نشست اخیر ولادیمیر پوتین و مسعود پزشکیان نشاندهنده اختلاف منافع آنها، علیرغم دشمنان مشترک است. در ۱۱ اکتبر، یک مجمع بینالمللی نادر در سطح بالا در عشقآباد، پایتخت کشور آسیای مرکزی ترکمنستان، برگزار شد.
ترکمنستان با استفاده از وضعیت بیطرف دائمی که در قانون اساسیاش به تصویب رسیده، بستری مناسب برای گفتوگوهای اوراسیایی فراهم کرد که روسای جمهور روسیه، ایران، پاکستان، ازبکستان، قزاقستان، تاجیکستان، قرقیزستان، مغولستان و ارمنستان، و همچنین مقامات بلندپایه چین، ترکیه، امارات متحده عربی، عمان، بحرین و عراق را گرد هم آورد.
در حالی که این ارتباطات ارزش ذاتی خود را دارند، صحنه مرکزی توسط نشست روسای جمهور روسیه و ایران، ولادیمیر پوتین و مسعود پزشکیان، اشغال شده بود.
این نوعی جذابیت داشت، زیرا اولین ملاقات آنها بعد از انتخاب پزشکیان اصلاحطلب در ژوئیه، پس از مرگ در حادثه هوایی سلف بلندپروازش ابراهیم رئیسی بود. با توجه به اینکه روابط روسیه با غرب خصمانهتر میشود، مسکو تمایل دارد به تلاشهای اصلاحطلبان ایرانی برای ارتباط دیپلماتیک با غرب با ناراحتی نگاه کند.
اگرچه هر دو طرف به وضوح در مورد آنچه در نشست بحث شده بود سکوت پیشه کردند، اوضاع در خاورمیانه، بهویژه مواجهه ایران با حملات تلافیجویانه اسرائیل به دلیل حمله موشکی ایران به اسرائیل در ۱ اکتبر (که بخشی از تبادل رو به افزایش حملات بین ایران و اسرائیل بود)، بدون شک یکی از موضوعات اصلی بود. چند روز بعد، معاون وزیر خارجه روسیه، سرگئی ریابکوف، به اسرائیل هشدار داد «حتی به حمله به تأسیسات هستهای ایران فکر نکنید». به گفته او، «این اقدام توسعهای فاجعهبار و نفی کامل تمام اصول موجود در زمینه تأمین امنیت هستهای خواهد بود».
از لحاظ سیاسی، چنین اظهاراتی نظرات جناحهای تندرو ایران را تأیید میکند که تلاشهای اصلاحطلبان برای تعامل با غرب بیفایده و نابخردانه است، در حالی که رابطه با مسکو جایی است که تهران باید سرمایه دیپلماتیک خود را در آن قرار دهد.
زمانی که وزیر خارجه، عباس عراقچی، به شبکه اجتماعی X (که قبلاً توییتر بوده)، مراجعه کرد تا درباره تبادلات خود با نماینده عالی اتحادیه اروپا در سیاست خارجی، جوزپ بورل، درباره ماهیت همکاریهای فنی-نظامی ایران با روسیه اطلاع دهد، روزنامهنگار محافظهکار فرشته صادقی به تمسخر گفت که عراقچی باید به جای آن به بورل میگفت که روابط ایران با روسیه به غرب مربوط نیست.
نمایندگان تندرو مانند کامران غظنفری در عین حال به دنبال استیضاح پزشکیان بهعلت ادعای غیرقانونی بودن انتصاب یکی از طرفداران اصلی گفتوگو با غرب، وزیر خارجه سابق جواد ظریف به عنوان معاون رئیس جمهور در امور استراتژیک هستند.
در همین حال، غرب هم اوضاع را بهتر نمیکند. با نزدیک شدن به انتخابات ریاستجمهوری ایالات متحده که تنها دو هفته باقیمانده بود، دو نامزد در حال رقابت هستند که کدام یک موضع سختتری نسبت به ایران خواهد داشت. نامزد دموکرات، معاون رئیسجمهور کامالا هریس، بهطور عجیبی ادعا کرد که ایران بزرگترین دشمن آمریکا است، در حالی که در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک ماه گذشته، پزشکیان شاخه زیتونی به غرب ارائه کرده بود.
نامزد جمهوریخواه و رئیسجمهور سابق، دونالد ترامپ، در عین حال پیامهایی ارسال میکند که نشانگر تمایل به رابطهای سازندهتر با تهران است، به ویژه با بیان اینکه او قصد تغییر رژیم در ایران را ندارد، در حالی که به اسرائیل توصیه کرده است به تأسیسات هستهای ایرانی حمله کند. با این حال، سابقه واقعی او در قبال ایران در دوران ریاستش او را در اردوگاه تندرو میگذارد: این ترامپ بود که بیپروا از توافق هستهای با ایران در سال ۲۰۱۸ خارج شد و آمریکا و ایران را در آستانه جنگ با ترور فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، سپهبد قاسم سلیمانی، قرار داد.
