امروز: شنبه ۲۵ اسفند ۱۴۰۳

رصد اندیشکده های فرانیوز

نخبگان روس امیدوارند ترامپ جلوی پوتین را بگیرد

 

صبح به‌خیر، دنیای جدید… نفت تا ماه مه به ۵۰ دلار می‌رسد، به نظر می‌رسد که همه‌جا صلح خواهد بود.” اولگ دریپاسکا، الیگارش روس، این جملات را در تلگرام نوشت در صبحی که پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایالات متحده اعلام شد. اظهارات او نشان‌دهنده‌ی فضای بسیاری از نمایندگان نخبگان روسیه است، که انتظار دارند ترامپ و تیمش به پایان رساندن جنگ اوکراین کمک کنند. علاوه بر این، به‌عنوان فردی “عمل‌گرا”، رهبر بعدی ایالات متحده به‌طور قطع به خواسته‌های روسیه گوش می‌دهد و حداقل تا نیمه راه با آن‌ها همراهی می‌کند.

بعد از پیروزی ترامپ در سال ۲۰۱۶، فضای مسکو حتی خوش‌بینانه‌تر بود؛ او به‌عنوان سیاست‌مداری بسیار نزدیک به روسیه تلقی می‌شد. اما در واقعیت، عملکرد او دور از انتظارات بود. در دوران ریاست جمهوری‌اش، ایالات متحده از معاهده نیروهای هسته‌ای میان‌برد خارج شد، شروع به تأمین تسلیحات کشنده به اوکراین کرد، و گسترش تحریم‌های ضد روسیه را ادامه داد.

اکنون، بسیاری از نخبگان روسیه دوباره امیدوار به رئیس‌جمهور منتخب جمهوری‌خواه هستند. اما تفاوت اساسی با سال ۲۰۱۶ این است که این امیدها اکنون نه به‌عنوان “عامل روسی”، بلکه به‌عنوان نیروی خارجی است که می‌تواند—برخلاف خود نخبگان—مشکل اصلی روسیه را هم‌اکنون حل کند.

تصویر ترامپ به‌عنوان تاجر صریح‌اللهجه‌ای با گذشته‌ای پرجنب‌وجوش که علاقه‌مند به زندگی خوب است، برای نخبگان روسیه جذابیت دارد. اقدامات او ممکن است همیشه پیش‌بینی‌پذیر نباشد، اما به‌طور کلی می‌توان آن‌ها را با منطق توجیه و توضیح داد.

امیدهایی که ترامپ برانگیخته است نیز بازتابی از خستگی جنگی است که نخبگان و عموم مردم روسیه حس می‌کنند. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، مدت‌ها پیش طرح خود برای آتش‌بس را ترسیم کرده بود، اما اجرای کامل شرایط آن از جمله تسلط بر مناطق خرسون و زاپوریژیا اوکراین ممکن است سال‌ها زمان ببرد—در صورت امکان‌پذیری.

به عبارتی دیگر، رئیس‌جمهور روسیه لجوجانه به چیزی غیرممکن اصرار می‌کند، که به نخبگان این برداشت را می‌دهد که تمایل واقعی او جنگی بی‌پایان است. او عملاً می‌گوید: “این‌ها خواسته‌های ما هستند، آن‌ها نمی‌خواهند آن را برآورده کنند، بنابراین ما باید ادامه دهیم.” در مقابل عدم قطعیت ایجاد شده توسط پوتین، قصد اعلام شده ترامپ برای پایان دادن به جنگ به سریع‌ترین شکل ممکن واضح به نظر می‌رسد و نخبگان روسیه نمی‌توانند به آن توجه نکنند. آن‌ها همچنین ریاست جمهوری ترامپ را فرصتی برای خنثی کردن تکانه‌های پیامبرگونه پوتین با عملگرایی جمهوری‌خواه می‌بینند: نماینده‌ی آن “آمریکای قدیم” که می‌داند چگونه کارها را انجام دهد و همیشه به دنبال منفعت برای کشور خود است.

