آماده برای دنباله شوید. در تاریخ ۶ نوامبر، خبرگزاری آسوشیتد پرس اعلام کرد که دونالد ترامپ برنده انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ ایالات متحده شده است. حال انتقال آغاز شده است و رویدادهای جهانی همچنان در حال تغییر و تحولاتاند. زمانی که ترامپ در تاریخ ۲۰ ژانویه به ریاست جمهوری بازگردد، با چالشهای جهانی فراوانی مواجه خواهد شد. او چگونه پاسخ خواهد داد و پیامدها چه خواهند بود؟ در زیر، کارشناسان ما به بیست و چهار مورد از مهمترین مسائل سیاستی که دولت آینده با آنها روبرو خواهد شد، پاسخ میدهند.
رهبری ایالات متحده در جهان
چه انتظاری از سیاست خارجی ترامپ ۲.۰ میتوانیم داشته باشیم؟ در سیاست دفاعی و امنیتی، میتوانیم انتظار بازگشت به رویکرد “صلح از طریق قدرت” را داشته باشیم. این به معنای سرمایهگذاریهای بزرگ در ظرفیتهای دفاعی ایالات متحده برای تقویت بازدارندگی و استفاده قاطع از نیرو در صورت شکست بازدارندگی است. ترامپ بهدرستی از متحدان خواهد خواست تا برای اطمینان از اینکه ائتلافهای ایالات متحده در اروپا و آسیا ظرفیتهای لازم را دارند، مشارکت بیشتری داشته باشند.
در سیاست اقتصادی، میتوان انتظار داشت که تمرکز بر تجارت منصفانه و متقابل باشد، با اولویتدهی به مقابله با روشهای ناعادلانه تجاری چین و آزادسازی پتانسیل انرژی داخلی ایالات متحده. ارزشها حول محور “اول آمریکا، اما نه تنها” خواهد بود که اطمینان یابد تعامل جهانی ایالات متحده به نفع صلح، رفاه و آزادی مردم آمریکا و در نتیجه، جهان آزاد گستردهتر باشد.
— متیو کرونینگ معاون رئیس و مدیر ارشد مرکز اسکاکرافت برای استراتژی و امنیت در شورای آتلانتیک است.
تجارت جهانی
دولت ترامپ چه اقدامی در مورد تجارت جهانی خواهد کرد؟ این سوال سی تریلیون دلاری است. این سوالی بود که هر وزیر دارایی و رئیس بانک مرکزی در جلسات سالیانه صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی اخیر میخواستند بهطور خصوصی درباره آن صحبت کنند. در اینجا آنچه میدانیم آمده است.
سوال مهم درباره ترامپ و تجارت این است: آیا او آنچه را که درباره تعرفهها میگوید، انجام خواهد داد؟ پاسخ به احتمال بیشتری بله است تا نه، اما این بهسرعت اتفاق نخواهد افتاد. دیدگاههای ترامپ در مورد تجارت در دهه ۱۹۸۰ شکل گرفت، زمانی که ژاپن رشد سریع اقتصادی را تجربه میکرد. او تجارت را به صورت دوگانه میبیند، که عدم تعادلهای دوطرفه تعیینکننده اصلی موفقیت یا عدم موفقیت سیاست است. اولین گام در سیاست تجاری او این خواهد بود، بدون شگفتی زیاد، که سعی کند توافق تجاری فاز ۱ با چین که در پایان دوره اولش مذاکره کرده بود، را بازنگری کند. این توافق عمدتاً بهعنوان یک شکست در نظر گرفته شد زیرا چین به تعهدات خود عمل نکرد، اما بهانهای که ارائه شد این بود که همهگیری مانع از یک گام موفق اولیه شد. این احتمال دارد تا به جای اعمال ۶۰ درصد تعرفه روی واردات چینی، ابتدا انجام شود.
هنگامی که او تلاش کند (یا همانطور که کسانی که با ترامپ در تجارت کار میکنند میگویند، “بالاخره اجرای”) توافق تجاری چین را زنده کند، توجهش را به اتحادیه اروپا معطوف خواهد کرد. در اینجا یک شکاف عمیق وجود خواهد داشت و ترامپ به دنبال تعرفههای متقابل بر روی مجموعهای از محصولات خواهد بود—که بسیاری از آنها را قادر خواهد بود به طور یکجانبه تحمیل کند. وعده تعرفه عمومی ۱۰ درصدی او در کوتاهمدت بعید به نظر میرسد، اما در عوض، تحمیل تعرفههای مشخص میتواند سیگنالی برای کشورهای—چه همپیمان و چه مخالف—باشد که این تنها آغاز است. پاسخ احتمالی، تشدید متقابل خواهد بود که باعث تورم در ایالات متحده و اقتصاد جهانی خواهد شد. تیم اقتصادی ترامپ این موضوع را رد میکند و استدلال میکند که دوره اول ترامپ نتایجی بر تورم نداشت، اما اندازه و مقیاس آنچه اکنون پیشنهاد میشود بهطور قابل توجهی متفاوت است.
— جاش لیپسی، مدیر ارشد مرکز ژئواکونومی شورای آتلانتیک و مشاور سابق صندوق بینالمللی پول.
جنگ در اوکراین
بزرگترین تهدید امنیت ملی برای ایالات متحده، اعضای همپیمان در ناتو و سایر متحدان ایالات متحده، شراکت بهطور فزاینده تهاجمی روسیه، چین، ایران و کره شمالی است. نقطه کانونی این تهدید، اوکراین است، جایی که جنگ تسخیر رئیسجمهور روسیه ولادیمیر پوتین تنها پیشدرآمدی برای تحریکات بیشتر و احتمالاً حتی جنگی بیشتر در غرب، علیه دولتهای شرقی ناتو میشود. پیروزی در اوکراین برای روسیه، که اکنون از نیروهای کره شمالی که به زودی در اروپا میجنگند، تقویت میشود، حرکت چین به تایوان را تشویق خواهد کرد.
