ایرانِ هستهای یک نقطه عطف اساسی در خاورمیانه خواهد بود. اگر جمهوری اسلامی ایران به سلاحهای هستهای دست یابد، حداقل این است که رهبران ایران به پشتوانهی بازدارندگی هستهای خود احساس امنیت کرده و میتوانند بدون ترس از تلافیجویی، به صدور تروریسم بپردازند. مأموران ترور ایرانی میتوانند آمریکاییها را در سراسر جهان به قتل برسانند و حتی یک دولت جنگطلب در واشنگتن نیز برای جلوگیری از تشدید تنشها، از اقدام نظامی خودداری کند.
بسیاری از واقعگرایان معتقدند که جهان، حتی اسرائیل، میتواند با ایرانی هستهای کنار بیاید زیرا جمهوری اسلامی خودکشی نمیکند. اما این استدلال نادرست است. مشکل هیچگاه این نبوده که آیا رژیم آماده خودکشی است یا نه، بلکه این است که آیا رژیم از درون بیمار است یا نه. واحدی که متصدی هرگونه سلاح هستهای ایران باشد، رادیکالترین و خالصترین واحد ایدئولوژیک سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خواهد بود. تکرر اعتراضات سراسری و موضوع جانشینی نزدیک، سوالاتی درباره ثبات ایران ایجاد کردهاند. هیچ رژیمی ابدی نیست. اگر فروپاشی جمهوری اسلامی ناگزیر شود – مانند رومانی در سال ۱۹۸۹ وقتی رژیم نیکولای چائوشسکو فروپاشید – معتقدان حقیقی که کنترل تسلیحات هستهای ایران را دارند ممکن است به منظور تحقق آنچه که به طور ایدئولوژیک سرنوشت خود میدانند، دست به پرتاب این سلاحها بزنند. راهی برای جلوگیری از چنین حملهای وجود ندارد، زیرا نه اورشلیم و نه واشنگتن میلیونی ایرانی را به قتلعام نمیرسانند بعد از اینکه رژیمی که از آن نیز متنفر بودند فروپاشیدهاست. در چنین سناریویی، بازدارندگی فرو میپاشد.
اسرائیل ممکن است چارهای جز حمله به برنامه هستهای ایران در ماههای آتی نداشته باشد. در حالی که تحلیلگران ممکن است ادعا کنند که موفقیت آمریکا و اسرائیل در سرنگونی پهپادها و موشکها در آوریل و اکتبر ۲۰۲۴ به اسرائیل فرصت میدهد، اما تفسیر آن ها به کل اشتباه است: اگر هفت تا از ۳۰۰ موشک و پهپاد شلیک شده در اولین حمله ایران نفوذ کرده و با خود کلاهکهای شیمیایی، بیولوژیکی یا هستهای حمل کنند، تمام فرضیات بر باد خواهند رفت.
در حالی که دنیا بر گریز هستهای احتمالی ایران تمرکز کرده، یک تهدید هستهای پنهانی سایه افکندهاست. نیروگاه هستهای ساخت روسیه ترکیه امسال عملیاتی خواهد شد. این که نیروگاه از گسترش سلاحهای هستهای مصون است، بر مبنای تضمینهای آنکارا و مسکو استوار است. حتی اگر گسترش تسلیحات هستهای در این نیروگاه صورت نگیرد، رجب طیب اردوغان، رئیسجمهوری ترکیه، ممکن است استراتژی مشابهی با رهبر عالی ایران، علی خامنهای اتخاذ کند. ایران از راکتور بوشهر ساخت روسیه خود برای مشروعیتبخشی به سفارشها و وارداتی استفاده کرد که میتوانست به تأمین برنامه مخفیاش منحرف شود.
اردوغان در سخنرانیای به مناسبت صدمین سالگرد آغاز جنبش استقلالخواهی ترکیه به سلاحهای هستهای اشاره کرد. او اظهار داشت: «چندین کشور موشکهایی با کلاهکهای هستهای دارند، نه یکی دو تا. اما [به ما میگویند که] ما نمیتوانیم آنها را داشته باشیم. این را نمیتوان قبول کرد.» این یک واقعهی تصادفی نبود. در ۷ سپتامبر ۲۰۲۴، حایرتین کارامان، الهیدان شخصی اردوغان، مقالهای منتشر کرد که در آن استدلال میکرد، «یا باید جهان اسلام متحد شده و با چین و روسیه همکاری کند، یا ترکیه باید با به دست آوردن کلاهکها و سلاحهای هستهای پیش رود.» به نظر میرسد اردوغان هر دو راستا را برگزیدهاست.
و مانند ایران، ترکیه به دنبال کار کردن بر روی سهگانهی جابجایی سلاحها شامل غنیسازی، طراحی کلاهک و ارائه است. برای مثال، از سال ۲۰۲۱، به نظر میرسد که ژنرالها و سران صنایع نظامی ترکیه و پاکستان ملاقاتهایی انجام دادهاند، احتمالاً برای بررسی سیستمهای انتقال.
این همان وضعیت گذشته است با یک تفاوت مهم: در حالی که اسرائیل میتواند به ایران حمله کند، عضویت ترکیه در ناتو از آن در برابر حملات پیشدستانه مشابه محافظت میکند. اردوغان ممکن است از غرب متنفر باشد و از اتحاد نظامی اصلی آن نیز بیزار باشد، اما او ترکیه را از ناتو خارج نمیکند به دو دلیل: اول، او میتواند از مقررات ناتو برای فلج کردن آن از درون استفاده کند و دوم، او خواستار تعهدات دفاعی متقابل ناتو است، حداقل تا زمانی که ترکیه به بمب دست یابد، در واقع از ناتو به عنوان سپری علیه اسرائیل استفاده میکند. این همانند یک اسب تروا است.
متوقف کردن گریز هستهای ایران ممکن است ذهن واشنگتن و اورشلیم را به خود مشغول کند، اما اردوغان، که از همان یهودستیزی ناعاقلانه خامنهای انگیزه میگیرد، ممکن است به لطف ناتو، زودتر به خط پایان هستهای برسد.