امروز: جمعه ۲۱ دی ۱۴۰۳

رصد اندیشکده های فرانیوز

ظهور و سقوط سیاست اقتصادی

با بازگشت ترامپ به کاخ سفید، سیاست‌های اقتصادی ایالات متحده به‌طور بالقوه شاهد تحولات و آشفتگی‌های شدیدی خواهد بود. در دوره اول، نیروهای مختلف با منافع متفاوت تلاش کردند بر سیاست‌ها تأثیر بگذارند، اما برخی سطوح دولت همچنان به صورت باثبات عمل کردند. در دوره دوم، حضور افراد و گروه‌های جدید، به ویژه در حوزه رمزارزها، می‌تواند هرج و مرج بیشتری را به ارمغان بیاورد. تکنوکرات‌های تحریم که تاکنون ابزارهای اصلی قدرت اقتصادی ایالات متحده را مدیریت کرده‌اند، ممکن است با چالش‌های جدی مواجه شوند و قدرت اقتصادی آمریکا می‌تواند تضعیف شود. کشورهای دیگر و دشمنان ممکن است از این ضعف‌ها بهره‌برداری کنند و نظم جهانی بازنویسی شود.

هنگامی که دونالد ترامپ در اواخر ژانویه به کاخ سفید بازگردد، اهرم‌های قدرت اقتصادی ایالات متحده را در دست خواهد داشت. همچنین، حضور جهانی دلار به‌عنوان ارز مبادلاتی، همراه با نقش مرکزی موسسات و شبکه‌های مالی ایالات متحده، به واشنگتن توانایی بی‌نظیری می‌دهد تا انجام تجارت را برای رقبا دشوار کند. از زمان حملات ۱۱ سپتامبر، ایالات متحده به طور فزاینده‌ای از تحریم‌های مالی استفاده کرده است تا افراد، دولت‌ها و عوامل غیردولتی را هدف قرار دهد. حتی کنترل‌های صادراتی برای فناوری‌ها را به یک جایگزین موقت برای تحریم‌ها تبدیل کرده است. آینده این ابزارها، که برخی از مهمترین ابزارهای موجود در دستان ایالات متحده هستند، اکنون در دستان رئیس‌جمهوری پرنوسان قرار دارد.

در کمپین انتخاباتی، ترامپ تاکید داشت که تحریم‌ها در مقایسه با تعرفه‌ها ابزاری ناکارآمد هستند. او قول داد که از آنها “تا حد ممکن کمتر” استفاده کند، چرا که می‌ترسید این کار باعث از بین رفتن دلار به‌عنوان ارز جهانی شود، نتیجه‌ای که او آن را به اندازه شکست در جنگ بد می‌دانست. این تردید با سابقه حضور او در دفتر مطابقت نداشت. در دوره اول ریاست جمهوری‌اش، او به راحتی تحریم‌هایی علیه کره شمالی وضع کرد و تلاش کرد با این تحریم‌ها “فشار حداکثری” بر ایران اعمال کند. انتقادات ترامپ در خصوص سیاست تحریم‌ها احتمالاً در دوره بعدی ریاست جمهوری موجب اختلاف‌نظرهایی خواهد شد. بسیاری از کسانی که او در دولتش معرفی می‌کند، مانند سناتور مارکو روبیو که به عنوان وزیر امور خارجه منصوب شده است، هوادار تحریم‌ها هستند. آنها قطعاً خواهند خواست که این سلاح مهم دولتی ایالات متحده را به سمت دشمنان خود نشانه بگیرند. دیگران ممکن است مانند استیون منوچین، وزیر خزانه‌داری دوره اول ترامپ، نگران استفاده افراطی از تحریم‌ها باشند. برخی حتی ممکن است به طور فعال با قدرت دلار ایالات متحده مخالفت کنند.

اختلاف ممکن است حاکم شود. توانایی واشنگتن برای نظارت بر حجم عظیمی از داده‌های مالی و جلوگیری از دستیابی رقبا به پول و فناوری ممکن است توسط نزاع داخلی و تمایل ترامپ به تغییر عقیده به‌صورت آنی تضعیف شود. سیاست امنیت اقتصادی ایالات متحده آماده است تا به میدانی تبدیل شود که در آن حامیان سختگیر چین، جنگجویان تعرفه، اهالی وال‌استریت و فعالان بیت‌کوین برای جلب نظر رئیس‌جمهوری که سیاست را بر اساس مشاوره آخرین فردی که با او صحبت کرده می‌سازد، به رقابت بپردازند.

عواقب محتمل این اختلاف توسط دو کتاب جدید که داستان چگونگی تسلط واشنگتن بر هنر اعمال فشار اقتصادی را تعریف می‌کنند، روشن می‌شود. در کتاب “دلارها و تسلط”، مری بریجز، روزنامه‌نگار تجاری که به تاریخ‌نگاری روی آورده است، آغاز فعالیت مالی ایالات متحده را در یک قرن گذشته به تصویر می‌کشد. در کتاب “گلوگاه‌ها”، ادوارد فیشمن، که در وزارت خزانه‌داری و امور خارجه کار کرده است، از “تکنوکرات‌های تحریم” که این تسلط را در دو دهه گذشته ساخته‌اند، تمجید می‌کند. با توجه به اینکه ترامپ تخصص تکنوکراتیک را به‌عنوان زنجیرهای “دولت نهان” می‌بیند، روایت بریجز ممکن است در آینده نزدیک مرتبط‌تر باشد، زیرا ترامپ به رویکرد قدیمی‌تر و ابتدایی‌تر به قدرت اقتصادی آمریکا بازمی‌گردد.