مشخص نیست که ترامپ این چالش را بهطور کامل درک کرده باشد. اما چه او این را بفهمد یا نه، دولت او مجبور خواهد بود با آن و خطرناکترین نقطه درگیریاش: اوکراین، بردارد. پیشبینی سیاست ترامپ در جنگ دشوار است زیرا تیم او شامل افرادی با نظرات بسیار متفاوت است. یک گروه به شدت کاهش کمکها به اوکراین را تبلیغ میکند—نظری که بسیاری آن را با ترامپ مرتبط میدانند. این گروه نسبت به سیاست کرملین نسبت به ایالات متحده ناآگاه است—پوتین بهصراحت اعلام کرده است که ایالات متحده دشمن شماره یک است—و نسبت به خطر پیروزی کرملین در اوکراین بیخبر هستند. گروه دیگر تهدید برای منافع ایالات متحده در اروپا و جاهای دیگر را تشخیص میدهد اگر واشنگتن اوکراین را رها کند. این گروه سیاستی ریگانی از صلح از طریق قدرت را دنبال خواهد کرد و برخلاف تیم بایدن، تحت تأثیر امپراطوری هستهای پوتین قرار نخواهد گرفت. اولین نشانههای سیاست ترامپ انتصابهایی که او در پستهای ارشد امنیت ملی انجام میدهد، خواهد بود.
— جانای. هربست، مدیر ارشد مرکز اوراسیا شورای آتلانتیک و سفیر سابق ایالات متحده در اوکراین.
ناتو
در بیشتر سال گذشته، اروپاییها پرسیدهاند آیا ناتو میتواند “ضد ترامپ” باشد، امیدوار بودند هرگز مجبور به فهمیدن این موضوع نشوند. اما با بازگشت ترامپ به کاخ سفید، رهبران اروپایی، بهویژه دبیرکل جدید ناتو، مارک روته، باید نشان دهند که برنامهای برای کار با دولت جدید دارند.
اولین چیزی که درباره سیاست ناتوی دولت جدید ترامپ باید توجه کنید این است که هرکس ادعا کند بهطور قطعی میداند این سیاست چه خواهد بود—بهجز فراخوانهای اجتنابناپذیر برای اینکه اروپاییها بیشتر از مسئولیتهای اتحاد ناتو بپذیرند—باید با شک و تردید قابل توجهی برخورد کند. رویکرد دیپلماتیک ترامپ همواره این بوده است که دیگران—دوست و دشمن به یک اندازه—در وضعیت پیشبینیناپذیری نگه دارد. برای اتحادی که به ثبات و قابلیت اطمینان ارزش میدهد، ناتو (بهویژه روته) باید دوباره یاد بگیرد که چگونه با ماجراجویی ترامپ، درام و پیشبینیناپذیری او کنار بیاید.
دوم اینکه باید اذعان کرد که تئوریسینهای پیشرو سیاست خارجی ترامپ یکپارچه نیستند. نظرات در مورد ناتو در میان افرادی که ممکن است در دولت آینده حضور داشته باشند، از جمعیت واقعی کمعداد اعتقادی “اول آمریکا” به معنای انزوایی (در واقع گروهی نسبتاً کوچک در محافل نخبه)، تا مکتب “تقسیم کار” (که معتقد است ایالات متحده باید بهطور انحصاری بر اقیانوس هند و آرام تمرکز کند و اروپا را به اروپاییها بسپارد)، تا جنگطلبان سرد ریگانی متفاوت است. جِی.دی ونس، معاون رئیسجمهور انتخاب شده، بین این دو گروه اول قرار گرفته است. او در حالی که بهتازگی تعهد خود به ناتو را تأکید کرده است، گفت که ایالات متحده باید اذعان کند که ناتو “فقط یک مشتری رفاهی” نیست و که “باید یک اتحاد واقعی باشد.” میزان نفوذ این جناحهای مختلف تأثیر قابلتوجهی بر جهتگیری سیاست دولت جدید خواهد داشت.
— فیلیپ دیکینسون، معاون مدیر ابتکار امنیتی ترانسآتلانتیک در شورای آتلانتیک، در مرکز اسکاکرافت برای استراتژی و امنیت است. او پیشتر در تیم سیاسی سفارت بریتانیا در واشنگتن، دی.سی. خدمت کرده است.
رقابت با چین
سیاست ترامپ در قبال چین در دوره دوم ریاستجمهوریاش احتمالاً مشابه رویکرد دوره اول او خواهد بود. او پیشتر توجه مداوم خود به تجارت را نشان داده و طرح اعمال تعرفههای سنگین را تنظیم کرده است که باعث بروز مجدد اختلافات با پکن بر سر این مسئله خواهد شد و احتمالاً منجر به تلافی علیه کسبوکارهای آمریکایی خواهد گردید. در جنبههای دیگر، ترامپ ممکن است عملاً تنشها را با چین کاهش دهد—اما نه به نفع منافع استراتژیک ایالات متحده. موضع ترامپ در حمایت از روسیه در جنگ اوکراین، نقطهای از اختلاف با پکن را از بین خواهد برد اما همچنین به برنامه ژئوپلیتیک رهبر چین، شی جینپینگ خواهد انجامید. ترامپ قبلاً عدم حمایت خود از تایوان را نشان داده و به نظر میرسد که باور دارد میتواند اقدام نظامی چین را با جذابیت شخصی خود به تأخیر بیاندازد. شی احتمالاً تحت تأثیر قرار نمیگیرد و نمایش ضعف ترامپ میتواند پکن را جسورتر کند تا موضعی حتی تهاجمیتر در برابر دولت دموکراتیک جزیره بگیرد. بهطور کلیتر، تحقیر آشکار ترامپ نسبت به متحدان سنتی واشنگتن، احتمالاً اقدام جمعی در برابر چین را پیچیدهتر کرده و شکافهایی برای شی ایجاد خواهد کرد که بتواند از آنها استفاده کرده و نفوذ جهانی چین را گسترش دهد. ترامپ بر روی موضوعاتی تمرکز خواهد کرد که از نظر استراتژیک برای ایالات متحده اهمیت کمی دارند، اما همچنان منجر به درگیری بین پکن و واشنگتن خواهند شد، به همراه کنارهگیری از رهبری جهانی ایالات متحده که به شی این امکان را میدهد تا قدرت چین را به ضرر واشنگتن ترویج کند.
