امروز: جمعه ۲۱ دی ۱۴۰۳

رصد اندیشکده های فرانیوز

تحولات سوریه و آینده اسلام سیاسی در جهان عرب: مطالعه تحلیلی

رژیم سوریه تحت رهبری خانواده اسد برای بیش از پنج دهه بر کشور حاکم بود و به الگویی از اقتدارگرایی تبدیل شد. با سقوط این رژیم در سال 2024، تغییرات عمیق سیاسی و اجتماعی در حال وقوع است که اسلام سیاسی به عنوان یک بازیگر بالقوه در این زمینه مطرح می‌شود. تاریخ اخوان المسلمین در سوریه نشان‌دهنده پیچیدگی‌های اسلام سیاسی و چالش‌های آن تحت رژیم‌های استبدادی است. این گروه در طول سال‌ها با تنش‌های زیادی با رژیم اسد روبرو بوده و تلاش کرده است که خود را به عنوان نیرویی معتدل معرفی کند. با این حال، ظهور گروه‌های افراطی و چالش‌های داخلی موجب تضعیف نقش اخوان المسلمین شده است. آینده این جنبش‌ها به توانایی آن‌ها در انطباق با شرایط متغیر و ارائه راهکارهای عملی بستگی دارد.

تهیه شده توسط: جاسمین محمود حمید البونی – همکار پژوهشی.

برای بیش از پنج دهه، رژیم سوریه به رهبری خانواده اسد بر مفاصل دولت حاکم بود و این کشور را به الگویی از اقتدارگرایی سیاسی و محرومیت اجتماعی تبدیل کرد. این سیستم که بخشی از چشم انداز سنتی عرب را تشکیل می داد، در سال ۲۰۲۴ در میان تغییرات چشمگیر در سوریه و منطقه عربی به طور کلی به پایان رسید. سقوط رژیم سوریه درها را به روی تغییرات پیچیده ای که فراتر از مرزهای سوریه است، باز کرده است, طرح پرسش های عمیق درباره آینده نیروهای مختلفی که به دنبال پر کردن این خلاء سیاسی و ایدئولوژیک خواهند بود.

در این زمینه، اسلام سیاسی به عنوان یک بازیکن بالقوه، با سابقه طولانی حضور و نفوذ در جهان عرب، با وجود کاهش در سالهای اخیر، ظهور میکند. آیا این جنبش ها می توانند زرق و برق خود را در چشم انداز فعلی به دست آورند? یا تحولات فعلی آنها را به سمت کاهش و فروپاشی بیشتر سوق خواهد داد? برای پاسخ به این پرسش ها، لازم است که ریشه های تاریخی اسلام سیاسی را به طور عمیق مطالعه کنیم, نقشه برجسته ترین سازمان های سوریه و فرصت ها و چالش هایی که ممکن است در آینده با آن روبرو شوند.

محور اول: اسلام سیاسی سوریه: گذشته ای پیچیده و حال آشفته
۱. اخوان المسلمین: از مخالفت تا مقاومت

تاریخ اخوان المسلمین در سوریه نمونه ای از تحولات پیچیده اسلام سیاسی تحت رژیم های استبدادی و درگیری های منطقه ای است. اخوان المسلمین در سال ۱۹۴۵ در سوریه تاسیس شد که الهام گرفته از جنبش مادر مصر به رهبری حسن البنا بود, جایی که به دنبال ایجاد تغییر اجتماعی و سیاسی در یک جامعه سوریه بود که در آن زمان از سرکوب سیاسی و به حاشیه راندن اجتماعی رنج میبرد. در این زمینه، دولت های ملی که با اقتدارگرایی مشخص می شوند، مانند رژیم رئیس جمهور شکری الکوتالی، این گروه فضایی را برای جنبش های اجتماعی فراهم می کند که خواستار اصلاحات سیاسی و اجتماعی در سوریه بودند [۱].

