بریکس: نه یک تهدید، بلکه نشانهای از نارضایتی
عثلی آیدینتاشباش
سالیان درازی است که سیاستگذاران غربی بریکس را بیشتر به عنوان سر و صدا و نه یک تهدید جدی مشاهده کردهاند. به هر حال، این بلوک مدتها تلاش کرده بود تا جایگزینی برای سلطه غرب در نظام مالی جهانی ایجاد کند—و ناموفق بود. بریکس نتوانسته است قوانین تجارت بینالمللی را بازنویسی کند، هیچ ارز مشترک بریکس به وجود نیامده است و سیستمهای پرداخت جایگزین آن هنوز نتوانستهاند تسلط جهانی دلار آمریکا را تحت تأثیر قرار دهند.
اما دستکم گرفتن بریکس ایده خوبی نیست—اگر هیچ چیز دیگر، به خاطر نمادگرایی سیاسی اطراف نشست آتی در کازان، روسیه. چه کسی فکر میکرد که تنها دو و نیم سال پس از تهاجم وحشیانهاش به اوکراین، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، اجلاس میزبانی کند که دهها نفر از جمله شرکای ایالات متحده مانند مصر و متحد ناتو، ترکیه که اخیراً علاقهاش به عضویت را ابراز کردهاند، در آن شرکت کنند؟
این واقعیت که چنین نشستی بههیچوجه برگزار میشود نشاندهنده تغییر در سیاست جهانی و خستهگی از نقش ایالات متحده در جهان است—و این باید واشنگتن را نگران کند. بریکس بیش از صرفاً تجزیه نظام بینالمللی است—بلکه نماد افزایش نارضایتی در قدرتهای میانه از نظم جهانی تحت سلطه ایالات متحده است. در پی جنگ غزه، روسیه و چین بهطور مؤثرتری این احساسات ضد غربی را مهار کردهاند، از نارضایتیها در مورد استانداردهای دوگانه غرب و استفاده از تحریمها و فشار اقتصادی توسط غرب بهره میبرند. این به این معنا نیست که قدرتهای میانه میخواهند سلطه ایالات متحده را با چین جایگزین کنند—بل۱۳۳۹BRICS: نه یک تهدید، بلکه نشانهای از نارضایتی
اصلی آیدینتاشباش
سالهاست که سیاستمداران غربی عمدتاً BRICS را جدی نگرفته و به عنوان گروهی با صدای بلند اما بیاثر قلمداد کردهاند. این بلوک تلاش کرده بود تا جایگزینی برای سلطه غرب در نظام مالی جهانی ایجاد کند، اما ناکام ماند. BRICS نتوانسته قوانین تجارت بینالمللی را بازنویسی کند، هیچ ارز مشترکی را معرفی ننموده و سیستمهای پرداخت جایگزین آن هنوز نتوانستهاند به سلطه جهانی دلار آمریکا لطمه بزنند.
اما نباید BRICS را سبک گرفت – حتی اگر به خاطر نمادگرایی سیاسی در جریان نشست آینده در کازان روسیه باشد. چه کسی تصور میکرد فقط دو سال و نیم پس از تهاجم وحشیانه خود به اوکراین، ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، میزبان نشستی با حضور دهها کشور باشد، از جمله شرکای آمریکا همچون مصر و ترکیه، همپیمان ناتو، که اخیراً به دنبال عضویت در این گروه بودهاند؟
واقعیت اینکه چنین نشستی در حال برگزاری است نشاندهنده تغییرات در سیاست جهانی و نارضایتی از نقش آمریکا در جهان است – و این باید موجب نگرانی واشنگتن باشد. BRICS نمایانگر چیزی بیش از تقسیمبندی نظام بینالملل است – بلکه نماد نارضایتی فزاینده قدرتهای میانه از نظم جهانی به رهبری ایالات متحده است. پس از جنگ غزه، روسیه و چین این احساسات ضدغربی را به طور مؤثرتری مهار کردهاند، و از ناامیدیها در مورد معیارهای دوگانه غرب و اعمال تحریمها و فشارهای اقتصادی توسط غرب بهرهبرداری نمودهاند. این به این معنی نیست که قدرتهای میانه خواستار جایگزینی سلطه آمریکا با چین باشند – اما به این معنی است که آنها برای یک جهان چندقطبی و مستقل بیشتر آماده هستند.
