به زودی دونالد ترامپ به کاخ سفید بازخواهد گشت و پرسش اصلی در تهران دیگر چندان این نیست که رئیس جمهور جدید آمریکا چه اقدامی در مورد ایران انجام خواهد داد، بلکه این است که آیا تهران باید با او مذاکره کند یا خیر؟ بسیاری از مقامات ایرانی، از جمله دیپلماتهای ارشد سابق، استدلال میکنند که تهران نباید فراموش کند که دارای اختیار است و باید به ترامپ نشان دهد که ایران مایل به مذاکره است. طبق این دیدگاه، حمایت قوی ترامپ در پی انتخابات ۵ نوامبر در ایالات متحده به او این اجازه را میدهد تا با ایران به توافقی برسد که میتواند برای هر دو طرف سودمند باشد. هنوز مشخص نیست که آیا چنین درخواستهایی روی موضعگیری تهران پس از مراسم تحلیف ترامپ تأثیر خواهد گذاشت یا خیر.
نه جنگ، نه صلح؟
در سال ۲۰۱۸، چند ماه پس از آنکه رئیس جمهور ترامپ در دوره اول خود از توافق هستهای ۲۰۱۵ دولت قبلی (برنامه جامع اقدام مشترک، یا برجام) با ایران خارج شد و کمپین «فشار حداکثری» تحریمها علیه این کشور را آغاز کرد، رهبر معظم ایران، آیتالله علی خامنهای، تلاش کرد تا با گفتن جمله مشهور «حتی اگر زمانی -که هرگز محال است- با آمریکا مذاکره کنیم، هرگز با دولت فعلی آمریکا نخواهیم بود» به جامعه ایرانی نگران اطمینان خاطر دهد.
ترامپ در دوره اول خود بسیار مصمم بود – او خواهان یک توافق جدید با ایران بود و نخستوزیر ژاپن، شینزو آبه، را متقاعد کرد تا پیامی شخصی به [امام] خامنهای در تهران بفرستد، پیامی که مجدداً از سوی رهبر ایران رد شد. [امام] خامنهای گفت: «ترامپ را شایسته ارسال پیام نمیدانم.» [امام] خامنهای قمار کرد که ترامپ یک انحراف در سیاست آمریکا است که تهران میتواند آن را تحمل کند. این قمار در آن زمان مخاطرهآمیز و اکنون با بازگشت ترامپ به کاخ سفید برای چهار سال دیگر مخاطرهآمیزتر است.
پایبندی [امام] خامنهای به این خط فکر در سالهای ۲۰۱۸-۲۰۲۰ پیش از آن بود که اثرات تحریمهای تجدید شده تحت رهبری آمریکا به شدت اقتصاد ایران را تحت فشار قرار دهد – زمانی که درآمد نفتی ایران به شدت کاهش یافت و بیشتر تجارت آن از بخشهای بزرگی از جهان قطع شد – و پیش از آنکه تهران و واشنگتن در پی تصمیم ترامپ برای ترور سپهبد قاسم سلیمانی در ژانویه ۲۰۲۰ به نزدیکی جنگ برسند. در دنیای امروز، ترامپ از نظر سیاسی قویتر از زمانی است که نخستین بار رئیسجمهور شد و چالشهای داخلی و خارجی ایران به مراتب جدیتر شدهاند.
نه جنگ، نه صلح؟
رسانههای داخلی ایران از همه طرفها در کشور در حال ارائه درخواست به [امام] خامنهای برای پذیرش بررسی واقعیت هستند. همانطور که یک دیدگاه سیاسی بیان کرد: «دوران نه جنگ، نه صلح تمام شده است. اکنون دوران یا جنگ یا صلح است.» و زمان اهمیت دارد. همانطور که استدلال میرود، دو حقیقت اساسی مشخص است: حزب جمهوریخواه اکنون هر سه شاخه دولت آمریکا را کنترل میکند و آنچه ترامپ میگوید را اجرا خواهد کرد. به عبارت دیگر، اگر ایران بتواند با ترامپ به توافق برسد، این توافق بسیار محتملتر از برجام اوباما تصویب و پایدار خواهد بود، توافقی که با مخالفت جمهوریخواهان و تلاش برای تخریب مواجه بود.