—مایکل شومن، پژوهشگر ارشد غیردانشگاهی در مرکز چین جهانی شورای آتلانتیک و نویسنده مشارکتکننده در آتلانتیک است.
ایران
بازگشت ترامپ احتمالاً بهسرعت خاطرات کمپین فشار حداکثری و کشتن قاسم سلیمانی، رهبر نیروی قدس ایران را یادآوری میکند. این احتمال وجود دارد که ترامپ بلافاصله به کمپین فشار حداکثری برگردد که در آن تحریمها نه تنها افزایش یابند بلکه اجرا شوند.
یکی از اولین تصمیمات عمدهای که ترامپ در قبال ایران با آن روبرو خواهد شد، انقضای مکانیسم بازپسگیری قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل در اکتبر ۲۰۲۵ است که اجازه اعمال مجدد تحریمها به دلیل نادیدهانگاری تعهدات ایران تحت توافق هستهای موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را میدهد. سوال بزرگ این خواهد بود که آیا باید با همپیمانان اروپایی همکاری کرد و مکانیزم بازپسگیری را اعمال کرد یا خیر. روسیه و چین تقریباً مطمئناً از این کار جلوگیری خواهند کرد، اما ترامپ و تیمش به احتمال قوی چنین سیاستی را ترجیح میدهند.
با این حال، ترامپ و تیم امنیت ملی او ممکن است در یافتن همان سطح حمایت در منطقه که چهار سال پیش داشتند، با مشکل مواجه شوند. در آن زمان، عربستان سعودی و امارات متحده عربی از تلاشهای ترامپ برای برخورد قاطعتر با ایران و منافع ایران حمایت میکردند. اما پس از پایان محاصره عربستان علیه قطر و آنچه که توسط ریاض بهعنوان عدم حمایت کافی ایالات متحده پس از حمله تروریستهای حوثی که تحت حمایت ایران به زیرساخت نفتی عربستان در ابقیق (که یک سال پس از شروع دوره بایدن با حمله حوثی به ابوظبی ادامه یافت) تلقی شد، بیشتر کشورهای ثروتمند همپیمان خلیج فارس بهطور داخلی متمرکز شده و به دنبال آرامش تنشها با ایران هستند.
نتیجه این است که دولت ترامپالقادر به بازسازی کامل شبکه متحدان خود به منظور اتخاذ یک سیاست شدید ضد ایران نباشد، بهویژه اگر این سیاست هدف نهایی مشخصی برای رسید (به یک توافق جامع با ایران) نداشته باشد. بسیاری از مسئولان سیاستی در حلقه رئیسجمهور منتخب احتمالاً با ایده مذاکرات جدید با ایران مخالف هستند، اما این بدان معنا نیست که ترامپ بهطور قطع آن را در نظر نمیگیرد. بیش از هر چیز، ترامپ تمایل به رسیدن به یک توافق دارد. او احتمالا از فرصت ایستادن در تهران و تعجب کردن از تواناییاش برای بستن توافقی که هیچکس دیگری نمیتوانست، لذت میبرد. اما چنین مناسبتی، اگر اصلا اتفاق بیفتد، احتمالاً بسیار دور خواهد بود، چرا که این به این معنی است که ترامپ باید ابتدا خاطره تلاش ایران برای ترور خود را کنار بگذارد. این چیزی است که ترامپ و اطرافیانش برای مدت طولانی بر آن تمرکز خواهند داشت.
—جاناتان پانیکوف، مدیر ابتکار امنیت خاورمیانهای اسکاکرافت شورای آتلانتیک و معاون سابق افسر اطلاعات ملی برای خاور نزدیک در شورای ملی اطلاعات ایالات متحده است.
روابط با اتحادیه اروپا
بازگشت ترامپ به کاخ سفید چالشی بزرگ برای اتحادیه اروپا (EU) خواهد بود. رابطه ایالات متحده و اتحادیه اروپا بسیار کمتر استراتژیک و بسیار کمتر جامع خواهد شد. در عوض، رهبران اتحادیه اروپا و کشورهای عضو باید سرمایه سیاسی در خانه و در واشنگتن برای پیشرفت صرف کنند. و اوضاع بدتر خواهد شد قبل از اینکه بهتر شود. ترامپ ممکن است تهدید خود به تحمیل تعرفهها بر این بلوک را عملی کند، که موجب فشار به بروکسل برای تلافی و یک جنگ تجاری در قالب مقابلهبهمثل خواهد شد. دولت ترامپ همچنین احتمالاً به ابتکارات موجود که اتحادیه اروپا با دولت بایدن لذت میبرد، نظر خوشی نخواهد داشت و بسیاری از افراد در دایره ترامپ که برای مشاغل برتر هدفگذاری میکنند، دوستانی برای بروکسل نیستند. اتحادیه اروپا دیگر یک شریک استراتژیک بهطور خودکار نخواهد داشت، از جمله در حمایتش از اوکراین یا جاهطلبیهای دفاعی اتحادیه اروپا، امنیت اقتصادی، یا گذار سبز. بهصورت پارادوکسیکال، دولت ترامپ نیز به احتمال زیاد خواستههای بیشتری از اتحادیه اروپا خواهد داشت—در تجارت، سیاست چین، حمایت از اوکراین اگر کمکهای ایالات متحده ادامه یابد، و بیشتر.
