۳۰ سال از زمانی که اسرائیل و اردن در تاریخ ۲۶ اکتبر ۱۹۹۴ یک پیمان صلح امضا کردند، میگذرد. اما بهجای جشن گرفتن این مناسبت – و بهجز چند کنفرانسی که توسط مراکز پژوهشی اسرائیلی برگزار شد – این سالگرد بیشتر با ناامیدی و حتی یأس همراه بود. گفته میشود که روابط در پایینترین حد خود قرار دارد، هرچند پیش از این نیز چنین گفته شده بود، و چشمانداز آینده به نظر تیره و تار میرسد، زیرا جنگ در غزه ادامه دارد و صلح میان اسرائیلیها و فلسطینیها بیشتر از همیشه به نظر میآید.
با این حال، روابط اسرائیل و اردن حتی در مواجهه با بحران کنونی نیز مقاوم باقی ماندهاند و این دو کشور همچنان به پیشرفت در منافع مشترک اساسی خود، هرچند به صورتی کمرنگتر و محدودتر، ادامه میدهند. اهمیت استراتژیک روابط اسرائیل و اردن، هم برای کشورهای خود و هم برای منطقه بهطور کل، در کنار موفقیتهای گذشته در دستیابی به پیشرفتها و نزدیکیهای دوجانبه، امیدی بهبود مجدد روابط را میدهد. ایالات متحده، که نقش کلیدی در توسعه روابط اسرائیل و اردن داشته است، باید دوباره آنها را در اولویت قرار دهد و تا حد امکان برای ترمیم روابط کمک کند.
روزهای امیدوارکننده
سه دهه پیش، رهبران اسرائیل، اردن و آمریکا – با امید و خوشبینی – در صحرای عرابا گرد هم آمدند و چشماندازی جذاب برای اسرائیل، اردن و منطقه وسیعتر ترسیم کردند. این چشماندازی از صلح، همکاری، امنیت و شکوفایی بود. ملک حسین، پادشاه اردن، اسحاق رابین، نخستوزیر اسرائیل، و بیل کلینتون، رئیسجمهور آمریکا، همگی در سخنان جشنآمیز خود تأکید کردند که صلح بین اسرائیل و اردن نه تنها به نفع منافع ملی آنها خواهد بود، بلکه تاثیر مثبتی بر زندگی روزمره شهروندان عادی خواهد داشت. گرمای دوستی که این رهبران به یکدیگر نشان دادند، روحیه را بالا برد، انتظارات را افزایش داد و احساس کرد که این یک لحظه تحولآفرین و تاریخی واقعی است.
“این هدیه ما به مردم ما و نسلهای آینده است که تغییر در کیفیت زندگی مردم را نوید خواهد داد. […] این واقعی خواهد بود، زیرا قلبها و ذهنهایمان را به سوی یکدیگر باز میکنیم،” تأکید کرد ملک حسین. “عالیجناب، صلح میان دولتها صلح مردمان است. این بیانگر اعتماد و احترام است. من یاد گرفتهام که تحسین کنم قدرت آرام و لبخند آوری که شما با آن ملت خود را نگهبانی میکنید و شجاعتی که شما با آن رهبری میکنید مردمتان را،” گفت نخستوزیر رابین. “صلح بهطور کامل بالغ به وجود نمیآید. نیاز به نگهداری، صبر و توجه دارد. […] به مردم اسرائیل و اردن میگویم، اکنون شما باید این صلح را واقعی کنید. […] مرزهایتان را باز کنید، قلبهایتان را باز کنید. صلح بیش از یک استدلال بر روی کاغذ است، احساس کردن، فعالیت و وقف است،” نتیجهگیری کرد رئیسجمهور کلینتون.
