جولانی برای نخستین سخنرانی خود پس از ورود به دمشق، مسجد جامع اموی را انتخاب کرد و نه یک استودیوی تلویزیونی یا کاخ ریاست جمهوری. این مکان با قدمتی ۱۳۰۰ ساله و از قدیمیترین مساجد جهان، اهمیت مذهبی بسیار بالایی دارد و پیامهای او را به بهترین نحو منتقل میکند. لازم به ذکر است که در مسجد جامع اموی، آرامگاه یحیی پیامبر قرار دارد و گفته میشود آبی که یحیی پیامبر عیسی مسیح را با آن تعمید داد، در این مسجد است. به همین دلیل، پاپ واتیکان در سفر خود به سوریه از این مسجد بازدید کرد.
جولانی در مسجد جامع تلاش کرد تا خود را به شکل متفاوتی به جامعه سوریه، منطقه و جهان معرفی کند؛ از جمله اینکه ریش خود را مرتب کرد و ظاهری مدرن و متفاوت از چهره معمول جهادیها را ارائه داد. در اینجا تفسیرها بر اساس ایدئولوژی تحلیلگر و مخاطب متفاوت است و باید به همه آنها پرداخت. برخی این اقدام را تداوم رویکرد جهادی میدانند و تاکید جولانی بر سخنرانی در مسجد و نسبت دادن پیروزی به جهادیان و امت اسلامی را دلیلی بر بیتوجهی او به مفهوم دولت ملی و انکار نقش سایر شورشیان سوری محسوب می کنند. وی گفته است: «این پیروزی، پیروزی کل امت اسلامی است».
برخی دیگر سخنرانی در مسجد جامع را نشانهی هویت سنی او در کشوری با اکثریت سنی و ضرورت بازگشت حکومت به اهل سنت میدانند. عدهای نیز آن را پیامی پنهان به ایران تلقی میکنند که نشان میدهد امپراتوری اموی و تمدن شام همچنان پابرجاست و همان تمدنی است که ایران شیعی را از سرزمین سوریه بیرون راند. برخی متخصصان در امور جنبشهای اسلامی نیز معتقدند که در سخنان جولانی، تغییر قابل توجهی در زبان و رویکرد جهادی و گرایش به زبان معتدلتر دیده میشود. همچنین نباید از این نکته غافل شد که وجود آرامگاه یحیی پیامبر در مسجد جامع، پیامی به اقلیت مسیحی سوریه و احترام به حقوق آنهاست. اما محتملترین نظر، احتیاط در تفسیر و عدم عجله در قضاوت است.
تحلیل رفتار سیاسی با استفاده از روش تاریخی تطبیقی
برای تحلیل شخصیت جولانی و محتوای سخنانش، میتوان از روشهای مختلفی استفاده کرد و از جمله آنها روش تاریخی تطبیقی با نمونههای مشابه در تاریخ معاصر است. به عنوان مثال، طالبان پیش از تصرف کامل افغانستان در تابستان ۲۰۲۱، خود را معتدل نشان میداد، اما اکنون با مشتی آهنین نسبت به زنان حکومت میکند؛ درست همانطور که قبل از حملات ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ نیز چنین بود. هنگامی که گروه تروریستی داعش، یک دهه پیش بخش بزرگی از عراق را تصرف کرد، هر گروه قومی و مذهبی متفاوت را سرکوب نمود. بنابراین، رفتار جولانی با علویان و مسیحیان تحت حکومت وی، نشانگر ماهیت واقعی اش خواهد بود.
این اتفاق در مورد اخوان المسلمین در مصر هم رخ داد که به صدور اعلامیهی قانون اساسی و اصرار بر اخوانی کردن دولت مصر منجر شد. بنابراین، روش تاریخی تطبیقی، این تجربه را تایید نمیکند و موجب عدم اطمینان، عدم خوشبینی و هشدار در مورد تبدیل شدن دولت سوریه به یک دولت مذهبی میشود. در مقابل، نمونه های اسلامگرایی هم هستند که در واقع تغییر کردهاند، همه آنها پس از از دست دادن قدرت تغییر کردند و به راه درست بازگشتند؛ یعنی توبهی ناشی از ضعف و ناتوانی.
