امروز: پنجشنبه ۲۳ اسفند ۱۴۰۳

رصد اندیشکده های فرانیوز

شهادت سید حسن نصرالله در حال تغییر استراتژی امنیتی ایران است. در اینجا می‌توان منتظر اتفاقات بعدی بود.

حمله ایران علیه اسرائیل در اول اکتبر در خلأ صورت نگرفت. این حمله به شدت با موفقیت نظامی قابل توجه اسرائیل علیه حزب‌الله در لبنان و شکست نیروهای نیابتی ایران در جلوگیری از جنگ اسرائیل با حماس در نوار غزه مرتبط بود.

برای درک بهتر ریشه‌های این حمله، باید به استراتژی نیروهای نیابتی ایران بازگردیم که توسط فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، قاسم سلیمانی، توسعه و بهبود یافته بود. او تا زمان ترورش در سال ۲۰۲۰، به عنوان یکی از استراتژیست‌های برجسته جمهوری اسلامی ایران شناخته می‌شد. توانایی ایران در تأسیس، حفظ و تسلیح سازمان‌های تروریستی نزدیک به اسرائیل به تهران اجازه داد تا بدون پرداخت هزینه واقعی، قدرت بازدارندگی خود را در برابر “نهاد صهیونیستی” به طور چشمگیری افزایش دهد.

علاوه بر این، این نیروهای نیابتی به ایران امکان دادند جنگ‌ها را از مرزهای خود دور نگه دارند. رهبری کنونی ایران، از جمله رهبر معظم آیت‌الله علی خامنه‌ای که از جنگ هشت‌ساله ایران و عراق تأثیر گرفته‌اند، نگران هستند که ایران مجبور به دفاع از مرزهای خود به شکلی شود که می‌تواند آینده رژیم را تهدید کند. نیروهای نیابتی به بخشی از سیاست عمق استراتژیک ایران تبدیل شدند که به تهران اجازه می‌داد با دشمنانش روبرو شود بی‌آنکه این درگیری‌ها به داخل ایران سرایت کند.

در میان وابستگان ایران که توانسته در طول سال‌ها توسعه دهد، بدون شک مهم‌ترین و قدرتمندترین سازمان حزب‌الله است. این گروه در لبنان نه تنها از نظر سیاسی بلکه از نظر نظامی نیز با کمک سخاوتمندانه و قدرتمند تهران، که حزب‌الله را از یک سازمان تروریستی به ارتشی تروریستی تبدیل کرد، تقویت شده است.

در عمل، صنایع نظامی ایران و سوریه قابلیت‌های پیشرفته‌ای به حزب‌الله داده‌اند که به آن اجازه می‌دهد اسرائیل را تهدید کند. در این معنا، این سازمان به ابزاری مهم برای بازدارندگی ایران تبدیل شده است هنگامی که اسرائیل قصد حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران دارد.

سازمان حزب‌الله، به همراه دیگر نیروهای نیابتی در خاورمیانه مانند شبه‌نظامیان شیعه در عراق و حوثی‌ها در یمن، توانایی نظامی خود را تقویت و توسعه بخشیده‌اند. این قابلیت‌های استراتژیک به درک عمیق‌تر ایران کمک کردند که آن‌ها بازدارندگی قابل توجهی علیه اسرائیل ایجاد می‌کنند و به یکی از مؤلفه‌های مرکزی امنیت ملی ایران تبدیل شده‌اند.

