با افزایش چالشهای رژیم بشار اسد از سوی گروههای مسلح تحت حمایت ترکیه، روابط دیپلماتیک عمان به این سلطاننشین اهرم قابلتوجهی میدهد تا احتمالاً به تسهیل توافق سیاسی بین کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس (GCC) و ایران در مورد سوریه کمک کند.
این واقعیت نشاندهنده دامنه گسترده سیاست چندگانهگرایی عمان (که به “موازنهگری عمانی” معروف است) است که سیاست خارجی عمان از زمان آغاز حکومت سلطان هیثم بن طارق آل سعید در اوایل سال ۲۰۲۰ حفظ کرده و حتی تقویت شده است.
در مورد دمشق، کشورهای عضو GCC و ایران نظرات و منافع متفاوتی دارند. مواضع حتی در بین کشورهای GCC نیز پیچیده است و بیانیه نهایی نشست سالانه GCC که در اول دسامبر در کویت برگزار شد، به سوریه اشارهای نمیکند. آنچه روشن است این است که عرب۲۴۲۵با افزایش چالشهای رژیم بشار اسد از سوی گروههای مسلح تحت حمایت ترکیه، روابط دیپلماتیک عمان، به سلطاننشین عمان یک اهرم مهم میدهد تا شاید بتواند یک توافق سیاسی بین کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و ایران در مورد سوریه ایجاد کند.
این امر نشاندهنده گستردگی موضع چند جانبه (که به عنوان “موازنه عمانی” شناخته میشود) است که سیاست خارجی عمان حفظ کرده و حتی از زمان آغاز حکمرانی سلطان هیثم بن طارق آل سعید در اوایل سال ۲۰۲۰، تقویت شده است.
در مورد دمشق، کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و ایران دیدگاهها و منافعی متفاوت دارند. مواضع در داخل شورای همکاری خلیج فارس نیز پیچیده است و بیانیه نهایی نشست سالانه شورای همکاری خلیج فارس که در تاریخ ۱ دسامبر در کویت برگزار شد، به سوریه اشاره نکرد. با این حال، چیزی که واضح باقی میماند این است که عربستان سعودی، امارات متحده عربی و ایران اکنون ثبات منطقهای را بر تشدید تنشهای آشکار اولویت میدهند و سوریه بخشی از این معادله است.
در سالهای اخیر، مسقط روابط سیاسی و اقتصادی خود را با ایران و روسیه تقویت کرده و در عین حال روابط با ترکیه را نیز بهبود بخشیده است — که در حال حاضر قدرتمندترین نیروها در سوریه هستند.
به تبع آن، عمان به طور منحصربهفردی در میان بازیگران منطقهای قرار دارد تا در تسهیل یک سازش غیررسمی بین رقبای خلیج فارس در خصوص توازنهای داخلی سوریه ایفای نقش کند. این امر به بهبود ثبات خاورمیانه و حمایت از تلاشهای کاهش تنش در خلیج فارس کمک خواهد کرد.
کشورهای شورای همکاری خلیج فارس، ایران، و منافع در سوریه
کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و ایران منافع متفاوتی در سوریه دارند. امارات و عربستان سعودی در نهایت با بقای حکومت استبدادی اسد کنار آمدهاند و به ترتیب در سالهای ۲۰۱۸ (اگرچه سفیر اماراتی تنها در اوایل سال ۲۰۲۴ بازگردانده شد) و ۲۰۲۳ روابط دیپلماتیک خود را با سوریه بازسازی کردند. قطر اما تاکنون از عادیسازی روابط با این کشور خودداری کرده، اگرچه دوحه از بازگشت دمشق به اتحادیه عرب جلوگیری نکرد (۲۰۲۳).
با تغییر توازنها در سوریه، عربستان سعودی و امارات میتوانند از تضعیف نفوذ منطقهای ایران و از تجزیه بیشتر گروههای مسلح تحت رهبری تهران بهرهمند شوند. آنها همچنین میتوانند به مهار بهتر قاچاق مواد مخدر کاپتاگون از شام به سوی خلیج فارس بپردازند.
در عین حال، ریاض و ابوظبی اکنون با چشمانداز ائتلافی به رهبری هیئت تحریر الشام (HTS)، گروهی سلفی-جهادی که بخش عمده آن سابقاً با القاعده مرتبط بود، تسلط بر بخش استراتژیکی از خاک سوریه و احتمالاً تشدید ناآرامیهای منطقهای راحت نیستند. هنگامی که قیام سوریه در سال ۲۰۱۱ آغاز شد و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در رقابت درونسنی منطقهای شرکت داشتند، حتی اهدا کنندگان خصوصی در خلیج فارس به جبهه النصره، گروهی که بعداً به HTS تغییر نام داد، کمک مالی کردند. در تاریخ ۳۰ نوامبر، رئیسجمهور امارات محمد بن زاید آل نهیان اولین رهبر شورای همکاری خلیج فارس بود که با اسد تماس گرفت و تأکید کرد که “امارات با سوریه همبستگی دارد و از مبارزه با تروریسم و افراطگرایی حمایت میکند”.
