امروز: دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۴۰۳

رصد اندیشکده های فرانیوز

انتخاب مجدد ترامپ احتمالاً چگونه بر سیاست خارجی ایالات متحده تأثیر خواهد گذاشت؟

در ۵ نوامبر ۲۰۲۴، دونالد ترامپ برای دومین دوره غیر متوالی به عنوان چهل‌وهفتمین رئیس‌جمهور ایالات متحده انتخاب شد. در ادامه، کارشناسان موسسه بروکینگز تحلیل می‌کنند که انتخاب مجدد ترامپ احتمالاً چه معنایی برای آینده سیاست خارجی ایالات متحده دارد.

پاول ک. بایف: پوتین باید نگران باشد، نه شاد

مسکو به شدت منتظر بروز ناآرامی‌ها و اختلاف‌ها پس از انتخابات ایالات متحده بود و اشاره‌های موذیانه ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه، مبنی بر ترجیح به دولت هریس تنها نقاب نازکی بر روی ترجیح واقعی او بود. با این حال، پوتین اکنون با تعهد به انتقال آرام قدرت و یک رئیس‌جمهور پرجنب‌وجوش ایالات متحده که با یک مأموریت محکم و بدون محدودیت‌ از سوی سایر شاخه‌های دولت تقویت شده، روبرو است. به‌دنبال پیروزی قاطع غیرمنتظره دونالد ترامپ، پوتین خود را در موقعیتی می‌بیند که توازن قوا و چالش‌ها به سرعت بازتعریف شده‌اند. تمایل او برای تبدیل شدن به یک قهرمان در تقویت نظم جهانی تحت سیطره ایالات متحده، که در سخنرانی پراکنده‌اش در نشست اخیر باشگاه والدای به وضوح بیان شد، با شکست‌های متعددی روبرو خواهد شد، شاید حتی از هفته آینده در نشست G20 در برزیل که نمی‌تواند در آن شرکت کند.

آنچه برای کرملین بیشترین اهمیت را دارد، تغییر در دخالت ایالات متحده در جنگ طولانی در اوکراین است. برنامه “پیروزی” پوتین بر این فرض استوار است که وحدت غرب در طول جنگ فرسایشی کاهش یابد و روسیه ابتکار راهبردی را در دست داشته باشد. این برنامه با بی میلی آشکار دولت ترامپ برای حفظ چنین جنگی و تمایلِ مشخص به پایان سریع آن، مورد آزمایش قرار خواهد گرفت. ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، به دلیل این نیت‌ها دلایلی برای نگرانی دارد و به بهترین شکل ممکن تلاش می‌کند تا به اهداف خود بپردازد. با این حال، پوتین باید حتی بیشتر نگران باشد زیرا اهداف ماکسیمالیستی او برای سلطه بر اوکراین به هیچ وجه نمی‌تواند در یک برنامه صلح جای بگیرد. این سرسختی ممکن است واکنش قوی از سمت رئیس‌جمهور جدید ایالات متحده را دعوت کند که برای تحمل بی‌ادبی شناخته نمی‌شود.

واندا فلاباب-براون: روابط ایالات متحده و مکزیک وارد مرحله بحرانی می‌شود

تغییرات چشمگیر در سیاست‌ها و چالش‌های رادیکال در روابط ایالات متحده و مکزیک تحت ریاست جمهوری ترامپ پیش رو است. اگر دولت او تهدیدات مطرح‌شده توسط دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب، و بسیاری از سیاستمداران جمهوری‌خواه برای استفاده از اقدامات نظامی یک‌جانبه ایالات متحده جهت بمباران آزمایشگاه‌های فنتانیل در مکزیک، استقرار عملیات ویژه ایالات متحده برای حذف سران کارتل‌های موادمخدر مکزیکی و یا محاصره بنادر مکزیکی که پیش‌ماده‌های غیرقانونی موادمخدر را دریافت می‌کنند، ادامه دهد، روابط ایالات متحده و مکزیک به‌طور بی‌سابقه‌ای تخریب خواهد شد.

جفری فلتمن: ترامپ و خلیج فارس

نماینده امور خلیج فارس در دولت بایدن، برت مک‌گورک، بعید است بار دیگر خود را به‌طور قابل توجهی تغییر دهد تا بتواند شغل خود را حفظ کند. با این حال، محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی، محمد بن زاید رئیس‌جمهور امارات متحده عربی، و شیخ تمیم بن حمد از قطر بدون شک همچنان به طور آماده‌ای به کاخ سفید دسترسی خواهند داشت. سه رهبر خلیجی دارای جیب‌های عمیق و قدرت داخلی نامحدودی هستند که به دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب، جذب شده است.

جیمز گلدگیر: روسیه، اوکراین و ناتو

دیدگاه‌های دونالد ترامپ درباره اوکراین، روسیه، و ناتو به خوبی شناخته شده است. او خواهان پایان جنگ است، ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه را تحسین می‌کند، و معتقد است که متحدان بیش از حد به ایالات متحده وابسته هستند و به اندازه کافی برای امنیت خود نمی‌کنند. این‌که چگونه این دیدگاه‌ها به سیاست ترجمه خواهد شد، بسیار نامشخص است. او دوست دارد خود را به عنوان یک معامله‌گر بزرگ ببیند و می‌خواهد به عنوان یک رهبر قوی مورد احترام قرار گیرد. بنابراین، با وجود تحسین بالای او برای رئیس‌جمهور روسیه، معامله‌ای که به نظر می‌رسد او تنها به پوتین تسلیم می‌شود، ممکن است چندان جذاب نباشد. بزرگترین چالش در ایجاد یک معامله برای پایان جنگ، با انگیزه‌های پوتین و ولودیمیر زلنسکی، رئیس‌جمهور اوکراین، روبرو است.

سامانتا گروس
جهان از دست دادن رهبری آمریکا در مسائل آب و هوایی را تجربه خواهد کرد

دیدگاه‌های رئیس‌جمهور منتخب، دونالد ترامپ، در مورد انرژی و مسائل اقلیمی به وضوح مخالف دیدگاه‌های دولت فعلی است. در کارزار انتخاباتی، پیام اصلی او درباره انرژی «حفاری بی‌وقفه» بود و ادعا کرد که می‌تواند قیمت انرژی مصرف‌کنندگان را تا ۵۰ درصد کاهش دهد، وعده‌ای که احتمالاً قادر به تحقق آن نخواهد بود. حتی اگر جمهوری‌خواهان هر دو مجلس کنگره را تسخیر کنند، لغو قانون کاهش تورم بارز نیز بعید است، زیرا تعداد کافی از قانون‌گذاران جمهوری‌خواه تمایلی به چشم‌پوشی از مزایای این قانون، که عمدتاً به ایالت‌ها و مناطق آن‌ها برمی‌گردد، ندارند. با این حال، انتظار می‌رود که شاهد حمله به بسیاری از مقررات محیط زیستی باشیم، از جمله در مورد انتشار گازهای گلخانه‌ای (GHG) از نیروگاه‌ها، انتشار متان از تولید نفت و گاز، کارایی وسایل نقلیه و افشای ریسک‌های اقلیمی شرکت‌ها. در نهایت، و شاید مهم‌تر از همه، جهان رهبری آمریکا در مسائل آب و هوایی را از دست خواهد داد. ترامپ بار دیگر ایالات متحده را از توافق پاریس خارج خواهد کرد، و دومین تولیدکننده بزرگ گازهای گلخانه‌ای جهان را از تلاش‌های جهانی برای کاهش تغییرات آب و هوایی حذف خواهد کرد.