امروزه، مانند اوایل قرن بیستم، این قدرت از منابع مختلفی سرچشمه می‌گیرد. در طول دو دهه گذشته، ایالات متحده قدرت اجرایی اقتصادی را به قیمت عدم اطمینان از نحوه استفاده بهینه از آن ساخته است. بخش‌های مختلف آنچه ممکن است “دولت امنیت اقتصادی” نامیده شود، مانند دفتر کنترل دارایی‌های خارجی وزارت خزانه‌داری و دفتر صنعت و امنیت وزارت تجارت، گاهی در هماهنگی وظایف خود دچار مشکل هستند و به طرز شوکه‌آوری در جمع‌آوری اطلاعات یا تدوین استراتژی بلندمدت سختکوشی می‌کنند. هنوز دستورالعمل مشخصی برای چگونگی هماهنگ‌سازی تمام این اجزا وجود ندارد.

بازگشت ترامپ فقط این مسائل را بدتر خواهد کرد. دولت امنیت اقتصادی نیاز به انسجام و برنامه‌ریزی بیشتر دارد، نه کمتر. تحریم‌ها و کنترل‌های صادراتی برخی از قدرتمندترین سلاح‌های موجود در زرادخانه ایالات متحده هستند، اما این سلاح‌ها توسط یک ماشین بوروکراتیک که به سختی با چسب و بندهای موقت به هم چسبیده‌اند، مدیریت می‌شوند. معادلی از پنتاگون که تلاش‌های دولت ایالات متحده را زیر یک سقف برای امنیت اقتصادی گرد‌آوری کند، وجود ندارد.

اگر ترامپ وعده خود را برای کنار گذاشتن کارمندان دولتی عملی کند، هیچ‌چیزی وجود نخواهد داشت که میل به هرج و مرج او را مهار کند. به احتمال زیاد، دولت جدید به طرزی پیش‌بینی‌ناپذیر بین سیاست‌های کاملاً ناسازگار نوسان خواهد کرد: جایگزینی تحریم‌ها و کنترل‌های صادراتی با تعرفه‌ها، استقرار تحریم‌ها در مقیاس وسیع (حتی شاید علیه متحدان) و محافظت از موسسات مالی و ارزهای دیجیتال در برابر قدرت نظارتی ایالات متحده. چنین وضعی در کوتاه‌مدت به بی‌نظمی منجر می‌شود و در بلندمدت قدرت ایالات متحده را تضعیف می‌کند، زیرا کشورهای دیگر سعی می‌کنند با دوری از سیستم اقتصادی آمریکا تا حد امکان، خود را در برابر این آشفتگی عایق کنند.

دردهای رشد
از زمان حملات ۱۱ سپتامبر، دولت‌های دموکرات و جمهوری‌خواه از حضور فراگیر دلار ایالات متحده استفاده کرده‌اند تا تحریم‌های مالی را به یک سلاح همه‌منظوره تبدیل کنند. بانک‌های بین‌المللی برای انتقال وجوه به یکدیگر نیاز به دسترسی به سیستم تسویه دلار دارند که توسط ناظران ایالات متحده کنترل می‌شود. این مسئله بانک‌ها، حتی آن‌هایی که در خارج از کشور مستقر هستند، را مجبور به تبعیت از تحریم‌ها و الزامات گزارش‌دهی مالی ایالات متحده می‌کند.

نتایج این سیاست‌ها نیرومند است. هنگامی که دولت ترامپ در سال ۲۰۲۰ کاری لام، مدیر اجرایی طرفدار پکن هنگ‌کنگ، را به دلیل نقض حقوق بشر تحریم کرد، حتی بانک‌های چینی از انجام کسب و کار با او خودداری کردند. او مجبور شد مقادیر زیادی پول نقد در اطراف عمارتش نگه دارد تا بتواند صورت‌حساب‌هایش را پرداخت کند. وقتی در سال ۲۰۲۴ دولت بایدن شهرک‌نشینان افراطی اسرائیلی را به دلیل حمله یا تصاحب زمین‌های فلسطینیان تحریم کرد، بانک‌های اسرائیلی ناچار شدند تا این شهرک‌نشینان را قطع کنند، که موجب خشم و نگرانی وزیر دارایی افراطی راست‌گرای اسرائیل شد. تاثیر این تحریم‌ها به عمق ترتیبات مالی داخلی متحدان و دشمنان می‌رسد.

واشنگتن از دیگر ابزارهای فشار اقتصادی نیز استفاده کرده است. در دوره اول ترامپ، مقامات آمریکایی دامنه نفوذ کشورشان را در زنجیره‌های تامین جهانی گسترش دادند و کنترل۲۹۶۷زمانی که دونالد ترامپ در اواخر ژانویه به کاخ سفید بازگردد، قدرت اقتصادی ایالات متحده را در دست خواهد داشت. فراگیری دلار به عنوان واحد پولی مبادله و مرکزی بودن نهادها و شبکه‌های مالی آمریکا، به واشنگتن قدرت بی‌مانندی می‌دهد که انجام تجارت را برای دشمنان دشوار کند. از زمان ۱۱ سپتامبر، ایالات متحده تحریم‌های مالی را با مقیاس و گستره‌ای فزاینده به کار گرفته است، هدف قرار دادن افراد، دولت‌ها و بازیگران غیردولتی را در دستور کار خود قرار داده است. حتی کنترل صادرات فناوری‌ها را به عنوان جایگزینی مخفی برای تحریم‌ها تبدیل کرده است. آینده این ابزارها — که برخی از مهم‌ترین ابزارهایی هستند که ایالات متحده دارد — اکنون در اختیار رئیس‌جمهوری غیرقابل پیش‌بینی است.