روابط این گروه با دولت سوریه با اصطکاک مداوم مشخص میشود. این گروه از خشم بسیاری از سوریها علیه سیاستهای اقتصادی و اجتماعی تحمیل شده توسط رژیم ملی سوء استفاده کردهاست. گرچه اخوان در ابتدا تلاش می کرد تا یک الگوی میانه بین جریان های چپ و راست، تحولات سیاسی در منطقه و فشارهای منطقه ای را که بر مسئله فلسطین تحمیل شده بود، ارائه دهد, این گروه به عنوان یک رقیب قوی برای اقتدار حاکم ظاهر شد و باعث شد رژیم سوریه آن را به عنوان یک تهدید مستقیم برای ثبات حکومت خود ببیند [۲].

در دهه ۱۹۷۰ ، روابط بین رژیم سوریه و اخوان المسلمین افزایش تنش را به ویژه با سیاست رئیس جمهور حافظ اسد برای تحکیم قدرت به قیمت مخالفت سیاسی شاهد بود. با تشدید این تنش، درگیری در فوریه ۱۹۸۲ به اوج خود رسید، زمانی که این گروه شورش مسلحانه علیه رژیم در شهر حما آغاز کرد, منجر به سرکوب مرگبار رژیم شد که هزاران نفر از اعضای این گروه را به قتل رساند که به کشتار حما معروف است. آن لحظه نقطه عطفی در تاریخ روابط بین گروه و رژیم بود، جایی که قدرت موفق به درهم شکستن مقاومت مسلحانه شد و سرکوب وحشیانه به طور قابل توجهی نقش اخوان را کاهش داد.

با وجود این شکست نظامی، اخوان هیچگاه دست از فعالیت زیرزمینی برنداشت. این کشور شبکه ای از روابط خود را با نیروهای منطقه ای و بین المللی به ویژه در کشورهای خلیج فارس و ترکیه حفظ کرد. از طریق این روابط، این گروه توانسته علیرغم پیگردهای مداوم توسط سرویسهای امنیتی سوریه، حضور و نفوذ خود را حفظ کند و به نفوذ خود ادامه دهد. با این حال، رویدادهای مهم در منطقه، مانند حمله عراق در سال ۲۰۰۳ ، اخوان سوریه را به ارزیابی مجدد موقعیت سیاسی و استراتژی های آینده خود هدایت کرده است, با توجه به تحولات منطقه ای در منطقه [۳].

۲. انقلاب ۲۰۱۱ سوریه: بازگشت به چشم انداز سیاسی

با وقوع انقلاب سوریه در سال ۲۰۱۱ ، اخوان المسلمین در وضعیت جالبی قرار گرفت و خود را در مرکز رویدادهای سیاسی بی سابقه قرار داد. صحنه سوریه نه تنها برای ظهور اخوان المسلمین به عنوان یک نیروی میانه رو آماده بود، بلکه با رقابت بین نیروهای مختلف اسلامی همراه بود, همانطور که سازمان های جهادی مانند “جبهه النصره” (که بعدها به “HTS” تبدیل شد) و سازمان های دیگر مانند احرار الشام وجود داشت, که برنامه رادیکال تر اسلامی را اتخاذ کرد [۴]

در این زمینه، اخوان المسلمین به دنبال نشان دادن خود به عنوان یک جنبش ملی معتدل بود، که قادر به رهبری مخالفان سوریه و متحد کردن نیروهای سیاسی علیه رژیم اسد بود. این گروه با حمایت از انقلاب مردم امیدوار بود با مشارکت در ایجاد نهادهای سیاسی مانند شورای ملی سوریه به نتایج سیاسی دست یابد, که در سال ۲۰۱۱ به عنوان یک چتر سیاسی برای مخالفان تشکیل شد. با این حال، به زودی ظهور کرد که چالشهای سیاسی در خانه بیشتر از تصور گروه بود.

