امروز: شنبه ۲۲ دی ۱۴۰۳

رصد اندیشکده های فرانیوز

پس از سید حسن نصرالله، سه معضل آینده جنگ و خاورمیانه را شکل می‌دهند.

در فوریه ۱۹۹۲، اسرائیل دبیر کل وقت حزب‌الله، عباس الموسوی، را که کمتر از یک سال این گروه را رهبری کرده بود، به قتل رساند. پس از او، سید حسن نصرالله، شاگرد مذهبی و سیاسی الموسوی، به عنوان رهبر حزب‌الله منصوب شد. برخلاف دوره کوتاه‌مدت رهبری استادش، شهید نصرالله بیش از سی و دو سال بر این سازمان تروریستی ریاست داشت تا این‌که در روز جمعه به قتل رسید. رهبری شهید نصرالله در حزب‌الله چنان نهادینه شده بود که امروزه این سازمان به عنوان بخشی از هویت او عمل می‌کند.

تروریست‌ها یکسان نیستند. شهید نصرالله مانند اسامه بن لادن نبود که در غارها و مکان‌های روستایی پنهان شود. حزب‌الله نیز گروهی تندرو و منزوی نیست؛ بلکه بخشی مستقیم از جامعه و دولت لبنان است که بسیاری از مردم لبنان و جهان عرب را ناراضی کرده است. شهید نصرالله تنها رهبر یکی از کشنده‌ترین و خطرناک‌ترین سازمان‌های تروریستی جهان نبود، بلکه چهره‌ای سیاسی با مسئولیت‌های مذهبی، مالی و حکومتی فراوان بود.

اکنون چه خواهد شد؟ شهادت سید حسن نصرالله می‌تواند سیاست‌های لبنان و احتمالاً آینده این گروه به عنوان مهم‌ترین متحد ایران در منطقه و نیز نگرش اسرائیل به این گروه را به شکل بنیادینی تغییر دهد. مرگ او سه معمای مهم ایجاد کرده است که بر حزب‌الله، ایران و اسرائیل تأثیر خواهد گذاشت و تعیین می‌کند که آیا منطقه به سمت وقوع یک درگیری پیش می‌رود و شکل آن در سال‌های آینده چگونه خواهد بود.

معمای حزب‌الله

پیش از شهادت نصرالله نیز رهبری حزب‌الله با چالشی مواجه بود. سید حسن نصرالله تمایلی به حمایت فعال از حماس داشت، بدون این‌که اقداماتی مرگبار انجام دهد که منجر به جنگ تمام‌عیار با اسرائیل شود. از اشتباهی که در سال ۲۰۰۶ رخ داد، نصرالله درس گرفت: تصمیم وی برای فرستادن جنگجویان حزب‌الله به آن‌سوی مرز اسرائیل و ربودن سربازان ارتش اسرائیل منجر به جنگی سی و چهار روزه شد که نه تنها حزب‌الله، بلکه بسیاری از لبنان را ویران کرد.

حزب‌الله و به ویژه سید حسن نصرالله به شدت از سوی بخش زیادی از جامعه لبنان برای این ویرانی سرزنش شدند. بیش از هجده سال بعد، در زمانی که اقتصاد لبنان ویران است، سیستم‌های مالی، برق و بازنشستگی آن ورشکسته‌اند و کالاهای اساسی در دسترس نیست، نصرالله نمی‌خواست مسئولیت خراب‌کردن بیشتر دولت لبنان را با تحریک یا ایجاد جنگ با اسرائیل بر عهده بگیرد.

اما بسیاری از اعضای حزب‌الله، از جمله هزاران جنگجوی که در سوریه نبرد کرده‌بودند، به احتمال زیاد از اینکه حمایت خود از حماس را به حملات موشکی به شمال اسرائیل محدود کنند، ناراضی هستند. این نارضایتی در دو ماه گذشته افزایش یافته، بویژه پس از اینکه اسرائیل به حمله موشکی حزب‌الله که در اواخر ژوئیه در مجدل شمس، اسرائیل منجر به کشته شدن دوازده کودک شد، پاسخ داد. در ده روز گذشته، اسرائیل مجموعه‌ای از حملات شدید انجام داده است و نهایتاً نصرالله را به قتل رسانده است.

