البریج کولبی، که در اولین دولت ترامپ در جهت دادن به سیاستهای پنتاگون کار میکرد و از حامیان تقویت تواناییهای نظامی و بازدارندگی به عنوان راهی برای جلوگیری از جنگهای آینده آمریکا است – به خصوص با چین – به تازگی به عنوان معاون وزیر دفاع برای سیاستگذاری معرفی شده است.
این نقش مهمی است و واقعگرایان و بسیاری از کسانی که خواستار محدودیت هستند به شدت خوشحالاند که کولبی که نمایندهترینی از رویکرد واقعگرایانه به سیاست خارجی است را میبینند که ترامپ از زمان برنده شدن در انتخابات ریاستجمهوری در نوامبر نامزد یا انتخاب کرده است. کولبی به صورت علنی اعلام کرده است که با جنگ عراق و هر گونه درگیری یا مداخله نظامی آمریکا در خارج از کشور مخالف بوده و به شدت مخالف جنگ نیابتی آمریکا علیه روسیه در اوکراین است. او از کمپین اوکراین برای دفاع از خود حمایت کرده است، اما میگوید جنگ در اولویت اول منافع ایالات متحده نیست و هشدار میدهد که ادامه کمکها و ارسال تسلیحات از واشنگتن با سرعت فعلی، تفاوتی در آنجا نخواهد داشت و در عین حال منابع آمریکا را برای دفاع از خود تحلیل میبرد.
انتخاب او واقعگرایان، به خصوص در جناح راست، را خوشحال کرده و او را با یک سنت قدیمیتری از متخصصان سیاست خارجی آمریکا مقایسه میکند.
رید اسمیت، معاون رئیس سیاست خارجی در استند توگدر، در گفتگو با RS میگوید: “بریج کولبی به احتمال زیاد پیشروترین واقعگرای محافظهکار در سیاست دفاعی و خارجی ایالات متحده امروز است. او از سنتی فکری برخاسته است که توسط سیاستمدارانی مانند جیمز بیکر و برنت اسکوکرافت تعریف شده که قدرت و عملگرایی را بر اخلاقگرایی مبهم یا ایدئولوژی خشک ترجیح میدادند. در عین حال، رویکرد او نشاندهنده تغییری نسلی به سمت سیاست خارجی مبتنی بر عقلانیت است که به محدودیتها توجه دارد و از درسهای اشتباهات گذشته آگاه است.”
آنچه کولبی به عنوان اصلیترین منافع امنیتی ایالات متحده میداند، چین است و اینجاست که برخی محدودکنندگان جدا میشوند. کولبی گفته است که واشنگتن باید تسلیحات خود را حفظ کند و تمرکز خود را به سمت تولید صنعتی دفاعی سریعتر بر روی چین معطوف کند. در حالی که او میخواهد از جنگ پرهیز شود، معتقد است “(چینیها) به طور فعال در حال آمادهسازی برای درگیری هستند. نظر من این است که مانع از تسلط آنها بر آسیا بدون جنگ شویم. اما تنها راه محتاطانه این است که آماده برای مبارزه باشیم تا به پکن نشان دهیم که هیچگونه سودی از آغاز درگیری نمیبرد.”
به همین دلیل او تایوان را به عنوان نقطه فروپاشی میبیند. او در سپتامبر در وال استریت جورنال نوشت:
“تقریبا در یک دهه گذشته، در هر قالبی که در دسترس بوده، استدلال کردهام که باید آماده دفاع از تایوان شویم. اما استدلال من همیشه این بوده که تایوان به خودی خود برای آمریکا اهمیت حیاتی ندارد. بلکه منافع اصلی ما در جلوگیری از هژمونی منطقهای چین بر آسیا است. تایوان برای آن هدف بسیار مهم است، اما ضروری نیست.
کلید این است که تایوان را با سطح هزینه و ریسک معقولی برای آمریکاییها قابل دفاع سازیم. این تمی است که من به طور مفصل در کتاب ۲۰۲۱ خود توسعه دادهام. شدت و اصرار سخنان من به طور دقیق با این واقعیت انگیزه گرفته است: برای قابل دفاع کردن تایوان باید آمریکا تمرکز خود را بر آمادهسازی برای دفاع تایوان قرار دهد و تایوان نیز باید بیشتر فعال باشد.”
برخی از محدودکنندگان، حتی واقعگرایان، معتقدند که “تمایل چین به تسلط بر آسیا” به خودی خود یک موضع واقعگرایانه برای چین است و اینکه این مساله تهدیدی برای آمریکا به شمار نمیآید و در نتیجه نیازی به پروژهنمایی قدرتی ندارد که در واقع ممکن است جنگی را که کولبی مدعی است میخواهد از آن پرهیز کند، تحریک کند.
