“کشنده، دقیق و بالاتر از همه، غافلگیرکننده.” این توصیفی است که یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل، اوایل این ماه برای حملات هوایی اسرائیل به ایران در انتقامجویی از حمله موشکی بالستیک تهران در اول اکتبر به اسرائیل ارائه داد. در ساعات قبل از صبحگاه شنبه، اسرائیل مجموعهای از حملات هوایی علیه زیرساختهای نظامی ایران در داخل و اطراف تهران، کرج و مشهد انجام داد که منجر به کشته شدن حداقل چهار سرباز ایرانی شد. رسانههای دولتی سوریه گزارش دادند که حملات بیشتری به تأسیسات نظامی در سوریه صورت گرفته که اسرائیل آن را تأیید نکرده است. این حملات چه معنایی برای احتمال تشدید بیشتر تنش بین ایران و اسرائیل دارد؟ چگونه ممکن است ایران پاسخ دهد؟ در زیر، کارشناسان ما بررسی میکنند که در ادامه چه چیزی ممکن است رخ دهد.
این بار، ایالات متحده اسرائیل را متقاعد کرد که دست به عملیات بزرگ نزنند. اکنون ممکن است ایران به دنبال عقبنشینی باشد. ایالات متحده در حملات جمعه شب علیه ایران شرکت نکرد، اما تأثیر آن بر اهدافی که اسرائیل به آنها حمله کرد واضح بود. تصمیم اسرائیل برای عدم هدف قرار دادن برنامه هستهای ایران یا زیرساختهای نفت و انرژی آن یکی از الزامات کلیدی ایالات متحده بود که همچنان به دنبال اجتناب از یک جنگ گسترده منطقهای است. در مقابل، ایالات متحد سامانه ضد موشکی «تاد» را در اسرائیل مستقر کرد و جنگندههای اف-۱۶ را به منطقه اعزام کرد تا در صورت پاسخ ایران، در دفاع احتمالی از اسرائیل شرکت کنند.
در همسایگی نزدیک اسرائیل و علیه اهداف تروریستی—حماس، حزبالله، شبهنظامیان شیعه در سوریه—اسرائیل کمتر مایل به پیروی از توصیههای نظامی و استراتژیک ایالات متحده بوده است، حتی اگر هنوز در قبال غزه یا لبنان پایانی مشخص نداشته باشد. اما در مورد ایران، وضعیت همیشه متفاوت بوده است. آیا اسرائیل میتوانست ایران را به شکل سختتر و با خسارت و کشندگی بیشتر هدف قرار دهد، از جمله تلاش برای حمله به سایتهای هستهای و زیرساختهای انرژی ایران؟ مطمئناً، و هنوز هم ممکن است اگر درگیری تشدید شود. اما برای کاهش واقعی تهدید ایران به یک استراتژی منسجم بلندمدت نیاز است، نه صرفاً یک شب حملات.
سؤال اکنون این است که ایران در آینده چه خواهد کرد؟ تهران بار دیگر در موقعیت باخت-باخت قرار گرفته است. قبلاً وعده داده بود که اگر اسرائیل حمله کند، پاسخ شدیدی خواهد داد و امروز صبح بر حق خود برای “دفاع از خود” تأکید کرد. اما انگیزههای قابلتوجهی برای عدم تطابق اقداماتش با لفاظیهایش وجود دارد.
حملات اسرائیل به ایران در آوریل، قتل اسماعیل هنیه، رهبر حماس در تهران در پایان ژوئیه، حملات علیه حزبالله در سه ماه گذشته و حمله تیروزی شب گذشته به ایران نشان میدهد که ایران از لحاظ نظامی تحتالشعاع قرار گرفته است که برای رژیمی که پایداری را از همه بیشتر اولویت میدهد، ورود به جنگ تمامعیار گزینهای غیرمنطقی خواهد بود. علاوه بر این، شبکه نیابتی ایران—از حزبالله تا حماس و شبهنظامیان شیعه در سوریه و عراق—در ماههای گذشته تضعیف شده است و ایران بعید است که بخواهد خط مقدم دفاعی خود را سریعتر تضعیف کند.