رایان هاس
ترامپ و تایوان

وقتی در سال ۲۰۱۶ دونالد ترامپ انتخاب شد، تماسی تبریک‌آمیز از رئیس‌جمهور تایوان دریافت کرد. پکن به شدت واکنش نشان داد و با نگه‌داشتن تماس تلفنی معرفی‌ای با شی جین‌پینگ، رئیس‌جمهور چین، تا زمانی که ترامپ تعهد خود به سیاست قدیمی «چین واحد» آمریکا را تأیید نکرد، پاسخ داد. پکن می‌خواست ترامپ را متقاعد کند که با پذیرش تایوان نمی‌تواند به هیچ قدرت اهرمی با رهبران چین دست یابد. ترامپ با این درخواست موافقت کرد. وقتی ترامپ و شی اولین دیدار چهره‌به‌چهره خود را در مارالاگو برگزار کردند، ترامپ گفت که بدون مشورت با شی، دوباره با رهبر تایوان صحبت نخواهد کرد. از آن زمان ترامپ به طور مستقیم با رهبر تایوان ارتباط نداشته است.

به زمان حال برگردیم. ترامپ به ندرت درباره تایوان صحبت می‌کند، اما وقتی می‌کند، بیشتر به بازنگری نارضایتی‌ها درباره این که چگونه تایوان هزینه دفاعی خود را کمتر می‌پردازد و بخش نیمه‌رسانای آمریکا را «به جیب می‌زند»، می‌پردازد. ترامپ بی‌پیش‌بینی خود را به عنوان سرمایه‌ای برای نگه داشتن دشمنان در حالت ناپایدار می‌بیند. دیدگاه‌های ترامپ درباره تایوان خاص است. تمایل ترامپ به سرپیچی از تفکر متعارف بخشی از جذابیت او برای بخش بزرگی از رای‌دهندگان آمریکاست.

حتی با این حال، ترامپ یک مدیر جزئی نیست. در طول اولین دوره خود، مقامات امنیت ملی ترامپ اقدامات معنی‌داری برای نشان دادن احترام به تایوان و حمایت از تقویت توان دفاعی تایوان برداشته‌اند. هیچ دلیلی وجود ندارد که ترامپ بیشتر از دوره اول خود در تصمیمات سیاستی دقیق نسبت به تایوان در دوره دوم خود درگیر شود. بخش زیادی از رویکرد او نسبت به تایوان بستگی به این دارد که چه کسانی را برای موقعیت‌های بالای سیاستی انتخاب می‌کند. این امر نیازمند زمان برای ارزیابی است.

مارا کارلین
بزرگترین سوالات برای دفاع

بزرگترین سوال برای وزارت دفاع، نهادی که به طور سنتی حرفه‌ای و غیرحزبی است، درباره روابط شهر-نظامی در پنتاگون و در مقابل کاخ سفید متمرکز است. آیا مدیریت دوم ترامپ با همان کمبود شگرف دقت و فرایند در برنامه‌ریزی جنگ، استفاده از نیرو و بودجه دفاعی و استانداردشکنی گسترده‌تر از سوی ناظران غیرنظامی مشخص خواهد شد؟

سوالات معمول‌تر بر استراتژی و منابع دفاعی متمرکز است. استراتژی دفاعی احتمالاً همچنان بر روی چین تمرکز خواهد کرد زیرا هیچ کشور دیگری دارای اراده و به طور فزاینده‌ای قابلیت بازسازی بنیادی امنیت جهانی نیست. تصمیمات راهبردی دشوار منتظر تیم جدید است که چگونه بهترین روش برای مقابله با دیگر تهدیدات امنیتی ملی بزرگ، مانند روسیه، ایران، کره شمالی و بازیگران غیر دولتی خشونت‌آمیز باشد، به‌ویژه که همکاری‌های افزایش‌یافته میان بسیاری از این کشورها (از جمله با چین) نمایانگر یک تغییر ژئوپلیتیکی قابل توجه است. تعیین اولویت تهدیدی که توسط چین ایجاد می‌شود در حالی که زمان، توجه و منابع کافی به این دشمنان دیگر اختصاص می‌دهد، نیازمند معاملات سخت و رویکردهای مدبرانه برای ساخت و استفاده از نظامی است. چگونگی پایان یافتن جنگ‌های خاورمیانه و اوکراین بر امنیت ایالات متحده تأثیر خواهد گذاشت و قول رئیس‌جمهور منتخب دونالد ترامپ برای استفاده از ارتش برای اخراج‌های جمعی ممکن است نه تنها از تهدیدهای جدی در خارج از کشور منحرف کند بلکه تاثیری فرساینده بر ارتش و رابطه آن با مردم داشته باشد.

در نهایت، بودجه ۸۵۰ میلیارد دلاری دفاع احتمالاً افزایش خواهد یافت، اما این قله اهمیت کمتری نسبت به نحوه هزینه‌کردن پول دارد – سرمایه‌گذاری در قابلیت‌های نوظهور، تکمیل ذخایر مهمات و گسترش تحقیق و توسعه، یا سیستم‌های موجود.

پاتریشیا م. کیم
آیا روابط آمریکا و چین در حال سقوط آزاد است؟

آیا روابط آمریکا و چین در مدیریت دوم ترامپ به سوی سقوط آزاد حرکت می‌کند؟ در کمپین انتخاباتی، دونالد ترامپ گفت که تعرفه ۶۰ تا ۱۰۰ درصدی بر تمام واردات از چین وضع خواهد کرد – حرکتی که یک جنگ تجاری را تحریک کرده و به سرعت روابط آمریکا و چین را به سقوطی نزولی خواهد برد. سوال کلیدی این است که ترامپ چقدر سریع به تعرفه‌ها عمل خواهد کرد و آیا می‌تواند به مذاکره درباره یک توافق تجاری ارتقاء یافته باز باشد – شاید یکی که از توافق تجاری مرحله اول که چین پس از شیوع همه‌گیری نتوانسته به آن پایبند باشد، «بزرگتر و بهتر» باشد. البته، آیا شی آماده است تا یک معامله احتمالی را به میز بیاورد در هفته‌های آینده یک سوال دیگر کلیدی است. پکن ممکن است تصمیم بگیرد که یک رویکرد «صبر و نظاره» اتخاذ کند، از ترس از دست دادن وجه اگر تلاش‌های شی رد شود.

ترامپ در کارزار انتخاباتی خود تکرار کرده است که به جنگ‌های اوکراین و خاورمیانه پایان خواهد داد. میزان دیدی که چین توسط ترامپ به عنوان مانعی یا همتای خود در پایان این جنگ‌ها تلقی می‌شود احتمالاً بر محور گسترده‌تر سیاست چین او تأثیر می‌گذارد. نحوه مدیریت پکن روابط خود با مسکو، پیونگ یانگ، ایران و دیگر کشورها در خاورمیانه در ماه‌های آینده به شدت توسط دولت جدید مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

در نهایت، ترامپ ایدئولوگ نیست. او هیچ مشکلی ندارد که با دیکتاتورها کار کند. او اظهار داشته که از «کنترل آهنین» شی بر کشور تحسین می‌کند و این رهبر چینی را «دوست» خود می‌نامد. در مقابل، بسیاری از اطرافیان ترامپ معتقدند که حزب کمونیست چین تهدیدی وجودی برای ایالات متحده است. آنها چین را نه به عنوان یک همتای بالقوه در طرف دیگر میز مذاکره بلکه به عنوان دشمنی می‌بینند که باید مقابله و تضعیف شود. هنوز مشخص نیست کدامیک از این دیدگاه‌های جهانی سیاست چین در مدیریت دوم ترامپ را هدایت خواهد کرد. مانورهای دیپلماتیک پکن در دوره انتقال و توانایی شی برای جلب علاقه شخصی ترامپ در شکل‌دادن به سیاست چین ایالات متحده احتمالاً نقشی حیاتی در تعیین مسیر و لحن رابطه آمریکا و چین خواهند داشت.