پیشرفت در روابط اسرائیل و اردن ناگهانی به وجود نیامد. نتیجه دههها روابط دوجانبه محتاطانه بود که مؤثر و بهتدریج شکل گرفت، اعتماد رومنان کسب شده، روابط شخصی میان رهبران شکل گرفته و به این کشورها امکان داد به منافع مشترک دست یابند. اما عمومی کردن و رسمی کردن این روابط به یک تغییر وسیعتر نیاز داشت که فراتر از روابط دوجانبه بود. تنها پس از اینکه اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین (PLO) یکدیگر را به رسمیت شناختند و فرآیند صلح اسرائیلی-فلسطینی را با امضای توافقنامه اسلو در سال ۱۹۹۳ شروع کردند، بود که اردن راحتی خاطر یافت که این گام را بردارد. این یک دوره بود که کشورهای عربی و مسلمان دیگر به اسرائیل روی میآوردند، و یک زمینه مثبت و حمایتی برای حرکت اردن ایجاد میکرد.
ایجاد حرکت مثبت
پس از امضای پیمان صلح ۱۹۹۴ سریعاً حرکت مثبت ایجاد شد. ایدهها برای پروژههای بزرگ، مانند انتقال آب از دریا سرخ به دریا مرده، در نظر گرفته شدند و بر روی کاغذ آمدند (هرچند تقریباً همه آنها در نهایت کنار گذاشته شدند). گشایش گزینههای جدید گردشگری برای اسرائیلیها (بهویژه پترا) و امکانات جدید شغلی برای اردنیها (پس از افتتاح کارخانهای توسط شرکت نساجی دلتا اسرائیل) نشاندهنده مزایای ملموس روابط بود. وقتی ملک حسین در ژانویه ۱۹۹۶ به طور تاریخی به تلآویو سفر کرد، شهر در حال و هوای جشن بیسابقهای بود که با عزای زود هنگام برای رابین – شریک و دوست حسین – که فقط دو ماه قبل ترور شده بود، مخلوط شده بود.
و هنگامی مشکلات پدید آمد، مانند کشته شدن غمانگیز دختران مدرسهای اسرائیلی توسط سربازی اردنی در طی بازدید ۱۹۹۷ از “جزیره صلح” در نهاراییم (که در سال ۱۹۹۴ از اسرائیل به اردن منتقل شد)، ملک حسین نهایت انساندوستی و تواضع را نشان داد وقتی که به خانوادهای داغدار اسرائیلی دیدار و عذرخواهی کرد. در چشم اسرائیلیها، هم اردن و هم پادشاهش تصویری بسیار مثبت داشتند، برخلاف دیدگاههای رایج نسبت به دیگر رهبران عربی. این تصویر با حضور ملک حسین در اکتبر ۱۹۹۸، وقتی که بیمار بود و برای شرکت در اجلاس وایرایور بین نخستوزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو و رهبر PLO یاسر عرفات سفر کرد، تقویت شد تا به تلاشهای رئیسجمهور کلینتون برای دستیابی به توافقی موقت میان دو رهبر کمک کند.
رکود در روابط
اما تا آن زمان، همه چیز در جبهه دوجانبه چندان راضیکننده نبود. ترور رابین در نوامبر ۱۹۹۵ و پیروزی نتانیاهو در انتخابات در می ۱۹۹۶ بهطور چشمگیری دینامیک را تغییر داد و منجر به رکود در روابط شد. نتانیاهو در کمپین علیه توافقنامه اسلو و در اردن بهطور چشمگیر به عنوان فردی که مسیر صلح اسرائیلی-فلسطینی را ترک کرده است، دیده میشد، که برای شکوفا شدن روابط اسرائیل و اردن اساسی بود. اقدامات اولیه نتانیاهو نیز نشانهای از عدم توجه به منافع و حساسیتهای اردن بود. مهمترین آنها باز کردن تونل بحثبرانگیز نزدیک مکانهای مقدس مسلمانان در اورشلیم در اکتبر ۱۹۹۶ بود، که به درگیریهای اسرائیلی-فلسطینی و محکومیتهای اردنی منجر شد؛ و تلاش ناموفق اسرائیل برای ترور رهبر حماس خالد مشعل در خاک اردن در ۱۹۹۷، که خشم عمیق اردنیها را برانگیخت.