در حوزه تجارت، BRICS نه نظام تجارتی خود را ایجاد کرده و نه نهادهایی را تأسیس نموده است، اما روندهای کلیدی به نفوذ فزاینده آن اشاره دارد. برای مثال، چین اکنون جایگزینی برای سیستم پرداخت SWIFT دارد، اگرچه محدود به استفاده است و کشورهایی مانند ترکیه و برزیل به طور فزاینده ذخایر دلار خود را به طلا تبدیل میکنند. تبادل ارز برای معاملات انرژی نیز ایدهای محبوب است – همگی نشاندهنده تمایل به استقلال مالی بیشتر از غرب هستند.
واشنگتن نباید BRICS را نادیده بگیرد. ایالات متحده باید بر بازآفرینی گروه ۲۰ تمرکز داشته و همکاریهای معناداری را به کشورهای میانهرو مانند ترکیه، برزیل و عربستان سعودی ارائه دهد. BRICS نه علت، بلکه نشانهای از جنبشی جهانی است که اگر مورد بیتوجهی قرار گیرد، این گروهها نهایتاً حول یک برنامه سیاسی و اقتصادی منسجمتر گرد هم خواهند آمد.
جنوب شرق آسیا و BRICS
لین کوک
در ۱۸ ژوئن، مالزی علاقهمندی خود را به پیوستن به BRICS و چند ساعت پیش از دیدار نخستوزیر چین از این کشور اعلام کرد. یک هفته پیشتر، تایلند در جلسه “گفتگوی BRICS با کشورهای در حال توسعه” که در روسیه برگزار شد، تمایل خود را برای پیوستن اعلام کرد.
اندونزی علیرغم گمانهزنیها درباره عضویت احتمالی خود، موضع محتاطی اتخاذ کرده است. جوکو “جوکوی” ویدودو، رئیسجمهور اندونزی، در پانزدهمین نشست BRICS در آفریقای جنوبی در آگوست ۲۰۲۳ شرکت کرد، اما بر لزوم ارزیابی دقیق تأکید کرد و گفت: “ما نمیخواهیم تصمیم عجولانهای بگیریم.” در حالی که اندونزی همچنان به بررسی عضویت در BRICS میپردازد، اقدام به عضویت در سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) در آگوست ۲۰۲۳ کرده است. اولویتبندی اندونزی برای OECD به دلیل تمایل آن برای دستیابی به وضعیت “کشور توسعهیافته” تا صدمین سالگرد استقلال خود در ۲۰۴۵ و جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی و افزایش پروفایل اندونزی است. برخی تحلیلگران معتقدند که تلاش اندونزی برای عضویت در OECD به معنای فاصلهگیری از BRICS با پیوستن به گروهی غرب محور است. اما اندونزی با این تصمیم در حال انتخاب طرف نیست – اخیراً گزارش شده که اولین مانور نظامی مشترک خود را با روسیه در نوامبر برگزار میکند.
در جستجوی عضویت در BRICS، مالزی و تایلند با انگیزههای اقتصادی پیش میروند، اما عوامل استراتژیک نیز نقش دارند. آنها به دنبال تقویت گزینههای اقتصادی و استراتژیک کشورشان، داشتن صدای قویتر در مسائل جهانی و افزایش وضعیت منطقهای و بینالمللی خود هستند. در مورد مالزی، اعلام نارضایتی از ایالات متحده و موضعگیری گسترده جهان غرب در قبال مسئله غزه نیز نقش دارد. با این حال، هیچ کدام از این کشورها به دنبال قطع روابط با غرب یا تضعیف سازمان کشورهای جنوب شرق آسیا نیستند، سازمانی که مالزی سال آینده ریاست آن را بر عهده خواهد داشت.
اگر هدف کشورهای جنوب شرق آسیا از پیوستن به BRICS این است که در دنیایی چندقطبی بهتر عمل کنند، باید به دقت هرگونه لفاظی و دینامیک ضد غربی، از جمله دینامیک خودشان، را مدیریت کنند. همچنین، ایجاد ارتباطاتی بین BRICS و گروههایی مانند گروه هفت برای آنها مفید خواهد بود.