اینکه حزب‌الله اکنون پس از کشته شدن رهبرش به مدت سی و دو سال، خویشتنداری نشان دهد، بسیار غیر محتمل است. انجام این کار اعتبار گروه را در چشمان مبارزان و حامیان آن به خطر می‌اندازد. بعلاوه، هر که به عنوان رهبر جدید حزب‌الله انتخاب شود— خواه معاون دبیرکل، نعیم قاسم یا هاشم صفی‌الدین، رئیس شورای اجرایی حزب‌الله، باشند یا هر کس دیگری که در حمله جان سالم به در برده باشد—باید هرچه سریع‌تر حمایت‌ها را به‌دست آورد و تثبیت کند. عدم واکنش مناسب و گسترده اهدفی را تحقق نخواهد داد.

معمای ایران

شهادت حسن نصرالله ضربه سنگینی به ایران وارد خواهد کرد. هرچند این‌ رویداد خارج از ایران اتفاق افتاد، احتمالاً نه فقط از دیدگاه حرفه‌ای، بلکه از نقطه نظر شخصی نیز بسیار مهم است. نصرالله و رهبر معظم ایران، آیت‌الله علی خامنه‌ای، به مدت چهار دهه یکدیگر را می‌شناخته‌اند و تنها ایدئولوژی سیاسی مشترک نداشته‌اند؛ بلکه رابطه مذهبی نیز میانشان برقرار بوده است. حزب‌الله مفهوم ایرانی ولایت فقیه را پذیرفته است؛ یک نظام قانونی تحت سلطه یک ساختار مذهبی، که برای آن حزب‌الله نیز رهبر معظم ایران را به عنوان بالاترین مرجع قبول دارد.

همچنین باید توجه داشت که ژنرال عباس نیلفروشان، معاون فرمانده عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، نیز در حمله به نصرالله کشته شد. رهبران سپاه ممکن است مرگ نیلفروشان را به عنوان دلیل دیگری برای واکنش ببینند.

چگونه ممکن است واکنش نشان دهند؟ حقیقت این است که هرچند رهبران ایران واقعاً در فقدان نصرالله و نیلفروشان سوگواری می‌کنند، اولویت اصلی تهران همچنان ثبات و امنیت رژیم است. ایران به عنوان هر بازیگری در خاورمیانه، از ورود به یک جنگ تمام‌عیار و وسیع و دلایل خاص خود، بیزار است.

توسعه قدرت ایران در خاورمیانه به نیروهای نیابتی‌اش وابسته است. موفقیت مصیبت‌بار حملات تروریستی حماس در ۷ اکتبر، توجه اسرائیل را به گونه‌ای تغییر داد که سال‌ها مانند آن نبود. کشته شدن معصومان بی‌گناه فلسطینی و ویرانی نوار غزه همه از واقعیت‌های هولناک جنگ هستند که در سال‌های آینده تاثیرات آن حس خواهد شد. اما واقعیت این است که هرچند حماس نابود نشده، ولی به شدت تضعیف گردیده است. نیروهای جنگنده آن با کشتار بیش از ۱۷۰۰۰ نفر و رده‌های رهبری آن دچار ویرانی شدید شده‌اند.

شرکای تروریستی و نیروهای نیابتی ایران در غزه، کرانه باختری، یمن، عراق و سوریه درجات مختلفی از واکنش‌پذیری و ارتباط با ایران داشته‌اند که بازتابی از پیوندهای مختلف سیاسی، مذهبی و دیگر روابط است. اگر این نیروهای نیابتی دیگر قادر به خدمت به عنوان یک بازدارنده در برابر حمله اسرائیل نباشند، آنگاه امنیت داخلی ایران، از جمله برنامه هسته‌ای‌اش، کنار ماندن از مسئله پایداری رژیم بیشتر در معرض خطر خواهد بود.

به همین دلیل، تقریباً به طور یقین ایران برای حزب‌الله تردید داشته است تا نقش بزرگ‌تری در درگیری‌های پس از ۷ اکتبر ایفا کند. پس از ترور نصرالله، رهبران ایرانی در تلاش خواهند بود تا به‌آسانی بینایند چگونه می‌توانند در پاسخ فوری شرکت کنند، علیرغم احساسات شخصی‌شان برای رهبر حزب‌الله.