لین کوک
ترامپ ۲.۰ به متحدان در جنوب شرقی آسیا نیاز خواهد داشت، اما تعرفه‌ها ممکن است این امر را پیچیده کنند

عدم دستیابی به یک توافق اقتصادی بزرگ، رقابت با چین شدت خواهد یافت. این به معنای ادامه رویه‌های کنونی بیشتر از تغییر در جبهه امنیتی با کشورهای جنوب شرقی آسیا خواهد بود.

ما احتمالاً شاهد خواهیم بود که ایالات متحده تمرکز خود را بر روی منطقه هند و اقیانوس آرام حفظ خواهد کرد، که در دوره اول مدیریت ترامپ معنا یافت و در ریاست جمهوری جو بایدن ادامه یافت. باوجود انتقادات علیه ترامپ که در دوره اول ریاستش بر اتحادها و مشارکت‌ها تسلط یافته است، و با وجود احتمال بازگشت به غرایز تراکنشی بیشتر، یک مدیریت ترامپ دوم که بیشتر اهل تخاصم است در نهایت به دنبال ایجاد روابط امنیتی قوی در جنوب شرقی آسیا برای مقابله با چین خواهد بود. مدیریت دوم ترامپ احتمالاً تعهد ایالات متحده به اتحاد ایالات متحده و فیلیپین را مجدداً تأیید خواهد کرد، که با توافق همکاری دفاعی پیشرفته‌ای که به ایالات متحده دسترسی به نه پایگاه نظامی را می‌دهد، پشتیبانی می‌شود. تحت مدیریت اول ترامپ، واشنگتن روشن کرد که پیمان دفاع متقابل ایالات متحده و فیلیپین در سال ۱۹۵۱ شامل دریای چین جنوبی می‌شود و به «حملات مسلحانه» علیه گارد ساحلی فیلیپین تسری دارد. باوجود نیاز به تقویت اتحادیه‌ها و مشارکت‌های ایالات متحده و جنوب شرقی آسیا، احتمالاً شاهد بی‌اعتنایی به انجمن کشورهای جنوب شرقی آسیا (آسه‌آن) تحت ترامپ ۲.۰ خواهیم بود؛ ترامپ ۱.۰ توجه کمی به این گروه چندملیتی داشت.

تغییرات اقتصادی احتمالاً چشمگیر خواهد بود. ترامپ تهدید به وضع تعرفه ۶۰ درصدی بر چین و ۱۰ تا ۲۰ درصدی به طور جهانی کرده است. در حالی که این ممکن است به برخی کشورها در جنوب شرقی آسیا اجازه دهد که خود را به عنوان جایگزین‌هایی برای چین معرفی کنند، کشورهایی با مازاد تجاری بزرگ (ویتنام و تایلند) یا قابل توجه (مالزی و اندونزی) با ایالات متحده در نهایت می‌توانند تحت فشار قرار گیرند تا اختلالات تجاری را کاهش دهند یا با تعرفه‌های بالاتر مواجه شوند. موضع تهاجمی در برابر سرمایه‌گذاری‌های چینی ممکن است باعث بررسی دقیق‌تر سرمایه‌گذاری‌های پکن در جنوب شرقی آسیا شود. ترامپ تهدید به خروج از چارچوب اقتصادی هند و اقیانوس آرام کرده است، که شامل هفت عضو آسه‌آن می‌شود و به پایان رساندن یک ابتکارکه برنامه‌ریزی شده بود تا خلأیی در مشارکت اقتصادی ایالات متحده با منطقه پس از خروج اولین دولت ترامپ از توافق ترانس-پاسیفیک را پر کند. بدون توافقات یا ابتکارات تجاری جدید، ایالات متحده ممکن است در نشان‌دادن مشارکت جامع در منطقه‌ای که برای آن اقتصاد امنیت است، تلاش کند، هرچند ایالات متحده همچنان بزرگترین سرمایه‌گذار در منطقه باقی مانده است.

تانوی مدان
پیوستگی و تطبیق در همکاری آمریکا و هند

اگر بخواهیم دوره قبلی ترامپ را معیار قرار دهیم، احتمالاً در همکاری ایالات متحده و هند پیوستگی بیشتری نسبت به روابط دیگر وجود خواهد داشت. نارندرا مودی، نخست‌وزیر هند، در ساختن یک رابطه با رئیس‌جمهور منتخب دونالد ترامپ سرمایه‌گذاری کرده است و او یکی از اولین تماس‌هایی بود که رئیس‌جمهور منتخب دریافت کرد. هند نه متحدی است که ترامپ از آن ناراضی باشد و نه یک مشکل اولویت‌دار. نقاط اختلاف مختلفی وجود خواهند داشت (بازرگانی و مهاجرت به جای روسیه یا ارزش‌ها)، اما دهلی‌نو انتظار ندارد که به‌طور مستقیم در خط آتش مدیریت جدید باشد، به اصطلاح.

این که آیا همکاری عمیق‌تر خواهد شد، به‌صورت دوجانبه یا از طریق گروه‌های کوچک‌تر مانند کواد یا I2U2، احتمالاً بستگی زیادی به سه عامل خواهد داشت: اول، دیدگاه شخصی ترامپ درباره هند؛ دوم، نتایج بحث‌های سیاست داخلی درباره بازرگانی، مهاجرت، توازن میان بازگرداندن مشاغل به داخل و انتقال به کشورهای دوست، روسیه و چین؛ سوم، رویکرد دولت ترامپ به چین. موضوع آخر به‌طور قابل توجهی اهمیت دارد زیرا همکاری آمریکا و هند به‌طور چشمگیری بر اساس یک دیدگاه مشترک (هرچند نه یکسان) از منطقه هند و اقیانوس آرام و نگرانی درباره جسارت‌پذیری پکن پیش برده شده است. این همگرایی راهبردی، که در دوره اول ترامپ شدت یافت، همکاری عمیق‌تری را ممکن ساخته و به‌ویژه در حوزه‌های دفاع، امنیت اقتصادی و فناوری انجام شده است و واشنگتن و دهلی‌نو را تشویق به مدیریت اختلافات کرده است.

بنابراین، هند به‌طور نزدیک مشاهده خواهد کرد که آیا ترامپ بار دیگر به چین نگرشی رقابت‌آمیز اتخاذ خواهد کرد یا به دنبال معامله‌ای با شی جین‌پینگ خواهد بود. دیگر عناصر که دهلی‌نو آنها را زیر نظر خواهد داشت عبارتند از تعیین افراد در دولت جدید، رویکرد آن به درگیری‌های روسیه-اوکراین و اسرائیل-غزه، نحوه اجرای برنامه بازرگانی و مهاجرت، رویکرد در منطقه هند و اقیانوس آرام و علاقه‌مندی ادامه‌دار ایالات متحده به کمک به تقویت قابلیت‌های هند. سیاست‌گذاران هندی، به نوبه خود، به مدیریت دوم ترامپ همان‌طور که با اولی تطبیق خواهند داد: ایجاد دلایل استراتژیک و اقتصادی برای روابط، تأکید بر آمادگی هند برای اشتراک بار، و تطبیق با رویکرد واولویت‌های بیشتری که ترامپ دارد، ضمن آماده‌سازی برای ناپایداری و تغییرپذیری قابل پیش‌بینی، تعمیق روابط با دیگر شرکا و کوشش برای تثبیت یا تعیین پایینی برای روابط خود با چین.

