بشار اسد قبلاً نیز در چنین شرایطی بوده است. سقوط حلب در هفته گذشته از بسیاری جهات شبیه به پیشرفتهای سریع نیروهای شورشی در اوایل جنگ داخلی طولانی سوریه است. همچون شرق حلب در سال ۲۰۱۲، رقه در سال ۲۰۱۳ و ادلب در سال ۲۰۱۵، نیروهای اسد در طول چند روز ناپدید شدند.
اما این بار چیزی متفاوت به نظر میرسد. این فروپاشی هم غیرمنتظره و هم بیسابقه بود. حلب به عنوان دومین شهر سوریه و قلب صنعتی سابق آن، جایزهای ارزشمند محسوب میشود. اسد مصمم بود که در سال ۲۰۱۲ بر نیمه غربی شهر چنگ بزند و نیروهایش سالها برای محاصره شرق صرف کردند تا آن را با هزینههای بسیار در چهار سال بعد بازپسگیرند.
ضعف نیروهای اسد را میتوان به نبود حزبالله، که از جنگ اخیر لبنان آسیب دیده، و کاهش جنگجویان روسی که به اوکراین اعزام شدهاند، نسبت داد. هر دو نقش کلیدی در بازپسگیری حلب داشتند. اما حتی بدون متحدان، انتظار میرفت که رژیم مقاومت بیشتری از خود نشان دهد، به ویژه در برابر ائتلاف شورشی به رهبری هیئت تحریر الشام (HTS).
با فرار نیروهای اسد به سمت حماه که اکنون در تیررس HTS است، این وضعیت چه معنایی برای سوریه دارد؟ آیا ممکن است رژیم در حال محاصره اسد سقوط کند؟ و آیا HTS آمادگی تصاحب آن را دارد؟
پس از سالها انزوای بینالمللی، نشانهها برای اسد بهتر شده بود. اتحادیه عرب در سال ۲۰۲۳ عضویت تعلیقشده سوریه را بازگرداند. برخی از کشورهای اروپایی، به ویژه ایتالیا، روابط خود را از سر گرفتند به امید اینکه اسد پناهندگان سوری را بازگرداند، احتمالاً در ازای تخفیف تحریمها.
به نظر میرسید ترکیه نیز تمایل به انجام معاملهای مشابه دارد – چرا که میزبان بیش از ۳ میلیون پناهنده سوری است. اما مذاکرات بر سر امتناع اسد از اعطای یک منطقه حائل گسترده در داخل سوریه به آنکارا برای دور نگه داشتن نیروهای کردی متوقف شد.
با نگاهی به گذشته، موقعیت اسد ضعیفتر از آن چیزی بود که فرض میشد. چهار سال پس از پایان آخرین درگیری بزرگ با آتشبس توازن شده توسط ترکیه و روسیه، سوریها در کنترل اسد هیچ «سود صلح» دریافت نکرده بودند. رژیم همچنان سرکوبگر بود. اقتصاد به دلیل آسیبهای ناشی از جنگ و تحریمها فلج شده بود. فساد گسترده باعث شد که کرونهای اسد، روسیه و ایران تنها به غنیمتهای اندک دست یابند. این وضعیت سبب شد که سربازان، به ویژه بسیاری از سربازان وظیفه، دلزده و بیمیل به مبارزه شوند. نواحی پیشین شورشی ممکن است مایل به پیوستن به شورش باشند.
علاوه بر ضعف اخیر روسیه و حزبالله، تایید ظاهری ترکیه از حمله HTS نشان میدهد که صبر آنکارا با اسد به انتها رسیده است، واقعیتی که با حملات همزمان شبهنظامیان سوری تحت حمایت ترکیه، ارتش ملی سوریه، در شمال و شرق حلب تایید میشود.
همه اینها میتواند به فروپاشی رژیم اسد منجر شود. HTS اخیراً به سمت حماه حرکت کرده است و از آنجا ممکن است حمص را که در اوایل جنگ داخلی شورش کرده بود، تصرف کند. از آنجا، راه به دمشق به طور منطقی باز خواهد بود.
اما این یک موفقیت بزرگ خواهد بود. HTS دارای یک زرادخانه چشمگیر از پهپادهای خانگی و سایر تسلیحات است، اما تنها تعداد محدودی نیرو دارد – و خطوط تامین طولانی از ادلب. و ایران قبلاً شبهنظامیان شیعه عراقی را به سوریه اعزام کرده تا به اسد کمک کنند، در حالی که روسیه مزدوران سپاه آفریقا را مستقر کرده که امیدوارند پیشرویهای بیشتر شورشیان را متوقف کنند یا بازپس بگیرند.
در عوض، ممکن است اسد در یک کودتا سرنگون شود. اما رژیم او به شدت “ضد کودتا” طراحی شده، که شناسایی توطئهگران بالقوه را دشوارتر میکند. بعضیها پیشنهاد دادهاند که روسیه و/یا ایران ممکن است بخواهند او را جایگزین کنند تا منافع خود را تقویت کنند. اما این کار خطر دارد که وفاداران ناراضی اسد رهبر جدید را نپذیرند، که باعث تضعیف بیشتر رژیم میشود. اسد ممکن است تحت فشار باشد، اما حذف او به هیچ وجه تضمین شده نیست.
سناریوی جایگزین این است که این حمله نشاندهنده شروع یک فاز جدید و طولانی از جنگ داخلی سوریه باشد. با کمک ایران و روسیه، اسد ممکن است هنوز نیروهای خود را تقویت کند، خط مقدم جدیدی با HTS شکل دهد و از حملات نیروهای دموکراتیک سوریه (SDF) عمدتاً کردی جلوگیری کند.
اما این وضعیت، سوریه را به وضعیت ۲۰۱۱-۲۰۲۰ برمیگرداند: یک جنگ “گرم” چند جبههای. چقدر این جنگ قابل تحمل خواهد بود، واضح نیست: روسیه و ایران ظرفیت کمتری برای کمک به اسد نسبت به دهه ۲۰۱۰ دارند. و HTS جنگجویان کمتری نسبت به گروههای شورشی قبلی که علیه اسد جنگیدهاند، دارد.
روسیه، ایران و ترکیه همگی نگراناند که مبارزات طولانی مدت باعث جابهجایی بیشتر پناهجویان و بیثباتی بیشتر منطقهای شود. همچنین ترکیه نگران این است که SDF ممکن است در آشوب قلمرو بیشتری را تصاحب کند. از این رو احتمالاً یک دوره جدید طولانی مدت مبارزات بعید است.
احتمالاً نوعی آتشبس بین روسیه و ترکیه با رضایت ایران بر آن میانجیگری خواهد شد. فرایند صلحی که سازمان ملل تلاش کرده بر آن نظارت کند ممکن است بیشتر قادر به دستیابی به یک تسویه دائمی باشد، اما شواهد کمی وجود دارد که دولتهای منطقهای یا غربی تعهد کافی برای انجام این کار داشته باشند، چه برسد به اسد.