۳. چالش های بازگشت: تقسیم اسلام سیاسی و ظهور افراط گرایی

اخوان المسلمین به راحتی هموار نشد و این گروه با واقعیت پیچیده ای مواجه شد که مشخصه آن حضور سازمان های رادیکال تر اسلامی مانند جبهه النصره و داعش بود, که موفق شد خود را به عنوان یک نیروی نظامی فعال در میدان سوریه معرفی کند، از هرج و مرج و خلاء امنیتی ایجاد شده پس از شروع درگیری سوریه بهره برد. در حالی که اخوان به دنبال این بود که خود را به عنوان یک جنبش اسلامی “متوسط” معرفی کند، گروه های جهادی از سرکوب و فشار نظامی برای افزایش نفوذ خود بهره مند شدند, به حاشیه راندن نقش اخوان المسلمین در برخی مناطق تحت کنترل جناح های مسلح افراطی [۵].

علاوه بر این، درگیری های داخلی میان اخوان المسلمین در سوریه موقعیت آنها را تضعیف کرده است. درگیری بر سر رهبری و اولویتها برای اقدام سیاسی بین افراد و جریانهای مختلف درون گروه، بر اثربخشی آنها در هدایت انقلاب یا مشارکت در ساخت و ساز سوریه پس از اسد تأثیر گذاشتهاست. این علاوه بر مشکلات داخلی در خود جنبش مانند فقدان یک چشم انداز سیاسی متحد بین رهبران داخلی و خارج از کشور است [۶].

۴. نقش اخوان در آینده سوریه: بین مقاومت سیاسی و اقدام مدنی

با وجود همه این چالش ها، اخوان سوریه همچنان نفوذ سیاسی خود را در برخی مناطق، به ویژه در شمال غربی سوریه، از طریق حضور خود از طریق HTS به عنوان بخشی از به اصطلاح “ائتلاف اپوزیسیون سوریه” حفظ می کند.” علیرغم تلاش هایش برای فراتر رفتن از ایدئولوژی جهادی سنتی، این گروه همچنان بخشی از معادله سیاسی در آینده سوریه است, چه با مشارکت در روند سیاسی و چه با تأثیرگذاری بر آینده اجتماعی و مذهبی کشور.

از این رو، به نظر میرسد که اخوانالمسلمین همچنان بین استراتژی «مقاومت سیاسی» و استراتژی «اقدام مدنی» از طریق مشارکت در بحثهای سیاسی و اجتماعی در نوسان است. در آینده، گروه ممکن است انعطاف پذیر تر شود, کمک به ساخت زیرساخت برای جامعه سوریه پس از اسد از طریق ارائه خدمات اجتماعی و تحقق منافع اجتماعی به دور از ایدئولوژی ستیزه جویانه. این تغییر، در صورت وجود, ممکن است به اخوان کمک کند که از جنبش مخالف اسلامگرا به یک جنبش اجتماعی تبدیل شود و راه حل های مشخصی برای مشکلات مردم سوریه در زمینه پس از جنگ ارائه دهد [۷].

محور II: نقشه سازمان های اسلامی در سوریه: منافع متقابل و اهداف متضاد
جناحهای مسلح سوریه، از جمله گروههای اسلامی، یک جزء پیچیده و چند وجهی از درگیری سوریه هستند. در طول سال های گذشته، این جناح ها تغییرات قابل توجهی در استراتژی ها و جهت گیری های ایدئولوژیک خود داشته اند و برای نفوذ نظامی و سیاسی تحت خلاء قدرت ایجاد شده توسط جنگ رقابت می کنند [۸]. این گروه ها نقش مهمی در شکل دادن به آینده سیاسی سوریه به دست می آورند، اما با چالش های بزرگی در ارتباط با قطبی شدن منطقه ای، تحولات داخلی و درگیری های ایدئولوژیک روبرو هستند.

۱. HTS: افزایش قدرت

حیات تحریر الشام (HTS) در ابتدا به عنوان یک شرکت وابسته به القاعده تحت نام “جبهه النصره” در سال ۲۰۱۲ تاسیس شد, و یکی از برجستهترین جناحهای مسلح سوریه است که در ابتدای درگیری در صحنه ظاهر شد. اگرچه در مراحل اولیه مفاهیم جهادی را در بر می گرفت ، اما مقامات ، به ویژه پس از جدایی از القاعده در سال ۲۰۱۶, به دنبال این بود که خود را به عنوان یک نیروی مستقل با یک برنامه سیاسی و نظامی متمایز معرفی کند [۹].

