بعد از حمله متقابل اسرائیل به ایران، به نظر میرسد منطقه از لبه بحران عقبنشینی میکند
پل سالم
نایبرئیس تعاملات بینالمللی
تصمیم اسرائیل برای محدود کردن حمله تلافیجویانه و کاهش خطر تشدید بیشتر با ایران، امیدهایی را به وجود آورده است که شاید پس از بیش از یک سال جنگ، نخستوزیر بنیامین نتانیاهو در حال خاتمه دادن به این دوره از درگیری باشد؛ مسئلهای که تلاشهای دیپلماتیک را برای پایان بخشیدن به جنگها در غزه و لبنان تازه کرده است.
احتمال نزدیکتر، آتشبس در لبنان است، با حزبالله که شاید پس از مذاکرات پشتپرده با ایران نشان داده که نیروهایش آماده عقبنشینی به شمال رود لیتانی هستند؛ فرستاده آمریکایی آموس هوکشتاین در تلاش برای تسهیل توافق به رفتوآمد میپردازد.
پس از حمله محدود آخر هفته گذشته اسرائیل به ایران و تمایل ظاهری تهران برای پذیرش ضربه بدون تلافیجویی جدی، بهنظر میرسد که منطقه خاورمیانه از لبه یک جنگ بزرگ منطقهای عقب میکشد. باید به دولت آمریکا اعتبار داد که برای متقاعد کردن دولت اسرائیل به عدم هدف قرار دادن تأسیسات هستهای و انرژی و همچنین جلوگیری از حملهای بزرگ که نیازمند تلافی ایران باشد، تلاش زیادی کرد. تصمیم اسرائیل برای انتخاب راه حلی که از تشدید بیشتر جلوگیری کند، امیدها را برانگیخته که شاید پس از بیش از یک سال جنگ، نخستوزیر بنیامین نتانیاهو در حال خاتمه دادن به این دوره از درگیری باشد.
این وضعیت کنونی تلاشهای بینالمللی را برای پایان بخشیدن به جنگهای (متصل) در غزه و لبنان و پیشرفت بهسوی راهحلهای مبتنی بر مذاکره در هر دو درگیری تازه کرده است. در لبنان، متحدان حزبالله اصرار دارند که آن و باقیمانده دولت لبنان آماده اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل هستند. این شامل آتشبس (جداگانه از غزه)، عقبنشینی نیروهای حزبالله به شمال رود لیتانی و استقرار دوباره جدی ارتش لبنان تقویتشده و نیروهای موقت سازمان ملل در لبنان (یونیفیل) در آن منطقه میشود. اسرائیل بر شرایط بیشتری اصرار دارد، اما فرستاده آمریکایی آموس هوکشتاین میان هر دو پایتخت در حال رفتوآمد است تا توافقی را تضمین کند. در غزه، آتشبس نهایی ممکن است هنوز راه درازی در پیش داشته باشد، اما مذاکرات بر روی توقفهای کوتاه در جنگ برای آزادسازی گروههای کوچکی از گروگانهای اسرائیلی و زندانیان فلسطینی تمرکز دارد.
یک سؤال بزرگی که در منطقه مطرح است این است که آیا ایران بهصورت پشتپرده به آمریکا یا دیگر میانجیها امتیازاتی داده که حملهای محدودتر از آنچه که رهبران اسرائیلی چند هفته پیش بهنظر میرسیدند ارائه دهند. یکی از نشانهها ممکن است موضعی باشد که حزبالله به متحدانش منتقل میکند، همانطور که در بالا گفته شد. تهران ممکن است متعهد شده باشد که تأمین مجدد تسلیحات سنگین به حزبالله را محدود یا قطع کند. دشوار است تصور شود که هوکشتاین پیشنهادی به اسرائیل بیاورد که تنها شامل خروج حزبالله از منطقه مرزی باشد، اگر او بعضی تعهدات درباره تواناییهای نظامی آینده و استقرارهای گروه مسلح لبنانی را نیز در نظر نگیرد. بعد از ۲۰۰۶، حزبالله بسیار قویتر از قبل بازگشت؛ اسرائیل وعده داده است که آن تجربه را تکرار نکند. تهران همچنین ممکن است لحن مصالحهجویانهای برای جلوگیری از پیامدهای منفی بزرگ در مقابل واشنگتن اتخاذ کرده باشد، و/یا برای بهرهبرداری از فرصتهای مذاکره، زمانی که رئیسجمهور جدیدی در ایالات متحده به قدرت میرسد، آماده شود.
