بسیاری از تحلیلگرانی که به درگیریهای خاورمیانه نظاره میکنند، هشدار دادهاند که نبرد کنونی میتواند به سطوح بالاتری از تنش برسد. در حال حاضر، این نگرانیها بیشتر بر روی احتمال جنگ بین ایران و اسرائیل متمرکز است.
البته، آن جنگ از همین حالا آغاز شده است. ایران دو حمله مستقیم به اسرائیل انجام داده است، در حالی که اسرائیل نیز یک حمله در پاسخ انجام داده و تقریباً بهطور قطعی برای حمله دوم آماده میشود. نیم دوجین از متحدان و نیابتداران ایرانی به اسرائیل حمله کردهاند، از جمله در حملات تروریستی؛ اسرائیل نیز تعدادی از رهبران کلیدی ایرانی را ترور کرده است؛ و هر دو طرف حملاتی سایبری انجام دادهاند.
به همین دلیل، سؤال واقعی این نیست که جنگ بین ایران و اسرائیل چگونه خواهد بود، بلکه این است که یک درگیری گستردهتر بین آنان ممکن است شامل چه مواردی باشد. پاسخ بهطور خلاصه این است: بیشتر همان چیزی که اکنون در حال رخ دادن است، اما با شدت بیشتر. این به این دلیل است که هر دو طرف با موانع مادی و استراتژیک قابل توجهی مواجه هستند که جنگی کامل بین آنان را بعید میسازد. ایران در تقریباً تمام قابلیتهای تهاجمی و دفاعی از اسرائیل عقبتر است، بنابراین نمیتواند خسارت ویرانگری وارد کند. اسرائیل در همین حال، ظرفیت قابل توجهی برای حملات هدفمند دارد، اما تنوع منابع لازم برای جنگی از نوع تسخیر یا ویرانگری علیه ایران را ندارد. هر دو کشور از نظر فیزیکی بسیار دور از هم هستند و فاقد توانایی برای آغاز تجاوزات زمینی یا دریایی هستند. این موانع بدین معناست که جنگ بدون محدودیت بعید است و حتی تا جایی که یک تبادل فزاینده ضربهها رخ میدهد، آرماگدون بعید است.
ظلم فاصله
مهمترین عامل محدودکننده جنگ بین ایران و اسرائیل، فاصله است. این دو کشور مرز مشترکی ندارند. در نزدیکترین نقطه به هم، آنها ۷۵۰ مایل از یکدیگر فاصله دارند. مرکز اسرائیل تقریباً ۱۰۰۰ مایل از تهران فاصله دارد.
علاوه بر این، بین آن دو کشور، ترکیه، سوریه، عراق، اردن، عربستان سعودی و کویت قرار دارند. برخی از این کشورها بیشتر با اسرائیل همسو هستند، برخی با ایران، و برخی به هر دو دشمنی دارند. این دو رقیب بالقوه میتوانند بر دریافت کمک از برخی از آنها در زمینه اجازه عبور نیروها و ممانعت از عبور دشمن حساب کنند، اما نمیتوانند انتظار بیش از این را داشت.
برای مثال، ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن، یکی از متحدان کلیدی، اگرچه غیررسمی، اسرائیل است، اما او بر جمعیت اکثراً فلسطینیای حکم میراند که اکثراً از اسرائیل نفرت دارند، که این امر حمایت او از اسرائیل را محدود میکند. کشور او به اسرائیل کمک کرد تا پهپادها و موشکهای کروز ایرانی را که در جریان اولین حمله موشکی ایران به اسرائیل در ۱۳ آوریل از قلمرو خود گذشتند، ساقط کند. اما امان مراقب بود بر دفاع از حریم هوایی خود تاکید کند و تصریح کرد که این کار را علیه همه متجاوزان خارجی انجام خواهد داد. بهطور مشابه، سوریه به شدت به ایران وابسته است. اما بشار اسد، رئیسجمهور سوریه، توسط پدرش آموخته شد که هرگز با اسرائیل جنگ نکند، درسی که اسدها پس از شکستهای مکرر در سالهای ۱۹۶۷، ۱۹۷۳ و ۱۹۸۲ یاد گرفتند. در نتیجه، اگرچه ایران میتواند نیروهای خود را از طریق سوریه جابجا کند و در آنجا مستقر کند، دمشق تاکنون از اینکه تهران بتواند حملات عمدهای بهطور مستقیم از خاک سوریه علیه اسرائیل انجام دهد ممانعت کرده است، زیرا نگران است که اسرائیل حملات خود را گسترش دهد.