هنوز احتمال بالایی برای اشتباهات وجود دارد که میتواند به یک جنگ وسیعتر منجر شود. اما حملات اسرائیل، که ممکن است به شکلهای مختلف ادامه یابند، به وضوح محاسبهشده و هدفمند بودند. تأثیر آنها ممکن است قابلتوجه باشد. اما اگر مقامات ایرانی آنها را کم اهمیت جلوه دهند—و اظهاراتی که ادعا کردهاند حمله را بهخوبی مهار کردهاند، شروعی خوب به شمار میرود—این را به عنوان نشانهای در نظر بگیرید که تهران به دنبال عقبنشینی است، حتی اگر خلاف آن را ادعا کند. ایران ممکن است از کاهش بازدارندگی خود در برابر اسرائیل ناامید باشد، اما بعید است که در تلاش برای احیای آن بیپروایانه عمل کند.
جاناتان پانیکوف مدیر ابتکار امنیتی خاورمیانه اسکروکرافت در شورای آتلانتیک است. او پیشتر به عنوان معاون افسر اطلاعات ملی برای منطقه خاور نزدیک در شورای اطلاعات ملی ایالات متحده خدمت میکرد.
اسرائیل و ایران هر دو میخواهند به حالت جنگ نیابتی بازگردند.
اسرائیل واقف است که حملات نسبی و محدود خود به ایران به معنای به تعویق انداختن بحران به آینده است. رهبران ایرانی به طرفداران خود خواهند گفت که در برابر تجاوز اسرائیل موفق شدند و به پیگیری هدف اعلام شده خود برای بیرون راندن اسرائیل از منطقه ادامه خواهند داد. اسرائیل در روزی دیگر به ایران خواهد پرداخت. اکنون اسرائیل نیاز دارد که نیرو و مهمات خود را بر روی نابودی حماس و حزبالله متمرکز کند. البته، قرار دادن اسرائیل در موقعیتی که مجبور به تصمیمگیری در این مورد شود، پیروزیای نیمهکامل برای تهران به شمار میآید، جایی که استراتژی رژیم همیشه این بوده که عربها برای آنها بجنگند.
در حالی که گزینههای پاسخ قویتر به شدت در اسرائیل مورد بحث بودند، دوره انتخابات آمریکا این گزینهها را کمجذابتر کرد—طغیان زمانی. نگرانیها درباره بازشماری آراء و چالشهای قانونی از سوی هر دو حزب درباره نتایج انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده و عدم اطمینان در مورد ساختار مجلس سنا پس از ۵ نوامبر، یعنی اسرائیل نمیتوانست تأیید کند که چه سطح و سرعتی از حمایت را دریافت خواهد کرد اگر به شکلی تلافی میکرد که یک جنگ گسترده و طولانیتر را جرقه میزد. این عدم اطمینان همچنین ممکن است کشورهای عربی واقع بین ایران و اسرائیل را کمتر به احتمال حمایت از اسرائیل سوق دهد، به ویژه پس از تهدیدات آشکار که با احترام از سوی وزیر امور خارجه ایران، عباس عراقچی، در تور اخیر خود در این کشورها بیان شده بود.
حملات اسرائیل به ایران به نظر میرسد که عمداً از هر گونه تلفات غیرنظامی اجتناب کرده است. اهداف در مناطق پرجمعیت واقع نشده بودند و برخلاف حماس و حزبالله، تهران در حملات خود به اسرائیل تلفات غیرنظامی اسرائیل را زیاد نکرده است. به گفته پستهای حسابهای خصوصی ایرانی در شبکههای اجتماعی، بسیاری از ایرانیان بیشتر از آنکه از اسرائیل هراس داشته باشند، از رژیم خود میترسند و میتوانید شرط بندی کنید که داخل ایران بخشهایی از جمعیت بهطور آرام از حمله اسرائیل جشن میگیرند.
بدون دفاع هوایی و انبارهای مهمات بلافاصله در دسترس، ایران کمتر تمایلی دارد که به طور مستقیم علیه اسرائیل در کوتاهمدت عمل کند. این بدان معناست که نیروی نظامی اسرائیل میتواند بر تکمیل مأموریتهایش نزدیکتر به خانه تمرکز کند. نمایندگان نیابتی ایران خود به آنها خواهند پرداخت؛ تهران امنیت خود را برای آنها به خطر نخواهد انداخت. در عین حال، منتظر باشید که برخوردها با حوثیها افزایش یابد.
سختگیران در اسرائیل از اظهارات اغراقآمیز ایران درباره چگونه کم آسیب شدن در داخل ایران و آمادگی رژیم برای انجام حمله دیگری به اسرائیل در هر لحظه لذت میبرند. برنامهها برای ضربات قاطعتر به رهبری و تواناییهای ایران شب گذشته کنار گذاشته شدند، ابزارها همه دستنخورده، برای استفاده زمانی که و اگر لازم باشد.