فقط چند روز پیش، بسیاری در منطقه از این بیم داشتند که جنگها در غزه و لبنان تنها مقدمهای باشند برای یک رویارویی بزرگ و قاطع بین اسرائیل و ایران، که میتواند خلیج فارس و بیشتر را دربرگیرد. امروز، دیپلماسی و تلاشها برای یافتن راهی برای خروج از این جنگ چندجهتی، فرصتی دوباره یافتهاند.
توییتر: [@paul_salem]
حملات اسرائیلی استراتژی منطقهای مقاومت پیشرفته ایران را زیر ذرهبین گذاشت
الکس وتانکا
مدیر برنامه ایران و پژوهشگر ارشد برنامه دریای سیاه
زمان بیشتری نیاز است تا مشخص شود آیا حمله ۲۶ اکتبر اسرائیل به مراکز استراتژیک نظامی و صنعتی دفاعی در ایران ممکن است محاسبات استراتژیک دو طرف را تغییر دهد یا خیر؛ اما به وضوح تابوی جنگ مستقیم بین آنها بهطور قاطع شکسته شده است.
با وجود استراتژی بازدارندگی افتخارشده توسط ایران بر اساس نیروهای نیابتی در منطقه، اسرائیل بهتازگی از یک کریدور هوایی در لبنان، سوریه و عراق استفاده کرد تا اهداف در پایتخت ایران را مورد حمله قرار دهد؛ و هیچ مقام رسمی در تهران نمیتواند این واقعیت تازه و stark را انکار کند.
میزان خسارات از حمله ۲۶ اکتبر اسرائیل به تاسیسات صنعتی-دفاعی استراتژیک ایران هنوز معلوم نیست. در حال حاضر، اسرائیل و ایران درگیر جنگ کلامی هستند تا مواضع و ظرفیتهای خود را برای صدمه زدن به یکدیگر در آینده نشان دهند. اما زمان بیشتری نیاز است تا مشخص شود آیا این حمله ممکن است محاسبات استراتژیک دو طرف را تغییر دهد یا خیر. اما یک قطعیت وجود دارد، و آن این است که تابوی جنگ مستقیم بین ایران و اسرائیل بهطور قاطع شکسته شده است. این واقعیت به تنهایی ذهن سیاستگذاران در هر دو کشور را متمرکز خواهد کرد.
از طرف خود، اسرائیل ادعا کرده که خود را “مهار” کرده و اینکه “بمباران چند ساعته” آن از مراکز مختلف اطراف ایران تنها نمونهای از قدرت آتش آن بوده است. مقامهای ایرانی حملات اسرائیل را کماهمیت انگاشتهاند که پنج ایرانی را به کشتن داد. بر اساس اعلام دبیر شورای امنیت ملی ایران، این حمله “به هیچ وجه تاثیری بر قدرت نظامی ایران نداشته است”. اما اینگونه بیتوجهی حتی با ارزیابی رهبری ایران، آیتالله علی خامنهای، در تضاد است که هشدار داده بود که حمله اسرائیل “نباید بزرگنمایی شود یا کوچک شمرده شود”.
اظهارات اولیه خامنهای نشاندهنده نگرانیهای او درباره یک حس رضایت در میان نیروهایش و همچنین شجاعت بیمورد است. خامنهای هنوز قصد روشنی درباره پاسخ احتمالی ایران نشان نداده است. خامنهای تشویق به خودستایی بیاساس بازتابی از تمایل مقامات جمهوری اسلامی برای نرمپیش رفتن در برابر تهدید نظامی که اسرائیل ایجاد میکند. یکی از مقامات نظامی به سرعت برای ادعای اینکه ایران “۶۰۰ موشک” شلیک شده توسط اسرائیل را تحمل کرده بود، اصلاح شد، نمونهای از خودستایی شکستآمیز.