تحریر الشام از عوامل متعددی سود میبرد که نیروی نظامی آن را در سوریه تقویت کردهاست، مهمترین آنها کنترل استان ادلب است که در سالهای اخیر به یک دژ بزرگ تبدیل شدهاست. تأسیس “دولت نجات سوریه” در ادلب به جاه طلبی های سیاسی آن اشاره دارد, که فراتر از حضور نظامی صرف است تا بتواند خود را به عنوان جایگزینی برای رژیم سوریه در مناطقی که تحت کنترل دارد معرفی کند. با این حال، علیرغم موفقیت های نظامی در برخی جبهه ها، تعیین کمیسیون به عنوان “گروه تروریستی” جامعه بین المللی همچنان یک چالش بزرگ است که بر توانایی آن در جذب حمایت خارجی تأثیر می گذارد و تلاش های خود را برای گسترش نفوذ سیاسی خود متوقف می کند.

با ادامه تشدید نظامی علیه بدن توسط رژیم سوریه و حامیان آن از ایران و روسیه, دشواری توانایی آن برای زنده ماندن به عنوان یک نیروی مستقل با فشار بین المللی و منطقه ای نشان داده شده است. این فشار تهدید می کند که کمیسیون را به یک عامل بی ثبات سازی منطقه ای تبدیل می کند, نشان می دهد که جناح های جهادی مانند HTS بین چکش کشورهای غربی و حمایت از کشورهای مخالف منطقه به دام خواهند افتاد.

۲. ارتش اسلام: اسلام ملی در مواجهه با سلفی گری جهادی

اگرچه جیش الاسلام در زمینه سوریه به عنوان یک جناح اسلامی میانه رو ظاهر شده است، اما از زمان تأسیس آن در سال ۲۰۱۳ به دنبال ادغام اسلام با میهن پرستی سوریه بوده است. جیش الاسلام خود را به عنوان یک «جنبش ملی اسلامی» معرفی کرده که قادر به مذاکره با نیروهای بینالمللی و تشکیل اتحادهای سیاسی در درون اپوزیسیون سوریه است و از رهبری نظامی و رسانهای خود بهره میبرد. علاوه بر این، پایگاه مردمی آن تا حد زیادی در تلاش برای آزاد کردن قلمرو سوریه از چنگ رژیم سوریه و جایگزینی آن با یک سیستم سیاسی اسلامی میانه رو بود [۱۰].

با وجود این حضورهای اولیه، با این حال، چالشهای عمده ای وجود داشت که بر وضعیت جیش الاسلام تأثیر گذاشت، از جمله شکستهای نظامی متوالی در غوطه شرقی که بهطور قابل توجهی نفوذ ارتش را کاهش داد. علاوه بر کاهش تواناییهای خود در نبردها علیه نیروهای رژیم و فشار شدید نظامی، حفظ قدرت خود در منطقه را برای آن دشوار کردهاست. در نتیجه، جیش الاسلام شروع به کاهش تدریجی در مناطق تحت کنترل خود کرد و منجر به انتقال آن به مناطق دیگر در شمال سوریه شد, جایی که به بخشی از تشکیلات نظامی در مناطق مخالف سوریه در شمال غرب تبدیل شد. علی رغم تلاش های وی برای حفظ نقش برجسته از طریق تقویت شبکه روابط با ترکیه و کشورهای حامی اپوزیسیون سوریه, جیش الاسلام همچنان با چالش های داخلی در تقسیم صفوف خود و ترک بسیاری از جناح های آن به دلیل تنش های ایدئولوژیک و سیاسی روبرو بود, که توانایی خود را برای تحمیل خود به عنوان یک بازیگر کلیدی در چشم انداز سیاسی و نظامی سوریه تضعیف کرد [۱۱].