عدم اطمینانهای دیگر
در حالیکه ایرانیان نیز تاکید میکنند – در حالیکه ترامپ خود را به عنوان یک شخصیت ضدجنگ تبلیغ میکند، سبک حکومتی بسیار نامتعارف او نشان میدهد که نمیتوان هیچ چیزی را نادیده گرفت. و اگر ترامپ تصمیم بگیرد که از قدرت نظامی محدود اما خردکننده برای تنبیه ایران به دلیل احتمالی عدم انعطافپذیری آن استفاده کند، داراییهای استراتژیک ایرانی، از جمله تاسیسات برنامه هستهای آن، در معرض خطر خواهند بود.
به هر حال، با داشتن کنگرهای تحت کنترل جمهوریخواهان در پشت خود، رئیس جمهور ترامپ میتواند با آزادی عمل بیشتری نسبت به هر فرمانده کل قوای آمریکا از زمان جرج دبلیو بوش پس از حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر به جنگ برود. این لااقل درست است تا انتخابات بعدی آمریکا برای مجلس نمایندگان در سال ۲۰۲۶، که به عقیده برخی از صداهای موافق مذاکره در تهران، دست ترامپ برای جنگ یا صلح بهیکسان باز است.
آیا ترامپ برای [امام] خامنهای گزینهای با حفظ شأن فراهم خواهد کرد؟
در حال حاضر، افرادی نزدیک به [امام] خامنهای نشانههایی از تمایل به انتظار و مشاهده اقدامات ترامپ در خاورمیانه و در خصوص ایران نشان میدهند پیش از تصمیمگیری در مورد امکانپذیری مذاکرات با او. همانطور که علی لاریجانی، مشاور نسبتا معتدل و بازگشته به [امام] خامنهای، بیان کرد: «ترامپ در دور قبلی خود عاقلانه عمل نکرد. اما ممکن است تجربیات بیشتری کسب کرده و راهی سازندهتر با ایران در پیش گیرد.» وزیر امور خارجه عباس عراقچی از ترامپ خواسته است که به جای بازسازی کمپین «فشار حداکثری» خود، به دنبال «حداکثر خردمندی» در قبال ایران باشد، در این صورت انتظار میرود تهران نیز به نحوی پاسخ بلندکرد از خود نشان دهد تا از وقوع تعارض جلوگیری کند.
خاطرات تلخ گذشته
بهطور قطع، ایرانیان خاطرات خوشی از دوره نخست ریاست جمهوری ترامپ ندارند. از دستور «ممنوعیت سفر مسلمانان» او تا کمپین تحریمهای او، تا طبقهبندی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان یک نهاد تروریستی، تا ترور سلیمانی، ترامپ اقدامات زیادی انجام داد تا دولت ایران را نگران کند. اما در دوران تصدیاش در سمت، ترامپ همواره اصرار داشت که حاضر است با ایران صحبت کند – به شروط خودش.
بیشازهمه، در سال ۲۰۱۸، دولت او فهرستی از ۱۲ درخواست صادر کرد که تهران آن را به عنوان فراخوانی برای تسلیم کامل خود رد کرد. اعلامیه ترامپ مبنی بر اینکه معمار پشت لیست ۱۲ مادهای او، مایک پمپئو، به او هیچ نقشی در دولت آیندهاش پیشنهاد نخواهد شد، همان نوع نشانهای است که تهران مایل به دیدن است: اینکه رئیسجمهور منتخب شاید گروههای ضدایرانی را از دولت خود دور نگه دارد و زمینه را برای یک معامله بدهبستانی با تهران فراهم کند. ترکیب تیم امنیت ملی جدید ترامپ، البته، هنوز در حال شکلگیری است. نتیجه مبارزه بین به اصطلاح «شاهینهای سیاست خارجی» و «کبوتران انزواطلب» هنوز تعیین نشده، تحولی که تهران با دقت چشمدوخته در هفتههای آینده خواهد بود.