با خودداری از ایفای نقش مهمی در پاسخ، با این حال، ایران خطر کاهش هزینه‌ها برای اسرائیل در استمرار کاهش مهم‌ترین شریک ایران را به لحاظ نظامی و سازمانی، و هم‌چنین فرماندهی و کنترل گروه، متحمل می‌شود. در میان همه شرکا و نیابتی‌های ایران، این حزب‌الله است که بیشترین پول و سلاح‌های پیشرفته معمولی را دریافت کرده‌است. حزب‌الله نقطه نوک پیکان برای ایران است.

راه‌اندازی یک واکنش گسترده و شدید که جرقه یک جنگ بزرگ منطقه‌ای را بزند—که واکنش دقیقی است که بسیاری در اسرائیل امید آن را دارند—ممکن است به ایران کمک کند هزینه بیشتری از اسرائیل برای کشتن نصرالله و دیگر رهبران حزب‌الله مطالبه کند. انجام این کار ممکن است مشروعیت خود را با نیابتی‌هایش تقویت کند. تهران ممکن است به حساب آورد که اگر اسرائیل نتیجه بگیرد که برای اقداماتش هیچ هزینه معناداری وجود ندارد، احتمال بیشتری خواهد داشت که به زودی مستقیماً به ایران بیاید.

با این حال، جنگ با اسرائیل خطرهای بزرگی را به همراه دارد. تهران و حزب‌الله قادر به وارد کردن برخی از خسارات کوتاه‌مدت خواهند بود، اما همان‌طور که در آوریل نشان داد، اسرائیل به سادگی دارای برتری نظامی است.

پاسخ نظامی ایران به مرگ نصرالله به احتمال زیاد منجر به احیای کامل بازدارندگی علیه اسرائیل نخواهد شد. و تهران باید با چالش مبارزه با یک جنگ منطقه‌ای گسترده‌تر مواجه شود که امروز احتمالاً نمی‌تواند به طور نظامی یا دیپلماتیک پیروز شود. این ریسکی است که هدف اصلی جمهوری اسلامی از ایمنی رژیم را به خطر می‌اندازد.

معمای اسرائیل

کمتر از دو هفته پس از آغاز جنگ با حماس، برخی از مقامات اسرائیلی، از جمله وزیر دفاع فعلی یوآو گالانت، پیشنهاد حمله «پیش‌گیرانه» به حزب‌الله را مطرح کردند، و تهدیدی که از سوی این گروه دیده می‌شود را بیش از حماس دانستند. گالانت مخالف و در جنگ غزه همچنان تمرکز اسرائیل باقی ماند، حتی در حالی که هر روزه باری از موشک‌ها به شمال اسرائیل می‌افتاد و ده‌ها هزار اسرائیلی از منطقه مجبور به ترک خانه‌هایشان شدند.

اکنون، بیشتر رهبران اسرائیلی در سراسر طیف سیاسی، وضعیت در شمال کشور را غیرقابل‌تحمل می‌دانند. خانواده‌ها نزدیک به یک سال از خانه‌هایشان دور بوده‌اند، کودکان از مدرسه‌هایشان به دور مانده‌اند. آنچه اسرائیل درخواست می‌کند و برای ماه‌ها خواسته است، فضاست، نه قلمرو. شورا امنیت سازمان ملل متحد قطعنامه ۱۷۰۱ را پس از جنگ ۲۰۰۶ بین اسرائیل و حزب‌الله صادر کرد، و مقرر داشت که گروه‌های مسلح به غیر از نیروهای مسلح لبنان و نیروی موقت سازمان ملل در لبنان (یونیفیل) مجاز نیستند جنوب رود لیتانی، حدود هجده مایل از مرز اسرائیل، حضور داشته باشند. با این‌حال قطعنامه شورای امنیت هرگز به‌طور کامل اجرا نشد، و کنترل حزب‌الله بر منطقه همچنان پابرجاست.