عدم اعتماد اردن به نتانیاهو از زمان ظهور آن در دهه ۱۹۹۰ پیوسته افزایش یافته است. در سال ۲۰۱۵ گزارش شد که ملک عبدالله از گفتگو با نتانیاهو خودداری کرد، پس از آنکه نخستوزیر اسرائیل اتهاماتی علیه اردن مطرح کرد. تنشها در سال ۲۰۱۷ به اوج خود رسید، وقتی که نتانیاهو به نگهبان امنیتی اسرائیلی که دو اردنی را در جریان یک حادثه چاقوکشی در سفارت اسرائیل در امان کشت، استقبال گرمی داشت. عدم ارتباط بین رهبران اسرائیلی و اردنی سالها ادامه داشت و تنشها با تلاشهای ناکام نتانیاهو در سالهای ۲۰۱۹-۲۰ برای الحاق سرزمینهای فلسطینی در کرانه باختری بیشتر شد. این اردن بود که در آن زمان تلاشهای دیپلماتیک بینالمللی علیه نتانیاهو و دستور کار او را رهبری کرد.
برای نتانیاهو و همپیمانانش در جناح راست اسرائیل، هرچقدر اسرائیل روابط خود را با کشورهای خلیج مانند امارات متحده عربی و بحرین توسعه میداد – هم قبل از توافقنامههای ابراهیم و هم بعدها – اهمیت اردن کاهش مییافت. اکنون اسرائیل میتوانست مستقیماً با خلیج تعامل کرده و تجارت کند و اردن را بهطور کلی دور بزند. اعضای جناح راست اسرائیل شروع به ادعا کردند که اسرائیل بیشتر از آنچه که از اردن دریافت میکند، به آن میدهد. این ادعاها با استدلالهای راستافراطی که “اردن فلسطین است” همراه بود، که همیشه منبع نگرانی عمیق در اردن بود. پیامی که در امان شنیده میشد این بود که اسرائیل از داشتن روابط صلحآمیز علاقهای از دست داده است. این در حالی بود که نهادهای دیپلماتیک و امنیتی اسرائیلی و همچنین سیاستمداران معتدل خلاف این دیدگاه را مطرح میکردند و بر اهمیت استراتژیک اردن برای اسرائیل تأکید میکردند.
ظهور افراطگرایی راست افراطی در سیاست اسرائیل ترسهای وجودی اردن را تقویت کرده است که اسرائیل میخواهد وضع موجود در اورشلیم را تغییر دهد، کرانه باختری را الحاق کند و فلسطینیها را به اردن منتقل کند. وقتی که راستترین دولت اسرائیلی تاکنون در دسامبر ۲۰۲۲ توسط نتانیاهو به قدرت رسید و قدرت بیسابقهای به وزرای افراطی ایتامار بنگویر و بتزالیل سموتریچ داد، اردن علیه اقدامهای اسرائیل وارد عمل شد. مقامات اردنی علیه تحریکات اسرائیل در اطراف مسجد الاقصی، خشونتهای شهرکنشینان در کرانه باختری، الحاق عملی، اقدامهای نظامی علیه فلسطینیها و موارد دیگر سخن گفتند. انتقاد اردن به شدت پس از حمله تروریستی حماس در ۷ اکتبر که اردن بهطور عمومی و واضح آن را محکوم نکرد، و در جریان جنگ غزه که متعاقب آن روی داد، افزایش یافت.
روابط ادامه داشتن سیر نزولی داشت، با اسرائیل که بیشتر از لحن تلخ استفاده شده توسط وزیر امور خارجه اردن، ایمن صفدی، انتقاد کرد. در گذشته، پیامهای عمومی از مقامات اردنی بر اهمیت حفظ روابط مثبت اسرائیل و اردن برای اردنیها و فلسطینیها تأکید داشتند. امروزه، پیامهای رسمی بسیار بیشتر همسو با نگرشهای منفی مردم اردن نسبت به اسرائیل است، که نگرانیهایی را ایجاد کرده است که این ممکن است به بیثباتی و حتی حملات تروریستی منجر شود.