علاوه بر این، به شکلی متناقض، حمله ایران به اسرائیل در ۱۳ آوریل ممکن است درک تهران از اهمیت حزب‌الله را تیزتر کرده باشد. شکست عملیاتی ایران در این حمله—به همراه رهگیری موشک‌های ایرانی توسط اسرائیل و دخالت عمیق کشورهای عربی سنی در تلاش‌های اسرائیل برای جلوگیری از این حمله—باعث خسارات جزئی در اسرائیل شد. برای ایران، این نتیجه احتمالاً اهمیت حزب‌الله برای امنیت ایران را با تأکید بر توانایی گروه در ایجاد خسارات مهم به اسرائیل با استفاده از وسایل موجود در اختیارش برجسته کرد. با این حال، واکنش حزب‌الله در برابر اقدامات بی‌سابقه اسرائیل علیه سازمان، که با مرگ حسن نصرالله در ۲۷ سپتامبر و حملات ارتباطی اوایل ماه همراه بود، به رهبری تهران نشان داد که اتکا به محور مقاومت به‌عنوان یک بازدارنده علیه اسرائیل ممکن نیست. بنابراین با وجود سرمایه‌گذاری‌های همه‌جانبه ایران، ضعف حزب‌الله شکاف میان تهدیدات اعلام‌شده توسط نصرالله و اجرای واقعی را برجسته می‌کند.

علاوه بر این، با توجه به مرگ نصرالله و عباس نیلفروشان، معاون فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و جایگزینی حسن مهدوی به عنوان فرمانده نیروی قدس در لبنان، تهران مجبور بود تصمیم بگیرد که چگونه بازدارندگی‌اش را علیه اسرائیل به‌طور مستقیم تقویت کند، درحالی‌که به نظر می‌رسید اسرائیل به‌طور چشمگیری توانایی‌اش در نمایش قدرت در منطقه را بازسازی کرده است. مهم است که توجه کنیم که بعد از حمله ۱۳ آوریل، ایران فکر می‌کرد که معادله بازدارندگی دربرابر اسرائیل را از طریق پاسخ بی‌سابقه‌اش به ترور مهدوی بازتراز کرده است. از سوی دیگر، پس از ترور اسماعیل هنیه، رئیس سیاسی حماس، در تهران در ژوئیه، که آن را به اسرائیل نسبت داد، ایران بدون واکنش مستقیم نسبت به اسرائیل با وجود تهدیدات رهبری‌اش محتاط بود.

پس از بحث‌های فشرده در مورد چگونگی بازنشاندن معادله بازدارندگی با اسرائیل پس از حذف نصرالله و نیلفروشان، ایران تصمیم گرفت با حمله به اسرائیل با نزدیک به دویست موشک بالستیک که به پایگاه‌های هوایی و نظامی هدف‌گیری شده بود، این کار را انجام دهد. به نظر می‌رسد که نهاد روحانیت این تصمیم پیچیده را با درک این که حمله به اسرائیل تنها راه برای بازسازی معادله بازدارندگی است و همزمان به اعضای محور مقاومت نشان می‌دهد که ایران از آن‌ها حمایت می‌کند و ممکن است حملۀ اسرائیلی‌ها به حزب‌الله را مختل کند، اتخاذ کرده است. ایران ریسک قابل توجهی را پذیرفت زیرا، برخلاف واکنش ۱۳ آوریل، حزب‌الله نمی‌تواند در هیچ حمله آینده‌ای به اسرائیل به ایران بپیوندند و احتمالاً ایالات متحده مانع حمله اسرائیلی نخواهد شد. شاید خامنه‌ای احساس کرده بود که چاره‌ای جز این ندارد و ایران نیاز دارد تا به تنهایی بازدارندگی خود را دربرابر اسرائیل بسازد.

فارغ از این که تشدید کنونی علیه اسرائیل چگونه پایان می‌یابد، ایران نیاز خواهد داشت تا استراتژی امنیت ملی خود را بازنگری کند و این اقدامات ممکن را بررسی کند. واضح است که، نخست و بیش از همه، ایران تلاش خواهد کرد سازمان حزب‌الله را از طریق انتقال‌های نظامی گسترده بازسازی کند، با ارسال عناصر مختلف به نمایندگی از ایران برای تثبیت رهبری سازمان و البته حمایت از جانشین نصرالله (که به احتمال زیاد هاشم صفی‌الدین است، گرچه ممکن است در حمله‌ای در ۳ اکتبر کشته شده باشد). برای انجام این کار، ایران نیاز خواهد داشت تا نفوذ خود بر رئیس‌جمهور سوریه بشار اسد و حضورش را در سوریه حفظ کند که به دلیل موقعیت جغرافیایی‌اش، یکی از اجزای حیاتی در تلاش‌های ایران برای انتقال سلاح به حزب‌الله است.

