امروز: شنبه ۲۲ دی ۱۴۰۳

رصد اندیشکده های فرانیوز

آیا آتش‌بس اسرائیل و حزب‌الله می‌تواند دوام بیاورد؟

در برنامه زنده این هفته مجله فارین پالیسی (FP Live)، با فواز جرجس، استاد دانشگاه لبنانی-آمریکایی و استاد در مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن صحبت کردم. جرجس نویسنده چندین کتاب درباره خاورمیانه است که جدیدترین آن‌ها «واقعا چه اشتباهی رخ داد: غرب و شکست دموکراسی در خاورمیانه» نام دارد. قبل از اینکه به آتش‌بس اسرائیل و حزب‌الله بپردازیم، به یک اتفاق شوک‌آور در سوریه پرداختیم؛ جایی که گروه‌های شورشی ظرف کمتر از چهار روز جنگ، کنترل حلب، یکی از بزرگ‌ترین شهرهای کشور را به دست گرفتند—شکستی شگفت‌آور برای رئیس‌جمهور بشار اسد.

هنگامی که اسرائیل و حزب‌الله در اواخر نوامبر توافقنامه آتش‌بس امضا کردند، این امر نشانه‌ای از یک خبر امیدوارکننده نادر بود، از زمانی که حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ خاورمیانه را به تنش کشید. اما آیا این توقف دوام می‌آورد و آیا می‌تواند به پایان مشابهی برای جنگ در غزه منجر شود؟

شاکی‌ترین سوالاتی که مطرح شد، به وضعیت سوریه و شورش‌های مسلحانه اخیر بازمی‌گردد. متنی که در اینجا آمده است، متنی ویرایش‌شده و فشرده از این گفتگو است. مشترکان می‌توانند بحث کامل را در جعبه ویدئویی بالای این صفحه مشاهده کنند یا به پادکست زنده فارین پالیسی برای فید صوتی مراجعه کنند.

راوی آگراوال: بیایید با خبری از سوریه آغاز کنیم. چقدر تعجب‌آور بود؟
فواز جرجس: این بیش از تعجب، شوک‌آور بود. آنچه در روزهای گذشته در سوریه رخ داد، زلزله‌ای نظامی و سیاسی بود. ما می‌دانستیم که دولت اسد بسیار ضعیف است، اما واقعاً توان، اراده و سازماندهی مخالفان سوریه را که تحت رهبری هیئت آزادسازی شام (HTS) بودند، قدردانی نکردیم که یکی از جنبش‌های پیشرو اسلام‌گرای سلفی در سوریه است.

با آنکه از شکست شوک‌آور نیروهای اسد در حلب و سایر بخش‌های شمال غربی سوریه شگفت‌زده شدم، اما با تأمل بیشتر، نباید تعجب می‌کردیم. چرا؟ جنگ سوریه واقعاً پایان نیافت، بلکه از سال ۲۰۲۰ رکود داشت. دولت اسد سایه‌ای از گذشته خود است. دلایل زیادی وجود دارد که چرا دولت اسد، یا بخشی از آن، در روزهای اخیر سقوط کرد. ظرفیت دولت به شدت تحت تأثیر تحریم‌های آمریکایی تضعیف شده است. این تحریم‌ها به اقتصاد سوریه و مردمش آسیب جدی رسانده و جمعیت، از جمله پایه اجتماعی اسد را به فقر کشانده‌اند. همچنین، حملات اسرائیل زیرساخت‌های نظامی سوریه را تضعیف کرده‌اند و از سوی دیگر، حامی اصلی آن یعنی روسیه در اوکراین مشغول است و ایران هم درگیر غزه و لبنان است. بنابراین، مخالفان اسلام‌گرا و ملی‌گرا زمان را غنیمت شمردند و فرصت را غنیمت دانستند. و ترکیه، البته، حمایت‌های لجستیکی، اطلاعاتی و نظامی مهمی برای مخالفان فراهم کرد. و اکنون در اینجا هستیم: جنگ سوریه دوباره شعله‌ور شده است. این واقعاً یک تراژدی برای همه، به ویژه برای جمعیت سوریه است.

