۴ مه ۱۹۹۹، تاریخ هدف اصلی برای دستیابی به توافق نهایی درباره وضعیت بین اسرائیلیها و فلسطینیها بود که قرار بود پایان دوره انتقالی پنجساله تعریف شده در توافقنامههای اسلو را نشان دهد. با این حال، ۲۵ سالی که از آن زمان گذشته، شاهد یک فرایند صلح شکستخورده بودهایم که با پیشرفت حداقلی، خشونت، جدایی و اشغال همراه بوده و در کنار آن تلاشهای مستمر برای تضعیف جذابیت راهحل دو کشوری وجود داشته است. در این مدت، سازمانهای مختلف جامعه مدنی اسرائیلی و فلسطینی — که اغلب توسط بازیگران بینالمللی حمایت میشوند — سعی در تقویت گفتگو، حمایت از حقوق بشر و پیشنهاد راهحلهایی برای صلح داشتهاند. با این حال، در حالی که بسیاری از این سازمانها در مواجهه با بحرانها و فشارها مقاومت نشان دادهاند، معمولاً در دستیابی به اهمیت و نفوذ سیاسی دچار مشکل شدهاند.
درگیری مخرب که در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شد، به تلاشهای مشترک آسیب جدی وارد کرد و باعث شد هر دو طرف احساس کنند که به نقطه آغازین بازگشتهاند، بدون اینکه بتوانند چشماندازی برای آینده همزیستی مسالمتآمیز ارائه دهند. خشونت بیسابقه و شدت جنگ اخیر آگاهی مردم اسرائیل و فلسطین را عمیقاً تغییر داده و احساس مبارزه وجودی را تقویت کرده است. تلاشها برای درگیر کردن عمومی باید با سختتر شدن موقعیتها و احساسات روبرو شود. از یک طرف، نظرسنجیها نشان میدهند که بیش از دو سوم فلسطینیان (۷۱٪) معتقدند تصمیم حماس برای حمله در ۷ اکتبر موجه بوده است. از طرف دیگر، نظرسنجیها نشان میدهند که تنها ۱۱٪ از اسرائیلیها معتقدند که دولتشان برای حفاظت از غیرنظامیان در غزه به اندازه کافی تلاش نمیکند، در حالی که ۸۱٪ از ادامه درگیری حمایت میکنند. بیاعتمادی بین دو طرف به سطح هشداردهندهای رسیده است، به طوری که هر دو جامعه یکدیگر را با نیتهای حداکثری و نسلکشی مقصر میدانند و حمایت از راهحل دو کشوری در حدود ۳۰٪ باقی مانده است.
نیاز به بازگشت جامعه مدنی
برای آنکه سازمانهای جامعه مدنی حامی صلح بتوانند تأثیر مثبتی در این شرایط واقعیت تلخ داشته باشند، باید مجدداً بازنگری کنند که تحول درگیری برای اسرائیلیها و فلسطینیها چه معنی دارد، روایتهای جدید بسازند، با بازیگران جدید درگیر شوند و تمرکز خود را بر عرصه سیاسی تجدید کنند تا شرایط مساعدتری برای صلح ایجاد کنند.
جلب حمایت سیاسی برای دیپلماسی و انتقال مسالمتآمیز کار دشواری است. حمله مرگبار ۷ اکتبر حماس، درگیری را به عنوان یک مبارزه وجودی یا یک بازی با جمع صفر بازتعریف کرده است، که با ایدئولوژی فعلی دولت اسرائیل در مورد درگیری دائمی همراستا است و مانع از هرگونه گفتگو درباره «روز پس از» میشود. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، با افتخار از موفقیت خود در ناکامسازی تلاشها برای تأسیس یک دولت فلسطینی در طی دههها سخن گفته است، موضعی که توسط اپوزیسیون ضعیف اسرائیل به چالش کشیده نشده است. احزاب سنتی حامی صلح و چپگرای اسرائیل — کارگر و مرتز — در حال افول هستند و در حال حاضر تنها چهار کرسی در پارلمان دارند (در مقایسه با ۱۳ کرسی در انتخابات قبلی در سال ۲۰۲۱ و ۵۶ کرسی در سال ۱۹۹۲).
