امروز: چهارشنبه ۲۲ اسفند ۱۴۰۳

رصد اندیشکده های فرانیوز

سقوط اسد اتحاد اولیه خلیج را رقم زد اما اختلافات و نگرانی ها در حال ظهور هستند

سقوط سریع حکومت اسد در سوریه، شگفتی کشورهای عرب خلیج فارس را به همراه داشت و منجر به تجدیدنظر در مواضع و استراتژی‌هایشان شد. بدلیل پیچیدگی‌های موجود در فرایند انتقال قدرت و اختلافات داخلی سوریه، این کشورها نگران گسترش بی‌ثباتی به منطقه و کشورهایی چون عراق و لبنان هستند. دولت انتقالی به رهبری احمد الشراء (جولانی سابق)، تلاش می‌کند با پیام‌هایی از اعتدال و شمولیت، حمایت و اطمینان همسایگان را جلب کند و از تنش‌ها و مداخلات خارجی بیشتر جلوگیری کند. این دولت به دنبال همکاری اقتصادی و توسعه‌ای با کشورهای خلیج است و امید دارد تا با پشتوانه‌ای مردمی و حمایت سیاسی و مالی، به ثبات و توسعه سوریه کمک کند و درس‌های شکست قیام‌های گذشته را به کار گیرد. موفقیت نسبی دولت جدید می‌تواند تأثیراتی در مرزهای نفوذپذیر سوریه و منطقه ایجاد کند.

سقوط سریع دودمان اسد در سوریه، همان‌طور که همه را شگفت‌زده کرد، باعث شگفتی پادشاهی‌های عرب خلیج فارس نیز شد. به‌طور قابل‌درک، واکنش اولیه آنها تا حدودی محتاطانه بود و به اصول کلی پایبند بود. همه کشورهای عرب خلیج فارس بیانیه‌های کوتاهی صادر کردند که از حفظ نهادهای دولتی سوریه و ثبات و یکپارچگی مردم آن حمایت می‌کرد.

اگر کمپین شورشیان با بازپس‌گیری حلب توسط آنها متوقف می‌شد، اوضاع ممکن بود متفاوت باشد. چندین کشور خلیج فارس – امارات متحده عربی، بحرین و عمان – به درخواست بشار اسد برای همبستگی پاسخ دادند و با صدور بیانیه‌هایی از حمایت از سوریه در مبارزه با «تروریسم و افراط‌گرایی» ابراز هم‌دلی کردند. آنها ممکن بود حمایت سیاسی خود را که با بازسازی روابط امارات با جمهوری عربی سوریه در سال ۲۰۱۸ و میزبانی از اسد در ابوظبی در مارس ۲۰۲۲ آغاز شد، حفظ کنند.

سقوط دمشق و در نهایت حکومت اسد موضوع دیگری است. کشورهای خلیج فارس، مانند کشورهای هم‌جوار سوریه، بعید است از پیامدهای این تغییرات بزرگ در قلب شرق متنوع عربی در امان بمانند. نگرانی‌هایی درباره احتمال بروز دوباره نزاع‌های داخلی یا تروریسم در سوریه و احتمال گسترش آن به کشورهای همسایه عراق و اردن وجود دارد. در حال حاضر، درخواست‌هایی برای درگیر شدن بیشتر خلیج فارس برای متعادل‌سازی پیشرفت‌های ترکیه و معتدل‌سازی رهبری نوظهور سوریه مطرح شده است. وزرای خارجه قطر، امارات متحده عربی و بحرین به عربستان سعودی و دیگر کشورهای کمیته تماس وزارتی عرب با سوریه در عقبه پیوستند، جایی که بیانیه‌ای صادر کردند و بر ضرورت گفت‌وگوی ملی جامع و فراگیر تأکید کردند و قول دادند که به دولت در حال گذار سوریه کمک قوی‌تری ارائه دهند.

رهبران خلیج فارس در حال سنجیدن مبادله‌ سود از کاهش موقعیت ژئوپلیتیک ایران و تقویت دست ترکیه در منطقه هستند. اما محاسبه دیگری که اغلب بی‌بیان می‌ماند، این است: معنای برکنار شدن رهبری عربی باسابقه توسط یک شورش مردمی – و حداقل به ظاهر اسلامی – چیست؟

این موضوع، بازنگری بنیادین‌تری را تحمیل می‌کند و نگاه‌های جمعی را به گذشته انقلابی اخیر که کشورهای خلیج فارس تصورمی‌کردند حل شده برمی‌گرداند. حضور رهبر گروه شبه‌نظامی اسلامی سنی، هیئت تحریر الشام، ابومحمد الجولانی، که در مسجد اموی سخنرانی پیروزی ارائه داد و تصاویر مردم شهری که به شعارهای بهار عربی که بازسازماندهی شده بودند جشن می‌گیرند، ادراکات را به دو دوپاره می‌کند، گویی از طریق یک منشور دیده می‌شوند.