آگراوال: کمی درباره هیئت آزادسازی شام توضیح دهید. چه انتظاری از این دارند؟
جرجز: هیئت آزادسازی شام سابقاً جبهه النصره نام داشت که شاخه‌ای از القاعده مرکزی بود. رهبر آن ابومحمد الجولانی است که ابتدا بخشی از تأسیس دولت اسلامی در عراق و سوریه بود. او ثابت کرد که رهبری بسیار توانمند در میدان نبرد سوریه است.

در طی چند سال گذشته، هیئت آزادسازی شام هویت خاص خود را توسعه داده است. حتی اگر یک جنبش سلفی سنی باشد، رهبران آن تمایل دارند ما باور کنیم که واقعاً بخشی از جنبش جهادی سلفی القاعده نیستند. اما نکته اصلی این است که هیئت آزادسازی شام قدرتمندترین جناح در میان تمام مخالفان است. این جلودار است و در واقع رهبری مبارزه علیه اسد را برعهده دارد. این گروه بیش از ۱۰,۰۰۰ جنگجو ماهر و سخت با انگیزه‌ای قوی برای جنگ و مرگ دارد. اگر مخالفان پیروزی قاطعی علیه اسد کسب کنند، احتمالاً هیئت آزادسازی شام سوریه را مالک خواهد شد و ابومحمد الجولانی احتمالاً رهبر سوریه خواهد شد.

آگراوال: سوریه مدت‌ها میدان جنگ نیابتی برای بازیگران بین‌المللی بزرگ‌تر بوده است. یک نظریه این است که این بازیکن‌های بزرگ‌تر دچار حواس‌پرتی شده‌اند. روسیه در اوکراین گرفتار است. ایران پس از ضربات سنگین به حزب‌الله و حماس تضعیف شده است. آمریکا در حال گذار است. اما نظریه دیگری وجود دارد که در واقع روسیه می‌خواست که به سوریه فشار بیاورد تا با ترکیه به توافق برسد. یک راه‌حل سیاسی بین‌المللی به مسکو اجازه می‌داد تا از بازسازی سوریه جنگ‌زده‌ها سود ببرد.

جرجز: من این نظریه را قبول ندارم. در واقع، عکس این صادق است. آنچه در روزهای اخیر رخ داده است، نمایانگر یک ناکامی بزرگ برای روسیه است. این یک شکست شخصی برای رئیس‌جمهور روسیه، ولادیمیر پوتین است. این دخالت نظامی روسیه در سوریه در سال ۲۰۱۵ بود که روند جنگ را به نفع اسد تغییر داد. هیئت آزادسازی شام و مخالفان روسیه را به‌عنوان دشمن می‌بینند. مخالفان اسلام‌گرا و ملی‌گرا تصمیم گرفتند که اکنون ضربه بزنند زیرا می‌دانند روسیه طی سه سال گذشته دارایی‌های خود را از سوریه خارج کرده است. اکنون روسیه دارای تعداد بسیار کمی از نیروهای هوایی است. طبق فهم من، ترکیه نقشی کلیدی بازی کرد. ترکیه متوجه شد که اسد مانع ایجاد می‌کند و واقعاً علاقه‌مند به یک راه‌حل سیاسی که مخالفان را در فرایند سیاسی ادغام کند نیست. ترکیه می‌خواهد نظم سیاسی در سوریه را تغییر دهد. به خاطر داشته باشید که ۳ میلیون پناهنده سوری در ترکیه زندگی می‌کنند که نظم سیاسی، اجتماعی و اقتصادی آن را تحت فشار قرار داده‌اند. ترکیه می‌خواهد که پناهندگان سوری به کشور خود بازگردند و همچنین هدف بزرگ‌تری از شکست نیروهای کرد تحت حمایت آمریکا دارد. در چشم رئیس‌جمهور رجب طیب اردوغان، کردها به‌عنوان تهدیدی استراتژیک برای ترکیه هم در سوریه و هم در چارچوب سیستم سیاسی ترکیه تلقی می‌شوند.