سوزان مالانی
ایران در اولویت

به دلیل سایه‌ای که تحولات چشمگیر در طول اولین دوره ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ به جا گذاشته‌اند، ایران به عنوان یکی از اولویت‌های سیاست خارجی برای دوران دوم ترامپ ظهور کرده است. چهار سال اول او در دفتر شامل یک سری شوک بود – خروج از توافق هسته‌ای در سال ۲۰۱۸ و اعمال تحریم‌های “فشار حداکثری”، عدم پاسخ به حملات سازمان‌دهی‌شده توسط ایران بر تأسیسات صادرات نفت سعودی در سال ۲۰۱۹ و ترور معمار شبکه‌های شبه‌نظامی ایران توسط آمریکا در سال ۲۰۲۰ – اما اقدامات قابل توجهی برای مهار تهدیدات ایران انجام نشد. در بازه زمانی که ترامپ دفتر را ترک کرد، پیشرفت‌های هسته‌ای تهران، افزایش تهاجم منطقه‌ای و توطئه‌ها برای ترور مقامات آمریکایی سابق، از جمله ترامپ، چالش‌ها را تشدید کرده است.

تیم امنیت ملی جدید ترامپ وعده داده است که بار دیگر فشار اقتصادی بر تهران را افزایش دهد. احتمالاً دولت او کمتر از دولت بایدن بر کمپین اسرائیل برای کاهش توانایی‌های ایران و نیروهای وابسته به آن محدودیتی اعمال خواهد کرد و رئیس‌جمهور منتخب به تهران هشدار داده است که در پاسخ به هر گونه تهدید علیه جان یک نامزد ریاست جمهوری آمریکا، “شهرهای بزرگ شما و خود کشور را به تکه‌های کوچک تبدیل خواهم کرد.”

اما در عمل، ثابت ممکن است که فشار دولت جدید بر ایران فقط در حد حرف باقی بماند. موفقیت اولیه تحریم‌های “فشار حداکثری” ترامپ به تمایل قدرت‌های بزرگ مانند چین برای تبعیت وابسته بود؛ اما این امر مدتی است که از بین رفته است. هرگونه بازاعمال تحریم‌ها نیاز به تلاش‌های فعالانه برای تخریب شبکه‌های پیچیده‌ای دارد که نه تنها به تهران بلکه به مسکو نیز اجازه داده‌اند با وجود تحریم‌های آمریکا رشد کنند. همچنین از سوی متحدان کلیدی منطقه‌ای واشنگتن مانند عربستان سعودی که اکنون به‌جای مقابله با تهران ترجیح می‌دهند آن را همکار کنند، با موانعی روبرو خواهد شد.

این موضع ممکن است به‌طور واقعی با خود رئیس‌جمهور منتخب همسو باشد، که مدت‌ها علیه بیهودگی مداخله‌های آمریکایی در خاورمیانه مبارزه کرده و در مسیرهای انتخاباتی از تغییر رژیم‌ها دوری کرده، تمایل خود را اعلام کرده که ایران را به عنوان “کشوری موفق” ببیند و آمادگی خود برای انجام معامله را “در عرض یک هفته پس از انتخابات” بیان کرده است. یک تهران ماهر، بدون وابستگی به ایدئولوژی مخرب، ممکن است در بهره‌گیری از تمایل رئیس‌جمهور منتخب برای معامله‌گری و تناقضات درون ائتلاف حکومتی خاص خود موفق شود. با این حال، رهبری فعلی فلج و رو به افزایش ریسک‌پذیر ایران تقریباً مطمئن است که راهی بیشتر آشتی‌ناپذیر را انتخاب کند.

الکساندر نویس
روابط تراکنشی بیشتر با شرکا و هم‌پیمانان

دوره دوم ریاست‌جمهوری ترامپ احتمالا در سطوح استراتژیک سیاست دفاعی ایالات متحده، به خصوص در مورد اهمیت بازدارندگی و تمرکز بر چین که همچنان به عنوان تهدید اصلی باقی می‌ماند، استمرار خواهد داشت. رقابت استراتژیک همچنان به عنوان اصل سازمان‌دهی و کلمه‌بازی باقی خواهد ماند، اگرچه ممکن است به آن به عنوان رقابت قدرت‌های بزرگ اشاره شود. و حمایت از اسرائیل و مقابله با ایران همچنان در اولویت خواهد بود.

استثنای اصلی روسیه و اوکراین خواهد بود، جایی که رئیس‌جمهور منتخب دونالد ترامپ احتمالاً به شدت کمک نظامی ایالات متحده به کی‌یف را کاهش یا حتی لغو کند، چیزی که در تاریخ ایالات متحده از زمان جنگ جهانی دوم بی‌سابقه بوده است. ترامپ همچنین گفته است که به سرعت برای پایان دادن به جنگ فشار خواهد آورد، که به معنای فشار بر اوکراین برای واگذاری بخش قابل توجهی از اراضی در مذاکرات خواهد بود. این می‌تواند روسیه را به تجاوز به همسایگان دیگر تشویق کرد و الگویی به چین برای وظایف توسعه‌طلبی سرزمینی خود ارائه کند.

تغییرات دیگر در سیاست دفاعی ایالات متحده ممکن است شامل روابط تراکنشی‌تر با شرکا و هم‌پیمانان باشد، از جمله تمرکز بیشتر بر فروش تسلیحات نسبت به کمک‌ها، و حرکت از تقسیم بار به انتقال بار، به‌ویژه با ناتو. این به‌معنای فشار و تحریک عمومی متحدان برای افزایش هزینه‌های دفاعی و پیشبرد چالش‌های امنیت منطقه‌ای است.

انتظار افزایش کمی در بودجه دفاعی وجود دارد که تحت ریاست‌جمهوری جو بایدن عمدتاً ثابت باقی مانده است. در نهایت، تمرکز مجدد بر جنگ‌های نامنظم ممکن است با نامگذاری نماینده مایکل والتز، یک نظامی سابق، به عنوان مشاور امنیت ملی افزایش یابد. این شانس‌ها افزایش می‌یابد اگر کریستوفر میلر، سرپرست سابق وزارت دفاع، نقشی ارشد در پنتاگون بر عهده بگیرد. این به معنای رویکردی تهاجمی‌تر در حوزه عملیات تأثیرگذار و اقدامات دیگر کوتاه از جنگ متعارف، و همچنین افزایش منابع برای نیروهای عملیات ویژه است.

سوفی روتنبار
تغییر قابل توجه در سیاست جهانی جنوب

رویکرد دولت دوم ترامپ به سمت کشورهای جنوب جهانی احتمالاً تغییر قابل توجهی نسبت به دولت بایدن خواهد داشت. رویکرد “اول آمریکا” رئیس‌جمهور منتخب دونالد ترامپ خواستار کاهش مشارکت بین‌المللی به جز برای چند کشور خاص است. اگر او از راهبرد تعیین‌شده توسط پروژه ۲۰۲۵ بنیاد هریتیج پیروی کند – که بر اساس انتصابات اولیه‌اش به نظر می‌رسد که به طور فزاینده‌ای محتمل است – وزارت خارجه به دنبال مجموعه محدودی از اولویت‌ها برای سایر نقاط جهان خواهد بود، شامل افزایش امنیت، به ویژه در آمریکای لاتین؛ ترویج رشد مبتنی بر بازار آزاد به جای کمک‌های توسعه‌ای؛ و حمایت از تلاش‌های مقابله با تروریسم.

