هر کسی که این هفته به عنوان فرمانده کل قوای ایالات متحده انتخاب شود، با وظایف دشواری روبرو خواهد شد. با این حال، هیچ یک از این چالشها از تصمیمگیری در مورد آنچه استفن هادلی، مشاور امنیت ملی سابق، در مقالهای جدید در مجله “امور خارجی” آن را “محور بازندگان” خوانده است، مهمتر نخواهد بود.
هادلی به صورت مختصر این مفهوم را به “همکاری فزاینده بین چین، ایران، کره شمالی و روسیه” اشاره میکند، چالشی که به قدری جدی است که کارشناسان بیم آن را دارند که ممکن است جهان را به جنگ جهانی سوم یا “یک سری درگیریهای جداگانه پراکنده در سراسر جهان” بکشاند.
در شورای آتلانتیک، جایی که هادلی به عنوان رئیس هیئت مشاوره بینالمللی و نایب رئیس اجرایی هیئت مدیره فعالیت دارد، ما در حال بحث بر سر اینکه چه نامی برای این گروه از خودکامگان انتخاب کنیم، هستیم. برخی آن را با محور آلمان، ایتالیا و ژاپن در جنگ جهانی دوم مقایسه میکنند، یا بدتر.
“محور شیطان” قبلاً استفاده شده است. “محور هرج و مرج” هدف مشترک آنها را کمتر نشان میدهد. “محور استبداد” به این معناست که همه رهبران مستبد با آنها موافقاند (که قطعاً این طور نیست). “همپیمانی ستمگران” ممکن است جذاب باشد اما ناچیزش میکند. در نوشتههای خودم، من “محور تجاوزگران” را انتخاب کردهام، بنابراین این گزینه جدید هادلی در نامگذاری مورد توجه من قرار گرفت.
با این حال، آنچه در این مقاله مهم است، صرفاً سبک نگارش نیست، بلکه دستورالعمل قانعکننده هادلی برای یک پاسخ است که آن را باید برای رئیسجمهور آینده ایالات متحده خواند.
هادلی با این فرض آغاز میکند که چین در میان این چهار بازیگر، هم بزرگترین نگرانی بلندمدت واشنگتن است و هم در عین حال، تنها کشوری است – در حالی که دیگران دولتهای سرکش در نواحی خود هستند – که به طور عمیقتری در اقتصاد جهانی وارد شده است.
منطق چنین است که ایالات متحده باید به دلیل منافع شخصی چین را جدا کند (به قول خودم). هادلی با این حال، سخنی از کاندولیزا رایس، وزیر سابق امور خارجه آمریکا، نقل میکند که اخیراً در گفتگویی با من در مجمع جهانی آینده شورای آتلانتیک مطرح شده بود که سیاستگذاران “آنها را کنار هم بگذارند و مجبور به مقابله با عواقب این واقعیت کنند که در واقع چیز زیادی با هم ندارند.”
هادلی مینویسد: “هدف واشنگتن باید این باشد که بهطور روشن به شی جینپینگ، رئیسجمهور چین نشان دهد که این روابط جدید چقدر برای منافع پکن زیانآور و هزینهبر خواهد بود. این امر به معنای خنثیسازی مؤثر ایران، کره شمالی و روسیه در مناطق خود است و در نتیجه به چین نشان میدهد که پیوستن به یک گروه از بازندگان در حقیقت راهی به سوی نفوذ جهانی نیست.”
این حرفی است که گفتنش آسانتر از انجام دادنش است. با این حال، این رویکردی است که از منطق و عملگرایی برخوردار است. میتواند حمایت متحدان را برانگیزد و هر کدام از دو نامزد بسیار متفاوت ریاست جمهوری ایالات متحده میتوانند آن را بپذیرند.
هادلی نحوه دستیابی به این هدف را به تفصیل بیان میکند. در ادامه به صورت خلاصه به آن پرداختهایم.