آگراوال: به آتش‌بس هفته گذشته بین اسرائیل و حزب‌الله بپردازیم. یک راه برای تفسیر این موضوع این است که هر دو اسرائیل و حزب‌الله به این نیاز داشتند. حزب‌الله خسارات زیادی را متحمل شد و اسرائیل از جنگ دو جبهه‌ای خسته شده است. اما آیا این توافق می‌تواند پایدار باشد؟

جرجز: راوی، من نگرانم که ایالات‌متحده آتش‌بس را به‌گونه‌ای تنظیم کرده باشد که منافع نخست‌وزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، را فراهم کند. بسیاری از مقامات اسرائیلی به‌صراحت گفته‌اند که دولت بایدن به نتانیاهو تضمین‌های کتبی داده است که اسرائیل حق دارد در صورتی که احساس کند تهدیدی وجود دارد، به اهدافی در لبنان حمله کند. نتانیاهو خودش در چندین مصاحبه گفته است که حتی اگر آتش‌بس وجود داشته باشد، جنگ به پایان نخواهد رسید. همان‌طور که در روزهای اخیر دیده‌ایم، اسرائیل بیش از ۵۰ بار آتش‌بس را نقض کرده و خارج از جنوب لبنان حملاتی انجام داده است.

من نگرانم که اسرائیل سعی دارد لبنان را سوریه‌سازی کند، یعنی آزادی عمل برای انجام حملات هر زمان که نتانیاهو و دستگاه امنیتی‌اش بخواهند، درست همان‌طور که در کرانه باختری اشغالی و سوریه انجام می‌دهند. امیدوارم اشتباه کرده باشم. امیدوارم که نتانیاهو با نقض توافقنامه آتش‌بس با ده‌ها حمله، صرفاً سعی در تضمین ائتلاف افراطی‌اش داشته باشد که آتش‌بس به‌معنای ضعف اسرائیل نیست و حزب‌الله نمی‌تواند به بازسازی زرادخانه‌اش ادامه دهد. امیدوارم که پس از ۶۰ روز آتش‌بس نگه‌دار شود. هر دو طرف، حزب‌الله و اسرائیل، تمایل زیادی به عدم بازگشت به مرحله شدید خصومت‌ها دارند. و البته، باید صبر کنیم و ببینیم ایالات‌متحده چه نقشی ایفا می‌کند، زیرا ایالات‌متحده مسئولیت کمیته بین‌المللی نظارت بر آتش‌بس را دارد. من نگرانم که بدون فشار آمریکایی بر اسرائیل، آتش‌بس منفجر شود. اما امیدوارم پس از ۶۰ روز، ارتش لبنان در جنوب لبنان مستقر شود و آتش‌بس تحکیم یابد.

آگراوال: شما در مورد کوتاه‌مدت حزب‌الله صحبت کرده‌اید، اما من درباره درازمدت آن فکر می‌کنم. چقدر آسان است که پس از فوت رهبری ارشد، دوباره فعال شود؟ و به نوعی، این فقط سوالی برای حزب‌الله نیست. به طور کلی‌تر، اگر به درس‌های دیگر از سازمان‌های مسلح یا تروریستی نگاه کنیم، چه اتفاقی می‌افتد وقتی که رهبری ارشد آن‌ها قطع می‌شود؟

جرجز: شکی نیست که ظرفیت نظامی، سیاسی و رهبری حزب‌الله تضعیف شده است. اما حزب‌الله شکست نخورده است. هنوز هم هزاران جنگجوی سخت و موشک‌هایی در اختیار دارد. اسرائیل می‌گوید که ۷۰ درصد از زرادخانه موشکی حزب‌الله را نابود کرده است، اما بسیاری از کارشناسان این ادعا را به چالش می‌کشند. حتی به آخرین روز هم، حزب‌الله بسیار قلب تل‌آویو و حیفا را هدف قرار می‌داد. و از همه مهم‌تر، حزب‌الله به‌عنوان یک جنبش اجتماعی با انگیزه مذهبی، خلاقیت ایدئولوژیکی برای محافظت از خود در برابر خسارات سنگین دارد. پایه اجتماعی‌اش، که از نظر آراء انتخاباتی بزرگ‌ترین در لبنان است، بسیار ثابت و محکم است. بنابراین من هیچ شکی ندارم که حزب‌الله سعی خواهد کرد که دوباره رشد کند.