در کوتاه مدت، کشورهای جنوب جهانی احتمالاً شاهد کند شدن یا توقف شدید تعامل ایالات متحده، به خصوص در خصوص حمایت از اولویت‌های توسعه‌ای خواهند بود. پروژه ۲۰۲۵ خواستار فراخوان فوری سفرای ایالات متحده‌ای است که با اولویت‌های دولت کنونی هم‌راستا نیستند و برای انجام مرور گسترده‌ای از وزارت خارجه. معماری کمک‌های جدید احتمالاً سازمان توسعه بین‌المللی ایالات متحده را به وزارت خارجه نزدیک‌تر خواهد کرد و توزیع کمک‌ها با اولویت‌های سیاست خارجی ترامپ، به جای اهداف توسعه بین‌المللی، هماهنگ‌تر خواهد شد.

اما تنش‌ها درون ائتلاف ترامپ تهدید به تضعیف توانایی دولت برای پیاده‌سازی این استراتژی در درازمدت می‌کند. دولت احتمالاً با اصطکاک بین تمایلات انزواگرایانه “اول آمریکا” و خواسته‌اش برای مقابله با چین در سراسر جهان، از جمله در آمریکای لاتین و آفریقا، که خانه معادن حیاتی برای فن‌آوری‌های کلیدی هستند، روبرو می‌شود. بازیگران دیگر آماده‌اند خلأیی که از عقب‌نشینی ایالات متحده از کشورهای جنوب جهانی به وجود می‌آید را پر کنند، کشورهایی که قبلاً شانس خود را با پیدا کردن شرکایی مانند روسیه و چین امتحان کرده‌اند. علاوه بر این، برنامه ترامپ برای پاکسازی خدمات مدنی و خارجی فدرال خطر از بین بردن تخصصی که برای پیمایش چالش‌های پیچیده و رقابت اولویت‌های سیاست خارجی حیاتی است، ایجاد می‌کند. در نتیجه، رویکرد دولت ترامپ به جنوب جهانی ممکن است بیشتر وفاداری بسیاری از شرکای فعلی را تضعیف کند و ایالات متحده را در برابر تهدیدهای غیرقابل پیش‌بینی، آسیب‌پذیرتر کند.

ناتان ساکس
عدم قطعیت جدید در امور خاورمیانه

انتخاب دونالد ترامپ عدم قطعیت جدیدی را در امور خاورمیانه وارد می‌کند. با او در رأس در واشنگتن، احتمالاً شاهد تلاشی برای بازگشت به سیاست “فشار حداکثری” علیه ایران خواهیم بود. همچنین تصویب حرکت اسرائیل به سمت الحاق رسمی کرانه باختری قابل تصورتر است؛ مایک هاکبی، که به عنوان سفیر بعدی ایالات متحده در اسرائیل نامزد شده، الحاق را رد نکرده و وزیر دارایی راست‌گرای اسرائیل، بتسلئیل سموتریچ، محکمی به الحاق، آن را هدفی برای سال ۲۰۲۵ پس از انتخاب ترامپ اعلام کرده است.

با این حال، تصور همکاری نزدیک ایالات متحده و اسرائیل – خلیج فارس نیز آسان‌تر است برای ایجاد وضعیتی “فردای روز پس از” در نوار غزه – همچنان یک هدف بزرگ است، اما قابل تصورتر، با توجه به روابط ترامپ با رهبران مرتبط. در بسیاری از نقاط جهان، شرکای ایالات متحده به طور موجهی از انتخاب کسی که به طور آشکار دشمن بسیاری از اتحادها و همکاری‌های آمریکا است، نگران هستند. با این حال، در خاورمیانه، چندین شریک آمریکایی، به ویژه دولت‌های عربی خلیج فارس و اسرائیل تحت نخست‌وزیری بنیامین نتانیاهو، به سختی خوشحالی خود را از بازگشت ترامپ به دفتر مخفی می‌کنند. علیرغم سوابق ناپایدار او در حمایت از متحدان در خاورمیانه – به ویژه عدم پاسخ او به حملات به تأسیسات نفت سعودی در سال ۲۰۱۹ – امیدوار به این نتیجه بودند. آن‌ها اکنون ممکن است مشتاق باشند تا برنده‌های اولیه به ترامپ اعطا کنند، تا از رابطه برای بهره‌برداری از منافع خود استفاده کنند و به این امید که ترامپ در آغاز کار انعطاف‌پذیری بیشتری نشان دهد.

شانس موفقیت در این زمینه زیاد نیست، اما این بازیگران امروز بسیاری از کارت‌ها را در دست دارند و ممکن است بهترین موقعیت را برای ارائه آینده بهتر برای اسرائیلی‌ها، فلسطینی‌ها و لبنانی‌ها داشته باشند. آن‌ها اشتراک علاقه‌ای شایسته برای بیرون راندن نفوذ ایران از همان عرصه‌ها دارند و توانایی، در قدرت و ثروت، برای تلاش دارند.

عدم قطعیت اغلب در امور بین‌المللی همانند تجارت، چیز خوبی نیست. در منطقه‌ای با اولویت بالا که به اندازه خاورمیانه ناپایدار است، می‌تواند خطر جدی ایجاد کند. با این حال، وضعیت کنونی امور در منطقه به قدری وخیم است که تکان شدید ممکن است نقطه قوتی داشته باشد و همزمان خطر شدید را نیز به همراه داشته باشد. اگر آتش‌بس‌ها به دست آید و یک “فردای روز پس از” کمتر وحشتناک آغاز شود، باید توسط همه استقبال شود.

میرِیا سولیس
آیا روابط آمریکا و ژاپن همچنان رشد خواهد کرد؟

مدیریت ماهرانه ژاپن در روابط با واشنگتن در اولین دوره ترامپ حسادت بسیاری از متحدان ایالات متحده بود. علیرغم ورود یک رئیس‌جمهور متغیر که به شدت نسبت به ارزش اتحادها مشکوک و از کسری تجاری دو جانبه ناراضی بود، “راز موفقیت” توکیو در واقع به خوبی شناخته شده است: الف) دیپلماسی شخصی شینزو آبه، نخست‌وزیر سابق ژاپن، با دونالد ترامپ؛ ب) پیشتازی ژاپن در سرمایه‌گذاری مستقیم در ایالات متحده، که شغل‌هایی برای کارگران آمریکایی ایجاد کرد؛ و ج) تغییر ژاپن به یک شریک “قابل اجرا” با سیاست امنیتی فعال که شامل یک نقشه راه منطقه‌ای در منطقه آزاد و باز هند و اقیانوس آرام بود که با هدف ایالات متحده برای جلوگیری از سلطه چین در آسیا هماهنگ بود.

در حالی که راهبردهای گذشته می‌تواند به هدایت انتخاب‌های کنونی کمک کند (در نهایت، معامله‌گری ترامپ و عشق او به تعرفه‌ها تغییر نکرده‌اند)، ترامپ ۲.۰ اختلالات اقتصادی و تحولات ژئوپلیتیکی بسیار گسترده‌تری را به همراه دارد. یک تعرفه جهانی ۱۰%-۲۰%، یک تعرفه ۶۰% بر کالاهای تولید شده در چین و/یا لغو وضعیت ملت‌های برگزیده برای آن، و ترک سازمان تجارت جهانی موجب فاجعه اقتصادی خواهند شد که در مقایسه با اولین جنگ تجاری آمریکا و چین بسیار پیش‌پاافتاده است. تسهیلات به ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه در اروپا و تضعیف بازدارندگی در تنگه تایوان به شدت منافع امنیتی ژاپن را تحت تأثیر قرار خواهد داد، به ویژه که بسیاری از افراد گروه مستبد جهان در همسایگی ژاپن قرار دارند. به عنوان نخست‌وزیر شینزو آیشیبا که بر دولتی اقلیت و آسیب‌پذیرتر قرار دارد، او دستان محدودتری در تأمین بودجه افزایش هزینه‌های دفاعی به ۲% خواهد داشت و در مذاکره با ترامپ بر روی توافقات تجاری و تقسیم بار.