در سطحی خاص، مصالحه بین ترامپ و [امام] خامنهای میتواند مستقیم باشد. تنها و اغلب اعلامشدهترین التیماتوم ترامپ این است که ایران برنامه هستهای خود را غیرنظامی کند. طبق گفته برایان هوک، فرستاده قبلی ترامپ در امور ایران که گفته میشود نقش کلیدی در تلاشهای انتقالی وزارت امور خارجه دولت بعدیایفا میکند، واشنگتن هیچ تمایلی برای سرنگونی رژیم در تهران ندارد. در همین حال، بر اساس تفسیری که به طور کلی درک میشود از فتوایی که [امام] خامنهای در سال ۲۰۱۲ صادر کرد، سلاحهای هستهای غیر اسلامی و بنابراین ممنوع شدهاند. البته واقعیت کمی پیچیدهتر است.
فتوا و بازگشت ترامپ
ممنوعیت تسلیحات هستهای [امام] خامنهای نیز در سال ۲۰۱۸، زمانی که ترامپ از توافق هستهای ۲۰۱۵ خارج شد، وجود داشت. تنشهای بین ایران و آمریکا ریشه در موضوعات بسیار فراتر از سرنوشت برنامه هستهای ایران دارد، شامل برنامه منطقهای بحثبرانگیز این کشور است. اما حتی در اینجا ممکن است فضای برای مصالحه وجود داشته باشد.
مسیرهای منطقهای ممکن
هماکنون تهران امیدوار است که ترامپ بتواند اسرائیل را قانع کند که، در صورت عدم اجبار، جنگها در غزه و لبنان را بپذیرد و به آتشبس برسد. اینچنین تحولی میتواند فضای بیشتری را به ایرانیان دهد تا با ترامپ درباره مسائل منطقهای خاصی که مصالحه میتواند به هر دو طرف جذابیت داشته باشد، به گفتگو بپردازند. دیپلماسی منطقهای کنونی تهران نشاندهنده امکان چنین امری است.
مشاور [امام] خامنهای علی لاریجانی هفته گذشته با دو پیام از سوی رئیسش به دمشق و بیروت سفر کرد که انتخاب مجدد ترامپ به معنی حکم اعدام برای محور مقاومت تحت رهبری ایران نیست. لاریجانی احتمالا تلاش کرد تا رژیم بشارالاسد و حزبالله را درباره تعهد ایران به شرکای عرب خود اطمینان دهد و همچنین دلایل خود را برای موافقت با آتشبس مطرح کند، حتی اگر به معنای پذیرفتن تلاش تحت هدایت فرستاده ویژه آمریکا آموس هوچستاین برای دستیابی به توافقی بین اسرائیل و حماس و حزبالله باشد.
این حال، رژیم ایران هنوز باید تصمیم بگیرد که آیا در بلندمدت مایل است برنامه منطقهای خود را به گونهای بازسازی کند که بیشتر مورد قبول آمریکا و شرکای عرب و اسرائیلی آن باشد یا خیر. چنین تحقیقی برای یک رژیم که تحت فشار داخلی و خارجی گستردهای برای تغییر مسیر قرار دارد، اجتنابناپذیر است؛ اما برای حال مقامات در تهران تلاش میکنند محور مقاومت را تا حد ممکن حفظ کنند در حالی که به صورت اساسی درباره آینده این مدل بازنگری نمیکنند.
به هر حال، [امام] خامنهای در یک جایگاه دشوار قرار دارد. در سالهای ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹، او مکرراً درخواستهای ترامپ برای مذاکرات مستقیم را رد کرد. اما ایران امروزه تحت فشار بسیار بیشتری قرار دارد، هم از سوی درد ناشی از تحریمهای اعمال شده توسط آمریکا و هم از شکستهای منطقهای عمدهای که نتیجه اقدامات اسرائیل علیه محور مقاومت تحت رهبری ایران است. در نتیجه، تهران دلایل زیادی برای دادن شانس به مذاکرات با ترامپ دارد، حتی اگر چنین مذاکراتی ممکن است دردناک باشد و نتایج آن نامشخص.