اما حزب‌الله با سه چالش عمده روبرو است. حزب‌الله باید در حالی که زیر آتش قرار دارد، خود را تجدید کند، زیرا اسرائیل حتی در دوران آتش‌بس به زدن ضربات به حزب‌الله ادامه خواهد داد. و نکته دوم این است که ایران برای تأمین اسلحه و پول به حزب‌الله دشواری‌های زیادی خواهد داشت زیرا اسرائیل اکنون کنترل هوا را در دست دارد. و در نهایت، مهم‌ترین چالشی که حزب‌الله با آن مواجه است، سیاست داخلی لبنان است. جامعه لبنان به شدت دچار اختلافات است. بیشتر و بیشتر لبنانی‌ها می‌پرسند چرا آن‌ها باید عواقب یک جنگ با اسرائیل را تحمل کنند. بنابراین حزب‌الله باید به‌شدت در مورد برنامه آینده‌اش فکر کند، نه فقط به‌صورت نظامی و سیاسی، بلکه همچنین در زمینه رابطه‌اش با دولت لبنان به‌عنوان یک بازیگر سیاسی مهم. امید من این است که حزب‌الله به‌شدت در سیستم سیاسی لبنان درگیر شود، که به آن نقش گسترده‌تری می‌دهد، به‌جای اینکه تنها به مساله اسرائیل و فلسطین به‌عنوان هدف اصلی استراتژی‌اش بپردازد.

آگراوال: اما آیا فکر می‌کنید حزب‌الله احتمالاً می‌تواند معتدل‌تر شود؟ یا بهتر نخواهد بود که با یک جنبش سیاسی قدرتمند جایگزین شود که حمله به اسرائیل را به‌عنوان اولویت اصلی خود قرار نداده باشد؟ فواز جرجس: دلیل اینکه حزب‌الله این کارها را انجام می‌دهد این است که فلسطین به‌شدت در هویت حزب‌الله جای دارد. فلسطین یک موضوع تاکتیکی یا ابزاری نیست. فلسطین به‌شدت در تخیل عرب و مسلمان جای دارد. حزب‌الله قبل از حمله اسرائیل به لبنان در ۱۹۸۲ وجود نداشت، بلکه حزب‌الله، مانند حماس، محصول استفاده اسرائیل از نیروی نظامی گسترده است. و سرانجام، در این نقطه خاص، اگر واقعاً بخواهیم ساختار ژئوپلیتیکی از خشونت و جنگ به‌سوی ثبات و امنیت تغییر یابد، سؤال اساسی و بنیادی، اشغال نظامی اسرائیل بر سرزمین‌های فلسطینی است. اختلاف اسرائیل و فلسطین، واغراق نمی‌کنم، بنیادی‌ترین خط گسل در منطقه است.

آگراوال: فواز، همان‌طور که درباره آتش‌بس اسرائیل و حزب‌الله صحبت می‌کنیم، آیا غزه را فراموش کرده‌ایم؟ آیا یک آتش‌بس در یک جبهه احتمال پیشرفت در آتش‌بس در غزه را بیشتر یا کمتر می‌کند؟ فواز جرجس: مسئولان دولت بایدن صحبت می‌کنند انگار که آتش‌بس در لبنان راه را برای یک آتش‌بس مشابه در غزه باز می‌کند. آنتونی بلینکن و دیگر مسئولان به‌وضوح بیان کرده‌اند که این همان چیزی است که امید دارند، اما واقعیت این است که ما باید بنیامین نتانیاهو را جدی بگیریم زیرا که او به‌صراحت گفته است. او ائتلاف افراطی راست‌گرایش را مطمئن کرده است که آتش‌بس در لبنان به اسرائیل اجازه می‌دهد که دوباره تمرکز خود را بر غزه قرار دهد. من نیازی به گفتن به مخاطبانتان ندارم که اسرائیل برنامه‌ریزی کرده است برای اشغال درازمدت، اسرائیل در حال احداث پایگاه‌های نظامی در سراسر غزه است، برخی از متحدان و اعضای ائتلاف نتانیاهو در نظر دارند که در غزه مستعمره‌سازی کنند. و از نظر فراموش شدن غزه، واقعاً یک لکه ننگ اخلاقی بر وجدان ما—تمام بشریت است. ما درباره غزه در قالب یک برخورد ژئوپلیتیک صحبت می‌کنیم. اما بیش از ۴۴,۰۰۰ غیرنظامی کشته شده‌اند، بیش از ۱۰۰,۰۰۰ مجروح شده‌اند. بیمارستان‌ها، کلینیک‌ها، دانشگاه‌ها، مدارس، کتابخانه‌ها، مساجد و کلیساها تخریب شده‌اند. غزه به‌معنای واقعی کلمه یک زمین بایر است. بنیامین نتانیاهو و ائتلافش از گرسنگی به‌عنوان یک سلاح جنگی استفاده کرده‌اند. آنچه در غزه شمالی اتفاق می‌افتد، فاجعه‌آمیز است. کلمه فاجعه واقعاً نمی‌تواند زیان و رنجی که مردم غزه به آن دچار شده‌اند، توصیف کند.