تحلیل جولانی بر اساس فروید
با توجه به آگاهی و ناخودآگاهی، یا تأثیرات ذهن ناخودآگاه و نسبت دادن وقایع به وجود علت و اهمیت سالهای اولیهی زندگی انسان، تحلیل فروید نمیتواند تغییر اساسی در رفتار جولانی را به گونهای که او را به فردی دموکراتیک تبدیل کند، ارائه دهد زیرا او به الگوهای باطنی نزدیکتر است. بنابراین زمان و اقدامات، بر شناخت سطح تغییرات در وی مؤثر هستند و اینکه آیا تغییری که جولانی نشان داده، واقعی و از ناخودآگاه است یا از سوی عقل و عقلانیت ظاهری است که نفاق سیاسی و عملگرایی را نشان میدهد و به محض قدرت گرفتن، تغییر میکند؟
همچنین با توجه به محیط امنیتی و راهبردی منطقهای و بینالمللی، ممکن است وی مجبور به دادن امتیازاتی به صهیونیست ها شود تا تغییرات در وی پذیرفته گردد. اما اگر از حکومت دست بکشد و برای انتقال قدرت به یک دولت مدنی در سوریه برنامهریزی کند، در این صورت توانسته است الگوی جدیدی را ارائه دهد که حتی به دستگاههای امنیتی کمک میکند تا این الگو را مطالعه کنند و امکان تغییر الگوهای افراطی را درک کنند.
در تحلیل بر اساس اصل زمینه و شرایط کنونی، جولانی درک میکند زمینه منطقهای و بینالمللی تا حدودی وی را قادر ساخته است و باید تا حدی با این زمینه همسو شود. بنابراین وی شروع به انحلال «هیأت تحریر الشام»، کنار گذاشتن حمل سلاح، روی گرداندن از ایران و سپس روسیه و دراز کردن دست به سوی صهیونیست ها میکند تا بر دولت آمریکا تأثیر بگذارد و این تغییرات را بپذیرند و وی را به عنوان الگوی جدیدی در منطقه معرفی و نامش را از فهرست تروریستها خارج کند.
از سویی دیگر دیوید پاتریک هاتون در کتاب «روانشناسی سیاسی»، دو رویکرد اساسی برای درک رفتار سیاسی انسان ارائه میدهد: اول، رویکرد موقعیتی که محیط یا موقعیت پیرامون فرد را در شکلدهی به رفتار یا نقش وی در حوزه عمومی، مهمتر از گرایشها یا ویژگیهای شخصی یا وابستگی حزبی او میداند؛ دوم، رویکرد گرایشی که معتقد است شخصیت فرد و اعتقادات، ارزشها یا حتی میراث ژنتیکی او در این زمینه تأثیرگذارتر است. به طور کلی، میتوان رفتار سیاسی را به عنوان رویدادی دانست که توسط علل درونی یا عوامل بیرونی یا ترکیبی از این دو نوع، هدایت میشود.
با اعمال این موضوع بر جولانی، وضعیت تعادلی بین موقعیت و گرایش و بین محیط جدید و میراث ژنتیکی ایجاد میکند و امکان توازن نسبی بین احتمال ادامهی رویکرد افراطی یا احتمال تجدید نظر فکری در جولانی را فراهم میکند؛ با این حال احتمالا لحن اسلامی در سخنان وی همچنان غالب خواهد بود. البته در این زمینه باید جوانب مختلف زندگی جولانی را هم بررسی کرد.
در پایان، شکی نیست ما با الگوی جدیدی در خاورمیانه روبرو هستیم؛ شخصی که در سازمانهای تروریستی پیشرفت و تجربیات منحصر به فردی در مدیریت آنها کسب کرده و مهارتهای چانهزنی، مواجهه و مانور دارد و در عین حال، از خانوادهای با ارتباطات مستقیم با دنیای سیاست و حکومت برآمده است. این امر وی را قادر ساخته تا هدایت یک استان در سوریه را در دست گیرد و با توافق منطقهای و بینالمللی، توانسته است نظامی را که بیش از پنج دهه بر سوریه حکومت میکرده و تحت حمایت طرفهای منطقهای و بینالمللی بوده است، سرنگون کند و رهبری گروههای مسلح را بر عهده بگیرد؛ گروههایی که تضادهای زیادی بین آنها وجود دارد. بنابراین وی شخصیتی است که نیاز به بررسی بیشتر دارد. نظریه نزدیکتر به تحلیل این شخصیت، نظریه زمینه و وضعیت کنونی با توجه به عملگرایی اوست. او از یک تروریست تحت تعقیب به رهبر یک کشور تبدیل شده است و این موضوعی نیست که در تحلیل تواناییهای او در تغییر و تحول نادیده گرفته شود.