این واقعیتها هرگونه تهاجم زمینی در هر دو جهت را غیرممکن میکند. برای حمله به ایران، نیروهای زمینی اسرائیل باید از عراق و اردن یا عراق و سوریه عبور کنند که از نظر لجستیکی چالشبرانگیز و از نظر استراتژیک غیرعاقلانه است. ایران ۸۰ برابر بزرگتر از اسرائیل است و حتی اگر اسرائیل بتواند راهی برای رساندن نیمی از دوازده یا بیشتر از لشکرهای زمینیاش به آنجا پیدا کند، آن نیروها در گستره جغرافیایی وسیع جمهوری اسلامی غرق خواهند شد و توانایی دستیابی به اهداف معنادار را نخواهند داشت. اسرائیل هرگز نمیخواهد بخش زیادی از ارتش شهروندیاش را به مکانی چنین دوردست اعزام کند.
مهمترین عاملی که جنگ بین ایران و اسرائیل را محدود میکند، فاصله است. اسرائیلیها توانستهاند تأسیسات کلیدی دشمن را با تیمهای کوچک نیروهای ویژه که از طریق هوایی وارد میشوند، نابود کنند و احتمال دارد که عملیاتهای بیشتری از این دست را علیه اهداف مهم ایرانی انجام دهند. اما ارتش اسرائیل نمیتواند با این روش سرزمین ایرانی را اشغال کند، چرا که برای تأمین مجدد و تقویت اولین موج نیروهای هوابرد به مسیر مشخصی نیاز دارد.
نیروهای دفاعی اسرائیل (IDF) همچنین دارای نیروی دریایی قدرتمندی است و ایران دارای خط ساحلی طولانی است. IDF ممکن است عملیاتی در اندازه یک گردان یا حتی یک تیپ علیه یک تأسیسات ساحلی مهم ایرانی با استفاده از یک یا چند وسیلهی نقلیه دریایی موقت انجام دهد. اما اسرائیل فاقد قابلیتهای حمله دوزیستی و قابلیتهای هوایی مبتنی بر ناو هواپیمابر مورد نیاز برای انجام یک تهاجم بزرگتر از دریا است. مگر اینکه اسرائیل بتواند اسکادرانهای جنگنده خود را در بحرین یا امارات متحده عربی مستقر کند که این امر بسیار بعید است، حفظ نیروی زمینی در مکانی دور از ساحل ایرانی در برابر موشکها و حملات هوایی ایران بیش از چند ساعت بسیار دشوار خواهد بود. حتی اگر این نیروها بتوانند به نحوی یک جای پایی ساحلی بگیرند و آن را حفظ کنند، تأمین این پایگاه نیازمند عبور وسایل نقلیه حملونقل اسرائیلی از هر دو تنگه باب المندب که توسط حوثیها تهدید میشود و تنگه هرمز که توسط ایران تهدید میشود، خواهد بود. بنابراین، چنین نیروی حمله کوچکی میتواند بهطور واقعبینانه تنها یک یا چند تأسیسات ارزشمند ایرانی را در نزدیکی دریا نابود کند و قبل از اینکه مجبور به عقبنشینی از محدوده نیروهای هوایی و دریایی ایران شود، این کار را انجام دهد.
نیروی دریایی ایران با موانع حتی بیشتری در تلاش برای انجام یک حمله دوزیستی به اسرائیل در برابر نیروهای هوایی، دریایی و زمینی اسرائیل مواجه میشد، چه برسد به کابوس لجستیکی برای انتقال و تأمین نیروها در آنجا با عبور از تمامی آفریقا. تهاجم زمینی به اسرائیل تنها کمی جذابتر خواهد بود. از لحاظ نظری، ایران از مزیت لجستیکی عبور آزاد از عراق و سوریه برخوردار است. اما نیروهای زمینی آن ضعیفترین و عقبماندهترین عنصر نیروهای مسلح آن هستند و در برابر یک نیروی دفاعی اسرائیلی که برای دفاع از مواضع بسیار مستحکم خود در ارتفاعات جولان بسیج شده است، شانسی نخواهند داشت. ایران این را میداند: به همین دلیل است که دولت نیروی زمینی بزرگ ایرانی را به منطقه دمشق اعزام نکرده است. در عوض ایران ظاهراً تا ۴۰٬۰۰۰ شبهنظامی افغان، عراقی، پاکستانی و سوری را در جنوب غربی سوریه جمع کرده است که میتوانند برای آغاز یک حمله گسترده بدون به خطر انداختن جان شهروندان ایرانی یا، ایران امیدوار است، به کارگیری واکنش اسرائیلی علیه ایران استفاده شوند.