در مسیر تبلیغات انتخاباتی، ترامپ اصرار داشت که تحریم‌ها در مقایسه با تعرفه‌ها ابزار ضعیفی هستند: او وعده داد که آن‌ها را “تا حد ممکن کم استفاده کند” از ترس اینکه این تحریم‌ها دلار را به عنوان ارز جهانی نابود نمی‌کنند — نتیجه‌ای که او آن را به اندازه از دست دادن یک جنگ بد می‌دانست. این تردید ابراز شده با عملکردش در دفتر کار تضاد داشت. در دور اول ریاست جمهوری‌اش، او با خوش‌آمد گویی به تحریم‌های کره شمالی و تلاش برای اعمال “فشار حداکثری” بر ایران بود. تغییرات مکرر ترامپ در مورد تحریم‌ها احتمالا باعث بروز اختلافات در دوره بعدی او خواهد شد. بسیاری از افرادی که او به دولت خود وارد می‌کند، مانند سناتور مارکو روبیو، نامزد وزارت امور خارجه، از تحریم‌ها حمایت می‌کنند. آن‌ها قطعاً می‌خواهند این سلاح عظیم اقتصادی ایالات متحده را بر دشمنان خود اعمال کنند. دیگران ممکن است مانند استیون منوچین، وزیر خزانه‌داری در اولین دولت ترامپ، درباره استفاده بیش از حد از تحریم‌ها نگران باشند. برخی ممکن است حتی با قدرت دلار ایالات متحده مخالفت فعال داشته باشند.

نفاق ممکن است غالب شود. توانایی واشنگتن برای نظارت بر حجم وسیعی از داده‌های مالی و جلوگیری از دستیابی رقبا به پول و فناوری، ممکن است تحت تأثیر اختلافات داخلی و تمایل ترامپ برای تغییر نظر بر اساس هوس‌های خود قرار گیرد. سیاست امنیت اقتصادی ایالات متحده آماده است تا به میدان نبردی تبدیل شود که در آن قهرمانان چینی، جنگجویان تعرفه، وال‌استریتی‌ها و طرفداران بیت‌کوین رقابت کنند تا بر رئیس‌جمهوری که سیاست‌هایش بر اساس نظر آخرین فردی که با او صحبت کرده تعیین می‌شود، تأثیر بگذارد.

پیامدهای احتمالی این نفاق به وضوح توسط دو کتاب جدید مشخص می‌شود که داستان چگونگی تسلط واشنگتن بر هنر اجبار اقتصادی را روایت می‌کنند و بررسی می‌کنند که این تسلط در آینده چه موقعیت‌خواهی دارد. در کتاب “دلارها و حاکمیت”، مری بریدجز، یک روزنامه‌نگار تجاری که به تاریخ‌نگار تبدیل شده، آغازهای صد ساله امپراتوری مالی ایالات متحده را توصیف می‌کند. در کتاب “گلوگاه‌ها”، ادوارد فیشمن، که در وزارت خزانه‌داری و وزارت خارجه کار کرده است، از “فناوری‌سالاران تحریم‌ها” که طی دو دهه گذشته این تسلط را ایجاد کرده‌اند، تجلیل می‌کند. با توجه به اینکه ترامپ تخصص تکنوکراتیک را به عنوان قضایای “دولت عمیق” می‌بیند، روایت بریدجز ممکن است در آینده نزدیک مفیدتر باشد، زیرا ترامپ به یک روش ابتدایی‌تر و قدیمی‌تر از قدرت اقتصادی آمریکایی بازمی‌گردد.

امروزه، همانند اوایل قرن بیستم، این قدرت از منابعی نامتجانس سرچشمه می‌گیرد. طی دو دهه گذشته، ایالات متحده قدرت اجرایی اقتصادی را در ازای کشف بهترین روش استفاده از آن توسعه داده است. بخش‌های مختلف آنچه که می‌توان “دولت امنیت اقتصادی” نامید، مانند دفتر کنترل دارایی‌های خارجی خزانه‌داری و اداره امنیت صنعت و تجارت، گاه با مشکل هم‌نگاری کار خود مواجه می‌شوند و به طرز شگفت‌آوری در جمع‌آوری اطلاعات یا تدوین استراتژی‌های بلندمدت دشواری دارند. همچنان هیچ‌گونه راهنمایی برای این‌که همه اجزا چگونه باید با یکدیگر هماهنگ شوند، وجود ندارد.

بازگشت ترامپ تنها این مشکلات را بدتر خواهد کرد. دولت امنیت اقتصادی نیاز به همگونی و برنامه‌ریزی بیشتری دارد، نه کمتر. تحریم‌ها و کنترل صادرات برخی از قدرتمندترین سلاح‌های در زرادخانه ایالات متحده هستند، اما آن‌ها توسط ماشینی اداری که به بندهای نازک و نوار چسبی که به سختی در کنار هم قرار گرفته است، مدیریت می‌شود. هیچ مرکزیت مشابه پنتاگون — مرکزی که تلاش‌های دولت ایالات متحده را زیر یک سقف جمع کند — برای امنیت اقتصادی وجود ندارد.