علی‌رغم پرسش‌های تجدید نظر شده درباره آینده روابط آمریکا و ژاپن، اصول اولیه همچنان پابرجاست: ژاپن کلید متحد ایالات متحده در این دوره رقابت استراتژیک با چین است و ایالات متحده همچنان یک لنگر اساسی برای امنیت ژاپن باقی مانده است. اما انتظار آشفتگی در فصل پیش رو را داشته باشید.

کانستانتسی اشتلتزنمولر
آلمان، اتحادیه اروپا، و ناتو

دولت بایدن با ناتو و اتحادیه اروپا به‌خوبی همکاری کرده است و آلمان را در آغوش گرفته است، در حالی که رئیس‌جمهور منتخب، دونالد ترامپ، به‌خوبی شناخته شده است که احساسات متناقضی نسبت به هر سه دارد. اما هنوز زود است که درباره معنای سیاست‌های خاص در این زمینه حدس و گمان کنیم. به‌جای آن، پنج نکته وجود دارد که باید هنگام وقوع رویدادها پس از ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ در نظر داشته باشیم.

مشاوران ترامپ خود را وارثان رونالد ریگان توصیف می‌کنند. با این حال برعکس این درست است. ریگان خوش‌بین، بین‌الملل‌گرا، آزاداندیش و در حال حاضر یک محافظه‌کار متعادل به نظر می‌رسد. ترامپیون‌ها کاهل‌گرا، ملی‌گرا و حمایت‌گرا هستند؛ در داخل، اوضاع را از نظر واکنشی تا انقلابی پوشش می‌دهند.

مشاوران سیاست خارجی ترامپ تمایل دارند که روابط بین‌المللی را از برخی از ایده‌های وحشیانه سیاست داخلی جدا کنند – اما تنش در خانه می‌تواند گزینه‌های آن‌ها را محدود کند.

یک سه‌گانه جمهوری‌خواه ممکن – ریاست‌جمهوری، سنا و مجلس نمایندگان – قدرت بی‌حد و حصری را نشان می‌دهد، اما همچنین می‌تواند رقابت‌های درون‌جمهوری‌خواهانه را تحریک کند: نه فقط بین اردوگاه‌های سیاست داخلی و خارجی، بلکه همچنین بین مدارس مختلف درون اردوگاه سیاست خارجی. (یک طبقه‌بندی مفید بین محدودکنندگان، اولویت‌دهندگان و سلطه‌گرایان تفاوت قائل می‌شود.)

جمهوری‌خواهان ترامپ تصریح کرده‌اند که دوره دوم یک اجرا و پیاده‌سازی منظم‌تری از سیاست‌ها را شاهد خواهد بود، اما یک درس کلیدی از اولین دوره این بود که مردم بیشتر از سیاست اهمیت دارند.

مهم‌ترین درس از ۲۰۱۷-۲۰۲۱: ترامپ بیشتر از هر کس دیگری اهمیت دارد. امیال او تصمیم‌گیری می‌کند. همیشه.

شبلی تلحمی
ترامپ و خاورمیانه

در حالی که رئیس‌جمهور منتخب، دونالد ترامپ، همچنان غیرقابل پیش‌بینی است، چیزهایی وجود دارد که می‌توان درباره سیاست‌های احتمالی او نسبت به خاورمیانه گفت. بنا به تمام شواهد، ترامپ با جزئیات امور بین‌المللی آشنا نیست و زحمت یادگیری آن‌ها را هم به خود نمی‌دهد. اگر این مسئله در دوره اول او درست بود، به احتمال زیاد با توجه به سن و کندی آشکار او، حتی بیشتر هم خواهد بود. به این ویژگی‌های شخصیتی او که به خوبی مستند شده‌اند و او را بیش از حد تحت تأثیر و دستکاری مستعد می‌سازند، اضافه کنید، سیاست‌های او عمدتاً به کسانی که در مناصب کلیدی منصوب می‌شوند و کسانی که به رئیس‌جمهور در هر موضوعی دسترسی مستقیم دارند، بستگی خواهد داشت.

سیاست او نسبت به اسرائیل در دوره اولش، برای مثال، بیشتر توسط وکیل‌اش که به فرستاده به اسرائیل تبدیل شد، دیوید فریدمن، و دامادش، جرد کوشنر، شکل گرفت، تا هر کس دیگری. روابط تراکنشی که با حاکمان خلیج عربی پرورش داد، احتمالاً احیا و تقویت خواهند شد. اما جنگ‌های جاری غزه و لبنان، انتخاب‌هایی را که ترامپ در دوره اول خود با آن‌ها مواجه بود، تغییر خواهند داد، حتی اگر آتش‌بسی تا زمان تصدی او برقرار شود. احیای تلاش دیپلماتیک “توافق قرن” خود با تقاضای سرسختانه‌تر سعودی برای یک دولت فلسطینی برخورد خواهد کرد، در حالی که یک دولت اسرائیلی راست‌گرای افراطی هیچ شکی باقی نمی‌گذارد که آن را رد می‌کند.

شاید شخصی‌ترین تمایل سیاست ترامپ، نفرت او از جنگ‌های بزرگ باشد. این موضوع در پایان دوره اول او برایش مفید بود، زیرا او از کشیده شدن به جنگ با ایران علی‌رغم حمایت قوی‌اش از اسرائیل و تلاش‌های نخست‌وزیر آن، نتانیاهو، برای کشاندن ایالات متحده به مواجهه با تهران بر سر برنامه هسته‌ای‌اش، افشای خودداری کرده بود. این تمایل احتمالاً با تأکیدات کمپین او بر اجتناب از جنگ و اظهارات معاون رئیس‌جمهور منتخب او، جی‌دی ونس، تقویت خواهد شد که در حالی که اسرائیل حق دفاع از خود را دارد، “منافع آمریکا گاهی متفاوت خواهد بود” و اینکه “منافع ما به شدت در عدم رفتن به جنگ با ایران نهفته است.”

والری ویرچشفر
رقابت تکنولوژی مرکز اهداف امنیت ملی ایالات متحده خواهد بود

در طول دوره اول دونالد ترامپ، دولت او اقداماتی قابل توجه برای حفظ و تقویت رهبری ایالات متحده در حوزه فناوری با تمرکز ویژه بر هوش مصنوعی (AI) انجام داد. از طریق دو فرمان اجرایی و مشارکت با سهامداران بین‌المللی، دولت ترامپ برای افزایش تحقیقات و توسعه هوش مصنوعی، پرورش نوآوری، تعبیه هوش مصنوعی در سازمان‌های فدرال و در دست گرفتن نقش رهبری در توسعه قواعد بین‌المللی تلاش کرده است. دولت ترامپ همچنین اولین مجموعه محدودیت‌های صادراتی علیه شرکت فناوری چینی هواوی را اجرایی کرد که دولت بایدن بعداً آن را گسترش داد تا کنترل‌های صادراتی نیمه‌هادی گسترده‌تری را شامل شود.

