از میان قدرتهای خارجی بسیاری که این مناقشه خونین را تحت تأثیر قرار دادهاند، تلآویو میتواند در صورت تمایل، به بازگرداندن آن کمک کند. اسرائیل به عنوان یک قدرت پشت پرده در سودان شناخته میشود.
مدتها است که مشخص شدهاست که راه دستیابی به صلح در سودان از مصر، عربستان سعودی و امارات متحده عربی – سه متحد نزدیک عربستانی آمریکا – میگذرد. اما ماه گذشته، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، به سودانیها یادآوری کرد که او نیز در کشورشان سهمی دارد.
در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر، نتانیاهو با نمایش دو نقشه، ‘نقشه نفرین’ و ‘نقشه برکت’، توجه سودانیها را جلب کرد. در نقشه اول، دشمنان قسمخورده اسرائیل – ایران، عراق، لبنان، سوریه و حوثیها در یمن – به رنگ سیاه نشان داده شده بودند. در نقشه دوم، دوستان آنها به رنگ سبز مشخص شده بودند – از جمله مصر، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و سودان.
تنها اندکی پس از آن، یوناتان لیس، خبرنگار اسرائیلی، نوشت که اسرائیل به دنبال پیشنهاد یافتن یک راه حل برای پایان درگیری در غزه است، به طوری که رهبران ارشد حماس به تبعید در سودان بروند. حماس این امر را تکذیب کرد – یحیی السنوار ترجیح میدهد در غزه بمیرد تا به جای امنی فرار کند. نیروهای مسلح سودان (SAF) این را نیز تکذیب کردند. اما این واقعیت که سودان بر روی رادار اسرائیل است، نشان میدهد که چگونه جنگ در سودان با درگیریهای معروفتر خاورمیانه در هم تنیده شده است.
در سال ۲۰۲۰، به عنوان بخشی از توافقی که دولت ترامپ سودان را از فهرست کشورهایی که از تروریسم حمایت میکنند خارج کرد، سودان موافقت کرد که به توافقنامه ابراهیم بپیوندد. ژنرال عبدالفتاح البرهان، رئیس شورای حاکمیت سودان و رئیس دولت در حقیقت، با نتانیاهو در کمپالا، اوگاندا دیدار کرد. این ملاقات بنیادین توسط رئیسجمهور اوگاندا، یوری موسونی، میزبانی شد، اما توسط محمد بن زاید، رئیس امارات متحده عربی (معروف به MBZ) جهتدهی شد. پس از آن، سودان داراییهای حماس در کشور را مسدود کرد.
در آخرین روزهای دولت ترامپ، البرهان بخش اعلامیهای از توافقنامه ابراهیم را به حضور استفن منوچین، وزیر خزانهداری وقت ایالات متحده، امضا کرد. برنامههایی برای امضای رسمی با اسرائیل به آرامی پیش میرفت، و گفته میشود که زمانبندی تنها در فوریه ۲۰۲۳ و پس از دیدار وزیر امور خارجه اسرائیل، الی کوهن، از خارطوم توافق شد.
آن زمان معاون البرهان، ژنرال محمد حمدان داگولو، معروف به “حمیدتی” نیز روابط نزدیکی با اسرائیل داشت. او روابط نزدیک با امارات برقرار کرد، به طوری که واحدهای نیروهای پشتیبانی سریع خود را به عنوان مزدور در یمن اجاره داد، که از این طریق ارتباطات قوی با موساد اسرائیل برقرار کرد.
در آوریل ۲۰۲۳، وقتی جنگ در سودان شروع شد و این دو ژنرال با یکدیگر درگیر شدند، اسرائیل با هر دو فرد در تماس بود. وزارت امور خارجه به البرهان و نیروهای مسلح ترجیح میداد، درحالی که موساد طرفدار نیروهای پشتیبانی سریع بود.
دوستان عرب اسرائیل نیز از طرفهای مختلف در جنگ حمایت کردند. مصر نیروهای مسلح سودان را حمایت میکند، که این در راستای سنت خود جهت حمایت از نهاد نظامی خارطوم است. امارات متحده عربی حمایت گستردهای از نیروهای پشتیبانی سریع به عمل میآورد، حتی در حالی که بانک خصوصی خارطوم، که اکثریت سهام آن متعلق به سرمایهگذاران اماراتی است، اصلیترین گذرگاه مالی برای نیروهای مسلح سودان است. عربستان سعودی به نیروهای مسلح سودان تمایل دارد، و از نقش بیثباتکننده امارات در دریای سرخ، که آن را منطقه پشتخانه خود میداند، نگران است.