اگر ترامپ به وعده خود مبنی بر به حاشیه راندن کارمندان دولتی عمل کند، هیچ چیز نمی‌تواند اشتهای او برای ایجاد آشفتگی را مهار کند. به احتمال زیاد، دولت جدید به‌طور غیرقابل‌پیش‌بینی بین سیاست‌هایی که به شدت با هم ناسازگار هستند نوسان خواهد کرد: جایگزینی تحریم‌ها و کنترل‌های صادراتی با تعرفه‌ها، اعمال تحریم‌ها در مقیاس بالا (حتی شاید علیه متحدان)، و محافظت از موسسات مالی و ارزهای دیجیتال از قدرت‌های نظارتی ایالات متحده. این وضعیت در کوتاه‌مدت به یک آشفتگی تبدیل خواهد شد و در بلندمدت قدرت ایالات متحده را تضعیف خواهد کرد، زیرا کشورهای دیگر خود را از این آشفتگی محافظت کرده و تا حد امکان از سیستم اقتصادی آمریکا دوری می‌کنند.

مشکلات در حال رشد

از تاریخ ۱۱ سپتامبر، دولت‌های دموکرات و جمهوری‌خواه از فراگیری دلار ایالات متحده استفاده کرده‌اند تا تحریم‌های مالی را به عنوان یک ابزار همه‌کاره تبدیل کنند. بانک‌های بین‌المللی برای انتقال وجوه به یکدیگر نیاز به دسترسی به سیستم تصفیه دلار دارند، که توسط نهادهای نظارتی آمریکا کنترل می‌شود. این الزام به همکاری بانک‌ها، حتی آن‌هایی که در خارج از کشور مستقر هستند، با تحریم‌های مالی آمریکا و الزامات گزارش دهی منجر می‌شود.

نتایج بسیار قوی بوده است. زمانی که دولت ترامپ کری لام، رئیس اجرایی طرفدار پکن هنگ کنگ را به دلیل نقض حقوق بشر در سال ۲۰۲۰ مورد تحریم قرار داد، حتی بانک‌های چینی نیز از تجارت با او خودداری کردند. او مجبور بود پشته‌های پول نقد دور عمارت خود نگه دارد تا بتواند صورتحساب‌هایش را پرداخت کند. هنگامی که در سال ۲۰۲۴، دولت بایدن صیهونیسم افراطی‌های اسرائیلی را به دلیل حمله یا اخراج فلسطینی‌ها تحریم کرد، بانک‌های اسرائیلی چاره‌ای جز قطع ارتباط با آن‌ها نداشتند، که این موضوع به خشم و نگرانی وزیر مالی طرفدار راست‌گرای اسرائیل منجر شد. نیروی تحریم‌های ایالات متحده عمیقاً به ساختارهای مالی داخلی هم‌پیمانان و دشمنان نفوذ می‌کند.

واشنگتن همچنین راه‌های دیگری از اجبار اقتصادی را ترکیب کرده است. در اولین دوره ریاست جمهوری ترامپ، مقامات حوزه دسترسی ایالات متحده به زنجیره‌های تأمین جهانی را با تبدیل کنترل‌های صادراتی که به طور اصلی برای جلوگیری از دستیابی فناوری‌های آمریکایی به دست ارتش‌های دشمن طراحی شده بودند، به تحریم‌های جایگزین گسترش دادند — راه دیگری برای ضربه زدن به اقتصاد یک دشمن. رئیس‌جمهور جو بایدن از همین مکانیزم برای محدود کردن کل اقتصادهای چینی و روسی در دسترسی به برخی نیمه‌هادی‌ها استفاده کرد.

ابزارهای اقتصادی ایالات متحده بخشی از قدرت خود را از دست داده‌اند.

کنترل‌های صادراتی کمتر از آنچه که مقامات آمریکایی انتظار داشتند موثر بوده‌اند زیرا زنجیره‌های تأمین مبهم و در نتیجه سخت کنترل هستند. با این‌وجود، این نوآوری‌ها و دیگر نوآوری‌ها دولت امنیت اقتصادی در حال رشد را در داخل دولت فدرال ایالات متحده، هر چند به‌صورت ناشناخته، تقویت کرده‌اند. با مدیریت و اجرای تحریم‌ها، کنترل‌های صادراتی و بررسی‌های سرمایه‌گذاری، واشنگتن اغلب می‌تواند از ورود پول و فناوری به دست رقبا جلوگیری کند. سایر بخش‌های دولت نظارتی ایالات متحده نیز کمک می‌کنند، حتی زمانی که ارتباط رسمی با امنیت ملی ندارند. برای مثال، تلاش‌های کمیسیون بورس و اوراق بهادار برای تنظیم ارزهای دیجیتال به وزارت خزانه‌داری و وزارت دادگستری کمک کرده‌اند تا قلمروی مالی بی‌نظم را با قوانین ایالات متحده تطبیق دهند. در نتیجه، اکنون تروریست‌ها و دولت‌های سرکش با سختی بیشتری می‌توانند از کنترل‌های مالی سنتی عبور کنند.

