این مقاله بخشی از یک ابتکار راهبردی موسسه خاورمیانه (MEI) است که به بررسی چگونگی بهبود همکاریهای منطقهای میان ایالات متحده و شرکای آن در مواجهه با چالشهای ناشی از ایران در منطقه، بهویژه در حوزههایی کلیدی مانند لبنان، سوریه، عراق، یمن، مناقشه اسرائیل و فلسطین و جنگ اوکراین میپردازد. این ابتکار از طریق مجموعهای از مقالات، مقالات کوتاه، رویدادها، پادکستها و گزارش نهایی سیاستگذاری، طیف وسیعی از دیدگاهها و تخصصهای موضوعی را ارائه میدهد تا به یک رویکرد جامع و قاطعانه نسبت به ایران کمک کند.
رئیسجمهور جدید ایران، مسعود پزشکیان، این هفته در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل متحد وارد نیویورک شد. با وجود شک و تردید گسترده و مقدار کمی از انتظار امیدوارانه نسبت به پیام او به جهان، او سرانجام جایی در میانه قرار گرفت. در حالی که نتوانست مخاطبان اصلی خود، یعنی ایالات متحده و دیگر دولتهای غربی را مانند رؤسای جمهور پیشین ایران همچون محمد خاتمی (۱۹۹۷-۲۰۰۵) یا حتی حسن روحانی (۲۰۱۳-۲۰۲۱) مجذوب کند، اما موجب یأس و ناامیدی نیز نشد، بهطوری که محمود احمدینژاد (۲۰۰۵-۲۰۱۳) یا ابراهیم رئیسی (۲۰۲۱-۲۰۲۴) در بازدیدهای خود از سازمان ملل این کار را انجام داده بودند.
این تردید غربیها درباره پزشکیان بهطور خاص نیست، بلکه این موضوع مطرح است که آیا صاحبان قدرت واقعی در تهران – یعنی رهبر معظم انقلاب آیتالله علی خامنهای و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی – زمانی که رئیسجمهور را بهعنوان نماینده رسمی رژیم با پیام صلح و همکاری اعزام کردند، جدی بودند یا نه. حقیقت این است که تهران سعی میکند یک توازن سخت را به دست آورد. تلاش میکند به اولویتهای ایدئولوژیک بلندمدت خود، یعنی مقابله با اسرائیل و حامی اصلی آن، ایالات متحده، وفادار بماند، در حالی که همچنین تلاش میکند منافع ملموس کوتاهمدت ملی خود را پیش ببرد. و هیچچیزی فوریتر از جلوگیری از دخالت مستقیم ایران در جنگی منطقهای نیست که ایران را در برابر ایالات متحده قرار دهد.
شاید از سال ۱۹۷۹ تاکنون هیچگاه رهبری ارشد رژیم اسلامگرا با چنین دوگانگی مواجه نبوده است. نتیجه این فرایند تأمل و اندیشه هنوز یک سوال باز است. اینکه چرا این دوگانگی به وجود آمده است، بهخوبی شناخته شده است. این نتیجه تصمیمات سیاسی اتخاذ شده در تهران و معضل عمیقی است که رژیم با آن مواجه است و دستور کار منطقهای ایران در قلب آن قرار دارد.
پیام پزشکیان … یا [امام]خامنهای؟
در نیویورک، پزشکیان عمدتاً همان کاری را انجام داد که از او انتظار میرفت: درگیری در یک رقص دیپلماتیک محتاطانه. او مواضع غربیها درباره اقدامات اسرائیل در غزه و لبنان را نقد کرد و اسرائیل را بهعنوان یک عامل شرارت محکوم نمود. اما او دلالتی نداشت که ایران علاقهای به درگیری نظامی با اسرائیل دارد. در واقع، او پیشنهاد داد که ایران آماده کاهش تنش است و گفت: “ما آمادهایم تمام سلاحهای خود را کنار بگذاریم، بهشرط آنکه اسرائیل نیز خلع سلاح شود.” – اظهارنظری که او را در تهران با سختگیران به مشکل انداخت.
پزشکیان ممکن است کمی از خط رسمی رژیم فاصله گرفته باشد، اما پیام اصلی او درباره اسرائیل اساساً مشابه پیام [امام]خامنهای بود. اوایل هفته، رهبر معظم انقلاب نیز اسرائیل را بهعنوان یک دولت سرکش معرفی کرد، اما نسخه او این بود که همبستگی پان-اسلامی را برای فلسطینیان پیشنهاد دهد، بدون اشاره به شبح جنگ. از این نظر، استراتژی تهران از زمان بروز تنشها در منطقه در اکتبر ۲۰۲۳ تغییر نکرده است: فشار بر اسرائیل از طریق حملات توسط متحدانی مانند حزبالله، حوثیها یا شبهنظامیان هوادار ایران در عراق و سوریه در حالی که تنشها را از رسیدن به خاک ایران دور نگه میدارد.
ایدهشان در برابر منافع ملی
میتوان فرض کرد که پزشکیان آرزو داشت زمان خود را در نیویورک نه بر اسرائیل و تنشهای منطقهای، بلکه بر فشار برای مذاکرات جدید هستهای با قدرتهای غربی متمرکز کند. مشاوران کلیدی سیاست خارجی او – به رهبری جواد ظریف و وزیر امور خارجه عباس عراقچی، که او را به نیویورک همراهی کردند – به تدوین توافق هستهای ۲۰۱۵ کمک کردند. دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا آن توافق را در سال ۲۰۱۸ پایان داد، اما تهران هنوز هم نیاز به راهی برای خروج از رژیم تحریمهای تحت رهبری آمریکا دارد.
زمانی گذشته که مقامات ایرانی ادعا میکردند که تحریمها قابل مدیریت هستند. اینگونه نیست و پزشکیان بارها اعتراف کرده که تلاش ۲۰ ساله تهران برای دور زدن تحریمها یا شکست خورده و یا با هزینهای سنگین به موفقیتهای کوچکی دست یافته است. چیزی که او اذعان نکرده این است که برنامه هستهای ایران یکی از دو حوزه اصلی اختلاف با واشنگتن است. دیگری دستور کار منطقهای ایران است که شامل حمایت از نیروهای نیابتی شبهنظامی است که به منافع آمریکا و اسرائیل حمله میکند.
بهطور ساده، هر تلاشی از سوی ایران برای دستیابی به توافق هستهای جدید بدون اصلاح سیاستهای منطقهای خود با خطر روبرو شدن با همان سرنوشت توافق ۲۰۱۵ مواجه است. تخفیف عمده تحریمها به فرآیند تنشزدایی ایرانی-آمریکایی نیاز دارد که نمیتواند محدود به پرونده هستهای باشد. و در اینجا است که آزمون اساسی پیش روی پزشکیان و [امام]خامنهای قرار دارد.
🔴 اندیشکده: Middle East Institute
🟠 نویسنده: Alex Vatanka