هیچکس نمیتواند انکار کند که آخر هفته گذشته برای اولین بار اسرائیل بهطور علنی به ایران حمله کرده است، در حالی که پیش از آن ممکن بود بهصورت موقت از مسئولیت رسمی اجتناب کند یا فضایی برای انکار پیدا کند با توسل به ترورها، حملات سایبری و عملیاتهای غیرکینتیک دیگر. ۴۵ سال طول کشیده است، از زمان تولد جمهوری اسلامی، اما ایران و اسرائیل اکنون دیگر نمیتوانند درگیری خود را به جنگ نیابتی در مکانهایی مانند لبنان یا سوریه محدود کنند. حمله اسرائیل استراتژی “دفاع مقدم” ایران را زیر ذرهبین گذاشته است، متفاوت از هر زمانی دیگر. در دهه گذشته، بسیاری از مفسران درباره پل زمینی از ایران تا مدیترانه و چگونگی دسترسی تهران به اسرائیل صحبت کردهاند. اسرائیل بهتازگی از یک کریدور هوایی بر فراز لبنان، سوریه و عراق برای حمله به اهدافی در پایتخت ایران استفاده کرده است. هیچ مقام رسمی در تهران نمیتواند این واقعیت stark جدید را انکار کند.
از طرف خود، خامنهای تاکنون نخواسته است تقاضای تلافی فوری کند، همانطور که هنگام حمله اسرائیل به کنسولگری ایرانی در دمشق در اول آوریل یا هنگام که حسن نصرالله رهبر حزبالله در ۲۷ سپتامبر کشته شد. خامنهای بهجای آن از مقامات ایرانی خواسته که چگونگی پاسخ به اسرائیل را تعیین کنند. این سردرگمی تعجبآور نیست. خامنهای دقیقاً یک قمارباز نیست، و او یقیناً میداند که وقتی به مدیریت درگیری ایران و اسرائیل میرسد، ریسکها هرگز بالاتر نبوده است.
توییتر: [@AlexVatanka]
گفتوگوهای سطح بالای برنامهریزیشده برای آتشبس غزه در قطر در حال انجام است، اگرچه طرفین مواضع خود را تغییر ندادهاند
پل شم
پژوهشگر غیرمقیم
بهمحض آغاز مجدد گفتوگوها در دوحه، انتظاری برای پیشرفت چشمگیری وجود ندارد، زیرا مواضع اسرائیل و حماس مانند چندین ماه گذشته بهطور بنیادی بدون تغییر باقی مانده است.
علیرغم موفقیت حملات هوایی پیشبینیشده اسرائیل به تأسیسات دفاعی ایران، اسرائیلیها به هیچ وجه به دور استراتژی کنونی گرد نیامدهاند، زیرا تظاهرات در حمایت از یک معامله فوری برای آزادسازی گروگانها در سراسر کشور ادامه دارد.
از شب جمعه (صبح شنبه به وقت محلی)، اکثر توجهات به پیامدهای حملات هوایی پیشبینیشده اسرائیل به تأسیسات دفاعی ایران متمرکز شده است، در پاسخ به شلیک ۱۸۰ موشک بالستیک ایران به اسرائیل در ۱ اکتبر. به نظر میرسد توجه کمی نسبت به گفتوگوهای سطح بالا در قطر که از بعد از ظهر یکشنبه آغاز شده و شامل رئیس سازمان سیا، ویلیام برنز، و رئیس موساد، دیوید بارنه، و همچنین نخستوزیر قطر، شیخ محمد بن عبدالرحمن بن جاسم آل ثانی است، شده باشد. در حالی که گفتوگوهای دوحه در حال شروع بود، رئیسجمهور مصر عبدالفتاح السیسی در کنفرانسی خبری در قاهره پیشنهاد آتشبس دو روزهای را مطرح کرد که هدف آن مبادله چهار گروگان اسرائیلی از ۱۰۱ گروگانی که بهنظر میرسد توسط حماس نگهداری میشوند، با “برخی” از زندانیان فلسطینی نگهداری شده توسط اسرائیل، بود. این پیشنهاد با ۱۰ روز مذاکرات فشرده با هدف دستیابی به آتشبسی طولانیتر دنبال میشود.
با این حال، تمام نشانهها حاکی از آن است که حماس به خواست طولانیمدت خود برای یک معامله جامع واحد که شامل آزادی همه گروگانها در مقابل زندانیان فلسطینی و خروج کامل اسرائیل از غزه است، پایبند است. اگرچه حماس در گفتوگوهای دوحه شرکت نمیکند، گفت که این پیشنهاد را بررسی خواهد کرد. اما با توجه به اینکه مواضع اسرائیل و حماس برای ماهها بدون تغییر باقی مانده است، هیچ پیشرفتی انتظار نمیرود.