حرکت به سمت جلو
اغلب مشخص نیست که آیا سیاستمداران افکار عمومی را هدایت میکنند یا برعکس. انتظار میرود که مقامات منتخب نماینده اراده مردم باشند، اما آنها همچنین از طریق تصمیمات و اقدامات خود ادراک عمومی را شکل میدهند. این تعامل پویا در هدایت سیاست و حکمرانی بسیار مهم است، به این معنی که هیچیک از جنبهها نباید نادیده گرفته شود. توصیههای زیر مسیری را برای پیشرفت جامعه مدنی اسرائیل پیشنهاد میدهند تا تأثیر موثری بر افکار عمومی و سیاست بگذارد.
بازنگری
نیاز فوری به ایجاد پارامترهای جدید برای توافق اسرائیلی-فلسطینی و ساختن اجماع پیرامون آنها وجود دارد. تخیل سیاسی برای تازهسازی برنامههای صلح موجود و درگیرکردن بازیگران جدید، به ویژه نسل جوانتر که مواضع راست افراطی بیشتری دارند و از رهبران خود سرخورده شدهاند و بین امید به مهاجرت و نیات انتقام جویی در حال نوسان هستند، ضروری خواهد بود. این رویکرد باید فراتر از گرایشهای گذشته طرف قویتر در درگیریها برای تحمیل صلح به عنوان وسیلهای برای حفظ وضع موجود برود. به این منظور، تظاهرات صلح در تلویزیو در ژوئیه ۲۰۲۴ نمادی از تغییرات مهم در به رسمیتشناختن این واقعیت است که هر راهحلی باید با اصول شراکت برابر، امنیت و آزادی برای همه هدایت شود، که هم شامل چارچوب حل و فصل درگیریها و هم مسیرهای دستیابی به آن است. این باید مبنای ابتکارات آینده بین مردم اسرائیلی و فلسطینی باشد، به ویژه تلاشهای سطح دوم که باید همچنان به بررسی راهحلهای متنوع بپردازد. اسرائیلیها از تلاشهای فلسطینی برای نشاندادن تمایل خود به دنبال خودشناسی از طریق شیوههای غیر خشونتآمیز استقبال خواهند کرد، در حالی که فلسطینیها به دنبال تغییر دولت در اسرائیل به عنوان نشانهای از یک مسیر متفاوت از اقدامات خواهند بود.
بعد منطقهای
جنگ چندمعلوم پس از حمله ۷ اکتبر نشان داد که درگیری اسرائیل و فلسطین فراتر از منطقه بین رودخانه و دریا گسترش یافته است و داینامیک منطقهای ناشناخته قبلی را آشکار کرده است. از یک سو، محور مقاومت شامل ایران و نمایندگان آن؛ از سوی دیگر، کشورهایی که با اسرائیل تعامل دارند، با یا بدون روابط دیپلماتیک رسمی، برخی از آنها (از جمله عربستان سعودی و اردن) نقش فعالی در مقابله با تجاوزات ایران علیه اسرائیل در طول سال ۲۰۲۴ ایفا کردهاند.
در حاشیه مجمع عمومی سازمان ملل ۲۰۲۴، ایمن الصفدی، وزیر امور خارجه اردن، اظهار داشت که اردن و دیگر کشورهای عرب و مسلمان امنیت اسرائیل را تضمین خواهند کرد — اما فقط اگر اسرائیل گامهایی به سوی ایجاد یک دولت فلسطینی بردارد. این احساس توسط فیصل بن فرحان آل سعود، وزیر امور خارجه عربستان سعودی، تکرار شد که اعلام کرد که تشکیل دولت فلسطینی باید پیششرط صلح باشد. موضع سعودی هماهنگ با ابتکار صلح عربی ۲۰۰۲ است و با تلاشی اخیر نیز که توسط کشورهای عربی برای ایجاد یک ائتلاف جهانی برای اجرای راهحل دوکشوری هدایت میشود، همگام شده است.
به طور افزایشی روشن شده است که آیندهای پایدار و امن به یک ائتلاف چندملتی تأکید دارد که تصمیم به مقابله با رژیم ایران داشته باشد و مسأله فلسطین را از محرک درگیری به موتور صلح تبدیل کند. برای دستیابی به این هدف، نیاز به تخصیص بودجه و حمایت دیپلماتیک بیشتری به چارچوبها و همکاریهای منطقهای متمرکز بر سیاست است، از تعامل جامعه مدنی تا فرآیندهای رسمی. گفتگوهای جامعه مدنی اسرائیلی-فلسطینی وقتی تحت یک چتر منطقهای گستردهتر انجام میشود، آسانتر میشود، که با مشارکت فلسطینیان مشروعیت خواهد یافت. علاوه بر این، اطلاعرسانی به عموم درباره اینکه چگونه دستور کارهای همکاری منطقهای به نگرانیهای امنیتی فوری میپردازند، مزایای اقتصادی ملموس ارائه میدهند، و پایهای برای صلح درازمدت و درک متقابل میسازند، بسیار حیاتی است.