برای مدت طولانی، خود پوتین به‌عنوان فردی عمل‌گرا در نظر گرفته می‌شد—حتی به‌عنوان رئیس عمل‌گرای کشور—اما تهاجم گسترده به اوکراین این تصویر را نابود کرد. در نهایت، حتی سناریوی غیر واقعی پیروزی کامل در جنگ منافع خاصی برای روسیه ندارد. آخرین چیزی که نیاز دارد گسترش قلمرو است: کشور از قبل زمین‌های خالی زیادی دارد، و بازسازی سرزمین‌های آسیب دیده از جنگ که روسیه از اوکراین تصرف کرده است به تزریق نقدینگی عظیمی نیاز خواهد داشت. از سوی دیگر، تحریم‌هایی که در پاسخ به جنگ اعمال شد ضربه‌ی جدی به اقتصاد وارد کرده است و این مشکلات فقط بدتر خواهند شد.

تا آخرین لحظه، نخبگان واقعاً باور نمی‌کردند که احتمال جنگ با اوکراین وجود دارد، و این به دلیل این بود که پوتین را سیاستمداری منطقی می‌دانستند. پس از آن هم به اعتقاد غیرمنطقی چسبیده بودند که رئیس‌جمهور هم خوش‌شانس است و هم می‌داند که چه می‌کند، و بنابراین جنگ نهایتاً به پیروزی روسیه ختم می‌شود. اما نزدیک به سه سال پس از خونریزی، برای بخش قابل توجهی از نخبگان روشن شده است که پوتین برنامه‌ی مشخصی از اقدامات نداشته و هرگز نداشته است، و اهداف اعلام‌شده جنگ چیزی جز شعار توخالی نبوده است.

کارآفرینان و مدیران دولتی اکنون به‌طور علنی در مورد مشکلات جدی در اقتصاد صحبت می‌کنند، اما با درک کمی از سوی رهبری مواجه می‌شوند. رئیس‌جمهور در دنیای کوچک خود زندگی می‌کند، دور از عقل‌گرایان و عمل‌گرایان.

در همین حال، وضعیت غیر عقلانی سیاست روسیه در حال حاضر فرصتی برای افرادی مانند سرگئی کاراگانوف، دانشمند سیاسی، فراهم آورده است، که پیشنهاد کرده که کرملین نباید در استفاده از سلاح‌های هسته‌ای عقب‌نشینی کند، باید سیبری را با مردم مناطق الحاق شده اسکان دهد و باید از دوره مهدکودک به آموزش ایدئولوژی آغاز کند. به رغم اینکه این ایده‌ها غیرقابل تصور به نظر می‌رسند، ممکن است دقیقاً با پوتین هم‌صدا شوند که به نقش پیامبرگونه‌ی روسیه و خود باور دارد.

تهدید به استفاده از سلاح هسته‌ای از سوی رهبران ارشد روسیه و حملات موشکی بالیستیک هیچ‌کدام به احساس ثبات نخبگان نمی‌افزاید. در این زمینه، ترامپ به‌عنوان یک عامل خارجی منطقی به نظر می‌رسد، یک عمل‌گرا آشکار که حداقل می‌تواند سعی در حل این نزاع خطرناک داشته باشد.

اما این امیدها به ترامپ تا حد زیادی بی‌اساس هستند. پیشنهادهای او برای منجمد کردن درگیری در طول خط جبهه بعید است که برای پوتین کافی باشد، در حالی که امتناع او احتمالاً به معن۲۳۸۲صبح بخیر، دنیای جدید… نفت تا ماه می به ۵۰ دلار خواهد رسید و به نظر می‌رسد که در همه‌جا صلح برقرار خواهد شد,” این جملات توسط اولگ دریپاسکا، الیگارش روس، در تلگرام و در صبح روزی که پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایالات متحده اعلام شد، نوشته شد. اظهارات او منعکس‌کننده فضای بسیاری از نمایندگان نخبگان روسیه است که انتظار دارند ترامپ و تیمش به پایان رساندن جنگ در اوکراین کمک کنند. علاوه بر این، به‌عنوان یک فرد “عمل‌گرا”، رهبر بعدی ایالات متحده قطعاً به خواسته‌های روسیه گوش خواهد داد و حداقل تا نیمه راه با آن‌ها کنار خواهد آمد.