عملیات متوازن هند در قبال بریکس
تا نوی مدان
با حرکت نخستوزیر هند، نارندرا مودی، به سمت روسیه برای اجلاس بریکس، بسیاری از نگاهها در هند به دیدار او با شی جینپینگ، رئیسجمهور چین معطوف خواهد شد. در حالی که دو رهبر طی دو سال گذشته چند ملاقات کوتاه داشتهاند، پنج سال است که ملاقات دوجانبهای ندارند. چنین ملاقاتی میتواند نشاندهنده کاهش تنشها یا حداقل تلاشی دوباره برای بهبود روابطی باشد که از زمان درگیری مرزی این دو کشور در سال ۲۰۲۰ به شکل یخی درآمده است. هند اعلام کرده که برای حل برخی از مشکلات مرزی ناشی از آن بحران به توافقی دست یافته است، و زمینهسازی برای چنین ملاقاتی را فراهم آورده و احتمالاً تلاشی برای ثبات گستردهتر نیز خواهد بود.
از دیگر ملاقاتهای دوجانبه مودی، دیدار با پوتین برای بحث درباره تعاملات هند و روسیه و جنگ روسیه و اوکراین توجههایی را به خود جلب خواهد کرد (دیپلماسی شاتل هند ادامه یافته و شامل دیدار مودی با ولودیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین در نیویورک چند هفته پیش بوده است)، همانطور که یک دیدار احتمالی با رئیسجمهور ایران با توجه به تنشهای خاورمیانه نیز حائز اهمیت خواهد بود. در خصوص این گروه بهطور کلی، هند احتمالاً بار دیگر از این پلتفرم برای تأکید بر تمایل خود به چندقطبیگرایی و نارضایتی از عدم نمایندگی برخی از نهادهای بینالمللی استفاده خواهد کرد. در حالی که بریکس به کشورهای غربی نشان میدهد که گزینههای دیگری دارد، هند به توضیح مشارکت خود از یک موضع غیرغربی—و نه ضدغربی—ادامه خواهد داد و نمیخواهد این گروه به سمت حرکت عدم تعهد برود.
وظیفه نیودهلی این خواهد بود که مطمئن شود که دستور جلسه بریکس تحت کنترل یا اساساً به گروهی ضدغربی—چین، روسیه، ایران—تبدیل نشود. همچنین باید خود را با بریکس گسترشیافته تطبیق دهد. این گسترش تضمین کرده که هند در این گروه درگیر باقی بماند—برای حفاظت از منافع خود و تا چین نتواند خلأیی را بهرهبرداری کند. هند نمیخواهد نقش و نفوذ خود کاهش یابد. بدینسان، ممکن است با همپیمانان همفکر خود ائتلافهای غیررسمی در بریکس تشکیل دهد (روسیه و امارات متحده عربی ممکن است در موارد متعددی همپیمان باشند).
در اجلاس، هند همچنین تلاش میکند تا با برخی نتایج خاص مقابله کند. هند نبرد اولیه برای تعیین معیارهای عضویت قبل از گسترش را از دست داد، اما اکنون تلاش خواهد کرد تا اطمینان حاصل کند که رقیبی مانند پاکستان علیرغم حمایت چین و روسیه پذیرفته نشود. اگرچه هند از استفاده از ارزهای ملی برای تجارت حمایت کرده، احتمالاً هر تلاشی برای تبدیل آن به تعهدی قانونی را مسدود خواهد کرد (این کشور قبلاً از تلاشها برای هدفگیری دلار فاصله گرفته است). همچنین تلاش میکند تا از بکارگیری زبان خاصی در بیانیه مشترک جلوگیری کند، مثلاً حمایت از طرح کمربند و جاده یا ابتکارات توسعه جهانی پکن.
تئاتر سیاسی طولانی، اما فاقد دستاوردهای واقعی
داگلاس ای. ردیکر
با نزدیک شدن به اجلاس بریکس، انتظارات بالاست که این گروه در مسیر تغییر نظم جهانی قرار دارد. اما بریکس همچنان سازمانی است که اعضای آن توسط یک برنامه منفی و نه تأییدی گردهم آمدهاند. اعضای آن تمایلی به نظم جهانی تحت رهبری آمریکا ندارند، اما بیش از این، منافع سیاسی، اقتصادی و استراتژیک آنها به قدری متفاوت است که اجرای برنامه بلندپروازانه آنها بعید به نظر میرسد. اجلاس آینده احتمالاً پر از نمایش سیاسی خواهد بود ولی دستاوردهای واقعی کمی خواهد داشت.