توسعه روایتهای جدید
پیش از ۷ اکتبر، رویکرد مدیریت بحران نتانیاهو به طور موفقیتآمیزی مسئله فلسطین را تحت کنترل داشت و در نتیجه، نبود قابل توجهی از گفتمان در اسرائیل درباره صلح با فلسطینیان مشاهده میشد، در حالی که رسانههای اسرائیلی علاقه چندانی به بررسی علل اصلی درگیری یا به چالش کشیدن روایتهای غالب نشان نمیدادند. اکنون فرصتی حیاتی برای ساختن و پیشبرد روایتهای جدید وجود دارد که میتواند افکار عمومی را متقاعد کند که منافع امنیتی و هویت اسرائیل با پیشرفت در جبهه اسرائیلی-فلسطینی به عنوان بخشی از یک چارچوب منطقهای گستردهتر قابل دستیابی است. کمپینها باید بر استفاده از آرزوهای اسرائیل برای قویتر شدن پس از بحران کنونی و افزایش امنیت کلی آن تمرکز کنند و استدلال کنند که حل و فصل درگیریها — به جای طولانیکردن جنگها — بهترین راه برای انجام این کار است.
پیونددادن فعالیتهای حامی دموکراسی و صلح
بحران رهبری پایدار اسرائیل — که در پنج چرخه انتخاباتی بین سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۲ مشهود است — منجر به درگیرشدگی سیاسی قابل توجهی شده که حول محور جناحهای حامی و مخالف نتانیاهو قطبی شده است. پس از ۷ اکتبر، همان زیرساختهایی که برای اعتراض به دولت راستگرای نتانیاهو و تلاش آن برای اصلاح قضایی ایجاد شده بود، برای پاسخگویی به نیازهای مختلف ناشی از جنگ احیا شد. با این حال، با طولانیتر شدن درگیری در غزه، تعداد زیادی از مردم نتیجه میگیرند که دولت نتانیاهو بر طولانیکردن نبردها بیش از نجات گروگانهای اسرائیلی که هنوز در دست حماس هستند، تمرکز دارد. برای این اکثریت از اسرائیلیها، نتانیاهو و ائتلاف او نماد فساد و انحراف از دموکراسی لیبرال به سمت یک حکومت مذهبی یهودی هستند. این یک فرصت منحصربهفرد برای ارتباط مبارزه برای دموکراسی با مخالفت با الحاق و گسترش شهرکها و نیز حمایت از صلح فراهم میکند. با این حال، خطر این است که تزریق یک برنامه که فراتر از مخالفت با رهبری نتانیاهو باشد، ممکن است یک جنبش همگرا را منحرف یا تقسیم کند. برای کاهش این خطر، انتخاب بین دو جایگزین برای آینده اسرائیل باید به وضوح به عنوان انتخاب بین دموکراسی و خودکامگی، توافقات منطقهای یا جنگ دائمی، منافع گسترده مردم یا منافع محدود رهبر و غیره بیان شود.
تقویت همکاری عربی-یهودی به عنوان مسیری سیاسی به جلو
۷ اکتبر به شدت بر بافت زندگی میان یهودیان و عربها در اسرائیل تأثیر گذاشت. تحقیقات نشان میدهد که احساسات یهودیان نسبت به عربها بهطور قابلتوجهی رادیکال شده است، یک تغییر که در محیطهای کاری، دانشگاهها و بیمارستانها مشهود است. اما بسیج جامعه مدنی بهطور موثری به جلوگیری از وخیمتر شدن وضعیت و تبدیلشدن آن به درگیری خشونتآمیز کمک کرده و ارزش اساسی همکاری عربی-یهودی را در ساختن یک بنیاد جامع برای زندگی مشترک اثبات کرده است.