با این حال، چنین حملهای تقریباً به یقین به یک شکست فجیع منجر میشود، با انبوهی از این نیروهای ضعیفاً مسلح و ضعیفاً تعلیم دادهشده که توسط نیروهای زمینی و هوایی اسرائیلی نابود میشوند. این که تهران تا کنون چنین حملهای انجام نداده است نشان میدهد که ایرانیها به بیهودگی آن پی بردهاند. تهاجم اسرائیل به لبنان به شدت حزبالله را، که بازدارنده نهایی ایران در برابر حمله اسرائیلی به ایران است، تضعیف کرده است. اگر تهران فکر میکرد که این شبهنظامیان قادر به نجات شریک نزدیک آن هستند، تقریباً بهطور یقین قبلاً آنها را به اسرائیلیها حملهور کرده بود.
فضای نازک
این محدودیتها در عملیات زمینی به این معنی است که جنبههای متعارف جنگی گستردهتر بین ایران و اسرائیل عمدتاً بر عهده نیروهای هوایی آنها خواهد بود، که حتی در انجام آن نیز محدودیتهایی دارند. اسرائیل دارای موشکهای بالستیکی است که میتواند به همه نقاط ایران برسد و همچنین دارای موشکهای کروز و پهپادهایی است که میتواند این کار را از کشتیها و زیردریاییها انجام دهد و احتمالاً از خود اسرائیل نیز. هیچکس نمیداند اسرائیل دقیقاً چقدر از این تسلیحات دارد، اما احتمالاً تعداد زیادی ندارند—احتمالاً در صدها یا هزارها برای هر یک. همگی دارای کلاهکهای جنگی نسبتاً کوچک هستند و به هیچ وجه به اندازه بمبهایی که هواپیماهای سرنشیندار میتوانند حمل کنند نیستند. این امر آنها را برای نابودی اهداف نسبتاً کوچک و ارزشمند ایرانی مانند تجهیزات نظامی و ساختمانها بسیار مفید میسازد، اما نه پایگاههای وسیع و نه شهرها.
اگرچه دفاع هوایی ایران عملیات هواپیماهای سرنشیندار اسرائیلی را پیچیده میکند، اما به جز مواردی نگرانی جدی محسوب نمیشوند. مشکل واقعی برای اسرائیل فاصله است. جنگندههای F-15 اسرائیل میتوانند این پروازها را انجام دهند، اما F-35 ها و F-16 های پیشرفته آن که بخش عمدهای از نیروی هوایی جنگی آن را تشکیل میدهند، تنها حدود ۶۰۰ مایل برد دارند. مهمات برد بلند اسرائیل میتوانند این میزان را به چند صد مایل دیگر افزایش دهند، اما همچنان عملیات بزرگی برای این هواپیماها محسوب میشود که بدون سوختگیری هوایی به اهدافی در مرکز ایران برسند.
اسرائیل دارای تعدادی هواپیمای سوخترسانی برد بلند است و اگرچه نیروی هوایی آن دارای خلبانان ماهری است که به شیوههایی پرواز میکنند که هیچ کشور دیگری جرأت نمیکرد، اما این هواپیماها بزرگ و بسیار آسیبپذیر هستند. برای اسرائیل استفاده مداوم از آنها در فضای هوایی دشمن دشوار و خطرناک خواهد بود. اگرچه هیچیک از جنگندههای آمریکاییساخته اسرائیل برای سوختگیری یکدیگر در پرواز طراحی نشدهاند (روشی که به عنوان “سوختگیری دوستانه” شناخته میشود)، ممکن است اسرائیلیها آنها را برای این کار تغییر داده باشند. اما این امر نیز ناکارآمدیهای دیگری را وارد میکند؛ نیمی از جنگندههای اسرائیل کاری جز سوخترسانی به نیم دیگر انجام نخواهند داد. بنابراین، مگر اینکه اردن یا عربستان سعودی حریم هوایی خود را به نیروی هوایی اسرائیل باز کند (همانطور که ظاهراً در ۱۳ آوریل برای مقابله با حمله موشکی و پهپادی ایران به اسرائیل انجام دادند)، اسرائیلیها باید زمان و مکان استفاده از هواپیماهای سرنشیندار برای حمله به ایران را با دقت انتخاب کنند.