در طول ۱۸ ماه جنگ، یک رشته از ابتکارهای میانجیگری ایالات متحده، عربستان سعودی، مصر و رهبران آفریقایی به جایی نرسیدهاند. یکی از دلایل این امر این است که هر بار که البرهان موافقت میکند با حمیدتی ملاقات کند یا به ارسال هیاتی برای انجام این کار موافقت کند، رهبر اسلامگرایان قدرتمند سودان، علی کرتی، این اقدام را وتو میکند. واشنگتن کرتی را تحت تحریم قرار دادهاست برای “به طور فعال مانع شدن تلاشها برای رسیدن به آتشبسی”. کرتی اکنون در دوحه زندگی میکند.
اسلامگرایان سودانی از دیرباز با حماس ارتباط داشتهاند، که از اوایل دهه ۱۹۹۰ عضو کنگره عربی و اسلامی مردمی مستقر در خارطوم بود، جایی که دفترها، کسبوکارها و اردوگاههای آموزشی خود را تأسیس کرده بود. حماس تسلیحات از سودان تهیه میکرد که باعث حملات هوایی اسرائیل شد. همکاری فعال در سال ۲۰۱۴، تحت فشار از سوی عربستان سعودی، کاهش یافت.
مصر و عربستان سعودی، علیرغم نفرت طولانیمدت خود از اخوانالمسلمین، به این نتیجه رسیدهاند که اسلامگرایان سودانی میتوانند مدیریت شوند و دیگر فراتر از مرزهای خود تهدیدی نمیباشند. (پیمان سهجانبه اخیر مصر با اریتره و سومالی نیز گروه دامل جدید، شاخهای از اخوانالمسلمین در سومالی را دربرمیگیرد.) قاهره و ریاض آمادهاند تا بودجه و سلاح به نیروهای مسلح سودان از قطر، ترکیه و حتی ایران جریان پیدا کند. اما ابوظبی نسبت به اسلامگرایان خصومت میورزد و تاکنون متقاعد نشده است که اگر مصر میتواند با اخوانالمسلمین در کنارش زندگی کند، امارات نیز باید بتواند این کار را انجام دهد.
مدتهاست که مشخص شدهاست که توافق در پایتختهای عربی پیشنیاز پایان درگیری در سودان است. سوال این است که چگونه میتوان به این هدف رسید. وزیر امور خارجه، آنتونی بلینکن، هیچ علاقه قابل مشاهدهای به تعامل در سطح بالایی که مورد نیاز است، ندارد. در ابتدا، او مقامات دپارتمان آفریقا در وزارت خارجه را مسئول این پرونده قرار داد، که توسط بازیگران قدرت عرب نادیده گرفته میشوند. در حالی که فرستاده ویژه کنونی، تام پرلیو، از نظر تئوری به بلینکن گزارش میدهد، در عمل او از حمایت در سطح بالایی که لازم است، برخوردار نیست.
وقتی ماه گذشته MBZ با رئیسجمهور جو بایدن ملاقات کرد، و شراکت استراتژیک پویا را تأیید کردند، بیانیه مشترک شامل کلمات کلیشهای در مورد جنگ و بحران انسانی سودان بود.
اسرائیل میتواند معادله را تغییر دهد. حتی بررسی ابتدایی برنامهای برای جابجایی حماس به سودان احتیاج به این دارد که اسرائیل راهی به سوی توافق بین البرهان و حمیدتی ترسیم کند. در عوض، این نیاز به تغییر در معادله نظامی و مالی دارد – نمایشی معتبر از قدرت توسط نیروهای مسلح سودان و حامیان مصری آن همراه با اهرم فشار امارات بر نیروهای پشتیبانی سریع.
هر منافع امارات در سودان داشته باشد، منافع آن با اسرائیل بسیار بالاتر است، و آنها هم کارتهای تشویق و هم ابزار فشار دارند تا بر حمیدتی تأثیر بگذارند.
داستان حماس به سودان ممکن است یک اشاره باشد. حتی اگر به یک امکان واقعی تبدیل شود، نتانیاهو یا رهبران جدید حماس میتوانند در هر لحظه عقبنشینی کنند. ژنرالهای سودان مهره نیستند: آنها در هنر بازی با حامیان خارجی خود خبره هستند. اما این گفتگو گواه آن است که سرنوشت سودان در واقعیت سیاستگذاری در خاورمیانه نهفته است، در دستان کشورهایی که سودان و مردمش را به عنوان ابزار در بازیهای قدرت میبینند.