یک دوره دیگر ریاستجمهوری ترامپ هم فعلیت همکاری نمیدهد، اما تیم ترامپ رابطه را از طریق عدسی بسیار بیشتری معاملاتی خواهد دید. توافقها ممکن خواهد بود اگر رهبران اروپا بتوانند نظم را حفظ کنند، از هیاهوی اجتنابناپذیر شعارهای رئیسجمهور و واکنشهای داخلی خود عبور کنند و آماده مذاکره بیایند. اتحادیه اروپا باید چند حوزه کلیدی که اولویتهای ترامپ را منعکس میکنند—از تعدادی از بخشهای تجاری گرفته تا تقویت وضعیت خود در قبال چین—را اولویتبندی کند. رهبران اتحادیه اروپا و اروپا باید تصمیم بگیرند که چه زمانی شعارهای ضداروپایی و ضداتحادیه را نادیده بگیرند و چه زمانی وارد عمل شوند تا از وحدت اتحادیه اروپا محافظت کنند. به هر حال، کارهای زیادی است که دولت ترامپ و اتحادیه اروپا میتوانند و باید با هم انجام دهند، و تیم ترامپ ممکن است متوجه شود که به اتحادیه اروپا و اروپاییها بیش از آنچه فکر میکنند نیاز دارند اگر واشنگتن بخواهد با امثال چین روبرو شود.
— یورن فلک، مدیر ارشد مرکز اروپا در شورای آتلانتیک است.
ارزهای دیجیتال
ترامپ در این چرخه انتخاباتی، نگاه خود به ارزهای دیجیتال را تغییر داد، از یک شکاک به یک مومن تمامعیار تبدیل شد—بهویژه با راهاندازی شرکت ارز دیجیتال خود، “ورلد لیبرتی فایننشال”، در سپتامبر. این تغییر در میان ظهور صنعت بهعنوان یک بازیگر سیاسی عمده (یک ابر کمیته سیاسی ارزهای دیجیتال به نام فیرشیک، بیش از ۲۰۰ میلیون دلار در این چرخه انتخاباتی جمعآوری کرده است) و پذیرش کامل ترامپ از سوی این صنعت اتفاق افتاد—که با توجه به آرمانهای آزادیخواهانهای که جهان ارزهای دیجیتال را شعلهور و زنده نگه داشته است، شگفتی ندارد. ترامپ همچنین اشاره کرده است که ممکن است به ایجاد یک ذخیره استراتژیک بیتکوین باز باشد، مشابه ذخیره فعلی نفتی.
فراتر از شعارها، وظیفهای که بر عهده دولت ترامپ است، ارسال سیگنال کاهش نظارت از طریق تنظیم مقررات با تصویب حداقل یکی از بسیاری از لوایح درباره تنظیم مقررات استیبلکوین و ارزهای دیجیتال است که در حال حاضر در کنگره در حال بررسی است، که برخی از آنها دارای حمایت دوحزبی هستند. این رویکرد احتمالاً همچنین شامل انتصاب رؤسای هوادار ارزهای دیجیتال در آژانسهایی مانند کمیسیون بورس و اوراق بهادار و کمیسیون معاملات آتی کالا خواهد بود.
از سوی دیگر، موضع حزب جمهوریخواه در مورد ارزهای دیجیتال بانک مرکزی (CBDCها) ساده است: ممنوعیت آنها، زیرا میتوانند به تناسب با هر جنبهای از زندگی شما کنترل داشته باشند. پروژه ۲۰۲۵ بنیاد هریتیج پیشنهاد میکند که از CBDCها جلوگیری شود، و ایالتهایی مانند ایندیانا، فلوریدا، و آلاباما قانونگذاری علیه استفاده یا امتحان با CBDCها را تصویب کردهاند. در ماه ماه، مجلس نمایندگان تحت کنترل جمهوریخواهان، لایحه ضد نظارت CBDC را تصویب کرد، که اگر به قانون تبدیل شود، ایالات متحده را تبدیل به تنها کشوری میکند که یک CBDC را ممنوع میکند. در حالی که بسیاری به ترکیب کنگره بستگی دارد، بسیار غیرمحتمل است که ایالات متحده تحت ریاستجمهوری ترامپ یک دلار دیجیتال خردهفروشی صادر کند و بانک فدرال نیز در مورد حتی پژوهش درباره یکی از آنها محتاطتر خواهد شد.
—آنانیا کومار، معاون مدیر برای آینده پول در مرکز ژئواکونومی شورای آتلانتیک است.
هوش مصنوعی
دوره دوم دولت ترامپ احتمالاً مسیری متفاوت نسبت به چهار سال گذشته در زمینه هوش مصنوعی اتخاذ خواهد کرد. ترامپ به طور تاریخی از مقررات محدود دولت حمایت کرده و هوش مصنوعی را به عنوان ابزاری برای تقویت رقابتپذیری ایالات متحده، بهویژه در برابر چین، تأکید کرده است. رویکرد ترامپ به هوش مصنوعی بر روی از بین بردن اقدامات نظارتی دولت بایدن متمرکز خواهد بود، که او و بسیاری از حامیانش آن را مانع نوآوری میدانند. در عوض، ترامپ احتمالاً از خودتنظیمی در صنعت فناوری حمایت کرده و به شرکتها آزادی زیادی برای نوآوری بدون محدودیتهای نظارتی خواهد داد. دولت ترامپ همچنین به طور استراتژیک تولید انرژی را برای تقویت یک مسابقه هوش مصنوعی که بیشتر به رقابت ملی وابسته است تا استانداردهای بینالمللی، افزایش خواهد داد. به جای شرکت در مجامع چندجانبه هوش مصنوعی، ترامپ رویکردی فرصتمحور خواهد داشت و به دنبال پیروزی بر چین در مسابقه هوش مصنوعی و ایجاد تسلط مستقل ایالات متحده خواهد بود. این امر به حوزه امنیت ملی سرایت خواهد کرد، جایی که ترامپ به دنبال تقویت قابلیتهای نظامی و حفظ برتری فنی قوی بر تمامی دشمنان ژئوپلیتیکی خواهد بود.