عناصر برای بهبود
برای بازیابی و تحقق پتانسیل روابط اسرائیل و اردن، باید گامهایی برای پیشرفت در صلح اسرائیلی-فلسطینی برداشته شود. ارتباط بین دو مسئله، که در آستانه امضای پیمان صلح ۳۰ سال پیش مشهود بود، همچنان برقرار است. این موضوع توسط دیپلماتهای اسرائیلی که منظر آنها متفاوت از روایت نتانیاهو که بهبود روابط اسرائیلی-عرب را از مسئله فلسطینی جدا میدانست، به خوبی شناخته شده است. عدم همکاری غیرنظامی و تعامل میان اسرائیلیها و اردنیهای عادی یک شکست عمده است؛ چنین ارتباطاتی میتواند به عنوان یک بافر غیررسمی برای جلوگیری از خراب شدن روابط رسمی عمل کند. این دینامیک میتواند تغییر کند، اما انجام این کار نیازمند پیشرفتهای مثبت و مهم در فرآیند صلح اسرائیلی-فلسطینی است.
در حال حاضر، حتی حفظ سطح فعلی روابط نیز چالشی است. تصمیم اردن برای توقف ابتکار سهجانبه آب در مقابل برق با اسرائیل و امارات متحده عربی به علت جنگ در غزه نمونهای از این موضوع است. رسیدن به آتشبس در غزه به یک ضرورت تبدیل شده تا از تداوم و تشدید بیشتر روابط اسرائیلی-اردنی جلوگیری شود و امکان تغییر به سمت مثبت را فراهم کند. با این حال، لازم است تأکید شود که حتی در زمان جنگ در غزه، و علیرغم تنشهای عمومی، همکاری دوجانبه ادامه داشته است. صادرات گاز طبیعی از اسرائیل به اردن متوقف نشده، توافق آب بین دو کشور تمدید شد، هماهنگی امنیتی ادامه داشت، اسرائیل اجازه ورود کمکهای انسانی اردنی به غزه را داده، و اردن حتی در تلاشهای رهبری ایالات متحده برای جلوگیری از حملات ایرانیان به اسرائیل شرکت کرده است.
“میوههای زیادی از صلح در آنجا هست، اما همه آن زیر سطح است. کسانی که در اردن از صلح با اسرائیل حمایت میکنند، دیگر جرات ندارند آن را بهطور علنی بگویند،” یکی از سفرای سابق اسرائیل در یک پانل اخیر درباره روابط اسرائیل و اردنی، با تأمل در این واقعیت گفت که وضعیت واقعی روابط بهتر از آنچه که به مردم عادی نشان داده میشود، است. در حالی که سیاستمداران اغلب از زبان هشداری و پدرکشی در مورد روابط اسرائیل و اردن استفاده میکنند، نیاز به شنیدن رویکردی دقیق و واقعبینانه است که هم به چالشهایی که پیش رو دارند و هم به استقامت و مزایایی که میآورند، اذعان دارد. این اجازه میدهد که درک دقیقتری از وضعیت واقعی روابط شکل بگیرد و مردم را متقاعد کند که پیمان صلح اردن و اسرائیل از محتوایی برخوردار است و باید حفظ و تقویت شود. در اردن، افکار عمومی به سیاستهای اسرائیلی “بسیار خصمانه” است و عموماً مخالف هرگونه همکاری است، در حالی که در اسرائیل، یک نظرسنجی اخیر نشان داد که ۸۱ درصد به نوعی یا بسیار موافق حفظ و تعمیر روابط با اردن هستند.