۳. جنبش احرار الشام:

احرار الشام یکی از اولین گروه های مسلح است که پس از شروع انقلاب سوریه در سال ۲۰۱۱ ظهور کرد, و یکی از برجسته ترین جنبش ها برای تلاش برای به کارگیری اسلام در یک سخنرانی انقلابی در مخالفت با رژیم سوریه است. این جنبش به دنبال ارائه یک الگوی اسلامی میانه قادر به نمایندگی از خواسته های مردم سوریه برای آزادی و عدالت، در حالی که حفظ هویت اسلامی در چارچوب انقلاب علیه اسد [۱۲].

با پیشرفت سالها، جنبش احرار الشام دشواری تطبیق ایدئولوژی جهادی با واقعیت پیچیده سیاسی سوریه را کشف کرد. درگیریهای داخلی که بین جناح مبارز و میانهرو جنبش به وجود آمدهاست، منجر به اختلافات جناحی شدهاست که جنبش را در بنبست سیاسی قرار دادهاست. از سوی دیگر، این جنبش تحت فشار شدید سایر گروه های جهادی، به ویژه دولت اسلامی (داعش) در آغاز صعود خود در سوریه قرار گرفت, ترک آن در حالت دفاعی دائمی. با وجود تلاش های این جنبش برای ظهور به عنوان یک نیروی اسلامی میانه رو که می تواند به ساخت سوریه پس از اسد، اختلافات داخلی آن و همچنین فشارهای قدرت های خارجی کمک کند, هر دو منطقه ای و جهانی، در طبقه بندی آن، آن را با چالش های مداوم در حفظ نقش خود مواجه کرده اند. این علاوه بر رقابت شدید سایر جناح های رادیکال تر مانند حیات تحریر الشام (HTS) و داعش است, که به دنبال کنترل خاک سوریه و حل و فصل وضعیت به نفع برنامه های ایدئولوژیک خود بودند [۱۳].

موضوع سوم: فرصت های بازگشت اسلام سیاسی:
با وجود چالش هایی که جنبش های اسلام سیاسی در سوریه و جهان عرب با آن روبرو هستند ، محیط منطقه ای فعلی فرصت هایی را برای تنظیم مجدد فراهم می کند [۱۴]. این فرصت ها را می توان از طریق سه موضوع اصلی تحلیل کرد:

۱. خلاء سیاسی و امنیتی

کشورهایی که جنگ های داخلی و درگیری های طولانی مدت مانند سوریه، لیبی و یمن را تجربه می کنند، محیط ایده آل برای رشد جنبش های سیاسی اسلام را فراهم می کنند. در این زمینه ها، این جنبش ها از نبود اقتدار دولتی برای ارائه خود به عنوان یک جایگزین که قادر به ارائه خدمات امنیتی و اساسی است، بهره می برند. در سوریه، گروههایی مانند اخوان المسلمین یا تحریر الشام ممکن است در صورت عدم موفقیت نیروهای دیگر در ارائه راه حلهای عملی برای بازسازی دولت، به نما بازگردند.

۲. بحران های اقتصادی و اجتماعی

وضعیت اقتصادی رو به وخامت در بسیاری از کشورهای عربی نشان دهنده یک محیط بارور برای جذب جوانان ناامید است. جنبشهای اسلام سیاسی سخنرانی ای را ارائه میدهند که بر عدالت اجتماعی و ارائه خدمات متمرکز است و آنها را برای گروههای حاشیه ای جذاب میکند. در سوریه، این جنبشها ممکن است فرصتی برای جذب افراد آواره و محروم که ایمان خود را به نیروهای سنتی از دست دادهاند، پیدا کنند.

۳. عدم وجود دموکراسی و پلورالیسم سیاسی

در کشورهایی که فاقد نظام های دموکراتیک واقعی هستند، جنبش های اسلام سیاسی می توانند خود را به عنوان جایگزینی برای رژیم های استبدادی معرفی کنند. مسائل عمده مانند فساد و عدالت اجتماعی مقالات برنده برای این جنبشها را نشان میدهد، به ویژه با توجه به عدم موفقیت رژیمهای حاکم در برآورده کردن آرزوهای مردم خود.