هیچکدام از کشورها قادر به اجرای یک کمپین هوایی گسترده و مداوم علیه دیگری نیستند. ایران دارای دو نیروی هوایی است، یکی متعلق به نیروهای مسلح معمول و دیگری متعلق به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی. اما هیچکدام در مقابل نیروی هوایی اسرائیل قابل قیاس نیستند. ایران هیچ هواپیمای اختصاصی برای سوختگیری هوایی ندارد و تنها چند ده جنگنده قدیمی فرانسوی دارد که ممکن است بتوانند سوختگیری دوستانه انجام دهند. هواپیماهای آن عمدتاً مدلهای آمریکایی از دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ و هواپیماهای فرانسوی و شوروی از دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ هستند. حتی اگر تعدادی از آنها بتوانند به اسرائیل پرواز کنند، شانسی در برابر دفاع هوایی اسرائیل نخواهند داشت
این امر باعث میشود که تکیه کارزار هوایی ایران بر روی نیروی موشکی و پهپادی آن باشد. مانند اسرائیل، جمهوری اسلامی احتمالاً صدها (یا حتی تعدادی در هزارها) از اینها را با توانایی رسیدن به اسرائیل در اختیار دارد. با این حال، در حملات خود در ۱۳ آوریل و ۱ اکتبر، ایران ترکیبی از ۵۰۰ عدد از آنها را شلیک کرد و تقریباً هیچ خسارتی به بار نیاورد. گزارشهایی وجود دارد که تکنسینهای روسی تلاش میکنند به ایرانیها در بهبود قابلیت بقا و کشندگی این موشکها کمک کنند، اما شش ماه بین این دو حمله ایرانی به هیچ بهبودی قابل توجهی منجر نشده است. برای ایران شرمآور است که به این شکل به حمله ادامه دهد و شکست بخورد. بدتر از آن، این امر واکنش شدیدتر اسرائیل را دعوت میکند
همه اینها باید نشان دهد که اسرائیل میتواند با حملات هوایی، پهپادی، و موشکی نسبتاً کوچک و بسیار دقیق، به ایران آسیب برساند، در حالی که ایران به سختی قادر خواهد بود به اسرائیل آسیب برساند. و هیچیک از کشورها در موقعیت اجرای یک کمپین هوایی گسترده و مداوم علیه دیگری نیستند. به همین دلیل است که حتی یک جنگ گستردهتر بین آنها شبیه رعد آسمانی لوفتوافه آلمان یا حمله بمبافکنهای ترکیبی بریتانیایی-آمریکایی علیه آلمان در جنگ جهانی دوم نخواهد بود — یا حتی چیزی شبیه به کمپینهای هوایی اخیر آمریکا علیه صربستان و عراق، یا نوع عملیات هوایی که اسرائیل اکنون علیه حزبالله انجام میدهد
جنگ نامتعارف
هر دو طرف احتمالاً تلاش خواهند کرد تا عملیاتهای نظامی متعارف خود را با انجام حملات سایبری و عملیاتهای مخفی بیشتر تکمیل کنند یا جایگزین کنند. در مورد عملیاتهای مخفی، به نظر میرسد مزیت اسرائیل حتی بیشتر از جنگ هوایی باشد. دهههاست که موساد، آژانس اطلاعاتی اسرائیل، توانایی فوقالعادهای در ترور افراد مهم و خرابکاری در تأسیسات حیاتی در داخل ایران نشان داده است. مشخص نیست که اسرائیل چقدر زمان برای راهاندازی چنین عملیاتهایی صرف کرده است، چقدر به راحتی میتواند در اجرای عملیاتهای جدید خلاقیت نشان دهد، یا آیا عملیاتهای دیگری از پیش آماده داشته است
در مقابل، به نظر میرسد ایران در این عرصه نیز ناتوان است. با این که گزارشهایی از تلاشهای ایران برای ترور مقامات بلندپایه اسرائیلی وجود دارد، اما تا کنون موفق نبوده است. بهترین تلاش آنها به نظر میرسد یک حمله تروریستی کوچک در شب ۱ اکتبر بوده است که همزمان با دومین حمله موشکی و پهپادی آنها انجام شد و باعث کشته شدن نیمدوجین نفر در تلآویو گردید. کارکنان ایرانی ممکن است در تعدادی از حملات تروریستی کوچک در اسرائیل در سال گذشته دخیل بوده باشند، اما همه آنها در مقابل موفقیتهای شگفتانگیز مخفی اسرائیل رنگ میبازند
