نوشته: مایکل روبین
ناظر انجمن خاورمیانه – در تاریخ ۱۶ نوامبر ۲۰۲۴، روزنامه ایران اینترنشنال، یک روزنامه مستقل به زبان فارسی با سابقهای از افشاگریهای بزرگ، گزارش داد که مجلس خبرگان رهبری، نهادی روحانی که وظیفه تعیین رهبر جدید در صورت مرگ یا ناتوانی رهبر وقت را دارد، بهطور مخفیانه آقای مجتبی خامنهای، دومین پسر رهبر معظم انقلاب علی خامنهای، را به عنوان جانشین او منصوب کرده است.
این گزارش باورپذیر است.
[امام] خامنهای ۸۵ ساله است. او پیشتر بهطور علنی با سرطان درگیر بوده و از یک سوءقصد در سال ۱۹۸۱ بخشی از بدن خود را از دست داده است. شایعات زیادی درباره سایر مشکلات سلامتی او وجود دارد. در حالی که پدر [امام]خامنهای، [آیت الله] سید جواد خامنهای، تا سن ۹۰ سالگی زندگی کرد، رهبر عالی به وضوح در پایان عمر خود قرار دارد. هرچند گزارشهایی مبنی بر اینکه او در حالت اغما است نادرست است — او در تلویزیون ایران به همراه سفیرش در لبنان ظاهر شده است — اما سناریوهای جانشینی همچنان به عنوان یکی از مباحث رایج در ایران مطرح هستند.
در تاریخ جمهوری اسلامی تنها یک بار جانشینی صورت گرفته است: در ۳ ژوئن ۱۹۸۹، آیتالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی، در سن ۸۶ سالگی درگذشت. [امام] خمینی دارای کاریزما و اعتبار مذهبی بیشتری نسبت به [امام] خامنهای بود. پیش از مرگش، او [امام] خامنهای را به عنوان جانشین خود تعیین کرد، نه به دلیل آنچه که خامنهای بود، بلکه به این دلیل که او چه کسی نبود: او رهبری جناحی نبود و قدرت خاصی نیز نداشت. در محافل روحانی، اعتبار مذهبی او ضعیف بود. بهطور خلاصه، او تمام ویژگیهایی را داشت که سران جناحها در یک نامزد مصالحه میخواستند؛ ضعیف و بیرنگ.
[امام] خامنهای انتظارات آنها را برآورده نکرد. او بهطور عمدی و با مهارت اعضای جناح [امام] خمینی را از بوروکراسی پاک کرد و افراد خود را جایگزین آنها کرد. او همچنین منابع اقتصادی خود را به شکل امپراطوری تجاری عظیمی که امروز ارزشی بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار دارد، ساخت تا نیازی به دیگران نداشته باشد. هنگامی که پسرش آقا مجتبی بالغ شد، او را به صورت غیررسمی به عنوان رئیس دفتر خود منصوب کرد تا بتواند تجارت خانوادگی را یاد بگیرد.
اما دفتر رهبر معظم تحت رهبری [امام] خامنهای تنها نهادی نبود که پایه قدرت مستقلی برای خود ساخت. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که در طول جنگ ایران و عراق ۱۹۸۰-۱۹۸۸ به قدرت رسید، نمیخواست پس از توافق آتشبس به پادگان برگردد. بهجای آن، سپاه وارد اقتصاد غیرنظامی شد. ۳۵ سال بعد، این مجموعه تا ۴۰ درصد از اقتصاد ایران را کنترل میکند.
این عوامل باعث میشود شایعات درباره تلاشهای [امام] خامنهای برای اطمینان از جانشینی آقا مجتبی، باورپذیرتر شوند. نه تنها کسانی که در دایره نزدیک خامنهای هستند، بلکه سپاه پاسداران نیز تمایلی به خطر انداختن داراییها و قدرت عظیم خود ندارند تا تحت یک اداره جدید قرار بگیرند. در واقع، برای بسیاری از دستیاران خامنهای، این مسئله میتواند به معنای واقعی کلمه زندگی یا مرگ باشد؛ رهبری جدید کسانی را که وفادار به پیشینیان خود میبیند، سریعاً پاکسازی خواهد کرد.
زیرا [امام] خامنهای دارای اعتبار مذهبی مشابهی با [امام] خمینی نیست، منطقی است که تا حد امکان تلاش کند تا پیش از مرگ خود، قبولی رسمی آقا مجتبی را تضمین کند: لحظهای که [امام] خامنهای میمیرد، ترسی که سایر جناحها از او دارند ممکن است از بین برود.
[امام] خامنهای و دایره نزدیکانش میدانند که آقامجتبی انتخابی بحثبرانگیز خواهد بود. [امام] خمینی بخشی از مخالفت خود با شاه را به خاطر مفهوم رهبری موروثی ابراز میکرد. روحانیت وعده کسبوکار بر مبنای شایستگی داده بود و در حالی که تفاوتهای طبقاتی در بین ردههای روحانی وجود دارد، این مفهوم که رهبر معظم باید به عنوان معاون مهدی موعود بر روی زمین باشد و نه تنها یک محصول تصادفی تولد، مشروعیت او را تقویت میکرد. نه تنها آقا مجتبی از حیث اعتبار در سطح بسیاری از آیتاللههای عادی یا حتی آیتاللههای بزرگ نیست، بلکه بیشتر ایرانیان او را به عنوان نشانهای خواهند دید که جمهوری اسلامی در واقع به یک سلطنت تبدیل شده است.
پیامدهای جانشینی آقا مجتبی بسیار زیاد است. عدم برخورداری از شایستگی مذهبی همیشه نقطه ضعف او خواهد بود، اما شاید این چیزی باشد که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میخواهد. هرچند ممکن است سپاه به یک دیکتاتوری نظامی مطلق تمایل نداشته باشد، اما ممکن است باور داشته باشد که میتواند به طور مطلق در پشت پرده روحانی که مجتبی میتواند فراهم کند، حکومت کند.
در همین حال، اگر سپاه به آقا مجتبی برای تثبیت دیکتاتوری نظامی خود نیاز داشته باشد، او میتواند برای آنانی که به دنبال سقوط جمهوری اسلامی هستند، هدف آسانی باشد. در این جا، بسیاری از افراد وجود دارند. همانطور که رژیم ورزشکاران، مخالفان و زنان را اعدام میکند، خانواده [امام] خامنهای ممکن است با انتقام خونین از سوی اعضای خانواده قربانیانی که معتقدند چیزی برای از دست دادن ندارند، مواجه شوند. در عین حال، اسرائیل نشان داده است که میتواند با دقت زیادی عمل کند. اگر [امام] خامنهای و پسرش با هم یا به فاصله کوتاهی بمیرند، خلاء رهبری ایجاد شده ممکن است چیزی باشد که هیچ روحانی نتواند آن را پر کند.