در دوره دوم ترامپ، رقابت تکنولوژیکی مرکز اهداف امنیت ملی ایالات متحده خواهد بود. بنابراین، می‌توان انتظار داشت که تلاش‌های گذشته شدت یابد، از جمله احتمال گسترش تلاش‌های بایدن برای مهار پیشرفت‌های چین. تمرکز مداوم بر ترویج نوآوری هوش مصنوعی و حفظ رهبری آمریکایی به معنای اجتناب از تدابیر تنظیم مقررات داخلی است که می‌تواند نوآوری در بخش خصوصی را مهار کند، با تمرکز عمده بر لغو و جایگزینی فرمان اجرایی هوش مصنوعی بایدن با چیزی که بر اساس پلتفرم حزب جمهوری‌خواه، بیشتر با “آزادی بیان و رشد انسانی” تطابق دارد. با این حال، تمایل به افزایش نوآوری داخلی در این حوزه نیز می‌تواند با نارضایتی‌های ادراک‌شده علیه سانسور دیدگاه‌های محافظه‌کارانه توسط شرکت‌های بزرگ فناوری و تمرکز بر توسعه “هوش مصنوعی بیدار” تضاد پیدا کند. در حالی که مورد دوم قطعاً موضوعی محبوب برای بحث است، به نظر نمی‌رسد که دولت ریسک محدود کردن توسعه‌دهندگان اصلی هوش مصنوعی را به عنوان نتیجه بپذیرد.

آنچه محتمل‌تر است سرعت بخشیدن به تحقیقات و توسعه هوش مصنوعی است. تمرکز مداوم بر کاهش پتانسیل خطرات فاجعه‌بار از سیستم‌های پیشرفته هوش مصنوعی در حوزه‌هایی مانند دفاع شیمیایی، بیولوژیکی، پرتوگردانی و هسته‌ای؛ کمتر شدن توجه به حقوق مدنی و مصرف‌کننده که تحت تأثیر سیستم‌های هوش مصنوعی قرار می‌گیرند؛ مواجهه تشدید شده با چین در حوزه فناوری؛ و تمرکز تازه بر فشار به کشورها برای جدا کردن سرمایه‌گذاری‌های تکنولوژیکی چینی.

در حالی که ایالات متحده بسیاری از دارایی‌ها را در اختیار دارد تا این چشم‌انداز را به واقعیت تبدیل کند، متحدان و شرکای۱۸۵۴کنستانز اشتلتسن‌مولر
آلمان، اتحادیه اروپا و ناتو

دولت بایدن با ناتو و اتحادیه اروپا به‌خوبی همکاری کرد و به آلمان نیز نزدیک شد، در حالی که دونالد ترامپ، رئیس جمهور منتخب، به طور گسترده‌ای معین است که نسبت به هر سه احساسات متفاوت و با شدت‌های گوناگون دارد. اما بسیار زود است که در مورد اینکه این موضوع می‌تواند در قالب سیاست‌های خاص چه معنایی داشته باشد، گمانه‌زنی کرد. در عوض، پنج نکته را باید در ذهن داشت که با روی دادن وقایع پس از ۲۰ ژانویه ۲۰۲۵ محتمل است که اهمیت یابند.

مشاوران ترامپ خود را به عنوان وارثان رونالد ریگان توصیف می‌کنند، اما در حقیقت عکس این است. ریگان یک خوش‌بین پویا، بین‌المللی‌گرا، حامی تجارت آزاد و در نگاه به گذشته، محافظه‌کاری میانه‌رو بود. اما طرفداران ترامپ نظرات نزولی، ملی‌گرایانه و حمایت‌گرایانه دارند و در داخل کشور از واکنش‌گرایی تا انقلابی‌گری متغیر هستند.

مشاوران سیاست خارجی ترامپ مشتاق‌اند که روابط بین‌المللی را از برخی ایده‌های داخلی متنوع جدا کنند، اما آشفتگی در داخل کشور می‌تواند گزینه‌های آن‌ها را محدود کند.

اکثریت جمهوری‌خواهان – یعنی ریاست‌جمهوری، سنا و مجلس نمایندگان – می‌تواند نشان‌دهنده قدرت بدون محدودیت باشد، اما همچنین می‌تواند رقابت‌های درون‌جمهوری‌خواهان را آزاد کند: نه تنها بین اردوگاه‌های سیاست داخلی و خارجی، بلکه بین مدرسه‌های مختلف درون اردوگاه سیاست خارجی (با تمایز بین کم‌کنندگان، اولویت‌دهندگان و برتری‌دهندگان).

جمهوری‌خواهان طرفدار ترامپ اصرار دارند که دوره دوم او شامل بیان و اجرای سیاست‌هایی بسیار منظم‌تر خواهد بود، اما یک درس کلیدی از دوره اول این است که افراد مهم‌تر از سیاست هستند.

مهم‌ترین درس از سال‌های ۲۰۱۷-۲۰۲۱ این است که ترامپ بیشتر از هر کس دیگری مهم است. انگیزه‌های او تصمیم‌گیرنده هستند. همیشه.

شبلی تلحمی
ترامپ و خاورمیانه

در حالی که ترامپ، رئیس‌جمهور منتخب، غیرقابل‌پیش‌بینی باقی می‌ماند، می‌توان چند نکته را درباره سیاست‌های احتمالی او در قبال خاورمیانه گفت. بنا به تمام شواهد، ترامپ با جزئیات امور بین‌الملل آشنایی نزدیکی ندارد و زحمت نمی‌دهد که زمان برای یادگیری آن‌ها اختصاص دهد. اگر این در دوره اول او درست بود، با توجه به سن و کاهش آشکار او احتمالاً بیشتر هم خواهد شد. به این اضافه کنید ویژگی‌های شخصی ثبت‌شده او که او را بیشتر در معرض تأثیرپذیری و دستکاری قرار می‌دهد، سیاست‌های او عمدتاً به کسانی وابسته خواهند بود که در مناصب کلیدی منصوب می‌شوند و کسانی که به هر موضوعی دسترسی مستقیم به رئیس‌جمهور دارند.

به عنوان مثال، سیاست او در قبال اسرائیل در دوره اول او بیشتر توسط وکیل او که به نمایندگی به اسرائیل منصوب شده بود، دیوید فریدمن، و دامادش، جرد کوشنر، شکل گرفت تا هر شخص دیگری. روابط معاملاتی او با حاکمان کشورهای خلیج عربی احتمالاً احیا شده و تقویت خواهند شد. اما جنگ‌های جاری در غزه و لبنان گزینه‌هایی را که ترامپ در دوره اول خود با آن‌ها روبرو بود، متحول خواهند کرد، حتی اگر قبل از تصدی او به آتش‌بس برسیم. احیای تلاش دیپلماتیک “معامله قرن” او با یک مطالبه سعودی مصمم برای ایجاد یک دولت فلسطینی رو به رو خواهد شد در حالی که یک دولت اسرائیلی راست‌گرای افراطی تردیدی در رد آن ندارد.

شاید تمایل شخصی‌ترین سیاست ترامپ، ناخوشایندی او از جنگ‌های بزرگ باشد. این به نفع او در پایان دوره اول او بود، زیرا توانست از وارد شدن به جنگ با ایران جلوگیری کند، با وجود حمایت قوی او از اسرائیل و تلاش‌های نتانیاهو، نخست‌وزیر آن، برای کشاندن ایالات متحده به یک تقابل با تهران بر سر برنامه هسته‌ای آن. این تمایل احتمالاً با تأکید او در کارزار بر اجتناب از جنگ و بیانیه‌های جانشین او، جی‌دی ونس، که گفته است در حالی که اسرائیل حق دارد از خود دفاع کند، “منافع آمریکا گاهی اوقات متمایز خواهد بود” و اینکه “منافع ما به نظر من بسیار به معنای عدم ورد به جنگ با ایران است.” تقویت خواهد شد.