در حوزه سایبری، به نظر میرسد ایران در موقعیت کمی قویتر باشد اما باز هم توسط اسرائیلیها مغلوب شده بهنظر میرسد. ایران نزدیک به دو دهه برای توسعه قابلیتهای جنگ سایبری خود وقت صرف کرده است و به اندازهای قوی شده که بر روی اهداف بدون دفاع ویرانگری ایجاد کند. ایرانیها حتی نشان دادهاند که قادر به هدفگیری اهداف دشوارتر هستند. اما در تبادلهای سایبری، اسرائیلیها بهطور مداوم پیروز بودهاند. برای مثال، در تابستان ۲۰۲۳، حملات سایبری ایران باعث قطع برق در چند بیمارستان و کلینیک بهداشتی اسرائیلی شد. اما اسرائیلیها در پاسخ حملات سایبری خودشان را انجام داده و باعث تعطیلی پمپبنزینها در سراسر ایران شدند. تهران حملات خود را متوقف کرد
البته، نقطه اصلی عملیاتهای سایبری این است که هیچیک از طرفین نمیداند دیگری چه چیزی میتواند انجام دهد—زیرا اگر میدانستند، راههای آسیبپذیری خود را از بین میبردند. ممکن است که ایران برخی از جنگافزارهای سایبری واقعاً ویرانگر را در ذخیره نگه داشته باشد. به همان اندازه ممکن است که اسرائیل نیز همین کار را کرده باشد—و تا کنون، شواهد نشان میدهد که اسرائیلیها هم احتمال بیشتری برای آسیب رساندن به ایران دارند و هم برای محدود کردن آسیبها از حملات ایرانی بهتر آماده شدهاند.
محیط استراتژیک
هم ایران و هم اسرائیل با شرایط استراتژیکی روبرو هستند که بیشتر باعث محدودیت در گسترهی بالقوه یک درگیری بین آنها میشود. ایران میداند که در جنگهای متعارف و حتی غیرمتعارف با اسرائیل در وضعیت نامطلوبی قرار دارد و معتقد است که اسرائیل دارای مجموعهای از تسلیحات کشتار جمعی است. اگرچه رژیم ایران اغلب به رفتار غیرمنطقی متهم میشود، واقعیت این است که این کشور احتیاط زیادی نشان داده و بدون شک تلاش خواهد کرد تا از انجام هرگونه اقدامی که ممکن است پاسخ گستردهای از اسرائیل را به همراه داشته باشد، اجتناب کند.
پرسشهای مشابه احتمالاً بر محاسبات اسرائیل نیز تأثیر خواهند گذاشت. نیروهای دفاعی اسرائیل توانایی نابودی تأسیسات مختلف مربوط به برنامه هستهای ایران را دارند. اما این کار را هرگز انجام ندادهاند و دلیل مهم اما بهطور کلی نادیده گرفتهشدهای برای آن وجود دارد: اسرائیل و ایالات متحده نگران هستند که حملهی گستردهای از سوی اسرائیل به سایتهای هستهای ایران، تهران را به خروج از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای وادار سازد و اعلام کند که باید برای بازدارندگی در برابر یک حمله دیگر اسرائیل، زرادخانه هستهای بسازد. سپس تهران شروع به ساخت تأسیسات بیشتری در زیر زمین برای دستیابی به این هدف خواهد کرد—مانند تأسیساتی که قبلاً در کارخانه فردو نزدیک شهر قم دارد، که به هر یک از مهمات هوایی که اسرائیل شناخته شده است، مصون است. به این ترتیب، حمله به برنامه هستهای ایران ممکن است آن را برای چند سال به عقب بیندازد، فقط برای تضمین اینکه ایران به زودی پس از آن به یک زرادخانه هستهای دست یابد که این امر برای اسرائیل یک زیان خالص شدید خواهد بود.