رهبری شهروندان فلسطینی اسرائیل بهطور فزایندهای استراتژی «تأثیرگذاری از درون» را اتخاذ کردهاند که بیانگر علاقه عمومی آنها به مشارکت در فرآیند تصمیمگیری است. با توجه به اینکه شهروندان عرب حدود ۱۵ درصد از واجدین شرایط رأیدهی در اسرائیل را تشکیل میدهند، آنها پتانسیل عمل به عنوان محرک تغییرات سیاسی را دارند، در تضاد با تلاشهای راست افراطی برای سرکوب رأی آنها. سرمایهگذاری در همکاری جامعه مدنی عربی-یهودی در داخل اسرائیل و در یک ائتلاف سیاسی که شامل نمایندگی عربها باشد، بنابراین برای ساختن یک پایه جامع برای ابتکارات صلح آینده ضروری است. چنین پایهای همچنین در پیشبرد نرمالسازی منطقهای مؤثر خواهد بود. تحقق این پتانسیل به شدت به تغییری در روابط بین شهروندان یهودی و عرب بستگی دارد، بر موانع ترس و نژادپرستی غلبه کند تا اطمینان حاصل شود که کرامت و برابری برای شهروندان عرب تأمین میشود و ایمنی آنها به عنوان یک اولویت ملی مد نظر قرار گیرد.
انجام کارهای ملی برای باز کردن نیازهای غیرقابل مذاکره
هرگز به وضوح روشن نشده است که تلاشها برای پیشبرد صلح تحتالشعاع اقدامات گروههای حداکثری در هر دو جامعه اسرائیلی و فلسطینی قرار میگیرند. این گروهها نمیتوانند در حالی که منتظر ظهور رهبری بهتر هستیم نادیده گرفته شوند. ضروری است که به رسمیت بشناسیم که بسیاری از جوامع اسرائیلی و فلسطینی هرگونه مصالحه بر سر سرزمین مقدس را به عنوان سازشی بر سر نیازها یا باورهای پایهای خود میدانند که آنها را غیرقابل مذاکره تلقی میکنند. برای این سهامداران تأثیرگذار — که قادر به ممانعت از مذاکرات هستند — رسیدن به توافق تقریباً غیرممکن میشود. بنابراین، فعالیتهای صلح در هر دو جامعه باید اولویت بندی باز کردن این موارد غیرقابل مذاکره را به منظور تسهیل دیپلماسی تراکنشی در نظر بگیرند. درگیرکردن رهبران جامعه از طیف گستردهای از دیدگاههای درونگروهی حیاتی است، همانطور که تسهیل فرآیندی که در آن آنها باید پیشنهادات و توافقهایی که میتوانند با آنها زندگی کنند را ارائه و بر سر آنها توافق کنند، مهم است. در حالی که این ممکن است به طور موقت نیاز به کنار گذاشتن حل و فصلهای جامع و انتخاب یک فرآیند طولانیتر داشته باشد، میتواند زمینهساز توافقات آینده باشد.
درگیرکردن ایالات متحده برای داشتن یک کمک معنیدار
حمایت ایالات متحده از فرآیند صلح از دیپلماسی رفت و برگشتی و نشستهای صلح به حمایت مالی قوی از ابتکارات جامعه مدنی تکامل یافته است. قانون صلح و رفاه خاورمیانه (MEPPA) که توسط کنگره در سال ۲۰۲۰ تصویب شد، قرار۱۶۹۸### توسعه روایتهای جدید
پیش از ۷ اکتبر، رویکرد مدیریت بحران نتانیاهو به طور موفقیتآمیزی مسئله فلسطین را محدود کرده بود، که منجر به فقدان قابل توجهی از گفتمان در اسرائیل درباره صلح با فلسطینیان شد و رسانههای اسرائیلی نیز علاقه چندانی به بررسی علل ریشهای درگیری یا به چالش کشیدن روایتهای غالب نداشتند. اکنون فرصتی حیاتی وجود دارد تا روایتهای جدیدی ساخته و پیش برده شود، بهطوری که بتواند افکار عمومی را متقاعد کند که منافع امنیتی و هویتی اسرائیل میتواند با پیشرفت در جبهه اسرائیلی-فلسطینی به عنوان بخشی از یک چارچوب منطقهای گستردهتر به دست آید. کمپینها باید بر ایجاد چشماندازهایی که در پی آن اسرائیل بهطور قویتر از بحران کنونی بیرون بیاید و امنیت کلیاش افزایش یابد، متمرکز شوند و استدلال کنند که حل و فصل درگیریها — بهجای طولانیکردن جنگها — بهترین راه برای انجام این کار است.