اما رشد سریع دولت امنیت اقتصادی ایالات متحده به هزینه همگونی تمام شده است. مقامات آمریکایی راهنمایی کمی درباره زمان استفاده از سلاح‌های اقتصادی خاص دارند و روش‌های کمی برای اطمینان از عدم مداخله آن‌ها با یکدیگر وجود دارد. تحریم‌ها، کنترل‌های صادراتی و سایر ابزارهای اقتصادی بخشی از قدرت خود را از دست داده‌اند زیرا برای انجام کارهای بیشتری استفاده شده‌اند. اکنون زمان بسیار بدی برای فروپاشی آن‌ها است. ایالات متحده در حال شروع به یک بازآرایی بزرگ در رابطه خود با اقتصاد جهانی است. واشنگتن زمانی اقتصادی به هم پیوسته ارتقا می‌داد اما اکنون به‌طور علنی از آن به‌عنوان سلاح استفاده می‌کند. قوانین داخلی و بین‌المللی به طور فزاینده‌ای به هم پیوسته و برای امنیت ملی ضروری هستند. اگر ایالات متحده نتواند بازارها را در خانه شکل دهد، در موقعیتی برای انجام این کار در خارج از کشور نخواهد بود. نگرانی‌های بزرگ‌تر نیز وجود دارد. در دنیای تغییر سریع فناوری، ایالات متحده نمی‌تواند بر تسلط اقتصادی خود مفتخر باشد یا بر برتری خود استراحت کند. مزیت‌های آن در زمینه هوش مصنوعی ممکن است برای جبران شکست در مسابقه برای فناوری‌های انرژی پاک که مراکز سرور هوش مصنوعی و الکترونیک روزمره به آن‌ها وابسته خواهند شد، کافی نباشد.

پرداختن به این مشکلات نیاز به افزایش عظیمی در ظرفیت دولتی دارد. ایالات متحده باید با جمع‌آوری اطلاعات بهتر، گرفتن ریسک‌های بزرگ سیاسی و تنظیم سیاست بر اساس اینکه کدام شرط‌ها به ثمر می‌نشینند بیشتر تطبیق‌پذیر شود — که این کار بسیار بزرگی برای هر دولتی است. این امر برای ترامپ به طرز ویژه‌ای دشوار خواهد بود، با توجه به دشواری او در پایبندی به هرگونه اهداف بلندمدت و دشمنی او با کارشناسان و به‌اصطلاح دولت عمیق.

قدرت بروکرات‌ها

کتاب جامع فیشمن درباره تخصص است و فضایل بروکراتیک را مورد تمجید قرار می‌دهد که دولت جدید آن‌ها را نادیده می‌گیرد. این کتاب ۵۰۰ صفحه‌ای به تکنوکرات‌های تحریم و مسئولان اغلب نادیده گرفته‌ شده‌ای که قدرت تحمیلی واشنگتن را ساخته‌اند، اختصاص دارد. پس از ۱۱ سپتامبر، ایالات متحده دریافت که جهانی‌شدن اقتصادی آسیب‌پذیری‌های امنیتی ایجاد کرده است. تروریست‌ها و دیگر بازیگران ناشایست می‌توانند در اینترنت سازمان‌دهی کنند و بدون شناسایی پول را از مرزها منتقل کنند.

در دو دهه بعد، دولت‌های جمهوری‌خواه و دموکرات نفوذ خود را با کنترل نقاط گلوگاهی در شبکه‌هایی که سیستم مالی جهانی را تشکیل می‌دهند، بر جهان تحمیل کردند. برای مثال، از طریق شبکه SWIFT، که یک پلتفرم ارتباطی برای بانک‌هاست، مقامات امریکایی می‌توانند ببینند چه کسی به چه کسی پول می‌فرستد. نخستین دولت ترامپ دامنه کنترل‌های صادراتی را با اعمال قانون محصول مستقیم خارجی گسترش داد؛ بر اساس این قانون، دولت ایالات متحده می‌تواند نه تنها جلوی فروش محصولات آمریکایی، بلکه بسیاری از محصولات ساخته‌شده با تجهیزات، فناوری، و دانش فنی ایالات متحده، از جمله نیمه‌هادی‌های پیچیده را بگیرد. این قانون ابتدا برای هدف قرار دادن هوآوی، یک شرکت چینی مخابراتی، و سپس برای تنظیم فروش انواع زیادی از کالاها به روسیه استفاده شد. سرانجام، این قانون برای مسدود کردن صادرات برخی نیمه‌هادی‌های پیشرفته به چین به کار گرفته شد.

فیشمن جزئیات ناشناخته‌ای به این داستان اضافه می‌کند، از جزئیات جزئی (مثل اینکه چگونه یک مقام اتحادیه اروپا دفتر خود را با هواپیما و قطارهای اسباب‌بازی پر کرد) تا جزئیات مهم (مثل اینکه چگونه جنت یلن، وزیر خزانه‌داری متقاعد شد که اقداماتی را برای جلوگیری از دسترسی بانک مرکزی روسیه به ذخایر ارزی خارجی‌اش بپذیرد). او مهارتی در صحبت با افرادی که گاهی از دید پنهان‌اند و مسئول “نوشتن یادداشت” هستند، دارد، که این کار را با یکی از قهرمانان بروکراتیک خود به اشتراک می‌گذارد.

“نقاط گلوگاهی” ادعا می‌کند که خرد و پیش‌بینی این تکنوکرات‌های تحریم، “نقشه‌های” یک نوع نظم جهانی جدید، تحت رهبری ایالات متحده و هم‌پیمانانش را ایجاد کرده است. فیشمن می‌نویسد که نخستین دولت ترامپ هم یک “داستان هشدارآمیز” از اینکه چگونه یک‌جانبه‌گرایی می‌تواند بیش از حد پیش رود و هم نمونه‌ای از نحوه مقابله با تهدید چین را فراهم می‌آورد. او معتقد است که برتری مالی و فناوری ایالات متحده به “بروکرات‌های کم‌شناخته‌ شده آمریکایی و اروپایی” این امکان را داد که “روابط بین قدرت‌های جهانی” را بازسازی کنند. چالش برای ایالات متحده و هم‌پیمانانش این است که این نقاط گلوگاهی را به‌طور عاقلانه مدیریت کنند، با استفاده از جنگ اقتصادی این نظم را حفظ کنند و از جنگ‌های شلیک تا حد ممکن جلوگیری کنند.