محور IV: به دنبال پیش: سناریوهای ممکن
با سقوط رژیم سوریه در سال ۲۰۲۴ ، منطقه عرب دستخوش تحولات عمیق سیاسی و اجتماعی می شود که ممکن است نقشه نیروهای فعال را تغییر دهد. در قلب این تحولات، اسلام سیاسی یک پدیده پیچیده باقی مانده است، امکانات آن از صعود تا کاهش، جایی که عوامل سیاسی، اجتماعی و مذهبی در شکل دادن به آینده در هم تنیده شده اند. این جنبش ها ممکن است با چالش های قابل توجهی در انطباق با متغیرهای داخلی و منطقه ای مواجه شوند و آینده خود را بسیار پیچیده کنند [۱۵].

سناریوی ۱: ادامه کاهش اسلام سیاسی
در شرایط کنونی، این سناریو نزدیکترین سناریو به واقعیت است که جنبشهای اسلام سیاسی با کاهش آشکار در سطح محبوبیت و نقش سیاسی مواجه هستند. تجارب قبلی در حکومتداری، هم در مصر و هم در تونس، محدودیت های این جنبش ها را در ارائه یک مدل موثر از دولت نشان داده است، که منجر به آنچه می تواند به عنوان “توصیف شود “بحران مشروعیت سیاسی “؛ رژیم های حاکم با حمایت منطقه ای و بین المللی موفق به تحکیم سیاست های محرومیت سیاسی شده اند و مانع از تغییر جنبش های اسلامی یا ایجاد یک تهدید واقعی شده اند. این به عنوان «سیاست محاصره سیاسی» شناخته میشود، که به محدود کردن فضای سیاسی این جنبشها و تضعیف توانایی آنها در بازسازی بستگی دارد. با این وجود، یک چالش قابل توجه وجود دارد که چنین سیاستهایی ممکن است ضد تولید باشد، زیرا برخی از جنبشها میتوانند به اقدامات مخفیانه یا حتی خشونت به عنوان وسیله ای برای ابراز وجود خود متوسل شوند. با این حال، به طور کلی، محیط سیاسی و اجتماعی فعلی به نظر نمی رسد که منجر به بازگشت این جنبش ها به عنوان یک نیروی اصلی شود.

سناریو II: اسلام سیاسی به عنوان یک جایگزین عملی
در این سناریو، جنبشهای اسلام سیاسی به دنبال معرفی مجدد خود به عنوان یک جایگزین قابل قبول از طریق سخنرانی با تمرکز بر حکومتداری خوب و توسعه اقتصادی هستند، در حالی که شعارهای ایدئولوژیک را که ناموفق ثابت شدهاست، کنار میگذارند. برای رسیدن به این هدف، این جنبشها باید «دگرگونی ایدئولوژیک» را بپذیرند و با نیروهای سیاسی مختلف همکاری کنند تا توانایی خود را برای حل بحرانها نشان دهند. با این حال، این جنبشها با چالشهای قابل توجهی روبرو هستند که مهمترین آنها میراث منفی تجربیات گذشته آنها و توانایی ضعیف آنها در ایجاد اتحاد قوی با نیروهای دیگر است. رژیم های موجود نیز مانع بزرگی برای هر گونه تلاش برای تغییر اسلام سیاسی خواهند بود.

سناریو ۳: نزول اسلام سیاسی به افراط گرایی
در محیط هایی که از شکنندگی دولت و فروپاشی نهادهایی مانند سوریه و لیبی رنج می برند, برخی از جنبش های اسلامی ممکن است خود را مجبور به توسل به خشونت و افراط گرایی به عنوان وسیله ای برای به دست آوردن مجدد نفوذ خود کنند. خلاء سیاسی و امنیتی فرصتی را برای ظهور گروههای افراطی که قادر به پر کردن آن خلاء هستند ایجاد میکند که تهدیدی برای ثبات منطقه است. اما این سناریو با چالش های قابل توجهی مواجه است، به ویژه از دست دادن حمایت های مردمی و بین المللی برای هر جنبشی که به خشونت متوسل می شود، گزینه افراط گرایی را خطرناک می کند. علاوه بر این، مداخله سریع بینالمللی در مناطق مشکلدار، توانایی این جنبشها را برای گسترش محدود میکند.