پس از پیروزی ترامپ در سال ۲۰۱۶، حال‌وهوای مسکو حتی خوش‌بینانه‌تر بود: او به‌عنوان سیاستمداری بسیار نزدیک به روسیه تلقی می‌شد. با این حال، واقعیت عملکرد او فاصله زیادی با انتظارات داشت. در طول دوران ریاست جمهوری او، ایالات متحده از معاهده نیروهای هسته‌ای میان‌برد خارج شد، شروع به تأمین تسلیحات مرگبار به اوکراین کرد، و به گسترش تحریم‌های ضد روسیه ادامه داد.

اکنون، بسیاری از نخبگان روسی بار دیگر امیدهای خود را بر روی رئیس‌جمهور منتخب جمهوری‌خواه متمرکز کرده‌اند. اما به‌طور اساسی با سال ۲۰۱۶ تفاوت دارد. این امیدها اکنون نه به‌عنوان ترامپ به‌عنوان یک “عامل روسی”، بلکه به‌عنوان نیروی خارجی است که می‌تواند—برخلاف خود نخبگان—مشکل اصلی روسیه را اکنون حل کند.

تصویر ترامپ به‌عنوان تاجری صریح با گذشته‌ای رنگارنگ که از زندگی خوب لذت می‌برد برای نخبگان روسیه جذابیت دارد. اقدامات او ممکن است همیشه قابل‌پیش‌بینی نباشد، اما به‌طور معمول می‌توان آن‌ها را از طریق منطق توضیح و توجیه کرد.

امیدهایی که ترامپ به وجود آورده، همچنین بازتابی از خستگی جنگی است که نخبگان روسیه و عموم مردم به‌طور کلی حس می‌کنند. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، مدت‌ها پیش طرح‌های خود برای آتش‌بس را ترسیم کرده بود، اما اجرای کامل شرایط آن از جمله تسلط بر مناطق خرسون و زاپوریژیا اوکراین ممکن است برای روسیه سال‌ها طول بکشد—در صورتی که حتی ممکن باشد.

به عبارت دیگر، رئیس‌جمهور روسیه لجوجانه منطق‌ناپذیر را طلب می‌کند، که به نخبگان این برداشت را می‌دهد که تمایل واقعی او جنگی بی‌پایان است. او عملاً می‌گوید، “این‌ها خواسته‌های ما هستند، آن‌ها نمی‌خواهند آن را برآورده کنند، پس ما باید ادامه دهیم.” در پس‌زمینه عدم قطعیت ایجاد شده توسط پوتین، قصد اعلام شده ترامپ برای پایان دادن به جنگ به سریع‌ترین شکل ممکن کاملاً شفاف به نظر می‌رسد و نخبگان روسیه نمی‌توانند به آن توجه نکنند. آن‌ها همچنین ریاست جمهوری ترامپ را فرصتی برای خنثی کردن تکانه‌های نیمه‌خدایی پوتین با عمل‌گرایی جمهوری‌خواه می‌بینند: نماینده‌ی آن “آمریکای قدیم” که می‌داند چگونه کارها را انجام دهد و همیشه به دنبال منفعت کشور خود است.

پوتین برای مدت طولانی به‌عنوان عمل‌گرا—حتی عمل‌گرای اصلی کشور—تلقی می‌شد، اما تهاجم گسترده به اوکراین این تصویر را نابود کرد. در نهایت، حتی سناریوی غیرواقعی پیروزی کامل در خطوط مقدم، فوایدی برای روسیه نخواهد داشت. آخرین چیزی که نیاز دارد افزایش قلمرو است: کشور از قبل زمین‌های خالی زیادی دارد، و بازسازی سرزمین‌های آسیب‌دیده از جنگ که روسیه از اوکراین تصرف کرده به نقدینگی عظیمی نیاز خواهد داشت. در همین حال، تحریم‌هایی که در پاسخ به جنگ اعمال شد ضربه جدی به اقتصاد وارد کرده و این مشکلات فقط بدتر خواهند شد.