بارنه شب را در قطر ماند و مذاکرات آتشبس و آزادی گروگانها دوشنبه ادامه یافت.
اسرائیل و ایران متمرکز بوده است. ایران مدعی است که خسارت کمی از این حملات متحمل شده، در حالی که اسرائیل اعلام کرده که مکان فرماندهی و کنترل پدافند هوایی ایران و همچنین سوریه و عراق را از بین برده است. این امر به هواپیماهای اسرائیلی اجازه داده بدون اجازه از آن مناطق عبور کرده و به سمت ایران حمله کنند. این پیام روشنی که ایران در هر زمان آینده برای حمله اسرائیلی باز است، برای همگان آشکار است.
با وجود به نظر رسیدن پیروزی اسرائیل و افزایش محبوبیت نخستوزیر بنیامین نتانیاهو در هفتههای اخیر، اسرائیلیها به هیچوجه حول استراتژی فعلی متحد نمیشوند. وزیر دفاع یوآو گالانت خواستار «بحث و بهروزرسانی اهداف جنگ» شده است، در حالی که بستگان گروگانها و حامیان آنها در اسرائیل به نفع یک توافق فوری برای آزادی آنها تظاهرات کردهاند.
هیچ نشانهای از تغییر در مخالفت وزرای ارشد حکومت اسرائیل، ایتامار بنگویر و بتسلل اسموتریچ، با هرگونه توافق برای محدود کردن فعالیت نظامی اسرائیل دیده نمیشود. بنابراین به نظر میرسد دلیل کمی برای خوشبینی درباره مذاکرات فعلی، علیرغم سطح بالای آنها وجود دارد.
تشکیلات سیاسی پاکستان بالهای قضاییه مشکلزا را قیچی میکند
ماروین جی. وینبام
مدیر مطالعات افغانستان و پاکستان
ائتلاف حاکم بر پاکستان اکثریت فوقالعادهی پارلمان را برای تصویب اصلاحیه قانون اساسی بهمنظور مهار قضاییه و اعطای کنترل بیشتر به حکومت بر انتصابات دیوان عالی تشکیل داده است.
گروه بزرگی از وکلا در کشور، با اتحاد حزب مخالف تحریک انصاف عمران خان، تهدید کردهاند که اعتراضات شدیدی علیه اصلاحیه ۲۶م آغاز خواهند کرد، که ممکن است پاکستان را که پیشتر در آشفتگی سیاسی فرو رفته، به بحران کامل قضایی بکشاند.
قضاییه عالی مدتها است که در تلاشهای ائتلاف حاکم پاکستان برای تثبیت کامل قدرت و خاموش کردن سیاسی عمران خان و حزب تحریک انصاف او، مزاحمتی پیوسته بوده است. این قضات از سوی دولت بهخاطر دخالت بیش از حد در امور حکومتی و احکام مکرر به نفع خان و حزب مخالف مورد انتقاد قرار گرفتهاند. این درگیری نهادی در ماه ژوئیه به اوج خود رسید، زمانی که اکثریت هشت نفره قضات دیوان عالی به نفع تحریک انصاف در اختلاف بر سر تخصیص مجدد کرسیهای پارلمانی محفوظ که به ائتلاف حاکم بعد از انتخابات عمومی ۸ فوریه ۲۰۲۴ تعلق گرفته بود، حکم دادند. حکومت که نیاز به رأی دو سوم در مجلس برای تصویب اصلاحات قانون اساسی داشت، بهگونهای سیاسی عمل کرد که حکم عالیترین دادگاه را نادیده بگیرد و در ۲۱ اکتبر، با انشعاب چندین نماینده حزب مخالف، اکثریت را برای تصویب اصلاحیه ۲۶م بهمنظور مهار قضاییه تشکیل داد.