کرستن فونتنروز یک پژوهشگر ارشد غیرمقیم در ابتکار امنیتی خاورمیانه اسکروکرافت در برنامههای خاورمیانه شورای آتلانتیک است. او پیشتر مدیر ارشد خلیج فارس در شورای امنیت ملی بود.
خویشتنداری نسبی اسرائیل و ایران میتواند دریچه جدیدی برای گفتوگوها با حماس و حزبالله باز کند.
اخبار تلافیجویی اسرائیل برای حملات موشکی ایران در اول اکتبر چهار سؤال فوری مطرح میکند:
چه پیامی قرار بود منتقل شود؟ آیا قرار بود پاسخی متعادل باشد که بتواند بدون تشدید جذب شود یا یکی که اعلام کند: “از ما بترسید. ما میتوانیم هر جایی را هدف بگیریم و هر چیزی را در هر زمانی بزنیم”؟
آیا تور دیپلماتیک اخیر عبید عراقچی وزیر خارجه ایران و آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالاتمتحده، به حفظ وضعیت موجود کمک کرده است؟
آیا این حملات آخرین تلاش اسرائیل قبل از بازگشت دولت بنیامین نتانیاهو به میز مذاکره برای رسیدن به توافق به منظور بازگرداندن گروگانها بوده است؟
آیا کسی میتواند بهصورت علنی به نمایندگی از حماس و حزبالله مذاکره کند؟
به نظر میرسد برای سؤال اول پاسخی داریم. خطوط قرمز ایالاتمتحده در مورد اهداف هستهای و نفتی حفظ شدند. و جهانیان مشاهده میکنند که ایرانیها که نمیتوانند به افزایش تنشها دچار شوند، تأثیر را کماهمیت جلوه میدهند، صرفنظر از واقعیت صدمات وارده. به نظر میرسد که به خواستهها برای خویشتنداری گوش میسپارند.
دیپلماسی هم به نظر میرسد که یک پیروزی مورد نیاز به دست آورده است. پیامهای ایالاتمتحده به ایرانیها درباره حق اسرائیل برای پاسخ به حمله اول اکتبر و به اسرائیل درباره بیثمربودن حملات شدید، مداوم بوده است. بازیگران منطقهای همچنان به رفتار مسئولانه خود ادامه میدهند.
علاوه بر درگیریهای کشنده خود با حماس و حزبالله، خویشتنداری اسرائیلی و احتمالاً ایرانی فرصت جدیدی برای مذاکره موفقیتآمیز بر سر گروگانها و توقف خصومتها در لبنان باز کرده است. کمپین اسرائیل در لبنان به سرعت پیش نمیرود. و با افزایش تلفات در نیروهای دفاعی اسرائیل و همچنان پرتاب موشک حزبالله، اسرائیلیها ممکن است به نظر برسد که عملیات به آن خوبی که انتظار میرفت پیش نمیرود. همانطور که اسرائیل بهطور مداوم در گذشته یافته، کاهش دادن تجاوزگری از حزبالله همیشه روی کاغذ سادهتر به نظر میرسد تا در واقعیت.
همچون تبادل ضربات قبلی بین اسرائیل و ایران در آوریل، به نظر میرسد که ایالاتمتحده و ایران بزرگترهای اتاق هستند، تفکرات خود را با هم انتقال داده و عدم پیشبینی یا مسئولیت مدیریت تشدید تنش را روشن میسازند در حالی که مبارزان خط مقدم صدمات را تهدید میکنند.
اگر نمایندگان مجاز حماس و حزبالله وجود داشته باشند، مذاکرهکنندگان بار دیگر در روزها و هفتههای آینده ممکن است فرصتی برای نجات جانها در سراسر منطقه داشته باشند. ما دورانی را دیدهایم که با شکست پس از شکست پس از شکست به پایان رسیدهاند. این وظیفه دیپلماتها است. از شکست عبور کنید تا مذاکرهها به موفقیت برسند.