تا آخر، نخبگان واقعاً باور نمی‌کردند که احتمال جنگ با اوکراین وجود داشته باشد، و دلیل آن این بود که پوتین را سیاست‌مداری منطقی می‌دانستند. سپس به اعتقاد غیرمنطقی چسبیدند که رئیس‌جمهور هم خوش‌شانس است و هم می‌داند که چه می‌کند، و بنابراین جنگ نهایتاً به پیروزی روسیه ختم می‌شود. اما تقریباً سه سال پس از خشونت، برای بخش قابل توجهی از نخبگان روشن شده است که پوتین برنامه مشخصی از اقدامات نداشته و هرگز نداشته است، و اهداف اعلام‌شده جنگ چیزی جز شعار توخالی نبوده است.

کارآفرینان و مدیران دولتی در حال حاضر به‌وضوح درباره مشکلات جدی در اقتصاد صحبت می‌کنند، اما با درک کمی از سوی رهبری مواجه می‌شوند. رئیس‌جمهور در دنیای کوچک خود زندگی می‌کند، تا حد امکان دور از عقل‌گرایان و عمل‌گرایان.

در همین حال، وضعیت غیر منطقی سیاست روسیه در حال حاضر، فضایی برای افرادی مانند سرگئی کاراگانوف، دانشمند سیاسی، فراهم کرده است، که پیشنهاد کرده که کرملین نباید در استفاده از سلاح‌های هسته‌ای عقب‌نشینی کند، سیبری را با مردم مناطق الحاق شده اسکان دهد و آموزش ایدئولوژی را از کودکی شروع کند. به‌رغم اینکه این ایده‌ها غیرقابل تصور به نظر می‌رسند، ممکن است با پوتین که به نقش پیامبرگونه‌ی روسیه و خود باور دارد، همخوانی داشته باشد.

تهدید به استفاده از سلاح هسته‌ای توسط رهبران ارشد روسیه و حملات موشکی بالستیک هیچ‌کدام به ثبات نخبگان افزوده نمی‌کند. در این زمینه، ترامپ به‌عنوان عاملی خارجی منطقی به نظر می‌رسد، یک عمل‌گرای آشکار که حداقل می‌تواند سعی در حل این نزاع خطرناک داشته باشد.

اما این امیدها به ترامپ تا حد زیادی بی‌اساس است. پیشنهادهای او برای منجمد کردن درگیری در طول خط جبهه بعید است که برای پوتین کافی باشد، در حالی که امتناع او احتمالاً به معنای یک دور جدید از تقابل با ایالات متحده خواهد۲۳۸۳صبح به خیر، دنیای جدید… نفت تا ماه مه به ۵۰ دلار خواهد رسید و به نظر می‌رسد که همه جا صلح برقرار خواهد شد.” این جمله‌ها را اولگ دریپاسکا، الیگارش روسی، در تلگرام نوشت در صبحی که پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایالات متحده اعلام شد. اظهارات او بازتابی از حال‌وهوای بسیاری از نمایندگان نخبگان روسیه است، که انتظار دارند ترامپ و تیمش به پایان رساندن جنگ اوکراین کمک کنند. به علاوه، به عنوان یک فرد “عمل‌گرا”، رهبر بعدی ایالات متحده حتماً به خواسته‌های روسیه گوش خواهد داد و حداقل تا نیمه راه همکاری می‌کند.

پس از پیروزی ترامپ در سال ۲۰۱۶، حال‌وهوای مسکو حتی خوش‌بینانه‌تر بود؛ او به‌عنوان سیاستمداری به طور کامل طرفدار روسیه دیده می‌شد. اما واقعیت به طرز چشمگیری دور از انتظارات بود. در طول ریاست جمهوری‌اش، ایالات متحده از معاهده نیروهای هسته‌ای میان‌برد خارج شد، تامین تسلیحات مرگبار به اوکراین را آغاز کرد و به گسترش تحریم‌ها ضد روسیه ادامه داد.

