مایکل روبین
نشریه امنیت ملی
۲۷ اکتبر ۲۰۲۴
اسرائیل در تاریخ ۲۶ اکتبر ۲۰۲۴ حملاتی را به یک سایت امنیتی در تهران و همچنین به پایگاههای نظامی پارچین و خوجیر انجام داد؛ پایگاههایی که ادعا میشود درگیر برنامه هستهای مخفیانه ایران هستند. همانطور که در ۱۹ آوریل ۲۰۲۴ نیز اقدام کرد، اورشلیم بار دیگر ترجیح میدهد در مقابل حملات موشکی و پهپادی علیه خود، به جای پاسخگویی موثر، با احتیاط و دقت عمل کند.
اشتباه اسرائیل
شای خطیری، تحلیلگر موسسه یورکتاون، بارها به این موضوع اشاره کرده که این یک اشتباه بنیادین است. او که در ایران بزرگ شده و ذهنیت ایرانیان را بهتر از بسیاری از تحلیلگران آمریکایی درک میکند، بر این باور است که برای موثر بودن، انتقام باید عمومی و قاطع باشد.
اولاً، تفاوت بین ناکامی حملات ایران و واکنش دقیق اسرائیل فریبنده است. همانطور که همکار من در موسسه اینترپرایز آمریکایی، فردریک کاگان، اشاره میکند، نرخ رهگیری ۹۹ درصد تنها در صورتی کافی است که موشکی که عبور میکند حامل کلاهک بیولوژیکی، شیمیایی یا تشعشعی نباشد.
ثانیاً، همانطور که خطیری میگوید، خامنهای تنها به جوانان انقلابی که به گفتههای او گوش میدهند و دیدگاه او را درک میکنند، اهمیت میدهد. نظر ۸۰ درصد دیگر مردم ایران برای خامنهای بیاهمیت است: وظیفه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی دفاع از انقلاب است؛ آنان وظیفه دارند بقیه مردم را با اسلحههای خود تحت کنترل نگهدارند.
اگر اسرائیل میخواهد به رژیم ضربه بزند، باید هدفش ۲۰ درصد انقلابخواهان باشد. آنها معتقدند اسرائیل ناتوان است و تاریخچه شبه پراکندگی رژیم تصوری را پذیرفتهاند که میگوید سلطنتهای یهودی هرگز بیش از ۷۰ یا ۸۰ سال در فلسطین دوام نیاوردهاند و اسرائیل محکوم به نابودی است. درک، اهمیت بیشتری از واقعیت دارد. چون رسانههای دولتی ایران موفقیت موشکهای ایرانی را اغراق میکنند ولی موفقیت انتقامگیری اسرائیل را تایید نمیکنند، پایگاههای خامنهای معتقد به پیروزی هستند. برای متقاعد کردن آنها به غیر این، باید به ریشههای نظامی آنها حمله شود—مانند ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، کاخ خامنهای، برنامه هستهای، یا حذف مقامات ارشد رژیم.
رئیس جمهور جو بایدن از نخست وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو خواسته است که برنامه هستهای ایران را از پاسخ انتقام جویانه حذف کند. احتمالاً مقامات آمریکایی به صورت خصوصی به اسرائیل هشدار دادهاند که به ترمینال نفتی خارک که بیش از ۹۰ درصد نفت ایران از آن صادر میشود، حمله نکنند چون افزایش قیمت جهانی نفت ممکن است انتخابات آمریکا را تحت تاثیر قرار دهد. همچنین، ایالات متحده همواره بر کاهش تنش تاکید دارد.
هم ایالات متحده و هم اسرائیل میتوانند به گذشته خود نگاه کنند تا نشانههایی بیابند که محدودیت کنونی آنان به شکست خواهد انجامید.