—راول برنز جونیور، مدیر ارشد موقت و پژوهشگر ارشد در مرکز ژئوتک شورای آتلانتیک است.
تغییرات اقلیمی
در مسیر کمپین انتخاباتی، ترامپ وعده داد که مقررات فدرال مربوط به انتشار گازهای گلخانهای را لغو کند، معامله سبز جدید را بزرگترین کلاهبرداری در تاریخ خواند و متعهد به افزایش تولید سوختهای فسیلی شد. با این حال، دولت او نیاز خواهد داشت که به خطرات این اقدامات توجه کند. تغییرات اقلیمی یک مشکل جهانی است. فارغ از اینکه گازهای گلخانهای از کجا میآیند، عدم اقدام در زمینه اقلیمی بر کل سیاره از جمله ایالات متحده تأثیر خواهد گذاشت. تغییرات اقلیمی معیشت و امور مالی روزمره را تحت تأثیر قرار داده، زیرساختها را آسیب میزند، هزینههای مالیاتی را افزایش میدهد و امنیت ملی را کاهش میدهد. هر سه هفته، بلایای اقلیمی یک میلیارد دلار خسارت ایجاد میکنند. سالانه، این وضعیت برای ایالات متحده ۱۵۰ میلیارد دلار هزینه دارد. بدون هیچ شک و تردیدی، این احتمالاً یک تخمین کمتر است. دولت ترامپ خواهد دید که نمیتواند این مسائل را نادیده بگیرد. اگر ایالات متحده در رهبری اقلیمی خود عقبنشینی کند، کاهش مصرف سوختهای فسیلی و متوقف کردن گرمایش جهانی، نه تنها در چهار سال آینده بلکه برای دولتهای آینده ایالات متحده، دشوار—اگر نه غیرممکن—خواهد بود. ما نمیتوانیم از پس این کار برآییم. ترامپ فرصتی دارد تا برنامههای پیشنهادی خود را بررسی کرده و در عوض بر سرمایهگذاری در زیرساختهای پایدار، بسیج بخش انرژی پایدار و کاهش انتشار ملی تمرکز کند.
—خورخه گاستلومندی، مدیر ارشد مرکز مقاومت در برابر تغییرات اقلیمی شورای آتلانتیک است. او پیشتر به عنوان مشاور ارشد و مذاکرهکننده اقلیمی دولت پرو خدمت کرده است.
انتقال انرژی
انتخاب ترامپ بحثی را پیرامون “استقلال انرژی” ایالات متحده باززنده خواهد کرد و او حمایت دولت از صنعت نفت و گاز را تجدید کرده و بر پیشرفت دوحزبی در زمینه استفاده از فناوری هستهای نیز تاکید خواهد کرد. به طور کلی، دولت او احتمالاً منابع انرژی متعارف را بر آلترناتیوهای بدون انتشار گازهای گلخانهای ترجیح خواهد داد، صدور مجوزهای صادرات گاز طبیعی مایع (LNG) و تولید نفت و گاز را تسریع و احتمالاً بودجه مصرف نشده قانون کاهش تورم را برگرداند. اما واقعیت این است که تحول درحال جریان در سیستم انرژی جهانی تا حد زیادی از چرخههای سیاسی واشنگتن فراتر میرود.
برای مثال، خروج ایالات متحده از توافقنامه پاریس یک ویژگی بارز سیاستهای انرژی و اقلیمی دوره اول ترامپ بود و اقدامی که تقریباً به طور یقین سال آینده مجدداً اجرا خواهد شد. اما در سراسر جهان، قیمت انرژی و امنیت عرضه تمایل دارند که تاثیر مشارکت ایالات متحده در مجامع چندجانبه را محو کنند، که نشان میدهد چرا استفاده از انرژی خورشیدی و بادی در ایالات متحده در طول دوره اول ترامپ، ۶۶ درصد رشد کرد.
یک استثنا که پیش رو است، استفاده ترامپ از تعرفهها برای تقویت تولیدات آمریکا و تشویق رشد اشتغال است. تعرفههای دوران ترامپ که بر خودروهای الکتریکی و فناوریهای خورشیدی چینی تمرکز داشتند، در طول ریاست بایدن نیز ادامه یافتند. با افزایش نزدیکتر هماهنگی سیاستهای اقلیمی و تجاری از زمان دوره اول ترامپ، تقریباً اجتنابناپذیر است که دومین دولت او در بهکارگیری ابزارهای مرتبط با تجارت برای تقویت تسلط انرژی ایالات متحده پیش برود. نحوه واکنش جهان—بهطور خاص چین—برای مقیاس و سرعت انتقال انرژی اساسی خواهد بود.
—لندن درنتز، مدیر ارشد و رئیس صبحگاهی امنیت جهانی انرژی در مرکز انرژی جهانی شورای آتلانتیک است. او پیشتر به عنوان مدیر انرژی در شورای امنیت ملی کاخ سفید خدمت کرده است.
ترویج دموکراسی جهانی
در دومین دولت ترامپ، میتوان انتظار تغییر به سوی مدلی محدودتر و معاملاتیتر از ترویج دموکراسی داشت، با تمرکز اصلی بر منافع استراتژیک در برابر تلاشهای دموکراسی جهانی. دوران قبلی ترامپ تمایلی را به اولویتدهی بر امنیت ملی و اهرم اقتصادی نشان داد. میتوان انتظار داشت که در دوره دوم نیز همین روند ادامه داشته باشد.