وقتی که به دنبال بهبود روابط هستید، نزدیکی اسرائیل و اردن که بین سالهای ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۲ اتفاق افتاد، باید در نظر گرفته شود. این نزدیکی در می ۲۰۲۰ آغاز شد، وقتی که نتانیاهو هنوز نخستوزیر بود، بعد از این که گابی اشکنازی، رئیس سابق ستاد نیروهای دفاعی اسرائیل به عنوان وزیر امور خارجه منصوب شد. از روز اول در دفتر اشکنازی – فردی از لحاظ سیاسی معتدل و شخص مورد اعتماد در اردن – بر اهمیت بهبود روابط با اردن تأکید کرد. در طی دوران خدمتش، تا اواسط ۲۰۲۱، او مجموعهای از سه ملاقات با همتای خود صفدی برگزار کرد، که جو را بهبود ببخشید، گفتگو را از سر گرفت و راه را برای سایر مقامات دولتی برای پیشبرد روابط هموار کرد.
وقتی نتانیاهو از قدرت برکنار شد، در اواسط ۲۰۲۱، نزدیکی سرعت گرفت. نخستوزیر اسرائیل نفتالی بنت، جانشین او یائیر لاپید، و رئیسجمهور تازهانتخابشده اسرائیل ایزاک هرتزوگ همگی به امان سفر کردند و با ملک عبدالله دیدار کردند. توافقهایی بر روی آب و تجارت کرانه باختری حاصل شد، هماهنگی بهبود یافت، و پیشرفت در روابط بهطور هدفمند عمومیسازی شد تا نگرشها بهبود یابد. اگرچه دولت اسرائیل در آن زمان به سوی راهحل دو دولت پیشرفتی نمیکرد، یک رهبری اسرائیلی مورد اعتماد، واقعگرایانه و با حسن نیت کافی بود تا روابط را به مسیر بازگرداند. این یک درس مهم است که باید در نظر داشت با نگاهی به هرگونه تغییر رهبری آینده در اسرائیل. روابط محکوم به فنا نیستند، حتی اگر صلح اسرائیلی-فلسطینی هنوز بهدست نیامده باشد، و پیامهای آیندهنگرانه تاکید بر اینکه چگونه روابط میتواند بهبود یابد زمانی که اسرائیل گامهایی به سوی راهحل دو دولت بشود، مهم است که مردم بشنوند.
تا زمانی که تغییرات سیاسی رخ دهد یا مذاکرات صلح اسرائیلی-فلسطینی از سر گرفته شود، کانالهای گفتگو بین اسرائیلیها و اردنیها باید تقویت شوند، از جمله ابتکارات مسیر دوم که توسط جامعه مدنی رهبری میشوند. این گفتگوها اغلب شامل کهنهکاران مذاکرات صلح پیشین هستند و باید متنوعتر و فراگیرتر شوند. سازمانهای منطقهای که اسرائیل و اردن هر دو عضو آن هستند، مانند اتحاد برای مدیترانه و مجمع گاز شرق مدیترانه، میتواند به عنوان بسترهایی برای تعامل سازنده بین مقامات استفاده شود، و از فرآیندهای نزدیکی دوجانبه تدریجی که در منطقه در چند سال گذشته رخ داده است، درسهایی گرفته شود. در حالی که اسرائیل و اردن سابقه طولانی در مدیریت روابط خود بهصورت دوجانبه دارند، اما اکنون میتوانند از افزایش دخالت و حمایت ایالات متحده نیز بهره ببرند. دولت جدید آمریکا باید این موضوع را به اولویت سیاست خارجی و امنیت ملی خود تبدیل کند.
دکتر نیمرد گورن عضو ارشد امور اسرائیلی در موسسه خاورمیانه، رئیس مؤسسه اسرائیلی برای سیاستهای خارجی منطقهای، و همبنیانگذار دیپلودک – شورای دیپلماسی مدیترانهای است.
موسسه خاورمیانه (MEI) یک سازمان آموزشی مستقل، غیر حزبی و غیرانتفاعی است. آن به فعالیتهای تبلیغاتی نمیپردازد و نظرات دانشمندان خود را نمایندگی نمیکند. MEI از کمکهای مالی استقبال میکند، اما کنترل اختصاصی تحریریه خود را بر کار و نشریات خود حفظ میکند که فقط نظرات نویسندگان را بازتاب میدهد. برای مشاهده لیست اهداکنندگان MEI، لطفاً اینجا کلیک کنید.