در حال حاضر، “نقاط گلوگاهی” بیشتر شبیه به تجلیل از گذشته است تا نسخه‌ای برای آینده. نخستین دولت ترامپ نه به‌عنوان داستانی هشدارآمیز بلکه به‌عنوان یک نمونه اولیه برای جهان آینده ظاهر شد. نظم تکنوکراتیک جدیدی وجود نخواهد داشت. به‌جای عمل در کیهانی قابل‌پیش‌بینی، سیاست جهانی با آشفتگی داخلی دولت جدید ترامپ که آشفتگی‌های جهان بیرون را تغذیه می‌کند، بازسازی خواهد شد؛ همچنان که شرکت‌ها و دولت‌ها تلاش می‌کنند در برابر یک ابرقدرت غیرقابل‌پیش‌بینی واکنش نشان دهند.

انسان طرح می‌ریزد، خدا می‌خندد

فیشمن اگر چه تکنوکرات‌های امپراتوری را ستایش می‌کند، اما بریجز محدودیت‌های دیدگاه‌شان را توضیح می‌دهد. روایت ضروری او از پیش‌تاریخ دولت امنیت اقتصادی ایالات متحده استدلال می‌کند که استراتژی‌های حاکمان نخبگان فقط نیمی از داستان است، اگر اینطور باشد. همان‌طور که او اشاره می‌کند، سیستم‌های جهانی قدرت به ندرت با نقشه‌های طراحی‌شده از راه دور تطابق دارند. درک سیستم‌های اقتصادی ناسازگار با تمرکز بر افرادی که آن را برنامه‌ریزی کرده‌اند، غیرممکن است. بلکه باید به استراتژی‌های شرکت‌ها و خارجی‌هایی که تحت این برنامه‌ها هستند نیز توجه شود.

بریجز فرآیند پراکنده‌ای را ترسیم می‌کند که از طریق آن تسلط دلار ایالات متحده به وجود آمده است. در اوایل قرن بیستم، ایالات متحده نگران بود که شرکت‌هایش از سیستم مالی موجود که توسط بریتانیا تسلط یافت شده، استفاده کنند. سیاست‌مداران و کسب‌وکارها نگران بودند که بانک‌های خارجی اطلاعات حساس را با رقبای خود به اشتراک بگذارند، نگرانی‌ای که منجر به ایجاد اولین بانک گسترده چندملیتی ایالات متحده، شرکت بانکداری بین‌المللی شد.

او می‌یابد که تلاش برای ایجاد شرکت بانکداری بین‌المللی کمتر بر اساس یک استراتژی منسجم و بیشتر بر اساس یک ساختار موقتی بود. رهبران کسب‌وکار و بانک‌داران زیرساخت ضعیفی را گرد آوردند تا به مستعمرات و وابسته‌های آمریکا اجازه دهند از دلار ایالات متحده به‌جای پوند بریتانیا در معاملات‌شان استفاده کنند. خود شرکت بانکداری بین‌المللی توسط شرکت‌های خصوصی که به برتری ایالات متحده علاقه‌مند بودند تأمین مالی شد. این شرکت بلبشو، آشوب و خود‌محور بود؛ بیشتر به فکر خود بود تا کمک به دولت آمریکا. این “گروه بانکداران امریکایی متحیر”، به گفته بریجز، به تثبیت قدرت مالی جهانی ایالات متحده کمک کردند و ابزارهای مالی ناشناخته را به زیرساختی برای تبادل دلار تبدیل کردند.

در دیدگاه بریجز، دوران حاضر نیز دوره‌ای از تغییر است، با امپراتوری‌های گذشته که کاهش می‌یابند و امپراتوری جدید در تلاش برای گسترش. همان‌طور که ایالات متحده به تسلط بریتانیای کبیر بر مالی جهانی در اوایل قرن بیستم اعتراض داشت، چین امروز به قدرت ایالات متحده اعتراض دارد و در تلاش است تا سیستم‌های جایگزین خود را بسازد. ماهیت مالی نیز در حال تغییر است، با ظهور فناوری‌های جدید مانند ارزهای رمزنگاری‌شده و ارزهای دیجیتال بانک مرکزی. ممکن است ایالات متحده برتری فناوری خود را از دست بدهد، شاید با از دست دادن مسابقه انرژی پاک. رهبر چین شی جین‌پینگ، در فناوری‌های فیزیکی مانند باتری‌های پیشرفته سرمایه‌گذاری می‌کند و شرط می‌بندد که توانایی ایجاد انرژی فراوان و امن در نزدیکی است.

رویکرد شی ممکن است حمایت دولت‌های خارجی را به دست آورد. در حالی که ایالات متحده از نقاط گلوگاهی برای کاهش پیشرفت دشمنان استفاده می‌کند، چین در حال پیشرفت در فناوری‌های انرژی پاک است که می‌تواند به کشورهای دیگر ارزان بفروشد. با این حال، تلاش چین برای تغییر جهت اقتصاد جهان به سمت خود، گاهی به همان اندازه پراکنده است که ایالات متحده یک قرن پیش بود. ابتکار کمربند و جاده چین کمتر یک برنامه سازمان‌یافته برای تسلط جهانی است و بیشتر ماشینی است برای واگذاری قراردادها به شرکت‌های ساختمانی وابسته. اگر این به ساختن اقتصادی با ویژگی‌های چینی کمک کند، نیمی از آن به‌طور تصادفی خواهد بود.