جینا ابراکومبی-وینستنلی پژوهشگر ارشد غیرمقیم در ابتکار امنیتی خاورمیانه اسکروکرافت در برنامههای خاورمیانه شورای آتلانتیک و در مرکز استراتژی و امنیت اسکروکرافت است. ابراکومبی-وینستنلی به عنوان سفیر ایالاتمتحده به جمهوری مالت و به عنوان دستیار ویژه برای خاورمیانه و آفریقا برای وزیر خارجه خدمت کرد. وظایف وی در خاورمیانه شامل نظارت بر انتخابات در نوار غزه و مأموریتی بود که از برابری جنسیتی در پادشاهی عربستان سعودی به عنوان اولین زن که یک مأموریت دیپلماتیک را در آنجا رهبری میکرد، حمایت کرد.
هرچند حمله ممکن است مهار شده باشد، اما بهطور قطع پایان خصومتهای ایران و اسرائیل نیست
موج امروز حملات نیروی هوایی اسرائیل به سایتهای نظامی در ایران نشان دهنده اوج برنامهریزی فشرده و تأخیرهای عملیاتی سه هفته است که به این پاسخ کاملاً پیشبینیشده به پرتاب موشکهای بالستیک تهران به اسرائیل در اول اکتبر انجامید. انتخاب اهداف برای حمله اسرائیلی به طور دقیق برای دستیابی به اهداف متعدد بهطور همزمان تنظیم شد، از جمله: غیر فعال کردن دفاع هوایی ایران، قرار دادن ایران در معرض این (و همچنین حملات آینده)؛ به تأخیر انداختن تولید وسایل تهاجمی که ایران برای زدن اسرائیل استفاده میکند؛ و باقی ماندن در زیر آستانه افزایش تنش که تقریباً قطعاً اگر اسرائیل به جای آن به مراکز هستهای یا دیگر زیرساختهای ایرانی آتش میکشید، به آن عبور میکرد.
با این حال، نتیجهگیری که اقدام “محتاطانه” اسرائیلی نشان دهنده پایان این کنش متقابل مستقیم بین ایران و اسرائیل است، زودرس است. تهران تلاشی آگاهانه برای کم اهمیت جلوه دادن آسیب وارده توسط اسرائیل دارد، این امر روشنایی برای رژیم به جای میگذارد تا ادعای پیروزی بر اسرائیل ناتوان (به اصطلاح) کند و این فصل را ببندد. با این حال، ایران به احتمال زیاد نخواهد گذاشت که این نقض حاکمیت آن بیپاسخ بماند—صرفنظر از سوال امکانپذیری، در شرایط کنونی—بنابراین امکان ادامه خصومتها را دارا میباشد. علاوه بر این، اسرائیل بسیار ممکن است قصد داشته باشد بازگردد و تواناییهای سلاحهای ایران را بیشتر تخفیف دهد.
این وضعیت نیز به تأملات دولت بایدن در منطقه بستگی خواهد داشت. دولت نتانیاهو به طور عمدی در هماهنگی حرکات خود با ایالاتمتحده، که اسرائیل به حمایت آن وابسته بوده است—مخصوصاً، اما نه منحصراً، از زمان قتل عام بیش از هزار نفر توسط حماس در سال گذشته در آن طرف مرز از غزه—دقت کرده است. به نظر میرسد که این همکاری نتیجه داده است، به گونهایی که کاخ سفید این بمباران اسرائیلی را به عنوان “پاسخ دفاعی متعارف و متناسب به یک حمله موشکی بالستیک باورنکردنی و بیپروا، تقریباً بیسابقه در تاریخ” و همچنین تعهد به دفاع از اسرائیل از پیشبینی شدهها ایرانی، در صورت وقوع چنین، اعلام کرده است.
با این حال، علیرغم آرزوهای اعلام شده جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده، که رویدادهای این آخر هفته به یک “پایان” برساند، سپس خشونتها را خاتمه دهیم، تصور این که چنین پایانی از درگیری تحت هر نوعی تصور شود دشوار است به دلیل اینکه ایران همچنان به دنبال سلاح هستهای است و تهدید به نابودی کشور یهودی میکند.
شالوم لیپنر یک پژوهشگر ارشد غیرمقیم در ابتکار امنیتی خاورمیانه اسکروکرافت است که قبلاً در سیاست خارجی و دیپلماسی عمومی در زمان خود در دفتر نخستوزیری اسرائیل کار کرده است و در اداره هفت متوالی نخستوزیر اسرائیلی خدمت کرده است.
در حالی که ایرانیها حمله را کم اهمیت جلوه میدهند، ممکن است بازدارندگی بازسازی شود.
