میدانهای نفتی ایران قدیمیترین میدانها در خاورمیانه هستند. در سال ۱۹۰۱، ویلیام ناکس دارسی استرالیایی امتیازنامهای را به دست آورد که در عرض یک دهه به شرکت نفت انگلیس-ایران تبدیل شد. در سال ۱۹۳۵، که نام پرشیا به ایران تغییر یافت، نام شرکت نیز به شرکت نفت انگلیس-ایران تغییر کرد و سپس با رشد فراتر از ایران، نام خود را به بریتیش پترولیوم تغییر داد.
تولید نفت در دهه ۱۹۷۰ به اوج رسید. جنگ پس از انقلاب و آشفتگیهای سیاسی، همراه با دههها سوءمدیریت، میدانهای نفتی ایران را به سایهای از وضعیت سابق خود تبدیل کرده است. تولید برخی از میدانها اکنون سالانه ۸ تا ۱۲ درصد کاهش مییابد. ایران برای سوخترسانی به وسایل نقلیه موتوری و همچنین برای تزریق به میدانها جهت استخراج نفت، مجبور به واردات بنزین تصفیهشده است. وابستگی ایران به واردات بنزین یکی از دلایل اصلی است که چرا تهدیدات آن برای بستن تنگه هرمز اغراقآمیز است؛ چرا که نه تنها به لحاظ نظامی نمیتواند این کار را انجام دهد، بلکه هرگونه بستن این تنگه به صورت نامتناسبی به ایران آسیب میزند، چرا که چین و دیگر مشتریان به راحتی میتوانند از بازارهای دیگر نفت خریداری کنند.
چین به زودی ممکن است مجبور به این کار شود. کمی کمتر از دو سال پیش، جمهوری اسلامی اعلام کرد که مقر جدیدی برای توسعه نانو و میکرو تکنولوژیها ایجاد کرده است که به نام شورای نوآوری فناوری نانو ایران شناخته میشود. در حالی که شرکت ملی نفت ایران از فاش کردن آمار واقعی میدانهای نفتی ایران به عنوان یک راز دولتی خودداری میکند، از قرار معلوم این اطلاعات به دانشمندان و مهندسان در این مرکز نرسیده است. این سازمان جدید با افتخار از تولید نانوکاتالیزورهایی که به تجزیه نفت خام و افزایش بازدهی محصولات جانبی باارزشتر کمک میکنند، گزارش داد که این نانوکاتالیزور ممکن است به ایران کمک کند تا از چرخه نزولی میدانهای نفتی خود جلوگیری کند. امروز، ایران کمی بیش از ۳ میلیون بشکه در روز تولید میکند، اما امید دارد که تقریباً این مقدار را در پنج سال آینده به ۵.۸ میلیون بشکه برساند.
در حال حاضر، مرکز نانوتکنولوژی میگوید که برای دستیابی به این رقم، نیاز به حفر ۲۰۰۰ چاه جدید است. همچنین گزارش میکند که هر چاه جدید ۲۰۰ روز زمان نیاز دارد تا حفر و اجرایی شود. مرکز اعلام کرد: «چارهای جز افزایش استخراج از چاههای عملیاتی نیست که نیاز به استفاده از فناوریهای پیشرفته مانند نانوتکنولوژی دارد.» همچنین افزود: «تحریمهای اعمالشده بر کشور و به تبع آن عدم تامین کاتالیزورهای مورد نیاز پالایشگاهها و پتروشیمیها از خارج، نیز موجب شده است که اولویتبندی حمایت از کاتالیزورهای جدید مدنظر قرار گیرد.»
حدس و گمانها اکنون افزایش یافته است که در پی حمله اخیر موشکی بالستیک ایران به اسرائیل، نیروهای دفاعی اسرائیل ممکن است اقدامات تلافیجویانه انجام دهند. با توجه به اینکه صنعت نفت ایران اقتصاد آن را تسهیل میکند، به نظر میرسد هدف قرار دادن این صنعت احتمالی است. نقاط کلیدی خاصی آشکارا وجود دارد. ایران ۹۰ درصد نفت خود را از یک نقطه واحد صادر میکند: ترمینال نفتی خارک. با این حال، با توجه به کاهش بسیاری از میدانها، توانایی ایران برای تولید یا واردات نانوکاتالیزورها میتواند گزینه دومی باشد، همانطور که منطقه صنعتی عسلویه، جایی که بخش بزرگی از صنایع نفت و پتروشیمی ایران متمرکز شده است، میتواند باشد.
در سراسر دورههای مختلف دولتی در ایالات متحده، یک پدیده عجیب وجود دارد: مقامات آمریکایی به نظر میرسد که یا از دیدن آسیبپذیریهای رژیم ایرانی ناتوان هستند یا از بهرهبرداری از آنها خودداری میکنند و به جای آن با ارائه مبالغ هنگفتی به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران، شکست را از چنگال پیروزی میربایند. این وضعیت خاورمیانه را به آستانه جنگ و جمهوری اسلامی را به مرز ساخت سلاحهای هستهای رسانده است. یکی از دلایلی که غرب به طور مداوم به تهران امتیاز میدهد این است که، درست مانند دوران جنگ سرد با اتحاد جماهیر شوروی، سازمان اطلاعات مرکزی و وزارت خارجه ایالات متحده معتقدند که جمهوری اسلامی از نظر صنعتی و نظامی بسیار قویتر از واقعیت است. پاشنه آشیلها وجود دارند. تنها سوال این است که چه کسی نقش شاهزاده ترویایی پاریس را ایفا خواهد کرد و تیر قاتل را پرتاب خواهد کرد.
اندیشکده: Middle East Forum Observer
نویسنده: Michael Rubin