کتاب بریجز جهانی پرآشوب و غیرقابل‌پیش‌بینی را آشکار می‌کند، در حالی که کشورهای دیگر و بازیگران ظاهراً جزئی می‌توانند طراحی‌های کلان برنامه‌ریزان امپراتوری را تضعیف کنند. اجبار اقتصادی ایالات متحده نه تنها بر اساس برتری دلار یا کنترل بر نیمه‌هادی‌ها استوار است، بلکه بر یک سیستم پیچیده و به‌هم‌پیوسته از بانکداری، کسب‌وکار و قانون که به‌طور روزافزون پیچیده‌تر می‌شود. ابزارهای مورد علاقه تکنوکرات‌های تحریم در حال کمتر شدن کارایی هستند زیرا کسب‌وکارها و دشمنان راه‌هایی برای دور زدن نقاط گلوگاهی تحت کنترل ایالات متحده پیدا کرده‌اند و دشمنانی مانند چین در حال ساختن نقاط گلوگاهی خود هستند. الیگارش‌ها، تاجران اسلحه و تروریست‌ها از طریق ارزهای رمزنگاری‌شده تحریم‌ها را نادیده می‌گیرند. در سال ۲۰۲۳، تقریباً به همان اندازه پول از طریق تتر، یک استیبل‌کوین ارز دیجیتال که به دلار ایالات متحده متصل است، گردش کرد، همان‌طور که از طریق کارت‌های ویزا، که اقتصادی سایه را قدرت می‌بخشد که عمدتاً خارج از دسترس دولت ایالات متحده است.

واشنگتن شروع به احساس ضعف در قدرت خود می‌کند. کنترل‌های صادراتی، حتی زمانی که توسط قانون محصول مستقیم خارجی فوق‌العاده تقویت می‌شود، بسیار کمتر از آن قابل اعمال است که دولت بایدن امید داشت. معادلی برای سوئیفت وجود ندارد که بتواند داده‌های زنجیره تأمین را به مقامات آمریکایی ارائه دهد و شرکت‌های نیمه‌هادی آمریکایی مایل بوده‌اند تا به آستانه آنچه مجاز است نزدیک شوند تا دسترسی به بازار چین را حفظ کنند. به سمت پایان دوره بایدن، مقامات آمریکایی شروع به بازگشت به تحریم‌های مالی کردند زیرا متوجه شدند اجرای کنترل‌های صادراتی بر محصولات با زنجیره‌های تأمین پیچیده چقدر سخت بود. در صورتی که تکنوکرات‌های تحریم هنوز مسئولیت داشتند، چنین مشکلاتی سخت کافی برای مدیریت بود. اما اگر یک نفر وجود داشته باشد که هیچ تمایل تکنوکراتیکی ندارد، او ترامپ است.

هرج و مرج در راه است

سیاست امنیت اقتصادی در دوره اول ریاست جمهوری ترامپ یک مسیر پر فراز و نشیب بود که در آن افرادی که با امور مالی و وال استریت مرتبط بودند، مانند منوچین، با افرادی که به شدت ضد چین بودند، مانند مشاور امنیت ملی جان بولتون، و علاقه‌مندان به تعرفه‌ها، همچون نماینده تجاری ایالات متحده رابرت لایت‌هایزر، درگیر شدند. وقوع یا عدم وقوع مسائل به این بستگی داشت که در هر لحظه چه کسی به رئیس‌جمهور نزدیک‌تر بود و چه کسی در هنر تاریک جنگ‌های بروکراتیک مهارت داشت.

اما در این دریای هرج و مرج، برخی جزایر ثبات باقی ماندند. لایه‌های عمیق‌تر دولت همان‌طور که در دوره‌های جمهوری‌خواه قبلی کار می‌کردند، به دور از آشفتگی‌های سطحی به کار خود ادامه دادند. مقامات امنیت اقتصادی در سطوح میانی وظایف خود را تا حد امکان انجام می‌دادند. آن‌ها نگران بودند که یک توییت ناگهانی رئیس‌جمهور ممکن است سیاست‌هایی را که قرار بود اجرا کنند، به‌کلی تغییر دهد، اما بسیاری از حوزه‌های سیاست برای ترامپ بیش از حد کسالت‌آور و فنی بودند که به آن‌ها اهمیت دهد.

دوره دوم ترامپ متفاوت خواهد بود. دسته‌های جدیدی وارد بازی شده‌اند و این هرج و مرج ممکن است حتی به سطوحی از دولت که در دوره اول ترامپ نسبتاً آسیب ندیده‌اند، نفوذ کند. سرمایه‌گذاران و کارآفرینان رمز ارز که از ترامپ حمایت کردند، اکنون می‌خواهند پاداش خود را بگیرند. برخی از آن‌ها باورهای سیاسی شگفت‌آوری دارند. به عنوان مثال، بالاجی سرینی‌واسن که به عنوان یکی از گزینه‌های احتمالی ریاست سازمان غذا و دارو تحت مدیریت ترامپ مطرح بود، نویسنده کتابی خودانتشار یافته است که به ارتباط فرضی قدرت دلار آمریکا و “بیداری” نیویورک تایمز می‌پردازد که او آن‌ها را محصولات یک نخبگان فکری افول یافته می‌داند. سرینی‌واسن می‌خواهد نظم جهانی تحت رهبری آمریکا که او آن را “رو به افول” می‌بیند، با “پکس بیت‌کونیکا” جایگزین شود.