کشورهای خلیج فارس دیدگاه‌های متفاوتی درباره سوریه دارند. قیام‌های مردمی‌ای که از دسامبر ۲۰۱۰ در کشورهای عربی آغاز شد، به‌طور متفاوتی کشورها و افراد در خلیج فارس را تحت تأثیر قرار داد و نظرات را در طول زمان تغییر داد. اما سوریه عامل تعیین‌کننده بود. این موضوع باعث شد که جوامع عمومی به‌طور تند بر اساس تقسیمات فرقه‌ای خود بگیرند و مشارکت کشورهای دیگر و همچنین ابتکارات خصوصی که از سوی شورشیان تأمین مالی و لجستیک می‌شد، جذب شود. برعکس، فعالان شیعه در خلیج فارس اغلب از دولت اسد و دخالت حزب‌الله حمایت کردند. با افزایش رادیکالیسم، به‌ویژه در کشورهای خلیج فارس با جنبش‌های شیعه و سنی اسلامی توان‌بخش مشاهده شد.

بسیاری از این فعالیت‌ها به‌طور مستقیم شهروندان خلیج فارس را درگیر کردند. یک شخصیت مهم بشردوستانه قطری توسط وزارت خزانه‌داری ایالات متحده برای تأمین مالی وابسته‌های القاعده در سوریه تحریم شد. در کویت، کمپین‌های خصوصی گسترده‌ای برای جمع‌آوری صدها میلیون دلار برای تأمین مالی بریگادهای رقیب شورشی و خیریه‌ها برگزار شد. ده‌ها نفر از روحانیون مخالف سعودی، خواستار جهاد گسترده اسلامی علیه دولت در سوریه شدند. یک بحرینی به نام ترکی البنیالی به عنوان ایدئولوگ اصلی گروه داعش در حمایت از خلافت آن در سوریه شناخته شد. در هر دو کشور کویت و عربستان سعودی نیز حملات انتحاری داعش به مساجد شیعه انجام شد.

در نهایت، از دست رفتن وحدت میان مبارزان سوری و جمعیت‌های خلیج فارس باعث تضعیف حمایت عمومی از ائتلاف بهار عربی شد؛ قیمت انسانی فاجعه‌بار باور به آرمان‌های مدنی و توان سیاسی قیام‌های عربی را محو کرد.

سیاست‌ها و دخالت‌های سیاسی کشورهای خلیج فارس در آن دوره، تفاوت‌هایی در نظر عمومی خلیج فارس ایجاد کرد که فراتر از بیانیه‌های رسمی امروزی درباره وحدت و حمایت مشهود است. قطر که با هماهنگی ترکیه پشتیبانی مادی و لجستیک برای شورشیان اسلامی در طول جنگ داخلی سوریه را انجام داد، هرگز روابط خود را با مخالفان اسلامی قطع نکرد. حمایت اولیه و محتاطانه‌اش برای دولت جدید تحت رهبری هیئت تحریر الشام فراتر از بیانیه‌های ادای احترام وحدت است. قطر نشست مهمی را در دوحه با قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای برگزار کرد که در آن عقب‌نشینی حمایت روسیه و ایران از رژیم اسد ناکامی بحث شد. قطر پیشاپیش یک پل هوایی بشردوستانه برای آوردن کمک به مردم ایجاد کرده است. روابط نزدیک آن با ترکیه، بزرگ‌ترین بازیگر در سوریه پس از جنگ، نشان می‌دهد که دخالت و حمایتش از دولت نوزاد به‌وضوح قابل توجه خواهد بود.

در جبهه مخالف، امارات متحده عربی شاهد بوده که موقعیت پیشرو خود با دولت اسد به دلیل موفقیت شوک‌آور جهادگرایان سابق به چالش کشیده شده است، برای همین نگرانی نمی‌تواند مخفی کند. اگرچه بیانیه‌های رسمی‌اش محتاطانه بوده‌اند، نگرانی‌اش در اظهارات محاسبه‌شده مشاور دیپلماتیک رئیس‌جمهور، انور قرقاش، مشهود بود: «ماهیت نیروهای جدید، وابستگی به اخوان المسلمین، وابستگی به القاعده، به نظر من همه اینها نشانه‌هایی است که به‌وضوح نگران‌کننده هستند.» او این‌گونه ادامه داد: «ما باید، از سویی، بر optimism اصرار کنیم و به سوری‌ها کمک کنیم… اما در عین حال نمی‌توانیم نادیده‌بگیریم که منطقه قبلاً اپیزودهایی از این دست را تجربه کرده است، و برای همین باید هوشیار باشیم.» شکی نیست که هویت هیئت تحریر الشام به عنوان جهادگرایان اصلاح شده، ترک افراط‌گرایی و توانایی‌اش برای متحد کردن سوریه مورد تردید قرار دارد.

