همزمان با این که ناظران خاورمیانه پس از اعلام آتش بس میان حزبالله و اسرائیل نفس راحتی کشیدند، جنگ در سوریه در تاریخ ۲۷ نوامبر با شدت قابلتوجهی دوباره شعلهور شد.
گروههای مخالف سوری عملیاتی نظامی را آغاز کردند که نتایج چشمگیری به همراه داشت. آنها در طول چند روز صدها کیلومتر از اراضی را در استانهای حلب، ادلب و حما به تصرف درآوردند و برخی مناطق را بازپسگرفتند و برخی دیگر را برای نخستین بار تصرف کردند.
زمانبندی و پیشرفت سریع این حمله نظامی بسیاری از ناظران را غافلگیر کرد. اما این تشدید درگیریها نتیجه قابل پیشبینی شکست جامعه بینالمللی در اولویت دادن به حل منازعات به جای مدیریت آنها است.
دیپلماسی بارها نتوانسته است امنیت را در شمال غربی سوریه تأمین کند یا پاسخگوی نقضهای رژیم بشار الاسد، رئیسجمهور سوریه، باشد. در غیاب یک فرآیند سیاسی، نیروهای مخالف به راهکارهای نظامی روی آوردند تا مسائل خود را رفع کنند و جوامع خود را حفظ کنند.
فروپاشی دفاعات رژیم
در سال ۲۰۲۰ آتشبسی با میانجیگری روسیه و ترکیه خطوط مقدم در شمال غربی سوریه را تعیین کرد و شدت درگیریها را کاهش داد. از آن زمان، جنگ در سوریه اغلب به عنوان یک درگیری منجمد عنوان شده است.
علاقه کاهش یافته و جامعه بینالمللی عمدتاً تمرکز خود را به گزینه راحتتر مدیریت منازعه به جای حل آن تغییر داده است. برخی دولتها توجه خود را به بحرانهای دیگر معطوف کردهاند، در حالی که دیگران به دنبال عادیسازی روابط با اسد برای کاهش نقش بیثباتکننده او در منطقه و تسهیل بازگشت پناهندگان سوری هستند.
با این حال، این رویکرد از یک نقص حساس رنج میبرد: حملات مداوم اسد به غیرنظامیان در شمال غربی سوریه را نادیده گرفته، که موجب تداوم بیثباتی، آواره شدن هزاران نفر و زیان رساندن به معیشتها شده است.
گروههای مخالف در این مناطق مسلح شدن را تنها راهکار کارآمد برای دفاع از خود، بهبود شرایط خود و جلب مجدد توجه بینالمللی به سوریه میدانند.
عملیات نظامی جدید آنها که به نام “مهار تجاوز” نامیده شده، برای مقابله با حملات فزاینده رژیم و ایجاد مناطق امنتر برای بازگشت سوریهای آواره تحت شرایط امنتر آغاز شد. با این حال، آنچه که به عنوان تلاشی محدود برای تأمین مناطق مسکونی آغاز شد، به یکی از مهمترین کمپینهای درگیریهای طولانیمدت سوریه تبدیل شده است.
نیروهای رژیم اسد در شمال غربی سوریه با سرعتی بیسابقه فروپاشیدند و حتی رهبران مخالفان را شگفتزده کرد. پس از شکسته شدن خطوط ابتدایی، مدافعان دچار مشکل شدند و مناطق وسیع و استراتژیک را در برابر استراتژی چندمنظوره مخالفان آسیبپذیر گذاشتند.
حملات همزمان در چند جبهه آغاز شد، به سمت غرب حلب و روستای ادلب.
در عرض چند روز، نیروهای مخالف کل مناطق روستایی غربی حلب را بازپس گرفته، کنترل کامل شهر حلب و استان ادلب را به دست آوردند و به سمت جنوب به حماء پیش رفتند. سازماندهی و تاکتیکهای بهبود یافته آنها نقش موثری در این پیشرویها ایفا کرد، اما آسیبپذیریهای رژیم نیز به دلیل حمایت محدود از سوی متحدانش تشدید شد.
کاهش حمایت از اسد
زمانبندی این حمله که همزمان با آتشبس بین حزبالله و اسرائیل بود، شاید تصادفی نبود.
سالها حملات هوایی اسرائیل علیه نیروهای حزبالله و ایران و زیرساختها در داخل سوریه به تدریج ظرفیتهای آنها را تضعیف کرده است. بسیاری از جنگجویان حزبالله که قبلاً نیروهای اسد را تقویت میکردند، به لبنان برای دفاع در برابر حملات اسرائیل اعزام شدهاند، درحالیکه دفاع رژیم در شمال غربی سوریه به شدت تضعیف شده است.
گزارشها حاکی از آن است که رژیم اسد نیروهای کمکی از مناطق دیگر سوریه را به سمت حما برای تقویت دفاعات خود هدایت میکند.
حمایت روسیه از اسد نیز کاهش یافته است زیرا مسکو بر روی جنگ در اوکراین تمرکز دارد. استفاده از نیروی هوایی روسیه در طول حمله اخیر بهطور قابل ملاحظهای کاهش یافته و با بمبارانهای شدید دوره قبل از آتشبس متفاوت بوده است. این کمبود حمایت هوایی یکی از عوامل تعیین کننده در سقوط سریع رژیم در موقعیتهای کلیدی بود.