گسترش اخیر عضویت بریکس فقط تناقضات داخلی را بیشتر کرده است. اعضا شامل اقتصادهای ثروتمند و دارای مازاد و کشورهایی با کسری بودجه و دچار مشکلات بدهی و مالی هستند. اعضا شامل تولیدکنندگان اصلی انرژی و برخی از بزرگترین واردکنندگان انرژی در جهان است. رقابتهای ژئوپلیتیکی، نظیر رقابت بین چین، هند و برزیل که هر کدام تلاش دارند نقش رهبری جنوب جهانی را به عهده بگیرند، زیر سطح جریان دارد.
آنچه که آنها مشترکاً دارند تمایلی به چالش کشیدن نظم جهانی تحت رهبری آمریکا و سلطه گروه ۷ است و این برای اقدام هماهنگ ناکافی است. برای مثال، هدف بلندپروازانه گروه مبنی بر “غیر دلاری کردن” سیستم مالی جهانی عمدتاً بلاغی است. در حالی که تجارت دوجانبه به دلار آمریکا بعد از افزایش تحریمها کمی کاهش یافته، نقش دلار به عنوان ارز ذخیره نسبتاً پایدار مانده است. جایگزینی دلار آمریکا نیاز به یک گزینه معتبر دارد.
تلاش برای مهاجرت از دلار به یک ارز جایگزین نیاز به ایجاد واحد پولی دارد که نیازهای کشورهایی که در سیستم تجارت جهانی و پولی بینالمللی درگیر هستند را برآورده کند. دلار جا افتاده است زیرا بسیار نقدشونده، به طور گسترده پذیرفته شده و به عنوان ذخیرهی مداوم ارزش درک میشود. ایجاد یک جایگزین نیازمند مجموعه توافقات پیچیدهای بین تعداد زیادی کشور است که مجبور به واگذاری بخشی از حاکمیت خود بر سیاستهای پولی خود خواهند شد.
فراخوانهایی برای ایجاد یک جایگزین جدید بریکس برای صندوق بینالمللی پول (IMF) نیز غیرواقعی است. صندوق بینالمللی پول نقش مشابهی با وامدهندهی آخر را ایفا میکند: به کشورهایی وام میدهد که در شرایطی پرخطر هستند که دیگران تمایلی به وام دادن به آنها ندارند. به این معناست که کشورهای سرمایهگذار در IMF سرمایههای خود را در معرض خطر قرار میدهند تا از کشورهایی حمایت کنند که شاید قادر به بازپرداخت نباشند. ایجاد یک جایگزین برای IMF توسط بریکس نیازمند این است که کشورهای ثروتمندتر بریکس حاضر به تامین مالی نهادی باشند که در عمل منابع آنها را در معرض خطر بالایی قرار خواهد داد. چنین سخاوتی درون بریکس بعید است.
اجلاس بریکس گسترشیافته احتمالاً تیترهایی را ایجاد خواهد کرد، اما به نظر میرسد گروه باز هم الگوی آشنای بیانیههای بزرگ فاقد پیگیری واقعی را تکرار کند. تغییر معنادار در نظم جهانی نیاز به بیش از نارضایتی مشترک دارد—به یک چشمانداز مشترک تأییدآمیز و تمایلی به انجام قربانیهای واقعی برای استفاده اعضای دیگر برای پیشبرد آن چشمانداز مشترک نیاز دارد. ملتهای بریکس هنوز نشان ندادهاند که آماده و قادر به انجام آن هستند.
روسیه و اجلاس بریکس
آنجلا استنت
اجلاس کازان برای رژیم پوتین اهمیت نمادین و عملی زیادی دارد. با ادامه جنگ در اوکراین و تداوم تحریمها و طرد روسیه از سوی غرب، این اجلاس نشان خواهد داد که روسیه از انزوا دور است و شرکای مهمی مانند هند، چین و دیگر قدرتهای بزرگ نوظهور دارد. این کشورها متعهد به بیطرف ماندن در جنگ روسیه و اوکراین هستند و به دنبال حداکثر کردن نفوذ خود از این درگیری میباشند.