آگراوال: اخیراً در گاردین نوشتید: “اگر ایالات‌متحده خواستار یک آتش‌بس فوری نیست و افزایش‌های اسرائیل را متوقف نکند، این دوره ممکن است به‌عنوان شکاف که به پایان نظم تحت رهبری ایالات‌متحده منجر شد یادگار شود.” بیشتر توضیح دهید. جرجس: من به‌شدت از دولت بایدن انتقاد می‌کنم، هم به‌عنوان یک دانشگاهی و هم به‌عنوان یک آمریکایی، به‌خاطر شکست بزرگ در پایان‌دادن به جنگ در غزه و جلوگیری از گسترش جنگ به کشورهای همسایه. من از خودم یک سؤال بسیار ساده پرسیدم، “چه کسی جنگ بنیامین نتانیاهو در غزه را تغذیه می‌کند؟” ما، ایالات‌متحده، در یک سال گذشته ۱۸ میلیارد دلار تجهیزات نظامی و مهمات به اسرائیل ارائه داده‌ایم. من از خودم پرسیدم، “چه کسی اسرائیل را در شورای امنیت سازمان ملل متحد حمایت می‌کند؟” و هنگامی که دادگاه کیفری بین‌المللی بنیامین نتانیاهو و وزیر دفاعش را مورد اتهام قرار داد، رئیس‌جمهور جو بایدن گفت که او عصبانی است. من آرزو داشتم که رئیس‌جمهور درباره جنایات و قتل‌عام‌های غزه عصبانی باشد. من واقعاً هرگز چنین خشم و غضب بسیاری را در خاورمیانه و در جنوب جهانی علیه ایالات‌متحده ندیده‌ام. ظاهراً، یک قانون برای غرب و یک قانون برای بقیه وجود دارد. برنده اصلی همه این‌ها چین است. ایالات‌متحده، در طول جنگ علیه ترور از ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۱، فرصت‌هایی برای گسترش نفوذ جهانی چین فراهم کرد. به نظر می‌رسد که این بار هم اتفاق مشابهی رخ می‌دهد زیرا ایالات‌متحده در استفاده از نفوذ خود علیه بنیامین نتانیاهو برای ایجاد آتش‌بس و بازگرداندن گروگان‌های اسرائیلی شکست خود را نشان می‌دهد. این بزرگ‌ترین شکست رئیس‌جمهور بایدن است. غزه به‌عنوان جنگ بایدن به‌یاد خواهد آمد، نه‌فقط جنگ بنیامین نتانیاهو.

راوی آگراوال: و اکنون، البته، یکی از این دو نفر در حال ترک صحنه است. ایالات متحده رئیس‌جمهور [دونالد] ترامپ را در مسند خواهد داشت. نظر شما در مورد اینکه او چگونه ممکن است سیاست ایالات متحده در این درگیری را تغییر دهد، چیست؟

فواز جرجس: کاش این سؤال را از من نمی‌پرسیدید. من درباره بایدن صحبت‌های زیادی کرده‌ام، ولی در مورد ترامپ ممکن است شاهد ریاست‌جمهوری به‌مراتب بدتری باشیم. دونالد ترامپ نه‌تنها غیرقابل‌پیش‌بینی و بی‌نظم است، بلکه تیمی که او گرد هم آورده، تیم رویایی ائتلاف افراطی راست‌گرای بنیامین نتانیاهو است. به نظر من، این یک تیم ترسناک است.