اکنون، بسیاری از نخبگان روسیه بار دیگر امیدهای خود را به رئیس‌جمهور منتخب جمهوری‌خواه معطوف کرده‌اند. اما تفاوت اساسی با سال ۲۰۱۶ این است که این امیدها اکنون برای ترامپ به عنوان نوعی “عامل روسی” نیستند، بلکه به عنوان نیروی خارجی است که می‌تواند — بر خلاف نخبگان خودشان — مشکل اصلی روسیه را حل کند.

تصویر ترامپ به‌عنوان تاجری صریح و روراست با گذشته‌ای رنگارنگ که از زندگی خوب لذت می‌برد برای نخبگان روسیه جذابیت دارد. اقدامات او ممکن است همیشه قابل پیش‌بینی نباشد، اما به طور معمول می‌توان آن‌ها را از طریق منطق توضیح و توجیه کرد.

امیدهایی که ترامپ برانگیخته است نیز بازتابی از خستگی ناشی از جنگی است که نخبگان و عموم مردم روسیه احساس می‌کنند. ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، مدت‌ها پیش طرح‌های خود را برای آتش‌بس تبیین کرده بود، اما اجرای کامل شرایط آن، مانند به دست گرفتن کنترل مناطق اوکراینی خرسون و زاپوریژیا، ممکن است سال‌ها برای روسیه طول بکشد – در صورتی که اصلاً ممکن باشد.

به عبارتی دیگر، رئیس‌جمهور روسیه با لجاجت خواهان چیزی غیرممکن است، که به نخبگان این تصور را می‌دهد که میل واقعی او جنگی بی‌پایان است. او به طور مؤثر می‌گوید: “این‌ها خواسته‌های ما هستند، آن‌ها نمی‌خواهند آن را برآورده کنند، پس ما مجبوریم ادامه دهیم.” در برابر پس‌زمینه‌ای از عدم قطعیتی که پوتین ایجاد کرده است، تمایل اعلام‌شده ترامپ برای پایان دادن به جنگ به سریع‌ترین شکل ممکن به وضوح روشن به نظر می‌آید و نخبگان روسیه هم نمی‌توانند آن را نادیده بگیرند. آن‌ها همچنین ریاست جمهوری ترامپ را فرصتی برای خنثی کردن تکانه‌های پیامبر گونه پوتین با عملگرایی یک جمهوری‌خواه می‌بینند: نماینده‌ای از “آمریکای قدیم” که می‌داند چگونه کارها را انجام دهد و همیشه به دنبال منفعت کشور خود است.

برای مدت زیادی، پوتین خود به عنوان فردی عمل‌گرا شناخته می‌شد – حتی عمل‌گرای اصلی کشور – اما تهاجم گسترده به اوکراین این تصویر را تخریب کرد. به هر حال، حتی سناریوی غیرواقعی یک پیروزی کامل در جبهه نیز سودی برای روسیه نخواهد داشت. آخرین چیزی که نیاز دارد رشد قلمرویی است: کشور از قبل زمین‌های خالی وسیعی دارد و بازسازی سرزمین‌های آسیب‌دیده جنگ که روسیه از اوکراین تصرف کرده است، به حجم وسیعی از سرمایه‌گذاری نیاز خواهد داشت. در ضمن، تحریم‌های برافراشته‌شده در واکنش به جنگ به طور جدی به اقتصاد ضربه زده است و این مشکلات فقط بدتر خواهد شد.

تا آخرین لحظه، نخبگان نمی‌پذیرفتند که واقعاً چشم‌اندازی از جنگ با اوکراین وجود دارد و علت آن هم برداشت آن‌ها از پوتین به عنوان سیاست‌مداری عقلانی بود. سپس به باور غیرعقلانی چسبیدند که رئیس‌جمهور هم خوش‌شانس است و هم می‌داند چه می‌کند و بنابراین جنگ نهایتاً با پیروزی روسیه خاتمه خواهد یافت. اما نزدیک به سه سال بعد از خونریزی، برای بخش مهمی از نخبگان روشن شد که پوتین نه تنها برنامه روشنی برای اقدام نداشت، بلکه هرگز نداشته است و اهداف اعلام‌شده جنگ چیزی جز حرف‌های توخالی نیست.