بین سالهای ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۵، ایران، به همراه حزبالله لبنان و روسیه، به حفظ رژیم اسد کمک کردند. برای تهران، سوریه عمق استراتژیکی به سوی مدیترانه محسوب میشود، که یکی از اجزای استراتژی “دفاع پیشرو” ایران (اکنون به طور مداوم تضعیف شده) بوده و مسیر اساسی برای انتقال مالی، تسلیحات و مبارزان از تهران به بیروت است.
با وجود استراتژیهای متفاوت، رقبای خلیج فارس در حال حاضر برخی نقاط همگرایانه نشان میدهند. هم کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و هم ایران نمیخواهند که فرآیند کاهش تنش در خلیج فارس اکنون شکست بخورد، و نه قدرتگیر شدن گروهی سنی افراطی در شمال غربی سوریه. علاوه بر این، ریاض، ابوظبی و تهران اکنون از ریاست جمهوری اسد، هرچند با درجات مختلف، حمایت میکنند.
“موازنه عمانی” ۲.۰: ایران، روسیه و ترکیه
یک مصالحه سیاسی بین کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و ایران در مورد سوریه میتواند به بهبود ثبات منطقه خلیج فارس کمک کند. در چنین سناریویی، عمان میتواند به عنوان بهترین کشوری باشد که این هدف را محقق کند. تحت حاکمیت سلطان هیثم، عمان روابط سیاسی و اقتصادی خود با ایران، روسیه و ترکیه را که در سال ۲۰۱۷ بر سر مناطق کاهش تنش (فرآیند آستانه) توافق کردند به طور قابل توجهی تقویت کرده است، مناطقی که به طور عملی کشور را تحت حمایت خارجی تقسیم کردهاند.
برای ارتقای بیشتر روابط همسایگی خوب، سلطان در سال ۲۰۲۳ برای اولین بار در یک دهه به ایران سفر رسمی داشت و هم با رئیسجمهور ایران و هم با رهبر عالی علی خامنهای دیدار کرد.
در سال ۲۰۲۴، هیثم بن طارق آل سعید و ولادیمیر پوتین اولین تماس تلفنی بین یک سلطان عمانی و رئیسجمهور روسیه را برگزار کردند. چند ماه بعد، عمان به عنوان کشور مهمان در مجمع بینالمللی اقتصاد سنپترزبورگ (SPIEF) روسیه شرکت کرد.
در تاریخ ۲۸-۲۹ نوامبر ۲۰۲৪، سلطان هیثم برای یک بازدید تاریخی، که اولین بار توسط یک سلطان عمانی به این کشور سفر کرد، به ترکیه سفر کرد. عمان و ترکیه که مواضع سختی در برابر استراتژی منطقهای اسرائیل پس از ۷ اکتبر اتخاذ کردهاند، ده توافقنامه از کشاورزی و امنیت غذایی تا بهداشت، لجستیک و فناوری امضا کردند. همکاری در زمینه امنیت و دفاع نیز مورد بحث قرار گرفت.
رویکرد عمان به بحران: فضای برای یک میانجیگری درونخلیجی در سوریه؟
برخلاف همسایگان دیگر خود در شورای همکاری خلیج فارس، عمان هرگز روابط دیپلماتیک خود با سوریه را پس از ۲۰۱۱ تنزل نداده و اولین کشور خلیج فارس بود که سفیر خود را در سال ۲۰۲۰ به دمشق بازگرداند. رئیسجمهور اسد در مارس ۲۰۲۳ به مسقط سفر کرد.
پس از تصرف حلب توسط HTS، وزیر امور خارجه عمان، بدر بن حمد آل بوسعیدی، در تاریخ ۳۰ نوامبر با همتای سوری خود تماس گرفت و بر “اهمیت حاکمیت و وحدت سرزمین سوریه” و “ضرورت بازگرداندن امنیت و ثبات” تأکید کرد.
برای کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و ایران، تجدید بحران سوریه به منزله یک آزمون جدید برای فرآیند نزدیکی در حال جریان در خلیج فارس است. در این زمینه، عمان ابزارهای موثری برای تسهیل نوعی توافق سیاسی بین رقبای خلیج در مورد سوریه در اولویت ثبات دارد. برای ایران، این میتواند بقای رژیم اسد، هرچند ضعیفتر از قبل، را به همراه داشته باشد. برای عربستان سعودی و امارات، این میتواند به بازسازی توازن قدرت در سوریه منجر شود. توازنی جدید که در آن تهران و عوامل غیر دولتی همپیمانش نمیتوانند سهم طلایی سیاسی-نظامی در دمشق را حفظ کنند.