در مورد روسیه، این به معنای جلوگیری از پیروزی ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در اوکراین خواهد بود و این به حمایت دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی پایدار غرب نیاز دارد. هدف این خواهد بود که اوکراین به عنوان کشوری دموکراتیک، ایمن، شکوفا، غیر فاسد و مستقل به نهادهایی مانند اتحادیه اروپا و ناتو بپیوندد.
مهم است که هادلی با روسیه شروع میکند. اگر رئیسجمهور آینده ایالات متحده اوکراین را رها کند یا حمایت کافی ارائه ندهد، بقیه استراتژی “محور بازندگان” از هم میپاشد.
با ایران، این به معنای “سرکوب کردن جاهطلبیهای هژمونیک تهران در خاورمیانه” خواهد بود که ایالات متحده و متحدان آن در حال حاضر بیشترین فرصت را در دهههای اخیر برای انجام دارند. این به حمایت از اسرائیل نیاز دارد در حالی که به دست آوردن دستاوردها علیه ایران و نیروهای نیابتی آن شتاب میگیرد.
در عین حال، این به معنای دستیابی به ثبات بیشتر در منطقه از طریق آشتی میان اسرائیل و همسایگان عربش، آیندهای امیدوارکنندهتر برای فلسطینیان و فرصتی برای لبنان برای رهایی از سلطه حزبالله خواهد بود.
در مورد کره شمالی، این به معنای بازدارندگی پیونگیانگ از طریق تقویت تواناییهای دیپلماتیک، اقتصادی و نظامی متحدان منطقهای ایالات متحده – استرالیا، ژاپن و کره جنوبی – “همه با هدف پیشرفت به سوی یک منطقه هند-آرام آزاد، باز و صلحآمیز” خواهد بود.
جامعه سیاست خارجی ایالات متحده همچنان به دنبال معادل معاصر وضوح به موقع “مقاله ایکس”، نوشته جورج اف. کنان و منتشر شده با نام مستعار “ایکس” در شماره ژوئیه ۱۹۴۷ مجله امور خارجی است، جایی که مقاله جدید هادلی در آن ظاهر میشود.
این مقاله با عنوان “منابع رفتار شوروی”، اصطلاح “مهار” را به استفاده گسترده رساند. این مقاله بر اساس یک تلگراف محرمانه از مأموریت کنان در مسکو در فوریه ۱۹۴۶ نوشته شده بود درباره چگونگی برخورد با چالشهای پدید آمده آن دوران، که به دلیل طول ۸۰۰۰ کلمهای خود به “تلگراف بلند” معروف شد.
هادلی بیش از حد فروتن است که مقایسه مقاله خودش، “محور بازندگان شی جینپینگ: طریقه درست خنثی کردن همگرایی خودکامگان نوین”، با نوشته کنان را بپذیرد. با این گفته، همانند کنان، هادلی نقشی قابل توجه در مراحل اولیه یک دوره جدید دارد که به توصیف خطرات آن و پیشنهاد واکنشی قابل دستیابی میپردازد.
مقاله کنان صحنه را برای جنگ سردی که درپی آمد آماده کرد، اما به یادآوری هست که پایان آن جنگ سرد تا بیش از چهل سال بعد و با فروپاشی دیوار برلین و سقوط شوروی روی نداد.
چه معاون رئیس جمهور کامالا هریس و چه رئیس جمهور پیشین دونالد ترامپ این هفته انتخاب شوند، مقاله هادلی میتواند به رئیس جمهور آینده آمریکا کمک کند تا دوره جدید خطرناک نوظهور را هدایت کند.
هادلی نتیجه میگیرد: “استراتژی درست ایالات متحده میتواند به شی بفهماند که او بهترین منافع خود را با قطع ارتباط با محور بازندگان میتواند تأمین کند.”
فردریک کمپه رئیس و مدیر عامل شورای آتلانتیک است. شما میتوانید او را در ایکس دنبال کنید: @FredKempe.
این نسخه بخشی از خبرنامه “نقاط عطف” فردریک کمپه است، ستونی از گزارشها از دنیایی در حال تغییر. برای دریافت این خبرنامه در طول هفته، اینجا ثبتنام کنید.