من و شما خیلی درباره احتمال وجود یک دولت فلسطینی صحبت نکرده‌ایم. اما بنیامین نتانیاهو و رئیس‌جمهور ترامپ دو اولویت مشترک دارند. اولین اولویت الحاق کرانه باختری اشغالی است و اولویت دوم ایران. اکثر منصوبان ترامپ نگرش‌های شدیداً ضدایرانی دارند و در مورد ایران جنگ‌طلب هستند.

راوی آگراوال: اما دو جنبه می‌تواند برخی از مواردی که شما توصیف می‌کنید را محدود کند. در مورد ایران، نه تنها در بین برخی از گزینه‌های ترامپ، بلکه در جنبش MAGA و در ایالات متحده به طور کلی، یک رشته ضد جنگ قابل توجه وجود دارد. تعداد فزاینده‌ای از آمریکایی‌ها علاقه‌ای به درگیر شدن در جنگ‌های خارجی ندارند. و در مورد الحاق کرانه باختری، این کاملاً مخالف خواسته‌های عربستان سعودی است. و ما می‌دانیم که یکی از چیزهایی که هم اسرائیل و هم ایالات متحده می‌خواهند این است که فرآیند عادی‌سازی را با عربستان سعودی از سر بگیرند. اما شاهزاده محمد بن سلمان برای فروش این موضوع به مردمش کار دشواری دارد، اگر الحاق سرزمین‌های فلسطینی ادامه یابد.

فواز جرجس: رئیس‌جمهور منتخب ترامپ تمایلات ضد جنگی دارد که می‌تواند یک مانع اصلی در برابر جنگ‌طلبان در میان مقاماتش باشد. او به وضوح بیان کرده که می‌خواهد به جنگ‌ها در اوکراین، لبنان و غزه پایان دهد.

و ایران واقعاً از دولت ترامپ نگران است. ما ممکن است شاهد یک دستاورد دیپلماتیک بین ایران و دولت ترامپ باشیم. ایران اعلام کرده است که می‌خواهد روند دیپلماتیک را با ایالات متحده از سر بگیرد. فکر می‌کنم آنها صادق هستند.

بزرگترین جایزه برای دونالد ترامپ در منطقه، عربستان سعودی است. جایی که پول است. دنبال پول را بگیرید، و شما دونالد ترامپ را خواهید شناخت. عربستان سعودی به‌وضوح اعلام کرده که هزینه عادی‌سازی با اسرائیل را افزایش داده است. اما در نهایت، این چیزی نیست که عربستان سعودی و دونالد ترامپ می‌خواهند. سوال این است که بنیامین نتانیاهو و ائتلاف افراطی راست‌گرای او چه می‌خواهند. این یک ائتلاف عمیقاً ایدئولوژیک است. دنیا را از دریچه توسعه‌طلبی و اسرائیل بزرگ می‌بیند.

بر اساس هر آنچه می‌دانم، هیچ نوری در پایان تونل برای درگیری اسرائیل و فلسطین وجود ندارد، اما چه کسی می‌داند؟ امیدواریم که دونالد ترامپ همه ما را شگفت‌زده کند و نه تنها به جنگ غزه پایان دهد، بلکه به درگیری اسرائیل و فلسطین نیز خاتمه دهد.