اسرائیل به دنبال اشغال جنوب لبنان نیست؛ بلکه صرفاً می‌خواهد نیروهای رضوان حزب‌الله (که به تقریب شبیه به نیروهای عملیات ویژه ایالات متحده هستند) پرسنل خود را از خط آبی—مرز سازمان ملل مشخص‌شده بین اسرائیل و لبنان—حداقل به فاصله ده کیلومتر دور کنند. ایالات متحده و فرانسه، برجسته‌ترین کشورها، ماه‌هاست تلاش کرده‌اند توافقی برای این منظور مذاکره کنند.

انجام این کار، اسرائیل معتقد است، به جمعیت غیرنظامی شمال کشور اجازه می‌دهد به خانه‌های خود بازگردند و دیگر در معرض حملات موشکی حزب‌الله نباشند. فشار سیاسی بر نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، برای رسیدگی به این وضعیت در اوایل سال تحصیلی که بدون ساکنان بودن قادر به بازگشت به خانه‌هایشان نبودند، افزایش یافت، واقعیتی که منجر به خشم شدید ساکنان شمال شد.

دوران جدید

شهادت نصرالله نشانه هم پایان یک دوره و هم آغاز دوره‌ای جدید است. اگر رهبری او در طول این سی‌ودو سال پیش‌بینی کند که چه چیزی خواهد آمد، این دوره‌ای از کشمکش‌های منطقه‌ای است که حداقل برابر و یا بیش از پیش‌بینی‌شده خواهد بود، چراکه ایران و حزب‌الله همچنان اولویت خود را بر خواست تاریخی‌شان برای حذف دائمی دولت اسرائیل از اولویت رفاه مردم ایرانی و لبنانی قرار می‌دهند.

چالش اساسی برای اسرائیل، اما، این است که در یک جنگ بزرگ منطقه‌ای، معیار موفقیت برای ایران و حزب‌الله به‌طور قابل‌توجهی پایین‌تر از اسرائیل است. ایران موفق می‌شود اگر بتواند با موفقیت اسرائیل را مورد هدف قرار دهد و خسارت وارد کند؛ بار موفقیت برای حزب‌الله وارد کردن خسارت به اسرائیل و بقا با حفظ هسته گروه خود است. در حالی که اسرائیل اهداف حداکثری را حفظ می‌کند، از جمله به گفته نتانیاهو، نیاز به «تضعیف حزب‌الله» تا زمانی که دیگر تهدیدی محسوب نگردد (شباهتی که او در مورد پیروزی در غزه با «پیروزی کامل» خاطرنشان کرد).

یک درگیری نظامی کامل بین اسرائیل و دشمنانش می‌تواند سطوح مختلفی از ویرانی را بر جمعیت‌ها و زیرساخت‌های لبنان، ایران و اسرائیل و همچنین احتمالاً عراق، سوریه، یمن و حمل‌ونقل دریایی دریای سرخ وارد کند. اما اسرائیل، ایران و حزب‌الله هم‌چنین با چالش‌هایی از عدم استفاده از قابلیت‌های خود روبرو هستند: چنین خویشتنداری باعث می‌شود تهدیدهایی که هر یک نسبت به جمعیت و امنیت خود می‌بینند به‌طور پایدار و بدون چالش ادامه داشته باشد.

این‌که چگونه این بازیگران مسائل استراتژیک خود را در روزهای آینده حل و فصل می‌کنند، تعیین می‌کند که آیا خاور میانه و جهان می‌توانند از لغزش در یک درگیری فاجعه‌بار اجتناب کنند یا خیر.

 

نویسنده: Jonathan Panikoff

 

اندیشکده: atlantic council

Share on facebook
Share on twitter
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on print

لینک کوتاه خبر:

https://fara.news/?p=14026

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

اخبارمرتبط

کاربران انقلابی فضای مجازی ذیل این هشتگ اقدام به احصا و برجسته سازی ویژگی‌های مطلوب عملکردی و شخصیتی شهید آیت الله رییسی پرداخته‌اند و خط الگودهی به نامزدهای انتخاباتی براساس منش این شهید را دنبال می‌کنند. مضمون پست‌های مرتبط با این هشتگ درصدد ترویج فرهنگ خدمت‌رسانی به مردم، اخلاق مداری انتخاباتی و پرهیز از سیاست‌زدگی در قبال رییس جمهوررآینده است