پیوند دادن فعالیتهای حامی دموکراسی و صلح
بحران مستمر رهبری در اسرائیل — که در پنج دوره انتخاباتی بین سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۲ دیده میشود — موجب مشارکت سیاسی قابل توجهی شد، که حول محور جناحهای حامی و مخالف نتانیاهو قطبی شده است. پس از ۷ اکتبر، همان زیرساختی که برای اعتراض به دولت راستگرای نتانیاهو و تلاشهای آن برای اصلاحات قضایی ایجاد شده بود، برای پاسخ به نیازهایی که از جنگ ناشی میشود، احیا شد. با این حال، همانطور که درگیری در غزه ادامه دارد، تعداد رو به افزایشی از مردم به این نتیجه میرسند که دولت نتانیاهو بر طولانیکردن نبردها نسبت به نجات گروگانهای اسرائیلی که هنوز در دست حماس هستند، تمرکز بیشتری دارد. برای اکثریت اسرائیلیها، نتانیاهو و ائتلاف او نماد فساد و انحراف از دموکراسی لیبرال به سمت یک حکومت مذهبی یهودی هستند. این یک فرصت منحصر به فرد برای ارتباط مبارزه برای دموکراسی با مخالفت با الحاق و گسترش شهرکها و نیز حمایت از صلح فراهم میکند. با این حال، خطر این است که تزریق یک برنامه که فراتر از مخالفت با رهبری نتانیاهو باشد، ممکن است یک جنبش همگرا را منحرف یا تقسیم کند. برای کاهش این خطر، انتخاب بین دو گزینه برای آینده اسرائیل باید به وضوح بهعنوان انتخاب بین دموکراسی و خودکامگی، توافقات منطقهای یا جنگ دائمی، منافع گسترده مردمی یا منافع محدود رهبر و غیره بیان شود.
تقویت همکاری عربی-یهودی به عنوان مسیری سیاسی به جلو
۷ اکتبر به شدت بر بافت زندگی میان یهودیان و عربها در اسرائیل تأثیر گذاشت. تحقیقات نشان میدهد که احساسات یهودیان نسبت به عربها بهطور قابلتوجهی رادیکال شده است، این تغییر در محیطهای کاری، دانشگاهها و بیمارستانها مشهود است. با این حال، بسیج جامعه مدنی بهطور موثری از وخامت وضعیت و تبدیلشدن آن به یک درگیری خشونتآمیز جلوگیری کرده و ارزش اساسی همکاری عربی-یهودی در ساختن یک بنیان فراگیر برای زندگی مشترک را اثبات کرده است.
رهبری شهروندان فلسطینی اسرائیل بهطور فزایندهای استراتژی «تأثیرگذاری از درون» را اتخاذ کرده است که نشانگر علاقه عمومی آنها به مشارکت در فرآیند تصمیمگیری است. با توجه به اینکه شهروندان عرب حدود ۱۵ درصد از واجدین شرایط رأیدهی در اسرائیل را تشکیل میدهند، آنها پتانسیل عمل بهعنوان محرک تغییرات سیاسی را دارند، در تضاد با تلاشهای راست افراطی برای سرکوب رأی آنها. سرمایهگذاری در همکاری جامعه مدنی عربی-یهودی در داخل اسرائیل و در یک ائتلاف سیاسی که شامل نمایندگی عربها باشد، بنابراین برای ساختن یک بنیاد جامع برای ابتکارات صلح آینده ضروری است. چنین بنیادی همچنین در پیشبرد نرمالسازی منطقهای مؤثر خواهد بود. تحقق این پتانسیل به شدت به تغییری در روابط بین شهروندان یهودی و عرب بستگی دارد، برطرفکردن موانع ترس و نژادپرستی برای اطمینان از کرامت و برابری برای شهروندان عرب و اولویت دادن به ایمنی آنها بهعنوان یک اولویت ملی.
اجرای کارهای ملی برای باز کردن موارد غیرقابل مذاکره
هرگز به وضوح روشن نشده است که تلاشها برای پیشرفت صلح تحتالشعاع اقدامات گروههای حداکثری در هر دو جامعه اسرائیلی و فلسطینی قرار میگیرند. این گروهها نمیتوانند در حالی که منتظر ظهور رهبری بهتر هستیم، نادیده گرفته شوند. ضروری است که به رسمیت بشناسیم که بسیاری از جوامع اسرائیلی و فلسطینی هرگونه مصالحه بر سر سرزمین مقدس را بهعنوان سازشی بر سر نیازها یا باورهای پایهای خود میدانند که آنها را غیرقابل مذاکره تلقی میکنند. برای این سهامداران تأثیرگذار — که قادر به ممانعت از مذاکرات هستند — رسیدن به توافق تقریباً غیرممکن میشود. بنابراین، فعالیتهای صلح در هر دو جامعه باید اولویتبندی باز کردن این موارد غیرقابل مذاکره را بهمنظور تسهیل دیپلماسی تراکنشی در نظر بگیرند. درگیرکردن رهبران جامعه از طیف گستردهای از دیدگاههای درونگروهی حیاتی است، همانطور که تسهیل فرآیندی که در آن آنها باید پیشنهادات و توافقهایی که میتوانند با آن زندگی کنند را ارائه و بر سر آن توافق کنند، مهم است. در حالی که این ممکن است بهطور موقت نیاز به کنار گذاشتن حل و فصلهای جامع و انتخاب یک فرآیند طولانیتر داشته باشد، میتواند زمینهساز توافقات آینده باشد.