سناریوی ۴: ادغام اسلام سیاسی در جریان های غیرنظامی
این سناریو نشان دهنده تغییر احتمالی جنبش های اسلامی به سمت ادغام در چشم انداز سیاسی به عنوان بخشی از جریان های ملی غیرنظامی است. این امر مستلزم اتخاذ یک دستور کار دموکراتیک و اصلاحی، و کنار گذاشتن گفتمان سنتی به نفع ارزشهای شهروندی و کثرتگرایی است. اگرچه این سناریو فرصت هایی را برای اصلاح نقش اسلام سیاسی به همراه دارد، اما دستیابی به آن نیازمند پذیرش گسترده ای از درون و بیرون جنبش های اسلامی است, که یک چالش بزرگ در پرتو تقسیمات داخلی و طرد اجتماعی این جنبشها است. اما این سناریو نیازمند تغییرات اساسی در ماهیت اسلام سیاسی و ارتباط آن با جامعه و سایر نیروهای سیاسی است.

در نهایت، آینده اسلام سیاسی در جهان عرب موضوعی است که چالشهای متعدد و پیچیدهای را به وجود میآورد. آن جنبش ها که مدت ها با ایدئولوژی مذهبی در ارتباط بوده اند، امروز خود را در یک تقاطع می یابند، جایی که تحولات سیاسی و اجتماعی آنها را به یک آزمون مهم تبدیل می کند: امکان تغییر شکل خود به بخشی از یک سیستم سیاسی مدرن با تمرکز بر عدالت اجتماعی و ثبات، یا آیا آنها در مارپیچ حاشیه نشینی یا مقابله با رژیم های حاکم باقی خواهند ماند? پاسخ به این سوال به عوامل بسیاری بستگی دارد که مهمترین آنها توانایی آن در انطباق با متغیرهای محلی و منطقه ای است, و تمایل آن به کنار گذاشتن گفتمان سنتی مبتنی بر شعار مذهبی برای تبدیل شدن به بخشی از یک پروژه جامع سیاسی مدنی.

از سوی دیگر، تجربیات گذشته نشان میدهد که جنبشهای سیاسی اسلامی ممکن است در هنگام تلاش برای انطباق با متغیرهای جدید در معرض چالشهای عظیمی قرار گیرند. این جنبش ها پس از به قدرت رسیدن با شکست های بزرگی در بسیاری از کشورهای عربی مواجه شدند، مانند مصر و تونس، جایی که آنها نتوانستند راه حل های واقع بینانه و موثر برای بحران های اقتصادی و سیاسی ارائه دهند, که منجر به از بین رفتن اعتبار و از دست دادن اعتماد به نفس آنها می شود. این تجربیات به تعمیق آنچه می توان “بحران مشروعیت” نامید، کمک کرده است”, بحرانی عمیق در رابطه بین این جنبش ها و جوامعی که از دیرباز پایه و اساس حمایت از آنها را تشکیل داده اند. چیزی که این بحران را پیچیده تر می کند امتناع رژیم های حاکم در بسیاری از کشورهای عربی از دادن هر فضایی به جنبش های اسلامی برای بازگشت به عرصه سیاسی است, با حمایت بین المللی با هدف منزوی کردن و تضعیف این جنبش ها.

در این زمینه، جنبش های سیاسی اسلامی ممکن است نیاز به “دموکراسی اجماعی” داشته باشند، الگویی از حکومت که به تمام احزاب سیاسی از جمله جنبش های اسلامی اجازه می دهد, مشارکت در روند سیاسی به گونه ای که منافع همه طرف های درگیر را تضمین کند. این دموکراسی اجماعی ممکن است شامل عناصری از گفتگوی مستمر، مذاکره و تفاهم باشد، به طوری که جنبشهای اسلامی از مسیر رویارویی و برخورد با رژیمها و نیروهای بینالمللی دور شوند.

 

[۱] فواز جرجیز، اسلام سیاسی در جهان عرب پس از بهار عربی (دوه: مرکز تحقیقات و مطالعات سیاسی عرب، ۲۰۱۵).