سه جوان ایرانی بر روی یک بام ایستاده بودند و دستهاشان را به سر گرفته بودند گویی که به دنبال چیزی میگردند. “کجاست؟ چیزی اتفاق نمیافتد,” یکی اظهار کرد، طریقهی ایشان برای دست انداختن به پاسخ اسرائیلی. این ویدیو و نظایر آن از حسابهای کاربری رسانههای اجتماعی طرفدار رژیم اسلامی، لحن نحوه تفسیر حمله در جمهوری اسلامی، حداقل در سطح سطحی، را تنظیم کرد. آنها حملهی تلافیجویانه اسرائیلی را—با وجود استفاده از بیش از صد جنگنده در حمله سهموگهی متوالی—بهعنوان کاری که ارزش پاسخ ایرانی را ندارد تصویر کردهاند. در اصل، بازدارندگی به نظر میرسد که بار دیگر بازسازی شده است.
پروازها همچنان به فرودگاههای مهرآباد و امام خمینی در تهران میآیند و میروند و به نظر نمیرسد هیچ وحشتی در ایستگاههای بنزین برای پر کردن بنزین، حداقل طبق یکی از ویدیوها، وجود داشته باشد، همه به عنوان یک روایت برای پیشنهاد اینکه فقط یک شب عادی دیر هنگام در پایتخت کشور بود. هنگامی که عملیات اسرائیلی ابتدائاً آغاز شد، رسانههای دولتی ایران انکار نکردند که دفاع هوایی فعال شده است، اما پیشنهاد کردند که تصاویری که ادعا میشود حملات هوایی اسرائیلی در رسانههای اجتماعی باشد جعلی است—و برخی عکسها قطعاً بودند. از آن زمان، رسانههای دولتی گزارش دادند که حمله بهطور موفقیتآمیز مهار و متقابل شد و “آسیب محدود” به “مناطق خاص” وارد شده است. این حمله نیز در رسانههای دولتی ایران کم اهمیت جلوه داده شده است، با تسنیم نیوز (یک شبکه مرتبط با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) که گزارش استفاده اسرائیل از بیش از صد جنگنده را “جعلیت مطلق” نامیده است.
پاسخ اسرائیل نخستین باری بود که کشوری به این مقیاس به ایران به طور مستقیم حمله کرد از زمان عراق در دهه ۱۹۸۰. برای ایرانیانی که در طول جنگ خونین ایران و عراق زنده بودند و میتوانستند یا دفاع هوایی را ببینند یا بشنوند، خاطرات آن زمان را به یاد آورد. یک ایرانی روی شبکه اجتماعی ایکس اظهار کرد: “ما عادت داشتیم که افسوس بخوریم که گنبد آهنین نداریم، اما اکنون متوجه شدیم که حتی یک آژیر حمله هوایی هم نداریم.” ایرانیان مخالف رژیم که از حمله اسرائیل به جمهوری اسلامی حمایت میکنند، از حمله ناامید شدند، به خصوص پس از اینکه مقامات اسرائیل مانند نتانیاهو و گالانت حمله اسرائیل را در روزهای قبل از حمله اغراقکرده توصیف کردند. مشخص نیست که آیا روایت اسرائیلی بخشی از یک عملیات روانشناختی بوده یا دیپلماسی ایالاتمتحده در هفتههای اخیر پاسخ اسرائیلی را بها پایینتر آورد.
ما احتمالاً برای روزها، اگر نگوییم هفتهها، به طور کامل از وسعت صدمات مطلع نخواهیم شد. و علیرغم اعلام اسرائیل که عملیات به پایان رسیده است، یک تحلیلگر مستقر در ایران اظهار داشت که احساس میکرد حملات پیشنشانهای برای چیزی بزرگتر در آینده نزدیکی بودند. این بار محاسبه بازدارندگی را برای دومین بار تغییر میدهد.
هالی داگرس یک پژوهشگر ارشد غیرمقیم متخصص در امور ایران، سردبیر نشریات ایرانسورس و مناسورس برنامههای خاورمیانه و گردآورنده خبرنامه هفتگی ایراناست است.
