچک به نظر میرسد در مقایسه با حمایت بشردوستانه ارائهشده توسط اتحادیه اروپا و دیگران. مقامات اروپایی به فارین پالیسی در گفتگوهایی بدون ذکر نام گفتهاند که ردیابی اطلاعات در مورد اینکه آیا کمکهای وعده دادهشده روسیه واقعاً تحویل داده میشود، بهطور تعجبآوری دشوار است. این موضوع باعث میشود تا بهتوان شک کرد آیا کرملین بهجای تحویلها، بیشتر پول را صرف تبلیغات درباره تحویلهای گاه به گاه میکند یا خیر.
قدرت بنیادین روسیه در رویکرد به آفریقا از ارتباطات ناشی میشود. مسکو سرمایهگذاری جدیای در پرسنل و منابع برای تملک سیستمهای اطلاعاتی مختلف آفریقایی کردهاست، که اغلب توسعهیافته کمتری دارند و امنیت کمتری نسبت به آنچه در آسیا، اروپا یا شمال امریکا وجود دارد، دارند.
گزارشهای اخیر از یک افشاگر در جمهوری آفریقای مرکزی نگاهی بهعملکرد آن در عمل ارائه میدهد. افرم یالیکه، یک روزنامهنگار جوان که در این کمپینهای اطلاعات نادرست شرکت کرده صحبت کرد درباره اینکه چگونه مدیران روسی او از پرداختهای نقدی و ارعاب وحشیانه برای ایجاد پوشش رسانهای مثبت از روسیه و شبهنظامیانش استفاده میکردند.
در گزارشی اخیر برای شورای اروپایی روابط خارجی، من به میزان فساد پرداختم. من بررسی کردم که چگونه رسانههای حامی کرملین، رهبران محلی پرداخت شده روسی و رباتهای ناشناس با پیامهای حامی روسیه تقریباً حاکمیت زیادی بر روی پلتفرمهایی مانند ایکس و یوتیوب داشتند، وقتی که اصطلاحات مرتبط به نیجر یا چاد جستجو میشوند. داستان در مالی و بورکینافاسو در سرتاسر رسانههای اجتماعی اصلی مشابه است. و احتمالاً وضعیت در اپلیکیشنهای پیامرسان محبوب مشابه است، جایی که دادهها برای تجزیه و تحلیل دشواری بیشتری دارند.
در منافع استراتژیک اصلی دولتهای غربی است که به هر نحوی با این روند مقابله کنند. این به معنای هماهنگی با دولتهای آفریقایی است که کشورهایشان بهجریانی از حملات اطلاعات نادرست خصمانه که قصد دارند حسن نیت برای حکومت دموکراتیک را نابود کنند، عرضه میشود. همچنین به معنای سرمایهگذاری جدی از منابع و پرسنل در کانالهای ارتباطی غیررسمی است که با مردم در زبان خودشان صحبت کرده و افشا میکند چهکاری روسیه و شبهنظامیانش انجام میدهند، چه قتل، تجاوز یا غارت منابع آفریقایی.
تأثیر روسیه بر چندین رژیم آفریقایی در حال آویزانماندن از یک نخ است. این نخ را اسطوره قدرت روسی که توسط تبلیغات و علاقه چند رژیم در حفظ سلطه خود تقویت شدهاست، نگه میدارد. روسها سایه بلندی در آفریقا میافکنند. اما آنها ۳ متر بلند نیستند.