[۲] . کارنگی خاورمیانه، ” اخوان المسلمین بین مخالفت و حکومت”، بنیاد کارنگی برای صلح بین المللی، ۲۰۲۰ ، https://carnegie-mec.org

[۳]. مرکز تحقیقات و مطالعات سیاست عرب، “جنبش های اسلامی و تغییرات سیاسی در سوریه”، مطالعه منتشر شده، ۲۰۱۸ ، https://dohainstitute.org

[۴] مرکز عربی پژوهش و سیاست مطالعه، “جنبش های اسلامی و تغییرات سیاسی در سوریه”، مطالعه منتشر شده، ۲۰۱۸ ، موجود در https://dohainstitute.org، تاریخ ورود: ۲۴-۱۲-۲۰۲۴

[۵] ریچارد هاس، “جنبش های اسلامی و آینده خاورمیانه”، در کتاب ابرقدرت بی نظیر: ایالات متحده و خاورمیانه، ویرایش شده توسط استفان کوک (نیویورک: آمریکا): انتشارات پرسئوس، ۲۰۱۶.

[۶] لیدا کایجان، اخوان المسلمین در سوریه: تاریخ مبارزه سیاسی و اجتماعی، (بیروت: دارالطلایی، ۲۰۰۹).

[۷] توماس پیرت، اسلام سیاسی در سوریه: اخوان المسلمین بین اپوزیسیون و مبارزه مسلحانه، [لندن: ب.]. تاوریس، ۲۰۱۳)

[۸] جوزف کیت، “ تروریسم و خلاء قدرت در جهان عرب، ” امور خارجه، جلد. ۹۴، نه. ۶ (۲۰۱۵): ۴۳-۵۷.

[۹ ] رضوان زیاده، الإسلام السیاسی فی سوریا، مرکز الإمارات للدراسات والبحوث الاستراتیجیه، العدد١٣٧، (٢٠٠٨م).

[۱۰] کریس کالینز، جیش الاسلام: از مبارزات داخلی تا محدودیت های سیاست بین الملل (واشنگتن: مرکز ویلسون، ۲۰۱۷).

[۱۱] توماس هگقامر، “جایش الاسلام: هویت اسلامی و درگیری مسلحانه،” مجله مطالعات خاورمیانه، جلد. ۴۸ (میلادی). ۳ (۲۰۱۶): ۳۷۹-۴۰۲.

[۱۲] چارلز لیستر، احرار الشام: تکامل یک گروه جهادی سوری، (لندن: موسسه بروکینگز، ۲۰۱۵).

[۱۳] آرون لوند، “Ahrar الشام: از انقلاب تا نزاع داخلی، ” مرکز خاورمیانه کارنگی، ۲۰۱۶.

[۱۴] مجله الشؤون الدولیه، “مستقبل الإسلام السیاسی فی ظل التحولات الإقلیمیه”، مجله الشؤون الدولیه، مجلد ۴۷، عدد ۳ (۲۰۲۰): ۲۹-۴۵.

[۱۵] ولادیمیر وان ویلگنبورگ، شرق سوریه پس از اسد، دیوان، دسامبر ۱۰ ، ۲۰۲۴ ، لینک: شرق سوریه پس از اسد | موقوفه کارنگی برای صلح بین المللی، تاریخ ورود: ۲۴-۱۲-۲۰۲۴.

Share on facebook
Share on twitter
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on print

لینک کوتاه خبر:

https://fara.news/?p=15463

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

اخبارمرتبط

هیچ محتوایی موجود نیست

کاربران انقلابی فضای مجازی ذیل این هشتگ اقدام به احصا و برجسته سازی ویژگی‌های مطلوب عملکردی و شخصیتی شهید آیت الله رییسی پرداخته‌اند و خط الگودهی به نامزدهای انتخاباتی براساس منش این شهید را دنبال می‌کنند. مضمون پست‌های مرتبط با این هشتگ درصدد ترویج فرهنگ خدمت‌رسانی به مردم، اخلاق مداری انتخاباتی و پرهیز از سیاست‌زدگی در قبال رییس جمهوررآینده است