مثال کره شمالی
بایدن باید به کره شمالی توجه کند. رئیس جمهور جورج اچ. دبلیو بوش و مشاور امنیت ملی او برنت اسکوکرافت، اولویت را به دیپلماسی برای مقابله با تهدید هستهای فزاینده کره شمالی دادند. کیم ایل سونگ حاضر به رعایت توافقات هستهای خود نشد و وقتی که بیل کلینتون به قدرت رسید، تهدیدات خودش را افزایش داد. کلینتون هم در راهبردی مشابه بایدن، از اقدام نظامی پرهیز کرد تا بتواند از طریق دیپلماسی و جلب نظر جهانی علیه پیونگیانگ عمل کند.
در ۷ نوامبر ۱۹۹۳، کلینتون اعلام کرد: “کره شمالی نباید اجازه داشته باشد بمب هستهای تولید کند”، اما همانطور که بایدن، او نیز از فشار نظامی بیم داشت و شروع به تسکین داد. به همان شکلی که تیم بایدن در تلاش است تا اسرائیل را وسوسه کند، تیم کلینتون نیز کره جنوبی را به دلیل عدم پذیرش دیدگاههای کاخ سفید که تهدید کره شمالی را تادیب می کرد، سرزنش کرد. در این میان، کره شمالی به پیشرفت در برنامه هستهای خود ادامه داد.
جیمی کارتر، در سفری شخصی به پیونگیانگ، اعلام کرد که با کیم ایل سونگ به تفاهمی دستیافتهاست که برنامه هستهای کره شمالی را متوقف خواهد کرد. بدون مجوز، کارتر تعهد کرد که ایالات متحده تحریمها را لغو کند. جو بایدن، نماینده دمکرات برتر کمیته روابط خارجی سنای آمریکا، بسیار خوشحال شد. “نتایج این استراتژی جامع و یکپارچه به قدری چشمگیر است که حتی خوشبینترین دیدگاهها نیز شگفت زده شدند”، او اعلام کرد. در حالی که اقدام نظامی کنار گذاشته شده بود، کره شمالی برنامه هستهای خود را سرعت بخشید و اندکی بیش از یک دهه بعد یک دستگاه هستهای آزمایش کرد.
تیم کلینتون دلیل واقعبینانهای داشت که نگران هزینه اقدام نظامی باشد. سئول در برد توپخانه کره شمالی است که میتواند به آسمانخراشهای آن شلیک کرده و دهها هزار نفر را بکشد، تواناییای که امروز ایران به دنبال دستیابی به آن در لبنان و تلاش برای دستیابی به جایگاه مشابهی در اردن است. با این حال، با توجه به خریداری سلاحهای هستهای توسط کره شمالی و توانایی امروزش در ضربه زدن به گوام، اگر نه هاوایی و کالیفرنیا، استراتژیستهای آمریکایی امروز باید فرصتی را که برای قطع پیشرفت کره شمالی از دست دادند، تظلم کنند.
اسرائیل نیز باید درک کند که دشمنان ایدئولوژیک هرگز به دنبال صلح نیستند؛ آنان تنها به دنبال بازگشت به خط اولیه هستند. این باور اسرائیلی که میتواند “چمن زنی” را در غزه انجام دهد، زمینه را برای بدترین کشتار یک روزه یهودیان پس از هولوکاست فراهم کردهاست. به تکلیف شغلی برابر با هولوکاست ایران، برای برنامه هستهای برخورد کنید، خطر فاجعه وجود دارد. روانشناسی خامنهای تنها خطر را افزایش میدهد: این آیتالله ۸۵ ساله زندگی خود را وقف نابودی اسرائیل کردهاست. او که زمان باقیماندهاش را محدود می بیند، از هیچچیز برای تکمیل آنچه که به عنوان سرنوشت خود میبیند، فاز نخواهد زد.
هر روزی که جمهوری اسلامی به وجود خود ادامه میدهد، روزی است که اسرائیل در خطر وجودی است. نتانیاهو ممکن است به دنبال اجتناب از خشم بایدن یا حتی کمالا هریس در کوتاهمدت باشد، اما این هیچ چیز در مقایسه با خطر طولانیمدت یهودستیزی عملی شده خامنهای نیست.
اسرائیل دیگر نمیتواند انعطافپذیری را تحمل کند.