تصاویر زندگی عادی در تهران همه آن چیزی را که باید بدانید به شما میگویند. تصاویر خود گویای داستاناند. در اول اکتبر، ایران بیش از ۱۸۰ موشک بالستیک به اسرائیل شلیک کرد و در ۲۶ اکتبر، اسرائیل با سه موج حمله به سامانههای پدافند هوایی و تأسیسات تولید موشکی ایران پاسخ داد. وقتی خورشید در روز شنبه در تهران طلوع کرد، تلویزیون ایران زندگی عادی را نشان داد. خودم هم این را دیدم: صبح شنبه به وقت تهران، مهمان یک شبکه ماهوارهای عربی بودم که دوربینی را در مقابل ایستگاه قطار تهران نصب کرده بود و برای یک ساعت کامل، زندگی عادی را نشان داد.
اگر رژیم ایران قصد دارد نشان دهد که میخواهد از تنش مستقیم با اسرائیل بکاهد، این امر خوبی است. واشنگتن امیدوار است که در هر اقدامی که ایران بعداً انجام میدهد، کاهش تنش بیشتری صورت گیرد تا امیدی به از سرگیری مذاکرات آتشبس به ازای گروگانها ایجاد شود. هر گونه پیشرفتی به این بستگی دارد که آیا حماس مایل است یک آتشبس کوتاه مدت را برای آزادی تعداد کمتری گروگان نسبت به آنچه در آگوست مطرح شد، بررسی کند یا خیر.
اما دو مخاطب به خصوص باید به اهمیت واقعی تصاویر زندگی عادی در تهران صبح شنبه توجه زیادی کنند. در حالی که هنوز هیچ نشانهای نیست که ایران بخواهد قدرتهای نیابتی خود را در لبنان، غزه یا یمن کنترل کند، تصاویر زندگی عادی در تهران این شنبه باید یک نکته را به رهبران حماس و حزبالله روشن کند: ایران برای نجات شما نمیآید.
—توماس واریک، معاون سابق دستیار وزیر در سیاست ضدتروریسم در وزارت امنیت داخلی ایالات متحده و مشاور ارشد دستیار وزیر امور خارجه در امور خاور نزدیک، پژوهشگر ارشد غیر مقیم در مؤسسه امنیت خاورمیانه اسکروکرافت در شورای آتلانتیک است.
حملات اسرائیل در ایران به این معنی است که جنگ تمامعیار بیشتر از قبل نزدیک شده است. اکنون ایران چه فکری میکند؟
پس از یک دوره انتظار طولانی، اسرائیل به تازگی پاسخ خود را به حمله موشکی ایران در اول اکتبر به اسرائیل انجام داده است. در تضاد کامل با پاسخ قبلی اسرائیل به حمله ایران در آوریل، این بار حملهای گسترده، فراگیر و مهم در سراسر ایران انجام شد که با صدها هواپیما و در موجهای متعدد صورت گرفت.
به نظر میرسد که در پاسخ به درخواستهای دولت ایالات متحده و در تلاش برای کنترل تشدید تنش، اسرائیل تنها بر روی سایتهای نظامی متمرکز شده است. گزارشهای اولیه نشان میدهد که اسرائیل به سایتهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و محلهای ذخیره و تولید موشک حمله کرده و پاسخی مستقیم به مسئولان حمله ایران در شب سال نو یهودی داده است. حالا توپ در دستان رهبری ایران است که در گذشته به یک پاسخ فوری به هر حمله چشمگیر اسرائیلی متعهد شده بود. تعجبآور نیست که در اظهارات اولیهاش، رسانههای ایرانی سعی میکنند مقیاس و نتایج این حمله را کوچک جلوه دهند تا تصویر رژیم را حفظ کنند. اما واقعیت این است که رهبری ایران “به شاخهای رفتند” و خود را به یک پاسخ فوری متعهد کردند که هنوز هم احتمال آن را افزایش میدهد که ما تنها در آغاز دور دیگری از درگیریهای کینتیکی بین کشورها هستیم.
در مورد ایران، این رویداد بیسابقه است. از زمان جنگ ایران و عراق، تهران چنین حملاتی را در قلمرو خود تجربه نکرده است. رهبری ایران در یک دوراهی واقعی قرار دارد. رهبران ایران به وضوح تمایلی به یک جنگ منطقهای ندارند و همچنین برای آنها واضح است که هر پاسخی آنها را به یک جنگ منطقهای نزدیکتر میکند. آنها از چنین درگیریای میترسند، به ویژه با توجه به حضور گسترده نظامی ایالات متحده در خاورمیانه، اما آیا میتوانند این حمله را بدون پاسخ تحمل کنند و به همین ترتیب در معرض حملات آینده قرار بگیرند؟