راوی آگراوال: شما در مورد سیاست‌های ایالات متحده و اسرائیل انتقادهای زیادی کرده‌اید. اما برای لحظه‌ای مسیر را برگردانیم—اگر شما یک رهبر اسرائیلی بودید، برای بهبود امنیت اسرائیل که در نهایت بیشترین نگرانی را برای آن ایجاد کرده است، چه کار می‌کردید؟ وقایع هفتم اکتبر کشور را به شدت تکان داد، که منجر به تمام وقایعی شد که در ۱۴ ماه گذشته توصیف کردید. استراتژی جایگزین چه بوده است؟

فواز جرجس: من دیدگاه کاملاً متفاوتی دارم. برای من سؤال امنیت مطلق نیست. بنیامین نتانیاهو و رهبران اسرائیلی به دنبال پیروزی مطلق هستند، که وجود ندارد. آنچه واقعاً برای این منطقه، برای فلسطینی‌ها و برای اسرائیلی‌ها می‌خواهم، صلح است. صلح دائم و آشتی. به‌جای اینکه یک قلعه نظامی باشد، اسرائیل باید به‌طور واقعی با فلسطینی‌ها آشتی کند. برای من، وجود جامعه یهودی در قلب جهان عرب بالاترین اولویت است. این درباره امنیت یا چارچوب ایدئولوژیکی بنیامین نتانیاهو نیست. چگونه می‌توان اسرائیل را در بافت اجتماعی منطقه لنگر انداخت؟ چگونه می‌توان اسرائیل را یک شهروند خوب در منطقه کرد؟ فلسطینی‌ها وجدان اخلاقی اسرائیل خواهند بود، همان‌طور که آمریکایی‌های سیاه‌پوست وجدان اخلاقی ایالات متحده هستند. این به این معناست که برای یکپارچه شدن اسرائیل با بافت اجتماعی منطقه و تضمین بقای درازمدت جامعه یهودی، تغییر بنیادی در تصور و استراتژی رهبری اسرائیلی مورد نیاز است. آشتی درباره مالکیت ۲۸ درصد از سرزمین‌های فلسطینی نیست، بلکه درباره این است که واقعاً بتوان به این درک رسید که امنیت برای اسرائیل به معنای امنیت برای فلسطینی‌ها و امنیت برای محله است. این یک پارادایم تحولی بلندمدت است، در مقابل امنیت در قالب تضعیف حماس، تضعیف حزب‌الله، تضعیف گروه‌هایی که با اسرائیل می‌جنگند. این فقط یک راند است، یک وقفه موقتی.

و در نهایت، در مورد سوال عادی‌سازی، اسرائیل و ایالات متحده یک اشتباه اساسی کرده‌اند با تمرکز بر عادی‌سازی از بالا به پایین با رهبران عرب استبدادی. آنچه اسرائیل و ایالات متحده نیاز دارند، عادی‌سازی از پایین به بالا است —برای اسرائیل، برای پایان دادن به اشغال سرزمین‌های فلسطینی، اذعان به رنج تاریخی مردم فلسطین و اعطای خودمختاری به آن‌ها و برای ایالات متحده متوقف کردن مسلح‌سازی اسرائیل و تبدیل آن به یک قلعه نظامی. من عمیقاً در قلبم باور دارم که ایالات متحده دوست واقعی اسرائیل نبوده است. با تبدیل اسرائیل به یک قلعه نظامی، اسرائیل را از ایجاد تفاهم با همسایگانش و از آشتی با فلسطینی‌ها بازداشته است.

من فکر نمی‌کنم که این تحول را در طول عمرم ببینم، اما امیدوارم رهبری جدید در اسرائیل و فلسطینی‌ها به این درک برسند که آشتی بزرگ‌تر و بزرگ‌تر از این تکه سرزمین است. این درباره حقیقتاً یکپارچه شدن و آشتی هر دو جامعه برای زندگی در یک قطعه زمین است.

Share on facebook
Share on twitter
Share on telegram
Share on whatsapp
Share on print

لینک کوتاه خبر:

https://fara.news/?p=15100

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

اخبارمرتبط

کاربران انقلابی فضای مجازی ذیل این هشتگ اقدام به احصا و برجسته سازی ویژگی‌های مطلوب عملکردی و شخصیتی شهید آیت الله رییسی پرداخته‌اند و خط الگودهی به نامزدهای انتخاباتی براساس منش این شهید را دنبال می‌کنند. مضمون پست‌های مرتبط با این هشتگ درصدد ترویج فرهنگ خدمت‌رسانی به مردم، اخلاق مداری انتخاباتی و پرهیز از سیاست‌زدگی در قبال رییس جمهوررآینده است