ترویج دموکراسی جهانی ایالات متحده به احتمال زیاد ناپایدار باقی خواهد ماند، که پیشرفت تعامل ایالات متحده با جنوب جهانی را به خطر میاندازد. ترامپ احتمالاً از مدلهای بیانی بایدن درباره رقابت “بین دموکراسی و استبداد” فاصله خواهد گرفت. این رویکرد به احتمال زیاد حمایت ایالات متحده از ابتکارات دموکراسی جهانی را انتخابیتر میکند، با تمرکز بر مناطقی و کشورهایی که تلاشها با منافع اقتصادی و امنیتی ایالات متحده همخوانی دارند. این ابتکارات هدفدار ممکن است به نتایج سریعتر و قابلسنجشتری نسبت به گردهماییهای نمادین گستردهتر دست یابند. ترامپ احتمالاً در واقعیت، ثبات اقتصادی و اصلاحات مقرراتی را در کشورهایی با روابط تجاری یا سرمایهگذاری قوی با ایالات متحده، اولویت خواهد داد، در حالی که منافع ایالات متحده را حفظ کرده و کارکردهای دموکراتیک را که با این اولویتها هماهنگ هستند، ترویج میکند. این رویکرد با دستور کار گستردهتر دموکراسی دولت بایدن مترادف نیست، که شامل مسائل اجتماعی مانند حقوق LGBTQI+ و تغییرات اقلیمی است.
—جوزف لموین، مدیر ارشد مرکز آزادی و رفاه شورای آتلانتیک است.
تایوان
ریاستجمهوری ترامپ برای تایوان نااطمینانیهای زیادی به همراه خواهد داشت. استراتژیکاً، تمایلات معاملاتمدارانه دولت ترامپ به این معنی است که رئیسجمهور منتخب انتظار دارد که حمایت ایالات متحده از تایوان به بهایی برسد و به صورت موردی تصمیمگیری شود، بهجای آنکه نتیجه یک همکاری بر اساس ملاحظات پایدارتر باشد.
از نظر اقتصادی، ترامپ بارها صنعت نیمههادی تایوان را برای دزدیدن مشاغل آمریکایی انتقاد کرده است. با تمایل ثابت نشان داده شده ترامپ به استفاده از تعرفهها به عنوان ابزار سیاست اقتصادی، انتخاب او نشانههایی از این است که ممکن است سیاستهای تعرفهگذاری تنبیهی بیشتری علیه بزرگان اقتصادی تایوان به راه بیاندازد و از این رو یکپارچگی اقتصادی بینالمللی تایپه را پیچیده کند.
—ون-تی سونگ، پژوهشگر غیردانشگاهی در مرکز چین جهانی شورای آتلانتیک است.
روابط آمریکا و ترکیه
پیروزی ترامپ در انتخابات باعث ایجاد عدم قطعیت بیشتر در روابط آمریکا و ترکیه خواهد شد. در نخستین دولت ترامپ، روابط دوجانبه به دلیل سری حوادث از جمله محدودیتهای ویزا، تحریمهای آمریکا علیه ترکیه، دستگیری یک کشیش آمریکایی در کشور و چند توئیت ترامپ تهدید به برای تخریب اقتصاد شکننده ترکیه، به پایینترین سطح خود رسید. امید من این است که رابطه بین این دو همپیمان استراتژیک، که با چالشهای زیادی از جمله کمبود اعتماد متقابل روبرو است، در مدت دوره دوم دولت ترامپ بهبود یابد.
در ترکیه، اعتقاد عمومی بر این است که دولت دیگری از ترامپ برای این رابطه خوب خواهد بود، تنها به این دلیل که ترامپ و رئیسجمهور ترکیه رجب طیب اردوغان قدرتمندترین همتایان خود را تحسین میکنند و به همین دلیل هر یک قادر خواهند بود به صورت مستقیم و مکرر با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. با این حال، مواضع ترامپ در مورد جنگ اوکراین، ناتو و درگیری در غزه واضح است.
با وجود رابطه خود با روسیه، ترکیه در جنگ اوکراین، که ترامپ متعهد به پایان سریع آن شده است، تعادلی برقرار میکند و تجهیزات و پهپادهایی به کییف میفرستد. ترکیه دومین بزرگترین ارتش در ناتو را دارد و نقش عمدهای در جناح جنوبی اتحاد ایفا میکند، اما این ممکن است برای رئیسجمهور منتخب جدید، که مکرراً انتقادکننده ناتو است، اهمیت چندانی نداشته باشد. موضع ترکیه در حمایت از حماس در جنگ با اسرائیل نیز برای دولت جدید هیچگاه پذیرفته نخواهد شد، که مشخصاً به دولت نتانیاهو در این درگیری نزدیکتر است. تلاشها برای عادیسازی روابط بین ترکیه و ارمنستان نیز ممکن است تحت تأثیر مواضع پروارمن ترامپ که در طول کمپین انتخاباتی گرفت، قرار گیرد.
حملهی تروریستی اخیر در آنکارا توسط حزب کارگران کردستان (PKK)، که به عنوان یک سازمان تروریستی توسط هر دو کشور ترکیه و ایالات متحده شناخته میشود، روابط شکننده میان این دو کشور را حتی پیچیدهتر کرده است. یکی از نقاط اختلاف عمده در روابط آمریکا و ترکیه حمایت آمریکا از YPG/PYD است—گروهی که به عنوان شاخه سوری PKK در مبارزه با دولت اسلامی عراق و شام در نظر گرفته میشود. ترکیه آمریکا را به ارائه سلاح و تجهیزات به میلیشیای کرد در سوریه متهم میکند که سپس علیه اهداف ترکیه استفاده میشوند. دولت ترامپ ممکن است در این اختلاف موضعی بگیرد که بیشتر به نفع ترکیه باشد.
مسیر پیش رو برای رابطه همچنان چالشبرانگیز باقی خواهد ماند و هر دو طرف نیاز خواهند داشت که در آن سرمایهگذاری بیشتری انجام دهند، صرف نظر از اینکه چه تعداد گفتوگوی مکرر میان رؤسای جمهور کشورها بر قرار شود.