موضع عربستان سعودی مبهم‌تر است. بر خلاف امارات، به درخواست اسد برای ابراز حمایت پاسخ نداد، به ویژه هنگامیکه پیش روی شورشیان ضعیف شد. اگرچه آن نیز روابط خود را با اسد بازسازی کرده بود، اما این اقدام را با اکراه بیشتری انجام داد و در ۲۰۲۳، بیش از چهار سال پس از اماراتی‌ها و بحرینی‌ها این کار را انجام داد. این احتیاط ممکن است به دلیل آسیب‌پذیری کشور باشد؛ عربستان سعودی خطر بیشتری در آینده سوریه دارد. حمایت آن از جناح‌های مخالف در طول جنگ داخلی، که با هماهنگی ایالات متحده و اردن صورت می‌گرفت، جنجالی بود؛ رئیس اطلاعاتی عربستان، بندر بن سلطان، نقش خود در زندگی سیاسی را به طور عمده به دلیل این ناکامی‌ها از دست داد. محبوبیت حمایت عربستان از قیام سوری در کمک‌های مالی مخفیانه ثروتمندان سعودی به شورشیان، جوانان سعودی که به جهاد خواستار می‌شوند، و کارزارهای جمع‌آوری پول عمومی متعددی که کشور نیز برگزار کرد، در بخشی برای در نظر گرفتن حساسیت عمومی، مشهود بود. دشوار است که بگوییم افکار عمومی عربستان اکنون در کجا قرار دارد، اما قابل توجه است که گزارش عمومی کشور آرزو و خوشنودی از شکست اسد به دست انقلابیون ابراز کرده است و تحلیل‌گران بزرگ اهمیت حمایت عربستان و خلیج فارس از دولت جدید را ابراز کرده‌اند. به نظر می‌رسد که رهبری با احتیاط از فرصت برای تضعیف بیشتر نفوذ ایرانی‌ها و تقویت مصالح عمومی و رهبری سعودی در جامعه اسلامی عرب گسترده‌تر حمایت کند.

همه نگاه‌ها به احمد الشراء و دولت انتقالی
البته، همه چیز به روند انتقال سوریه و دولت موقت آن بستگی دارد، که بسیار در معرض خطر است. احتمال از دست رفتن وحدت اولیه و اعتدال بیان‌شده بسیار بالاست، بر اساس تقسیمات تاریخی جامعه و خشونت مطلق جنگ داخلی و حکومت اسد. برافروخته شدن مجدد درگیری پس از چندین سال درگیری یخ‌زده، تهدید به بی‌ثباتی را به همراه دارد که ممکن است در میان جوامع متنوع قومی و مذهبی مشترک با عراق همسایه و همچنین در مرزهای نفوذپذیر و سیاست‌های لبنان جریان پیدا کند.

در حالی که این تهدیدها باید کشورها را به حمایت از دولت انتقالی تشویق کنند، موفقیت احتمالی آن، حتی اگر در این نقطه دور از دسترس باشد، نیز برای پادشاهی‌های عربی ریسک‌هایی به همراه دارد.

چه می‌شود اگر سوریه از مداخلات رقابتی قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای برای ارائه طرحی واقعاً ملی عبور کند و با وحدتی عملی، بر تفرقه‌ای که قیام مردمی را تضعیف و در نهایت نابود کرد، غلبه کند؟ چه می‌شود اگر همه اینها از طریق اقدام مردمی از پایین به بالا محقق و حفظ شود؟ حتی موفقیت نسبی یک دولت تحت رهبری سنی، اما معتدل، می‌تواند در مرزهای نفوذپذیر سوریه طنین‌انداز شود.

تا کنون، دولت انتقالی به رهبری رهبر هیئت تحریر الشام، جولانی، که به طرز قابل توجهی نام جنگی خود را برای نام واقعی‌اش، احمد الشراء، کنار گذاشته است، به شدت از چالش‌های عظیمی که سوریه با آن‌ها داخلیاً روبروست و همچنین نگرانی‌هایی که در همسایگان و قدرت‌های منطقه‌ای ایجاد می‌کند، آگاه بوده است. اقدامات اولیه‌اش بر اساس درس‌های شکست‌های قیام سوریه پایه‌گذاری شده است. تفرقه در میان مخالفان که به تضعیف قیام مردمی کمک کرد، سال‌ها بعد، با وحدتی شگفت‌آور جایگزین شده است. افراط‌گرایی که با بی‌رحمی رژیم اسد همسان بود و مردم را ترسانده و متحدین احتمالی را دور کرده بود، با وعده اعتدال و شمول عمرانی جایگزین شده است. و به جای مداخلات نظامی خارجی، که هم قدرت‌های سوری را تقسیم کرده و هم به افراط بیشتر سوق داده بود، دولت هیئت تحریر الشام درخواست‌های پشتیبانی سیاسی و اقتصادی ارسال می‌کند و به همسایگان اطمینان می‌دهد که هیچ گونه تمایلات توسعه‌طلبانه ندارد.