پیامی که از تهران شنیده میشود واضح و آشکار است: اگر [امام] خامنهای بتواند راهی برای عبور از رد کامل ترامپ بیابد، مذاکرات به وضوح ممکن است. تعدادی از واقعیتهای اساسی باید در تصمیمگیری [امام] خامنهای راهنمای او باشند. اول، او باید از این ایده دوری کند که نشستن هر کسی در کاخ سفید در زمینه سیاست ایران آمریکا بیاهمیت است. سیاست ایران ترامپ ۲.۰ هنوز به دلیل عدم پیشبینی رئیسجمهور آینده آمریکا از یکسو و تمایلاش به توافقها از سوی دیگر تعیین نشده است. و هر کاری که ترامپ در نهایت درباره ایران انجام دهد، شبیه کاری که رئیسجمهورهای اوباما یا جو بایدن کردند نخواهد بود. دوم، گرچه ظاهراً ترامپ هنوز هم خواهان توافق با تهران است، برخی از نمایندگان او ممکن است رویکرد سختتری در نظر داشته باشند. حداقل، تهران فرصتی در هفتههای آینده دارد تا تفکر ترامپ در این موضوع را شکل دهد.
از طرف خود، [امام] خامنهای از بازگشت کمپین فشار حداکثری نمیترسد به این دلیل ساده که هرگز تحت ریاست بایدن کنار گذاشته نشد. دولت خارجشونده آمریکا تحریمها بر ایران را با همان شدت دولت اول ترامپ اجرا نمیکرد، اما هرگز هیچگونه لغو رسمی از آن تحریمها به تهران نداده بود. و دوره دوم ترامپ نمیتواند درد فشار حداکثری بر ایران را عمیقتر کند. چین، خریدار حدود ۹۰ درصد نفت ایران، این بار ایران را رها نخواهد کرد، با توجه به تشدید تنشها بین آمریکا و چین. در حالیکه کشورهای عربی همه مشغول دور نگه داشتن خود از هر گونه برخورد احتمالی آمریکا-ایران هستند و نخواهند خواست که پشتیبانی خود را از واشنگتن برای محافظت از خود در مقابل خشم ایران در صورت یک تعارض منطقهای اعلام کنند.
از دیدگاه تهران، در بهترین حالت، دولت بعدی ترامپ میتواند تحریمهای سریع بازگشتپذیر (توقیف برخی تحریمها به عنوان بخشی از توافق هستهای ۲۰۱۵) را مجددا تحمیل کند، چون این بار اروپا -که به تهران برای حمایت آن از جنگ روسیه در اوکراین خشمگین است- ممکن است برخلاف دور قبل که ترامپ در کاخ سفید بود، به این موضوع بپیوندد. در مقابل وضعیت ایالات متحده، قدرتهای اروپایی هنوز رسماً به توافق ۲۰۱۵ پایبند هستند و میتوانند برای بازگشت تحریمهای بینالمللی به ایران فشار بیاورند. در بدترین حالت، ترامپ به اسرائیل فضای بیشتری و ابزارهای لازم را برای مقابله با ایران در منطقه فراهم میکند تا محور مقاومت را بدون دخالت مستقیم آمریکا از هم بپاشد.
نتیجه گیری
چیزی که مسلم است: این بار، هیچکسی در تهران نمیتواند ترامپ را به عنوان یک دیوانه نادیده بگیرد. پیش از آنکه به دستور ترامپ ترور شود، سلیمانی رئیسجمهور آمریکا را به لقب جولافی فراخواند: «ترامپ، تو قمارباز! من حریف تو هستم.» در تهران امروز، نظر اکثریت بر آن است که نه برای جنگ بلکه برای یک توافق با دولت دوم ترامپ شرطبندی کنیم.
الکس واتانکا، مدیر برنامه ایران در موسسه خاورمیانه است. آخرین کتاب او «نبرد آیتاللهها در ایران: ایالات متحده، سیاست خارجی و رقابت سیاسی از سال ۱۹۷۹» است. @AlexVatanka
خلاصهای از موسسه خاورمیانه (MEI)
موسسه خاورمیانه (MEI) یک سازمان آموزشی مستقل و غیر حزبی و غیرانتفاعی است. این موسسه به لابیگری نمیپردازد و نظرات پژوهشگران خود را بهطور مستقل بیان میکند. MEI از کمکهای مالی استقبال میکند، اما اختیار کامل ویراستاری در کارهای خود دارد و انتشارات آن تنها نظرات نویسندگان را منعکس میکند. برای مشاهده فهرست اهداکنندگان MEI، لطفا اینجا کلیک کنید.