ایران امیدوار است که حتی در این دور از تشدید تنش‌ها، مجبور کردن اسرائیل به پرداخت قیمت قابل توجه ممکن باشد تا از وضعیتی اجتناب کند که اسرائیل هر کاری که می‌تواند علیه حزب‌الله انجام دهد. ایران با بازسازی ساختار حزب‌الله، بازسازی قابلیت‌های فرماندهی و کنترل آن و شاید با استفاده از پرسنل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در لبنان و سوریه این مسئله را انجام خواهد داد.

به طور همزمان، ایران احتمالاً تلاش خواهد کرد تا ببیند آیا امکان تقویت قابلیت‌های شبه‌نظامیان شیعه در عراق و حوثی‌ها در یمن وجود دارد یا خیر. همچنین احتمالاً تلاش خواهد کرد تا با تلاش نظامی چندجانبه حماس در غزه از طریق همکاری‌های تجدیدشده با ارتش سودان بقایای این نیروها را بازسازی کند. این کشور همچنین احتمالاً سعی خواهد کرد امنیت اردن را تضعیف کند در حالی که تلاش می‌کند یک جبهه دیگر علیه اسرائیل از امان باز کند. این ممکن است به تخریب چشمگیر حزب‌الله در جنگ با اسرائیل جبران کند.

علاوه بر این، ایران خواهد کوشید از روابط نزدیک خود با روسیه برای افزایش چشمگیر قابلیت‌های نظامی‌اش بهره‌برداری کند. ایران آماده است تا معامله خود را در خرید سوخو-۳۵ کامل کند و قابلیت‌های پیشرفته دفاع هوایی مانند اس-۴۰۰ را برای بهبود قابلیت‌های دفاعی‌اش (اگر قبلاً آنها را نداشته باشد) دریافت کند. کاملاً روشن است که ایران، که عمدتاً به قابلیت‌های موشکی و پهپادهایش متکی است، تلاش خواهد کرد تا با همکاری با روس‌ها و کشورهایی مانند کره شمالی، این قابلیت‌ها را به طور قابل توجهی ارتقا دهد؛ با تأکید بر بهبود دقت آنها، افزایش کمیت و گسترش برد آنها تا به ایران اجازه دهد تهدید مستقیمش علیه اسرائیل را افزایش دهد. علاوه بر این، ایران به احتمال زیاد تهدیدات خود را علیه همسایگان عربش نیز افزایش خواهد داد و به آنها هشدار خواهد داد که در صورت همکاری با هر اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران تردیدی نخواهد کرد.

در بالاترین سطح، پرسش درباره برنامه هسته‌ای قرار دارد. ایران امروز بسیار به غنی‌سازی ۹۰ درصد نزدیک است؛ آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا، نیز به این موضوع اذعان کرده است. اما بر اساس بهترین برآوردها، هنوز ماه‌ها تا توانایی‌اش برای ساخت سلاح هسته‌ای فاصله دارد. بدون حزب‌الله، وقتی اقدامات اسرائیل توانایی‌ها و نیاتش را نشان می‌دهد، پرسش درباره بازدارندگی هسته‌ای احتمالاً دوباره به محک گذاشته خواهد شد. برخی از مقامات در ایران قبلاً در این خصوص اظهار نظر کرده‌اند. ایران می‌تواند در خط نظامی پیشرفت کند یا در راستای خواسته‌های رئیس‌جمهور ایران، مسعود پزشکیان، می‌تواند به سرعت به سوی توافق هسته‌ای حرکت کند که زهر تهدیدات اسرائیلی را از بین ببرد و به طور قابل توجهی احتمال حمایت کسی از حمله اسرائیل به سایت‌های هسته‌ای ایران را کاهش دهد.