با تصویب اصلاحیه قانون اساسی، حکومت کنترل بیشتری بر انتصابات دیوان عالی به دست آورد. این موضوع بهسرعت با انتصاب جنجالی ۳۰امین رئیس عدالت پاکستان به نمایش درآمد. طبق مقررات تازه ایجاد شده، نخستوزیر که توسط یک کمیته دوازده نفره پارلمانی مشورت میشود، اکنون میتواند یک رئیس عدالت را بدون توجه به ارشدیت منصوب کند – تغییری قابل توجه از رویههای گذشته. دیگر قضات ارشد توسط یک کمیسیون قضایی که شامل قانونگذاران است منصوب خواهند شد. میزهای جدیدی از قضات که مسئول رسیدگی به پروندههای قانون اساسی و سیاسی هستند نیز زیر نظر قانونگذاران خواهند بود. این گسترش دخالت قوه مقننه در انتصابات قضایی نگرانیهای جدی درباره استقلال قضایی و یکپارچگی نظام عدالت پاکستان را برانگیخته است.
ائتلاف حاکم این حرکت را بهعنوان امری ضروری برای تعادل قدرت بین دادگاهها و پارلمان دفاع میکند؛ رهبران آن آخرین اصلاحیه قانون اساسی را بهعنوان پیروزی برای دموکراسی و پایان «دیکتاتوری قضایی» جشن میگیرند. آنها استدلال میکنند که قضاییه تاریخی علیه دولتهای دموکراتیک و هماهنگ، اگرچه نه بهتازگی، با نظامیگری عمل کرده است. اما منتقدان، اصلاحیه را بهعنوان سیاسیکردن قضات، به خطر انداختن بیطرفی نظام قضایی و توانایی آن در کنترل نخبگان سیاسی میبینند. آنها میگویند که قرار دادن قضات تحت تأثیر قوه مقننه شایستهسالاری را تضعیف کرده، جانبداری را ترویج میکند و خطر ایجاد قضاییهای را دارد که به جای عدالت، به منافع دولت همدلی میکند.
رئیس عدالت تازه منصوب، یحیی افریدی، که تعهد داده تا از اجرای قانون پشتیبانی کرده و حرمت قضات و اقتدار دادگاه را حفظ کند، با چالشهای قابل توجهی از اختلافات داخلی فزاینده در جامعه حقوقی مواجه است. با تشکیل میزهای قانون اساسی با قضات جداگانه که بر آنها ریاست دارند، هنوز مشخص نیست که چه کسی از اقتدار بیشتری برخوردار خواهد بود، قضاتی که بر میزها ریاست دارند یا رئیس عدالت، بهویژه با توجه به اینکه از این پس رؤسای عدالت از اختیار سابق خود برای اجرای اختیارات سو موتو (به ابتکار شخصی خود) محروماند. علاوهبر این، همچنان مشخص نیست که قوه قضاییه تحت رهبری افریدی چقدر مؤثر عمل خواهد کرد، با توجه به اینکه دو قاضی ارشد، که قبلاً همکاران یکدیگر بودند، اکنون بهعنوان زیردستان او قرار گرفتهاند.
در همین حال، گروه بزرگی از وکلا در کشور، با اتحاد با تحریک انصاف، تهدید به برپایی اعتراضات گسترده علیه اصلاحیه ۲۶م کردهاند؛ اعتراضات آنها یادآور سال ۲۰۰۷ است، زمانی که یک جنبش وکلا موفق به مجبور کردن رئیسجمهور-ژنرال پرویز مشرف وقت برای بازگرداندن به مقام یک رئیس عدالت محبوب که او را برکنار کرده بود، شد. اگر یک حرکت مشابه شکل بگیرد، میتواند منجر به اختلالات قابل توجهی در نظام عدالت شود. با توجه به اینکه پاکستان قبلاً در بیثباتی سیاسی فرو رفته است، ممکن است کشور به یک بحران کامل قضایی تسلیم شود که ثبات سیاسی آن را در معرض خطر قرار دهد.
کمکپژوهشی نادی علی در تهیه این مقاله شرکت داشته است.
عکس از نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) / خبرگزاری آنادولو از طریق گتیایمیجز.
مؤسسه تحقیقات خاورمیانه (MEI) یک سازمان مستقل، غیرحزبی و غیرانتفاعی آموزشی است. این مؤسسه به فعالیتهای طرفداری مشغول نیست و نظرات پژوهشگران آن متعلق به خودشان است. MEI از کمکهای مالی استقبال میکند، اما کنترل کامل تحریریهای بر کار خود را حفظ میکند و انتشارات آن تنها نظرات نویسندگان را منعکس میکند. برای فهرستی از اهداکنندگان MEI، لطفاً اینجا را ببینید.