—دفنه ارسلان، مدیر ارشد و بنیانگذار شورای آتلانتیک در ترکیه است و هدایت کار و برنامهریزی جهانی شورای آتلانتیک بر روی ترکیه را بر عهده دارد.
ونزوئلا
نحوه برخورد ترامپ با ونزوئلا هنوز مشخص نیست. از یک سو، در دوره اول ریاستجمهوریاش، او کمپین فشار حداکثری بر رئیسجمهور ونزوئلا، نیکولاس مادورو، را رهبری کرد و تحریمهای مالی، نفتی و فردی را علیه دولت و افراد کلیدی رژیم تشدید کرد. از سوی دیگر، در ماههای اخیر بهطور قابل توجهی از وعده عمومی بازگشت به این رویکرد خودداری کرده است. در مسیر کمپین، اظهارنظرهای او درباره ونزوئلا عمدتاً بر جریان مهاجران و پناهندگان از این کشور متمرکز بود و ترامپ ادعا کرد که نرخ جرم و جنایت کشور کاهش یافت زیرا بسیاری از “جنایتکاران” ونزوئلایی به ایالات متحده آمدهاند. این، همراه با این واقعیت که مقامات سابق ترامپ گفتهاند که او از اپوزیسیون ونزوئلا و عدم موفقیت کمپین فشار برای دستیابی به نتایج ناامید شده است، میتواند به معنای اتخاذ رویکردی مبتنی بر معاملات از سوی دولت دوم ترامپ در قبال کاراکاس باشد. در نهایت، اگرچه احتمالاً ترامپ از زبانی تقابلیتر در مورد ونزوئلا استفاده کند، او ممکن است ارزش بیشتری در مهار جریان مهاجرت به بیرون و تثبیت حضور ایالات متحده و غرب در صنعت نفت ونزوئلا ببیند تا بازگشت به رویکرد فشار حداکثری.
جو رمزی عضو ارشد در مرکز آدرین آرشت آمریکای لاتین شورای آتلانتیک است.
کره شمالی
میخواهید بدانید سیاست دولت بعدی ایالات متحده نسبت به کره شمالی چه خواهد بود؟ به پیونگیانگ نگاه کنید، نه واشنگتن. هیچیک از نامزدهای ریاستجمهوری در مسیر کمپین خیلی درباره کره شمالی صحبت نکردند، و ترامپ هم بهنظر نمیرسد که قصد دارد آن را به یک اولویت تبدیل کند—بهطور شگفتآوری، با توجه به بسیاری دیگر از مسائل عمده که توجه کاخ سفید را به خود جلب کردهاند و مشکل ظاهراً لاینحل مطرحشده توسط پیونگیانگ.
اما کره شمالی روشی دارد که خود را بر روی دستور کار رؤسایجمهور تحمیل میکند و آنها را وادار به واکنش میکند. بهیادآوردنی است که برای مثال، سخنان بهیادماندنی “آتش و خشم” ترامپ در سال ۲۰۱۷ به کیم جونگ اون در واکنش به کمپین آزمایشهای موشکی و هستهای کره شمالی بود که در سال ۲۰۱۶ قبل از ورود او به کاخ سفید آغاز شد و در سال ۲۰۱۷ ادامه یافت. بهطور مشابه، در حالی که ترامپ از پیش از ورود به کاخ سفید ابراز آمادگی برای ملاقات با کیم کرده بود، نخستین نشست او با رهبر کره شمالی در سال ۲۰۱۸ بهدلیل پذیرش پیشنهادی از کیم—که توسط مقامات کره جنوبی ارائه شد—و نه فشار برای جلسه، برگزار شد.
فقط بهدلیل اینکه رئیسجمهور جدید ایالات متحده در حال ورود به کاخ سفید است، به این معنی نیست که پیونگیانگ از مجموعهای از تلاشها که منافع ایالات متحده را به چالش میکشند باز خواهد ایستاد: اعزام نیروها و مهمات برای حمایت از جنگ روسیه علیه اوکراین؛ همپیمانی با پکن، مسکو و تهران علیه ایالات متحده، درحالیکه خطر درگیریهای همزمان را افزایش میدهد؛ ادامه تهدید به کره جنوبی؛ و تقویت نیروهای هستهای و موشکی خود.
با اینحال، کره شمالی بیپروا پیش نمیرود. رهبران آن در حفظ عملکردهای خود در سطحی که ممکن است تیتر خبرها شوند، اما واکنشهای قوی واقعی به دنبال نداشته باشد، ماهر هستند—چنانکه در آزمایشهای موشکهای کوتاهبرد و موشک بالستیک قارهپیما و افزایش تعهد به گلولههای توپخانهای، سپس موشکها و سپس نیروها به روسیه نشانداده شده است. دلیلی وجود دارد که انتظار داشت کره شمالی ممکن است حتی به تجاوزات محدود بیشتری علیه کره جنوبی پرداخته یا حتی یک حمله سحرآمیز تاکتیکی جدید، عمدتاً متوجه واشنگتن را آغاز کند تا از واکنش قوی و متحد ایالات متحده و بینالمللی جلوگیری کند، حتی درحالیکه کیم به این تلاشها متعهد باقی میماند.
سوال این است که آیا اقدامات کره شمالی در سال آینده به اندازه کافی دراماتیک خواهند بود تا واکنشی متمرکز از سوی کاخ سفید—شاید بهصورت یک درگیری نظامی بهدنبال مذاکرات، اگر گذشته مقدمه باشد—بهوجود آیند یا این اقدامات در کمتر از آستانه واکنش عمده از سوی دولت جدید باقی خواهند ماند، بدینترتیب به کره شمالی اجازه میدهد تا یک “عادی جدید” در سطحی بالاتر از رفتاری خطرناک ایجاد کند. به هر حال، تاریخ و منطق نشان میدهند که کیم ابتکار عمل را خواهد داشت، و دولت جدید ایالات متحده در پاسخ به او عمل خواهد کرد نه ایجاد مسیر خود در سیاست کره شمالی.