به عنوان یک گام واسطه، ایران می‌تواند همانطوری که در جریان تنش‌هایش با اسرائیل در آوریل انجام داد، بازگشت به استفاده از نزدیکی به غنی‌سازی مناسب جنگ‌افزار به عنوان ابزاری برای بازداشت اسرائیل، از جمله عبور از روبیکن به‌عنوان یک گام نمادین اما نشان‌دهنده توانایی‌هایش، را در نظر بگیرد. هرچه تنش با اسرائیل ادامه یابد، احتمال این که ایران به ۹۰ درصد غنی‌سازی برسد بیشتر می‌شود. ممکن است ایران احساس کند که سایت‌های هسته‌ایش در معرض خطرند یا که وسایل معمولی‌اش کافی برای بازدارندگی اسرائیل نیستند—صداهایی در رژیم وجود دارند که خواستار غنی‌سازی تا ۹۰ درصد هستند.

ایران باید به دقت بررسی کند که آیا مناسب است که یک درگیری مستقیم دیگر با اسرائیل ایجاد کند، که ممکن است همچنین منجر به یک درگیری مستقیم با ایالات متحده شود. با این حال، می‌تواند معادله بازدارندگی با اسرائیل را از طریق پیگیری توافق هسته‌ای متعادل سازد که به درگیری‌های مستقیم با اسرائیل پایان می‌دهد و ریسک‌های بحرانی احتمالی با اسرائیل را کاهش می‌دهد و در حالی که زمان برای ایران برای فکر بر روی امنیت ملی‌اش را فراهم می‌کند. اگر ایران تصمیم به حرکت در این مسیر بگیرد، باید در نظر داشته باشد که یک دولت جدید در ایالات متحده در ژانویه بر سر کار خواهد آمد، که احتمالاً به حمایت از اسرائیل ادامه خواهد داد اما، از سوی دیگر، شاید مایل به توافقی برای جلوگیری از جنگ منطقه‌ای باشد.

تصمیم ایران درباره آتش‌بس نیز نشان‌دهنده سیاست ایرانی در این زمینه خواهد بود. تهران باید تصمیم بگیرد که آیا آماده است تا سیاست خود را از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تغییر دهد. این اقدام، در واقع، به معنای چشم‌پوشی از حماس در نوار غزه و دنبال کردن توافقی خواهد بود که آنچه در غزه رخ می‌دهد را از آنچه در لبنان رخ می‌دهد جدا می‌کند—به این ترتیب حزب‌الله را به بهای حماس نجات می‌دهد—یا ادامه دادن بدون هیچ تغییری، مشابه رویکرد نصرالله و بنابراین به خطر انداختن ایران در یک کارزار منطقه‌ای.

در نهایت، پیامدهای تخریب چشمگیر حزب‌الله و حذف نصرالله فراتر از مسئله گروه نیابتی است. آخرین رویدادها، به خصوص حمله به اسرائیل در اول اکتبر، ممکن است به یک تغییر عمیق در امنیت ملی ایران و افزایش احتمال یک درگیری میان اسرائیل و ایران منجر شود.

 

 

🔴 اندیشکده: #Atlantic_Council
🔵 تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۰۷/۲۰
🟠 نویسنده: Danny Citrinowicz

Share on facebook
Share on twitter
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on print

لینک کوتاه خبر:

https://fara.news/?p=14206

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

اخبارمرتبط

کاربران انقلابی فضای مجازی ذیل این هشتگ اقدام به احصا و برجسته سازی ویژگی‌های مطلوب عملکردی و شخصیتی شهید آیت الله رییسی پرداخته‌اند و خط الگودهی به نامزدهای انتخاباتی براساس منش این شهید را دنبال می‌کنند. مضمون پست‌های مرتبط با این هشتگ درصدد ترویج فرهنگ خدمت‌رسانی به مردم، اخلاق مداری انتخاباتی و پرهیز از سیاست‌زدگی در قبال رییس جمهوررآینده است