اتحادیه اروپا هم به نظر نمیرسد مشتاق بررسی فرصتهای دیپلماتیک با ایران باشد. در حالی که بورل و دبیرکل معاون سرویس اقدام خارجی اروپا که او رهبری میکند، انریکه مورا، همچنان در حال گفتوگو با عراقچی هستند، اتحادیه اروپا هفته گذشته تحریمهای جدیدی علیه ایران بهعلت انتقال موشکهای بالستیک به روسیه اعمال کرد. اورسولا فون در لاین، رئیسجمهور تهاجمی کمیسیون اروپا، تهدید به تحریمهای بیشتر کرد. بورل در حال رفتن است و چند هفته دیگر جایگزین او نخستوزیر اسبق استونی، کایا کالاس، میشود که احتمالاً به دنبال روشهای بیشتری برای تنبیه ایران بهعلت نقش آن در جنگ روسیه علیه اوکراین خواهد بود. اتحادیه اروپا همچنان بر زبان تهاجمی در مورد جاهطلبیهای منطقهای ایران در اولین نشست اتحادیه اروپا با شورای همکاری خلیج فارس (GCC) این هفته اصرار ورزید – اما تنها بهصورت دیپلماسی حساس کشورهای شورای همکاری خلیج فارس بود که، علیرغم عداوتهای گذشته، اهمیت «تعامل دیپلماتیک با ایران برای پیگیری کاهش تنشهای منطقهای» در بیانیه مشترک سرانجام مورد تأیید قرار گرفت.
آن زمینه، بهطور ناگزیر، تهران را هر چه بیشتر به مسکو نزدیک میسازد و حتی ممکن است مخالفت سیاسی داخلی با این روابط را تضعیف کند. در حالی که جناحهای تندرو خصومت اتحادیه اروپا را شاهدی بر درستی سیاست مرجح «حرکت به شرق» خود میدانند، اصلاحطلبان ممکن است بهطور اکراهی نتیجه بگیرند که در نبود هر گونه علاقه غربی در پاسخ مثبت به تلاشهای آنها، نگرانیهای مربوط به بقای رژیم باعث میشود که تهران گزینههای واقعبینانهی اندکی جز پیمان بستن با مسکو نداشته باشد، حداقل در کوتاه مدت.
کجایی که اصلاحطلبان اطمینان بیشتری دارند در شناخت محدوده واقعی تواناییهای مسکو در کمک به ایران است. یکی از حوزههایی که مسکو و تهران همکاری خود را افزایش دادهاند بهظاهر در حوزه اطلاعاتی و بهویژه در رابطه با اسرائیل است – که همپوشانی میکند با روابط رو به وخامت مسکو و اورشلیم. با این حال، آگاه بودن از نقاط ضعف اسرائیل برابر است با داشتن تواناییهای کافی برای بهرهبرداری از آنها بهطور قطعی نیست. ایران قطعاً میتواند فعالیت خود را افزایش دهد، اما نتایج، اگر وجود داشته باشند، تنها در بازه زمانی طولانیتری احساس خواهند شد.
در خصوص نیازهای فوری ایران، جنگندههای س-۳۵ و سامانههای موشکی س-۴۰۰ روسیه میتوانند بهطور قطع دفاع هوایی ایران را تقویت کنند، اما روسیه همچنان در تحویل دادن آنها تردید دارد، علیرغم سالها گمانهزنی در مورد این موضوع و این بهاین دلیل است که از آزار دادن شرکای اصلی خود در خلیج فارس، مثل عربستان سعودی و امارات، خودداری میکند – جالب توجه است، هر دو در برابر اصرار اتحادیه اروپا برای تطبیق مواضع اتحادیه اروپا و شورای همکاری خلیج فارس در برابر روسیه، بهویژه در کوچکشماریهای بروکسل درباره نقش آنها در دور زدن تحریمهای روسیه، مقاومتی نشان دادند. قابل توجه است که نه تهران و نه مسکو پنهان نمیکنند که آیا سند همکاری استراتژیک بلندپروازانهای که قصد دارند در آیندهای نزدیک امضا کنند شامل هرگونه تعهدات امنیتی خواهد بود.
کارشناس روسی در زمینه ایران نیکیتا سمگین پیشتر رفت و پیشنهاد داد که مسکو ممکن است حتی بهطور مخفیانه از حملات اسرائیل به زیرساختهای نفتی ایران خوشحال باشد، زیرا این امر رقیب اصلی برای نفت روسیه در بازار چین را از بین میبرد و بدین طریق بهطور قابل توجهی بودجه روسیه را تقویت میکند.
بهترین چیزی که ایران میتواند امیدوار باشد این است که غبار پس از تبادل ضربات با اسرائیل به نوعی فرو بنشیند، دولت جدیدی در واشنگتن انتخاب شود که مایل به پیگیری دیپلماسی با تهران و مهار افراطهای اسرائیل باشد. این امر گزینههای ایران را گسترش داده و انگیزهها برای حمایت از نیروهای مخرب در خاورمیانه و همراستایی یکطرفه با روسیه را کاهش میدهد. با این حال، در مسیر کنونی، امید کمی وجود دارد که این امر اتفاق بیفتد. این وضعیت ایران را در موقعیتی قرار میدهد که میتوان آن را بهطور خوشبینانه بهعنوان یک همپیمانی ناقص عمیق با روسیه توصیف کرد، به امید اینکه این همپیمانی حداقل برخی منافع را برای تهران به همراه آورد، در حالی که مسکو به جلب توجه به منافع خود در خاورمیانه و فراتر از آن میپردازد.