مارکوس گارلاوسکاس مدیر ابتکار امنیتی هند و اقیانوس آرام در مرکز اسکاکرافت است و بهعنوان افسر اطلاعات ملی دولت ایالات متحده برای کره شمالی از سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۰ خدمت کرده است.
توافقنامههای ابراهیم بین اسرائیل و ملتهای عربی
احتمالاً توافقنامههای ابراهیم بهعنوان یکی از ارکان اصلی سیاست ایالات متحده در خاورمیانه برای دولت ترامپ عمل خواهند کرد. با دانستن اینکه این توافقات در میان موفقیتهای اصلی سیاستی در طول دوره اول ترامپ بودند، دولت اولویت دارد که این توافقنامهها را تقویت و گسترش دهد و بهخصوص بر اطمینان از توافقات با بازیگران کلیدی مانند عربستان سعودی متمرکز شود.
در حالی که دولت ترامپ فرصتهای تعامل با رهبری فلسطین و پایان دادن به جنگ اسرائیل-حماس را دنبال خواهد کرد، توافق صلح را بهعنوان یک پیشنیاز ضروری برای گسترش توافقنامهها در نظر نخواهد گرفت. درعوض، ترامپ بر ایجاد یک ائتلاف منطقهای علیه نفوذ ایران تمرکز خواهد کرد، با استفاده از اقدامات اخیر ایران و نیروهای وابسته به آن در سراسر منطقه برای جذب اعضای جدید با توافقات تسلیحاتی. علاوه بر این، دولت جدید احتمالاً به ابتکاراتی خواهد پرداخت که تجارت و سرمایهگذاری میان کشورهای امضاکننده را تسهیل کرده و توافقات جدید و موجود را تقویت میکند.
امیلی میلیکن معاون مدیر رسانه و ارتباطات برای ابتکار N7 در برنامههای خاورمیانه شورای آتلانتیک است.
روابط ایالات متحده و هند
دوره دوم ترامپ احتمالاً رویکردی معاملهگری بیشتر به روابط ایالات متحده و هند خواهد آورد. انتظار یک تمرکز شدیدتر بر مذاکرات تجاری متمرکز بر دسترسی به بازار و تعرفهها را داشته باشید—احتمالاً بازبینی مسائل مربوط به دسترسی به بخشهای مختلف هند و ترجیحات تجاری اعطا شده به هند و همچنین مهاجرت.
اگر ترامپ از هند و اقیانوس آرام عقبنشینی کند—مثلاً با واگذاری زمین به چین در تایوان—این ممکن است ناخواسته هند را به پر کردن این خلا سوق دهد. این میتواند در قالب تقویت روابط نظامی هند با کشورهای جنوب شرقی آسیا یا کشورهای دیگر “چهار” موسوم به کواد، مانند ژاپن و استرالیا، صورت گیرد. درعینحال، رویکرد “اول آمریکا” ترامپ میتواند مشارکتهای چندجانبه گستردهتر و مباحثات اقلیمی پیچیدهتر کند. همکاری دفاعی، بهویژه فروش سلاح و تمرینات مشترک، احتمالاً همچنان بهعنوان یکی از ارکان اصلی روابط ایالات متحده و هند ادامه خواهد داشت. اما عمل تعادل هند بین خودمختاری استراتژیک و ارتقای روابط با ایالات متحده میتواند تحت فشار بیشتری در دولت ترامپ قرار گیرد.
هند با هر نتیجهای جالبتوجه خواهد بود، اما اکنون میتواند رابطه بین نخستوزیر نارندرا مودی و ترامپ را جشن بگیرد. انتظار داشته باشید که دولت مودی بر کار با ترامپ در زمینه مقابله با چین (احتمالاً با استفاده از استراتژی چین پلاس یک برای حل تنشهای تجاری) و تثبیت قدرت هند در هند و اقیانوس آرام متمرکز شود.
سروجان پالکار دستیار برنامه در مرکز آسیای جنوبی شورای آتلانتیک است.
روابط با آفریقا
تخمین زده میشود که تا سال ۲۰۵۰، یک نفر از هر چهار نفر در جهان، آفریقایی خواهند بود. این فرصت جمعیتی—و اقتصادی—برای ترامپ جذاب است، بهویژه با توجه به تمرکز فزاینده او بر رقابت با چین که در قاره نیز نفوذ خود را گسترش میدهد. ترامپ احتمالاً در دوره دوم خود، با سادهسازی مقررات و تشویق به توسعه کسبوکار و تجارت با آفریقا، تا حد ممکن از این انرژی جوانی بهکار خواهد گرفت، همانطور که بنیانگذار جمهوریخواه سابق وین وبر اخیراً برای بخش AfricaSource شورای آتلانتیک نوشت.
یکی از لحظات مهم برای مشاهده، تجدید اجازهنامه قانون رشد و فرصت آفریقا (AGOA) در سال ۲۰۲۵ خواهد بود. در حالی که ترامپ بیشتر متمایل به معاملات تجاری دوجانبه و نه توافقات گسترده است، وبر نوشت که AGOA “در حال یافتن حمایت گستردهتر و عمیقتر در جوامع تجاری در هر دو قاره است”، بنابراین “هیچ دلیلی وجود ندارد که باور کنیم ترامپ بهدنبال تضعیف” این توافق تجاری باشد.
بنجامین موسبرگ معاون مدیر مرکز آفریقا در شورای آتلانتیک است. او قبلاً رهبری تلاشهای وزارت خزانهداری ایالات متحده برای مبارزه با فساد، پولشویی، تأمین مالی تروریسم، و جرایم مالی در قاره آفریقا را بر عهده داشت.