به همین ترتیب، هیچیک از طرفین به احتمال زیاد نمیخواهند در صادرات نفت ایران دخالت کنند. رژیم ایران تقریباً بهطور کامل به درآمدهای نفتی وابسته است و سعی خواهد کرد از هر اقداماتی که ممکن است بر آنها تأثیر بگذارد، اجتناب کند. اسرائیل میداند که حمله به صادرات نفت ایران میتواند قیمتهای جهانی نفت را افزایش دهد و احتمالاً ایالات متحده و بسیاری از کشورهای دیگر را خشمگین کند. با توجه به میزان وابستگی اسرائیل به حمایت آمریکایی، به نظر نمیرسد که دولت یهودی به این مسئله بپردازد، هرچند که ممکن است به پالایشگاههای ایرانی، ذخیرهسازی نفت و دیگر تأسیسات مربوط به مصرف داخلی ایران ضربه بزند.
چه چیزی میتواند شرایط را بدتر کند؟
به دلیل همه این عوامل، یک جنگ گستردهتر بین ایران و اسرائیل به احتمال زیاد شامل مجموعهای پراکنده از حملات با هواپیماها، موشکها، پهپادها و تسلیحات سایبری خواهد بود، بعلاوه برخی عملیاتهای مخفی و حملات تروریستی. به عبارت دیگر، بیشتر یا احتمالاً بیشتر از همان وضعیت کنونی. ایران احتمالاً حملات موشکی و پهپادی خود را محدود به تأسیسات نظامی اسرائیل خواهد کرد، زیرا از این بیم دارد که با هدف قرار دادن شهرهای اسرائیلی اسرائیل را به حملاتی تحریک کند که ایران نمیتواند با آنها مقابله کند. و حتی اگر رژیم ایران تصمیم بگیرد به هر قیمتی به اسرائیل آسیب برساند، واقعیت این است که جمهوری اسلامی به اندازه کافی قوی نیست تا آسیب زیادی وارد کند. ممکن است تمام انبار چندین هزار موشک خود را به شهرهای اسرائیلی شلیک کند و شاید صدها اسرائیلی را بکشد. و در آن صورت، اگر نیروهای دفاعی اسرائیل تصمیم به تلافی علیه شهرهای ایرانی با صدها موشک و حمله هوایی بگیرند، شاید بتوانند هزاران نفر ایرانی را بکشند—اما فقط همین. نیروی ایرانیها از بین خواهد رفت و اگرچه نیروی هوایی اسرائیل میتواند حملات هوایی کوچک علیه ایران را برای هفتهها ادامه دهد، مگر اینکه اسرائیل بهطور عمدی به یک رویداد جمعی در ایران—مثلاً یک مسابقه فوتبال—حمله کند، به احتمال زیاد افزایشی بزرگ در تلفات ایرانیها اتفاق نخواهد افتاد. هیچیک از کشورها از این نوع تبادل آسیب ویرانگری نخواهند دید؛ در واقع، بسیار دشوار است که سناریوهایی را تصور کنیم که حتی آنها را به آن نزدیک کند.
احتمال بیشتری دارد که حملات اسرائیل به تمرکز بر اهداف نظامی ایران بپردازد، اما میتواند زیرساختهای غیرنظامی—مانند نیروگاهها، پالایشگاهها، ساختمانهای دولتی—و عناصر رهبری ایرانی، مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و فرماندهان نظامی را هم شامل شود. حتی در آن صورت، اسرائیلیها بهاحتمال زیاد به هدف قرار دادن رهبران ارشد ایران، مانند رئیسجمهور مسعود پزشکیان یا رهبر معظم علی خامنهای، نخواهند پرداخت. مقامات اسرائیلی میدانند که ممکن است هر یک از این افراد با فردی پرخاشگرتر و کمتر محتاط جایگزین شوند که آماده پذیرش هزینههای هنگفتی برای آسیب رساندن به اسرائیل است یا بدتر از آن، آماده باشد ایران را به ساخت سلاحهای هستهای متعهد کند، بدون توجه به هزینهها.
امکان دارد رویدادهای نادر و پیشبینیناپذیر—مانند حمله تروریستی تحت حمایت ایران به اسرائیل که صدها یا هزاران شهروند اسرائیلی را به خاطر میکشاند—سبب شود که یک طرف یا دیگری تلاش کند آسیب بیشتری به طرف مقابل وارد کند. اما چشمانداز بسیار محتملتر این است که حتی یک درگیری گستردهتر نیز تحت تأثیر محدودیتهای فاصله، دیپلماسی و استراتژی که جنگ کنونی را شکل دادهاند، باقی بماند.
اندیشکده: #Foreign_Affairs
تاریخ انتشار: ۱۴۰۳/۰۷/۲۵
نویسنده: Kenneth M. Pollack