کارآفرینان و مدیران دولتی اکنون به‌طور علنی درباره مشکلات جدی در اقتصاد صحبت می‌کنند، اما درک کمی از سوی رهبری دریافت می‌کنند. رئیس‌جمهور در دنیای کوچک خود زندگی می‌کند، تا حد امکان دور از عقل‌گراها و عمل‌گراها.

در همین حال، وضعیت غیر عقلانی سیاست روسیه در حال حاضر فضایی برای کسانی مانند سرگئی کاراگانوف، دانشمند سیاسی، فراهم کرده که پیشنهاد کرده‌اند که کرملین نباید در استفاده از سلاح‌های هسته‌ای تردید کند، سیبری را با مردم از نواحی الحاق شده پر کند و باید از مهدکودک ایدئولوژی آموزش دهد. هرچند این ایده‌ها ممکن است غیرقابل‌تصور به نظر برسند، اما ممکن است به‌خوبی با پوتین که به نقش پیامبرگونه روسیه و خودش باور دارد، همخوانی داشته باشد.

تهدید به استفاده از سلاح هسته‌ای توسط رهبران ارشد روسیه و حملات موشکی بالستیک، هیچ‌کدام به احساس ثبات نخبگان نمی‌افزاید. در این زمینه، ترامپ به‌عنوان یک عامل خارجی منطقی به نظر می‌رسد، یک عمل‌گرا که حداقل می‌تواند سعی در حل این نزاع خطرناک کند.

اما امید به ترامپ عمدتاً بی‌اساس است. پیشنهادهای او برای منجمد کردن درگیری در امتداد خطوط جبهه بعید است که برای پوتین کافی باشد، در حالی که امتناع او احتمالاً به معنای یک دور جدید از تقابل با ایالات متحده خواهد بود، تنها با یک رئیس‌جمهور جدید.

نقاط اختلاف دیگری وجود دارد. ترامپ وعده افزایش فشار بر کره شمالی و ایران – دوستان اصلی روسیه – و همچنین بر چین، شریک کلیدی مسکو را داده است. همچنین مشخص نیست که روسیه چگونه می‌تواند روابط “عمل‌گرا” با ایالات متحده را با دوستی با جنوب جهانی ترکیب کند. سرانجام، سیاست مسکو برای ساختن نیروی پیشرو ضدغربی از بریکس، مانعی دیگر در مسیر عادی‌سازی روابط با آمریکا است.

با این حال، پراکندگی این امیدها در میان نخبگان روسیه حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. درونی، آن‌ها به دنبال نرمال‌سازی، عقل‌گرایی و عمل‌گرایی هستند: چیزهایی که پوتین نمی‌تواند به آن‌ها ارائه کند. کمیت این امیدها نشان می‌دهد که حتی در بیانیه‌های رسمی، بسیاری از نمایندگان نخبه عملاً به داوری نهایی ایالات متحده اذعان دارند. این موضوع شکست دیگری برای پوتین در نبرد مجازی با ترامپ بر سر دل‌ها و ذهن‌های نخبگان روسیه است.

فعلاً، موضوع تنها یافتن یک دست خارجی قوی است: یک ارباب که بیاید و داوری کند. اما این همدلی با ضد خارجی رئیس‌جمهور روسیه نیز شاهدی بر اینکه چه نوع جایگزینی برای پوتین در داخل کشور مورد نیاز خواهد بود. بسیاری در روسیه خواهان رهبری عمل‌گرا و منطقی هستند.

Share on facebook
Share on twitter
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on print

لینک کوتاه خبر:

https://fara.news/?p=15124

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

اخبارمرتبط

کاربران انقلابی فضای مجازی ذیل این هشتگ اقدام به احصا و برجسته سازی ویژگی‌های مطلوب عملکردی و شخصیتی شهید آیت الله رییسی پرداخته‌اند و خط الگودهی به نامزدهای انتخاباتی براساس منش این شهید را دنبال می‌کنند. مضمون پست‌های مرتبط با این هشتگ درصدد ترویج فرهنگ خدمت‌رسانی به مردم، اخلاق مداری انتخاباتی و پرهیز از سیاست‌زدگی در قبال رییس جمهوررآینده است