پوتین بریکس را به عنوان یک عنصر کلیدی در تلاش خود برای ایجاد نظم جهانی جدید میبیند، جایی که ایالات متحده و متحدانش دیگر نمیتوانند قوانین سیاسی و اقتصادی سیستم بینالمللی را تعیین کنند. او بریکس در حال گسترش را به عنوان جایگزینی برای گروههایی مانند جی۷ معرفی میکند، بخشی از تصمیم او برای ایجاد جهانی چندقطبی که در آن منافع روسیه مورد احترام قرار گیرد و نفوذ روسیه افزایش یابد.
روسیه از زمان تأسیس بریکس، ۱۵ سال پیش، متعهد شده که آن را به سازمانی منسجمتر و تأثیرگذارتر تبدیل کند. با وجود ناهمگنی در عضویت آن و دستاوردهای نسبتاً کم مؤسسات آن تا به امروز، این بلوک پا برجا و در حال رشد بوده است. مشخص نیست آیا روسیه به یکی از اهداف اصلی خود برای بریکس—ایجاد سیستم مالی بینالمللی جایگزین که جایگزین سیستم کنونی تحت سلطه غرب باشد—خواهد رسید یا خیر. با این حال، پوتین درک میکند که روسیه همچنان از تمایل کشورهایی که آنها را “اکثریت جهانی” مینامد، برای تأکید بر منافع خود به صورت مستقل از غرب، بهرهمند خواهد شد. بریکس وسیلهای مهم برای آنهاست تا به این هدف دست یابند.
رها نمیخواهند مجبور به انتخاب شوند
تارا وارما
پس از گسترش گروه در سال گذشته در ژوهانسبورگ، آفریقای جنوبی، بلوک بریکس قصد دارد همکاری خود را تعمیق بخشد. وزارت خارجه روسیه اعلام کرده که ۲۴ کشور در اجلاس کازان در اواخر اکتبر شرکت خواهند کرد، از جمله ایران، امارات متحده عربی، اتیوپی و مصر، چهار کشوری که در ابتدای امسال به صورت رسمی به بریکس پیوستهاند. در فرمت گسترشیافته خود، بریکس+ نماینده ۴۵٪ جمعیت جهان و ۲۸٪ از تولید ناخالص داخلی جهان است. در مقایسه، گروه جی۷ نماینده ۱۰٪ از جمعیت جهان و ۲۶٪ از تولید ناخالص داخلی جهان است.
به نگرانی شرکای غربی، ترکیه چند هفته پیش علاقه خود را به پیوستن به این گروه نشان داد—اولین عضو ناتو که این کار را میکند. مثال ترکیه نمونهای از وضعیتی است که قدرتهای غربی با نگرانی درباره پایداری نظم جهانی فعلی با آن روبرو هستند. نزدیکی بین چین، روسیه، ایران و کرهشمالی پیامدهای مهلکی برای این نظم دارد و برای دو درگیری در اوکراین و خاورمیانه. حمایت آشکار چین از روسیه، علاوه بر حمایت کره شمالی، و حمایت روسیه از ایران این دو درگیری را به طرق پیچیدهای به هم پیوند میدهد.
اینکه این تعداد کشور تمایل دارند به روسیه بروند، که مدت زیادی پیش برای تجاوز به اوکراین یک کشور مطرود تلقی میشد، تأیید میکند که یک روند رو به افزایش است: آنها نمیخواهند مجبور به انتخاب بین شرکا شوند. موضع هند این موضوع را به خوبی نشان میدهد: هند از روابط خود با روسیه دست نکشیده، در حالی که تمایل خود برای پایان جنگ را نشان میدهد. کشورها به قالبهای کوچکتر رو میآورند و گزینههای خود را زمانی که به نفعشان باشد، چند برابر خواهند کرد، باوجود و شاید دقیقاً به خاطر ناهمگنی گروه.