علاقه‌مندان کمتر فلسفی‌گرا به رمز ارزها فقط می‌خواهند از تدوین مقررات دولتی که مانع کسب درآمد آن‌ها می‌شود، جلوگیری کنند. هم معتقدان واقعی و هم فرصت‌طلبان زمانی که مسئولان خزانه‌داری در دولت بایدن از تحریم‌ها برای منزوی کردن یک سرویس مخلوط‌کننده ارز دیجیتال که برای پنهان کردن منبع پول‌های مربوط به کره شمالی و دیگر بازیگران ناشایست مورداستفاده قرار می‌گیرد، استفاده کردند، خشمگین شدند. حالا، قاضی‌های محافظه‌کار این تحریم‌ها را مسدود کرده‌اند و ترامپ برنامه دارد مقامات دوستدار رمز ارز را منصوب کند که به احتمال زیاد تلاش خواهند کرد که قوائد مالی رمز ارزها را آزاد کنند. اگر آن‌ها موفق شوند، امنیت اقتصادی ایالات متحده تضعیف خواهد شد زیرا عبور از دلار برای افراد آسان‌تر خواهد شد.

مبارزات داخلی نه تنها به آزادسازی مالی محدود خواهد بود. بازهای امنیت ملی سنتی می‌خواهند تحریم‌ها و کنترل‌های صادراتی را بدون هیچ حس روشنی از نقطه توقف دوبرابر کنند. طرفداران تعرفه‌ها — گروهی که در حال حاضر شامل ترامپ می‌شود — آن‌ها را برای رفع عدم امنیت اقتصادی و تمام مشکلات دیگر ایالات متحده اعمال خواهند کرد. آن‌ها در نهایت به محدودیت‌ها و هزینه‌های تعرفه‌ها پی خواهند برد، اما احتمالاً نه به اندازه کافی زود که این کار عواقب را پیشگیری کند. شرکت‌های متصل خواستار اقدامات تجاری سنتی و دوستانه‌تر، همراه با قراردادهای شیرین و استثناهای خاص برای خود و دوستان‌شان خواهند بود. ائتلاف‌های پرتنش، سیاست‌های قصرنشینی، خیانت‌های در تاریکی، و هوش‌های لحظه‌ای ترامپ سیاست امنیت اقتصادی را سرگردان خواهد کرد.

تنها حوزه‌ای که ترامپ در آن عزم راسخ نشان می‌دهد، دشمنی او با تخصص فنی است. تلاش‌های وعده‌داده‌شده او برای فوراً اخراج کردن “بازیگران فاسد” در دستگاه امنیت ملی و اطلاعاتی، به سال‌ها شکایت‌های قضایی منجر خواهد شد. حتی اگر آن‌ها به‌طور کامل موفق نشوند، توانایی دولت امنیت اقتصادی برای دستیابی به اهداف را تضعیف خواهند کرد. مقامات امنیت اقتصادی با دهه‌ها تجربه شاید بپرسند که آیا می‌خواهند در یک محیط کار غیرقابل‌پیش‌بینی بمانند یا خیر.

در واقع، همه—کسب‌وکارها، دولت‌های متحد و دشمنان—در تلاش خواهند بود تا دریابند در داخل یک دولت آشوب‌زده چه می‌گذرد و اگر امکان دارد آن را شکل دهند. متحدان سعی خواهند کرد تا خود را از یک ابرقدرت غیرقابل‌پیش‌بینی که دیگر چندان قادر به اعمال کنترل نیست، محافظت کنند. کسب‌وکارهای خارجی و داخلی و سرمایه‌گذاران رمز ارز زیرساخت اقتصاد جهانی را بازسازی خواهند کرد تا پول بیشتری به دست آورند، دقیقاً همان‌طور که پیشینیانشان در اوایل دوران امپراتوری ایالات متحده، زمانی که دولت توسعه‌نیافته بود، انجام دادند. برخی ممکن است بخش‌هایی از دولت ترامپ را به نفع خود به خدمت گیرند و قدرت آمریکا را به نفع خود استفاده کنند. دشمنان به دنبال بهره‌برداری از نقاط ضعف آمریکا خواهند بود که منجر به بی‌نظمی بیشتر خواهد شد.

زمانی، و نه خیلی دورتر از امروز، ممکن بود که نخبگان ایالات متحده باور داشته باشند تکنوکرات‌ها می‌توانند جهان را به نفع خود سازمان دهند، آن را برای آن‌ها امن و قابل پیش‌بینی کنند. آن‌ها امیدوار بودند که دوره اول ترامپ یک انحراف موقتی باشد. حالا، مشخص شده که اینطور نبود. خورشید بر تکنوکرات‌های تحریم، و در واقع بر تکنوکراسی سنتی به طور کلی، در حال غروب است. قدرت اقتصادی آمریکا به طور قطع از این بابت آسیب خواهد دید.

Share on facebook
Share on twitter
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on print

لینک کوتاه خبر:

https://fara.news/?p=15391

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

اخبارمرتبط

کاربران انقلابی فضای مجازی ذیل این هشتگ اقدام به احصا و برجسته سازی ویژگی‌های مطلوب عملکردی و شخصیتی شهید آیت الله رییسی پرداخته‌اند و خط الگودهی به نامزدهای انتخاباتی براساس منش این شهید را دنبال می‌کنند. مضمون پست‌های مرتبط با این هشتگ درصدد ترویج فرهنگ خدمت‌رسانی به مردم، اخلاق مداری انتخاباتی و پرهیز از سیاست‌زدگی در قبال رییس جمهوررآینده است