راه حل سیاسی
با وجود دستاوردهای قابل توجه مخالفان، توانایی آنها برای حفظ شتاب نامشخص است. گزارشها حاکی از آن است که رژیم اسد در حال هدایت مجدد نیروهای کمکی از دیگر نقاط سوریه برای تقویت دفاعاتش در حما است. در همین حال، ایران شبهنظامیان متحد خود، از جمله جناحهای عراقی را بسیج کرده است تا از نیروهای رژیم حمایت کنند. روسیه نیز به نظر میرسد کمکهای نظامی خود به دمشق را افزایش دهد و نشانهای از اینکه ممکن است یک حمله متقابل هماهنگ در آستانه باشد.
صرفنظر از اینکه کدام طرف در این دور از درگیری قویتر ظاهر شود، بعید است که جنگ طولانیمدت سوریه به پایان برسد. آتشبسها و توافقات تاکتیکی نمیتوانند مسائل عمیقتری را که باعث این منازعه شده حل کنند.
بدون یک راهحل جامع سیاسی، چرخه خشونت به طور قطع ادامه خواهد یافت.
قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت سازمان ملل متحد… مسیری روشن برای حل منازعه سوریه ارائه میدهد اما به اجرای عملی نیاز دارد.
اهمیت موضوع نمیتواند فراتر باشد. هر حمله جدید به شدت جامعه سوریه را تحت تاثیر قرار میدهد و خطر بیشتری برای بیثبات کردن منطقه به همراه دارد. سوال اساسی این نیست که آیا خشونت دوباره شعلهور خواهد شد، بلکه این است که جهان چقدر میتواند در اقدام معنادار تأخیر داشته باشد.
برای جلوگیری از وخامت اوضاع، جامعه بینالمللی باید با قاطعیت عمل کند تا فرآیند سیاسی تحت رهبری سازمان ملل که مدتها متوقف شده را احیا کند. این امر نیازمند فشار مستمر بر همه طرفها برای انجام مذاکرات با حسن نیت با تمرکز بر دستیابی به ثبات پایدار است. اولویتبندی حاکمیت جامع، پاسخگویی و آشتی برای شکستن چرخههای خشونت در سوریه ضروری است.
همانطور که درگیری ادامه دارد، نقش عوامل خارجی بسیار مهم خواهد بود. تعهد آنها – یا عدم آن – برای تسهیل یک راهحل سیاسی تعیین میکند که آیا سوریه میتواند به سوی صلح حرکت کند یا در جنگی بیپایان گیر بماند.
برای پیشرفت در فرآیند سیاسی، جامعه بینالمللی – به رهبری بازیگرانی کلیدی مانند ایالات متحده، اتحادیه اروپا و بریتانیا – باید تعهد خود به قطعنامه ۲۲۵۴ شورای امنیت سازمان ملل تازه کند. این چارچوب پذیرفتهشده جهانی مسیری روشن برای حل و فصل منازعه سوریه ارائه میدهد، اما نیازمند اجرای عملی است. تغییرات رهبری در ایالات متحده و اتحادیه اروپا فرصتی برای بازبینی قطعنامه با دیدگاهها و استراتژیهای تازه فراهم میکند.
حمایت از فرستاده ویژه سازمان ملل برای سوریه ضروری است، اما در عین حال باید خواستار شفافیت بیشتر نیز بود. فرستاده باید بهطور علنی به بررسی دینامیکهای سیاسی بپردازد و عواملی را که مانع پیشرفت هستند شناسایی کند. نام بردن و پاسخگو کردن مانعگذاران میتواند باعث جلوگیری از توقف مذاکرات توسط آنان بدون هرگونه مجازات شد.
علاوه بر این، ایجاد هماهنگی میان کشورهای عربی و ترکیه برای تأثیرگذاری بر طرفهای درگیر برای احیای فرآیند و شکست دادن فلج فعلی آن بسیار مهم است.
تشدیدهای نظامی اخیر میتوانند برای ایجاد جنبش نیز مورد استفاده قرار بگیرند. باید فشار بر اسد و متحدان او، به ویژه روسیه، باشد تا نقشهای مخرب خود را تغییر دهند و بهطور واقعی در فرآیند سیاسی شرکت کنند.
با توجه به شکستهای اخیر رژیم و ناتوانی روسیه در کمک به آن، مسکو ممکن است بیشتر تمایل به یک توافق سیاسی داشته باشد که دخالت آن را به سود اقتصادی تغییر دهد و منابع خود را از سوریه آزاد کند.
کانالهای پشتی با روسیه باید مشخص کنند که منافع آن در هیچ توافقی آسیب نخواهد دید.
تصمیماتی که در هفتههای آینده گرفته خواهند شد نه تنها شکل آینده سوریه را تعیین خواهند کرد بلکه پایداری کلی منطقه را که پیش از این پیامدهای سنگین عدم اقدام را تحمل کرده است نیز تعیین میکنند. تلاش مشترک و متمرکز امری حیاتی برای ترسیم مسیر به سوی صلح و شکستن بن بستی است که برای مدتها پابرجاست.