تلاشها برای بازسازی مدیریت جهانی ممکن است به زودی برای برزیل دردسرساز شود
والری ویرچ شافر
بیش از یک دهه است که لوئیز ایناسیو لولا دا سیلوا، رئیسجمهور برزیل، بریکس را به عنوان مسیری برای اصلاح نهادهای چندجانبه و بازسازی مدیریت جهانی مطرح کرده و در همان حال روابط سازندهای با غرب حفظ کرده است. با این حال، با افزایش تنشهای ژئوپلیتیک بین ایالات متحده و چین، جنگ روسیه در اوکراین، درگیری در خاورمیانه، و گسترش این بلوک برای شامل کردن کشورهای بیشتری با سوابق حقوق بشری کمرنگ، حفظ این موقعیت چالشبرانگیزتر شده است.
لولا در تعقیب منافع استراتژیک برزیل با دینامیکهای پیچیده سیاسی ناآشنا نیست. او سالهاست که بهعنوان مدافع دموکراسی شناخته شده، در حالی که با رهبران اقتدارگرایی مانند نیکلاس مادورو در ونزوئلا روابط نزدیکی داشته است. اما بهتازگی، این تعادل حساس شروع به باز شدن کرده است، زیرا دولت لولا پس از انتخاباتی که بهطور گسترده بهعنوان تقلبی تلقی شد، با مادورو انتقادگرایانه برخورد کرده است. از زمانی که لولا نتیجه انتخابات را زیر سوال برد، رژیم مادورو او را به تغییر در دوران زندانش و به کارگزاری سیا متهم کرده است.
تا کنون، لولا از مواجهه با پیچیدگیهای بریکس اجتناب کرده و به جای آن از ائتلافی با همپیمانان ظاهراً ناهمگون برای تقویت همکاری بهره برده است. این عمل متعادل ممکن است با آزمون دیگری روبرو شود اگر چین بهطور بینالمللی خواستههای بیشتری از برزیل داشته باشد و زمانی که روسیه سال آینده زمام بانک توسعه نوین را به دست گیرد. بانک توسعه نوین که در سال ۲۰۱۴ توسط کشورهای بریکس برای ترویج سرمایهگذاریهای زیرساختی تأسیس شد، تاکنون تحت رهبری برزیل با تحریمهای بینالمللی همخوانی داشته و معاملات مربوط به روسیه را متوقف کرده است. در آیندهای نزدیک، لولا، که مهارت زیادی در حفظ تعادل دارد، ممکن است دوباره مجبور به انتخاب یک سو شود.
آیا کره شمالی به بریکس میپیوندد؟
اندرو یو
در حالی که روسیه آماده میشود تا اولین اجلاس بریکس+ خود را میزبانی کند و از اعضای جدید «پلاس» مانند مصر، اتیوپی، ایران و امارات متحده عربی استقبال کند، یک عضو احتمالی ممکن است بهدقت اجلاس را نظاره کند. کره شمالی در ماههای اخیر به بریکس علاقهمند شده است. ماه گذشته، چوئی سونهویی، وزیر امور خارجه کره شمالی، نشست مجمع عمومی سازمان ملل را کنار گذاشت و به جای آن در مجمع زنان بریکس در سنپترزبورگ شرکت کرد. بازدید او پس از حضور معاون وزیر ورزش کره شمالی در نشست بریکس+ که همراه با بازیهای بریکس در ژوئن ۲۰۲۴ برگزار شد، انجام شد. رسانه دولتی کره شمالی نیز از گسترش بریکس بهعنوان راهی برای به چالش کشیدن دلار بهعنوان ارز جهانی تمجید کرده است.
برای کره شمالی، پیوستن به بریکس ممکن است مزایای دیپلماتیک و اقتصادی به همراه داشته باشد زیرا پیونگیانگ به مسکو نزدیکتر میشود. کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی، اخیراً به توسعه «جنگ سرد جدید» و «چندقطبیسازی» روابط اقتصادی بینالمللی اشاره کرده است. ممکن است کیم بهدنبال توسعه و تنوع بخشیدن به شراکتهای اقتصادی درون بلوک در حال رشد «ضد امپریالیستی» باشد.
روسیه ممکن است به گسترش عضویت بریکس به کره شمالی علاقه داشته باشد. با این حال، دیگر اعضا ممکن است با اضافه کردن یک کشور فقیر و مطرود به ردههای خود مخالفت کنند. کره شمالی تنوع جغرافیایی و شاید ژئواستراتژیک به بریکس اضافه میکند، اما پیوستن آن مزیت اقتصادی کمی ارائه میدهد. برنامه تسلیحات هستهای آن نیز یک مشکل اعتباری است.