نکته جالب این است که تنها مخالفان جدی کولبی افرادی هستند که حامی اسرائیلاند و میگویند او در مورد ایران بهطور “بیش از حد صلحطلب” است و بر نشریهای در سال ۲۰۱۲ استناد میکنند که رویکردی واقعگرایانه به مناظره بر سر این که آیا آمریکا باید به جمهوری اسلامی حمله کند یا نه نشان داده است:
اما شاید مهمترین دلیل برای عدم حمله به ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این است که هیچیک از حامیان حمله نمیتوانند پاسخی معقول به سؤالی که ژنرال دیوید پترائوس در ابتدای جنگ عراق مطرح کرد، ارائه دهند: “این کار چگونه پایان مییابد؟” متیو کرونینگ و دیگر حامیان جنگ به درستی خاطرنشان میکنند که حمله به ایران میتواند به برنامه ایران آسیب جدی وارد کند. اما آنها توضیح نمیدهند که ایالات متحده چگونه میخواهد از شروع مجدد برنامه ایران جلوگیری کند، این بار با جدیت مرگبار.
این منتقدان، که به مقالهای مشترک از کولبی در سال ۲۰۲۱ در مورد کاهش پایگاه نظامی ایالات متحده در خاورمیانه به عنوان مستندی دیگر از “صلحطلبی” او اشاره میکنند، نمیتوانند بپذیرند که او بهوضوح حمایت خود از امنیت اسرائیل، حفاظت از آمریکاییها در برابر تهدید تروریسم فراملی، و جلوگیری از “تسلط کشورهای نفتخیز خلیج فارس توسط یک قدرت بالقوه دشمن” به عنوان سه اصلیترین منافع ایالات متحده در منطقه را بیان کرده است. او در همان مقاله میگوید:
این منافع (آمریکا) میتوانند از طریق رویکردی بسیار محدودتر و متواضعتر از آنچه ایالات متحده در نسل گذشته دنبال کرده است تامین شود—به ویژه از طریق “برنامه آزادی” اما همچنین از طریق تلاشهای گستردهتر خود برای ثباتبخشیدن به خاورمیانه. بنابراین ایالات متحده باید مشارکت و حضور نظامی خود را در منطقه کاهش دهد و تا حد امکان بار را به دیگر، بیشتر، بازیگران منطقهای منتقل کند. این هدف آخر را میتوان به بهترین شکل از طریق حمایت و تقویت تواناییهای اسرائیل و کشورهای منطقه مانند امارات متحده عربی، عربستان سعودی، اردن، و مصر دنبال کرد که منافع آنها در مسائل کلیدی به طور کلی با ایالات متحده هماهنگ میشود.
کولبی در دوران ریاست جمهوری ترامپ نیز به ترامپ توصیه کرده بود که در فروغلتیدن به جنگ با ایران با احتیاط عمل کند، که با وجود ترور فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران قاسم سلیمانی توسط دولت در اوایل ۲۰۲۰، چنین کرد. این بهعنوان پیروزی برای واقعگرایان/محدودکنندگان در اطراف ترامپ، مانند تاکر کارلسون و کولبی دیده شد که در آن زمان در وال استریت جورنال نوشت: “همانطور که آمریکا از منافع خود در خاورمیانه محافظت میکند، نباید بگذارد تمرکز نظامیاش از آسیا دور شود.” پس دوباره، نقاط توجه واقعی او به شرق متمرکز هستند.
کولبی یکی از حامیان بزرگ بازسازی پایگاه صنعتی دفاعی آمریکا است. انتخاب دیگری که ترامپ دیشب اعلام کرد، استفن فاینبرگ میلیاردری که بهعنوان معاون وزیر دفاع با پرداخت به بودجهها منصوب شده، شرکتی بزرگ در زمینه سرمایهگذاری خصوصی را اداره میکند که شبکه گستردهای از شرکتهای دفاعی را تحت نظر دارد، بنابراین این دو بدون شک یکدیگر را در این رابطه تکمیل خواهند کرد، اما نزدیکی صنعتیهای سودآور با استراتژی و سیاست برخی از محدودکنندگان را نگران کرده است.
اما کولبی سالها تجربه در دولت و در توسعه پایههای فکری پشت رویکرد “صلح از طریق قدرت” را داشته و بسیاری نفس راحتی کشیدهاند که موضع او در مورد چین، که به وضوح از آنهایی که خواهان موضعگیری بسیار کمتر نظامی هستند، تندتر است، به اندازه دیگرانی که در حلقه جمهوریخواهان اطراف ترامپ امروز هستند ایدئولوژیک و مشتاق بازگشت به جنگ سرد نیست.
با تشکر از خوانندگان و حامیان ما، Responsible Statecraft سال فوقالعادهای داشته است. بازطراحی کامل وبسایت که تا حدی با کمکهای سخاوتمندانه به RS امکانپذیر شده است، به همراه نوشتارهای شگفتانگیز توسط کارکنان و نویسندگان خارجی، به افزایش بازدیدهای ماهانه ما به میزان ۱۳۳٪ کمک کرده است! با ادامه ارائه تحلیل مستقل و دقیق در مورد درگیریهای اصلی در اوکراین و خاورمیانه، و همچنین تلاطم سیاستهای واشنگتن، RS به جایی برای خوانندگانی که به دنبال جایگزینها و تغییر در گفتگوی سیاست خارجی هستند تبدیل شده است.
امیدواریم که شما به یک اهدا معاف از مالیات به RS برای کمک در پایان سال فکر کنید، زیرا ما برنامهریزی برای راههای جدیدی برای گسترش پوشش و مخاطبان خود در سال ۲۰۲۵ داریم. لطفاً تعطیلات خود را لذت ببرید و به سال پویایی پیش رو نوشیدنی بزنید!