درگیرکردن ایالات متحده برای داشتن یک کمک معنیدار
حمایت ایالات متحده از فرآیند صلح از دیپلماسی رفتوبرگشت و نشستهای صلح به حمایت مالی قوی از ابتکارات جامعه مدنی تکامل یافته است. قانون صلح و رفاه خاورمیانه (MEPPA) که توسط کنگره در سال ۲۰۲۰ تصویب شد، قرار است ۲۵۰ میلیون دلار برای «پیشبرد همزیستی مسالمتآمیز بین اسرائیلیان و فلسطینیان بهمنظور ایجاد یک راهحل دو کشوری پایدار» فراهم کند. با این حال، اهداکنندگان — از جمله ایالات متحده — اکنون با دوراهی روبرو هستند: از یک سو، وضعیت طولانی افزایشیافته باعث میشود که تلاشهای همزیستی از واقعیت جدا باشد؛ از سوی دیگر، نیاز به مسیرهایی برای تعامل غیرخشونتآمیز، توانبخشی و بهبودی انکارناپذیر است، اگرچه پیروزیهای سریع به نظر بعید میآیند.
گزارش اخیر توسط آمال-تیکوا، یک سازمان غیردولتی در قدس که در تقویت ظرفیتهای زمینهسازی صلح اسرائیلی-فلسطینی فعالیت میکند، وضعیت میدان پس از ۷ اکتبر را بررسی کرده است. این گزارش پیشنهاد میکند که «تلاشهای صلحسازی باید گفتمان جهانی درباره درگیری را از مذاکرات و توافقنامههای ترک مخاصمه به فرآیندهای بلندمدتی که در آن جوامع جنگنده عدم خشونت را بهعنوان وسیلهای برای دستیابی به اهداف ملی خود اتخاذ میکنند، منتقل کنند». در پی این موضوع، ایالات متحده و دیگر اهداکنندگان کلیدی باید به سازمانهای غیردولتی استانداردهای بالاتری برای نظارت و ارزیابی ارائه دهند، با تمرکز بر نتایج مبتنی بر تأثیر که در یک نظریه تغییر معتبر پایهگذاری شده باشد.
همزمان، بازیگران آمریکایی که برای پیشبرد راهحل دو کشوری کار میکنند باید هماهنگی سازمانیافتهای بین ابتکارات جامعه مدنی — اعم از تأمین مالی شده از طریق MEPPA یا نه — و تلاشهای دیپلماتیک مرتبط را تقویت کنند. چنین هماهنگیای نه تنها اثربخشی سازمانهای غیردولتی را افزایش میدهد، با تشویق به رویکردهای بیشتر استراتژیک، بلکه موقعیت دولت آمریکا را برای داشتن یک تأثیر مثبت بر منطقه بهبود میبخشد.
یائیل پتیر پیشتر رئیس دفتر وزیر همکاریهای منطقهای اسرائیل، مدیر جِی استریت اسرائیل و مدیر همکار فوروم صلحی غیردولتی فلسطینی اسرائیلی بوده است.
عکس از مصطفی آلکروف/آنادولو از طریق گتی ایمیجز
موسسه خاورمیانه (MEI) یک موسسه آموزشی مستقل، غیرحزبی و غیرانتفاعی است. این موسسه درگیر تبلیغات نمیشود و نظرات پژوهشگران آن بهتنهایی متعلق به خود آنان است. MEI از کمکهای مالی استقبال میکند، اما کنترل ویرایشی کامل خود را بر روی کارش حفظ میکند و انتشاراتش تنها نظریات نویسندگان را منعکس میکند. برای مشاهده فهرست اهداکنندگان MEI، لطفاً اینجا کلیک کنید.