والری ویرچشافر
رقابت فناوری در مرکز اهداف امنیت ملی ایالات متحده خواهد بود

در طول دوره اول ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، دولت او اقداماتی قابل توجه برای حفظ و تقویت رهبری ایالات متحده در حوزه فناوری انجام داد، با تمرکز خاص بر هوش مصنوعی (AI). از طریق دو دستور اجرایی و تعامل با ذی‌نفعان بین‌المللی، دولت ترامپ تلاش کرد تا تحقیق و توسعه AI را تقویت کند، نوآوری را پرورش دهد، AI را به نهادهای فدرال بپذیرد و نقشی رهبری در توسعه هنجارهای بین‌المللی بر عهده گیرد. دولت ترامپ همچنین اولین مجموعه کنترل‌های صادراتی علیه شرکت فناوری چینی هواوی را اجرا کرد، که دولت بایدن بعداً آن را گسترش داد تا شامل کنترل‌های صادراتی پهناورتر بر نیمه‌هادی‌ها باشد.

در دولت دوم ترامپ، رقابت فناوری در مرکز اهداف امنیت ملی ایالات متحده قرار خواهد گرفت. به عنوان نتیجه، می‌توان انتظار شتاب بیشتر تلاش‌های گذشته را داشت، از جمله گسترش‌های احتمالی تلاش‌های بایدن برای جلوگیری از پیشرفت‌های چین. تمرکز مداوم بر ترویج نوآوری AI و حفظ رهبری آمریکا به معنای اجتناب از اقداماتی نظارتی داخلی خواهد بود که ممکن است نوآوری بخش خصوصی را تضعیف کند، با تمرکز مرکزی بر لغو و جایگزینی دستور اجرایی AI بایدن با چیزی که به گفته‌ی جماعت GOP، با “آزادی بیان و شکوفایی انسانی” سازگارتر است. با این حال، تمایل به تقویت نوآوری داخلی در این زمینه ممکن است با نارضایتی‌های درک شده علیه سانسور توسط شرکت‌های بزرگ فناوری از دیدگاه‌های محافظه‌کارانه و تمرکز بر توسعه “AI بیدار” در تضاد باشد. در حالی که دومی مطمئناً نقطه صحبت محبوبی است، به نظر نمی‌رسد که دولت خطر کند و پیشروترین توسعه‌دهندگان AI را به دلیل مقابله کند.

آنچه بیشتر محتمل است، شتاب‌گیری تحقیقات و توسعه AI خواهد بود؛ تمرکز مداوم بر کاهش خطرات فاجعه‌بار بالقوه از سیستم‌های AI پیشرو در حوزه‌هایی مانند دفاع شیمیایی، بیولوژیکی، رادیولوژیکی و هسته‌ای؛ توجه کمتر به حقوق مدنی و مصرف‌کننده تحت تاثیر سیستم‌های AI؛ تقابل تسریع‌شده با چین در حوزه فناوری؛ و تمرکز جدید بر فشار بر کشورها برای جدا کردن خود از سرمایه‌گذاری‌های فناوری چینی.

در حالی که ایالات متحده دارای بسیاری از دارایی‌ها برای به واقعیت پیوستن این دیدگاه است، متحدان و شرکا نقشی حیاتی در پیشبرد این برنامه خواهند داشت، به ویژه با توجه به زنجیره تأمین نیمه‌هادی‌ها. در طول دوره اول ترامپ، بسیاری از کشورها از توانایی خود برای تعادل فشار و تعامل آمریکا با چین به طور مؤثر استفاده کردند. اگر یک رویکرد سیاست خارجی “اول آمریکا” بیش از حد سخت‌گیرانه با مقاومت روبرو شود، موفقیت این برنامه ممکن است متغیر باشد.

اندرو یئو
خوش‌بینی محتاطانه: روابط ایالات متحده و کره جنوبی تحت ترامپ ۲.۰

متحدان ایالات متحده از جمله کره جنوبی خود را برای رابطه‌ای ناآرام‌تر با ایالات متحده تحت دونالد ترامپ آماده می‌کنند. در طول کارزار خود، ترامپ به کره جنوبی به عنوان “ماشین پول” اشاره کرد و پیشنهاد داد که سئول باید سهم خود از بار اتحاد را ده برابر افزایش دهد. درخواست او برای افزایش تا ۲۰ درصدی تعرفه‌ها از شرکای تجاری نیز در سئول نگرانی ایجاد کرده است.

با این وجود، هنوز دلایلی برای خوش‌بینی درباره اتحاد ایالات متحده و کره جنوبی وجود دارد. اول اینکه، ترامپ و بسیاری از رهبران جمهوری‌خواه دیگر می‌خواهند قدرت ایالات متحده را در اقیانوس هند و آرام حفظ کنند، که بخشی از آن به دلیل رقابت طولانی‌مدت ایالات متحده و چین است. اتحادهای ایالات متحده با کره جنوبی و ژاپن که میزبان اکثریت نیروهای آمریکایی در آسیا هستند، همچنان به‌عنوان جزء اساسی استراتژی هند و آرام دولت آینده ترامپ باقی خواهند ماند. ترامپ نمی‌تواند آمریکا را بزرگ کند یا از یک اقیانوس هند و آرام آزاد، باز و پررونق حمایت کند، بدون حفظ روابط دفاعی و شبکه‌های زنجیره تأمین نیمه‌هادی که از طریق کره جنوبی، تایوان و ژاپن انجام می‌شود.

دوم اینکه، شرکت‌های کره جنوبی طی سه سال گذشته ۱۱۴ میلیارد دلار در ایالات متحده سرمایه‌گذاری کرده‌اند. رهبران کره جنوبی می‌توانند به ترامپ تأکید کنند که چگونه سرمایه‌گذاری‌های کره‌ای به ایالات متحده کمک کرده‌اند تا آسیب‌پذیری‌های زنجیره تأمین را کاهش دهد، اقتصادهای محلی را تقویت کند و شغل‌هایی برای کارگران آمریکایی فراهم کند.

در نهایت، ممکن است رئیس‌جمهور کره جنوبی یون سوک یول و ترامپ رابطه‌ای شخصی زودهنگامی ایجاد کنند که مشابه دوستی ترامپ با شینزو آبه، نخست‌وزیر فقید ژاپن باشد. در طول تماس تبریکی ۱۲ دقیقه‌ای یون به ترامپ هفته گذشته، دو رهبر گفتگو مثبتی داشتند و توافق کردند به زودی دیداری حضوری برگزار کنند. گفته می‌شود که یون در حال تمرین گلف است، که ممکن است در مدیریت روابط ایالات متحده و کره جنوبی تحت ترامپ ۲.۰ مفید باشد.

Share on facebook
Share on twitter
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on print

لینک کوتاه خبر:

https://fara.news/?p=14742

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

اخبارمرتبط

کاربران انقلابی فضای مجازی ذیل این هشتگ اقدام به احصا و برجسته سازی ویژگی‌های مطلوب عملکردی و شخصیتی شهید آیت الله رییسی پرداخته‌اند و خط الگودهی به نامزدهای انتخاباتی براساس منش این شهید را دنبال می‌کنند. مضمون پست‌های مرتبط با این هشتگ درصدد ترویج فرهنگ خدمت‌رسانی به مردم، اخلاق مداری انتخاباتی و پرهیز از سیاست‌زدگی در قبال رییس جمهوررآینده است