پیام‌گذاری بی‌نقص و نیت اولیه دولت به رهبری الشراء در اولین مصاحبه او با رسانه سعودی الشرق الاوسط دیده می‌شود. الشراء با اطمینان‌بخشی به تمام کشورهای خلیج فارس آغاز کرد که این دیگر یک لحظه انقلابی نیست: “انقلاب سوریه با سقوط رژیم به پایان رسید و ما اجازه نخواهیم داد که به هیچ مکان دیگری صادر شود… سوریه بستری برای حمله یا نگرانی برای هیچ کشور عربی یا خلیجی نخواهد بود، صرف‌نظر از اینکه چه کسی باشد.” سپس درخواست او به طور ضمنی به درخواست سرمایه‌گذاری و پشتیبانی اقتصادی، با لحنی تملق‌آمیز گسترش یافت: “ما از کشورهایی که به وضعیت توسعه‌یافته دست یافته‌اند، حمایت می‌کنیم و به آن چشم‌دوخته‌ایم. پادشاهی سعودی برنامه‌های بسیار جسورانه‌ای تنظیم کرده و چشم‌انداز توسعه‌ای دارد که ما نیز به آن چشم‌دوخته‌ایم. بدون شک اهداف مشترک زیادی در اهداف ما وجود دارد و می‌توانیم در زمینه‌ی همکاری‌های اقتصادی یا توسعه یا غیره هماهنگ شویم.” در این و دیگر بیانیه‌های عمومی او همچنین به ناکامی‌هایی که جنبش او به پروژه ایرانی در منطقه وارد کرده است، اشاره می‌کند و به‌طور ضمنی رویکرد خود را با ایرانیان و هواداران آن‌ها که از طریق ارجاعات احساسی به فلسطین یا رویدادهای دور از تاریخ اسلامی افکار عمومی را تحریک کرده‌اند، مقایسه می‌کند.

تلاشی برای آرام کردن خلیج و صحبت از دیدگاه مشترک برای آینده
شکی نیست که محاسبات الشراء صحیح است. دولت انتقالی سوریه با چالش‌های عظیمی در زمینه تثبیت و توسعه دولت سوریه روبروست. این دولت بدون پشتیبانی سیاسی و مالی قابل توجه و، مهم‌تر از همه، اجتناب از مداخلات رقابتی که سوریه را به طور داخلی تقسیم می‌کند، قادر به غلبه بر این چالش‌ها نخواهد بود.

پیام مدنی خیزش‌های عربی بسیاری از شهروندان خلیج فارس را الهام بخشید، در حالی که تهدید آن به رهبران خلیج و نهایتاً ثبات، پایه مردمی آن را تخلیه کرده بود. بازگشت شورشیان سوری تقریباً یک دهه بعد هم‌زمان نشانه‌ای از آن وعده و خطر را به همراه دارد. اما ترتیبات سیاسی و نگرش‌ها در کشورهای خلیج تغییرات زیادی کرده‌اند. به نظر می‌رسد الشراء فهمیده که لحظه انقلابی گذشته است و منافع او در ازدواج پروژه دولتی سوریه با پروژه‌های توسعه‌ای دولتی خلیج در عصر کنونی است. یکپارچه‌سازی مردم سوریه و هم‌ترازی احساسات رقابتی کشورهای خلیج برای موفقیت او حیاتی خواهد بود.

Share on facebook
Share on twitter
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on print

لینک کوتاه خبر:

https://fara.news/?p=15425

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

اخبارمرتبط

هیچ محتوایی موجود نیست

کاربران انقلابی فضای مجازی ذیل این هشتگ اقدام به احصا و برجسته سازی ویژگی‌های مطلوب عملکردی و شخصیتی شهید آیت الله رییسی پرداخته‌اند و خط الگودهی به نامزدهای انتخاباتی براساس منش این شهید را دنبال می‌کنند. مضمون پست‌های مرتبط با این هشتگ درصدد ترویج فرهنگ خدمت‌رسانی به مردم، اخلاق مداری انتخاباتی و پرهیز از سیاست‌زدگی در قبال رییس جمهوررآینده است